فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مناظره جانانه نجاح محمدعلی؛ پرچم تروریستهای تجزیه طلب ایران در دستان مأمور موساد در پخش زنده شبکه عربی!
🔻اعتراف رسمی نیروی امنیتی رژیم صهیونیستی به حمایت اسرائیل از پان ترکها و گروهک تروریستی "الاحواز"
🔻نجاح محمدعلی: ایران در قلب رژیم صهیونیستی نفوذ کرده و این رژیم از داخل در حال متلاشی شدن است؛ اگر جنگی با آذربایجان رخ دهد مطمئن باشید این سرزمین به خاک ایران ملحق خواهد شد!
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #پرسمان | ظهور مجدد طالبان چه تهدیدها و فرصت هایی به همراه دارد⁉️
#افغانستان
@shahidmostafamousavi
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@shahidmostafamousavi
دستکاری امارات در سرورهای رایگیری انتخابات عراق
🔹روزنامه نگار عراقی فاش کرد که امارات با دستکاری در سرورهای ماشینهای رایگیری، نتایج را به نفع گروههایی سیاسی تغییر داده است که پروژه انحلال حشد شعبی را دنبال میکنند.
@shahidmostafamousavi
⭕️محمدرضا گرایی مدال طلای رقابتهای قهرمانی جهان خود را به شهید گمنام هدیه کرد
دمت گرم قهرمان...شیر مادر نان پدر حلالت (((:
@shahidmostafamousavi
🔴 کشکی بنام بودجه!!
خلاصه گزارش تفریغ بودجه سال ۹۹ که دیروز در مجلس قرائت شد این بود :
بودجه ای که ماه ها در دولت و مجلس و شورای نگهبان بحث شده و در آخر با مصوبه مجلس به قانون تبدیل گشته ، به راحتی هرچه تمام تر توسط دولت به کشک تبدیل شده و زیر پا گذاشته شده است.
🔺تا وقتی متخلفین #محاکمه نشوند و مسئولین دولتی ترسی از زیر پا گذاشتن احکام بودجه نداشته باشند همین آش است و همین کاسه و همین کشک ...
✍"قاسم اکبری"
@shahidmostafamousavi
صباحڪم بالخیر!
ماࢪاهمازڕزقآسمانیٺآن
نمڪگیرڪنید..
ڪهعاقبٺمان بالخیـر شود
و شهادټهم،عاقبټ بخیر شدݧ است ..
شایدڕزق امروزمان رانوشتند شهادټ
#شهدایی
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏻یک جمله طلایی برای زیارت ائمه!
👈🏻 هر موقع رفتید حرم، این جمله رو یادتون نره ..
#پست
#زیارت
#پناهیان
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 تصاویری از شستشوی حرم مطهر امام حسین(ع)...
@shahidmostafamousavi
#مدافع_عشق
#قسمت_شصتم
#هوالعشـــق❤
❣❤️❣❤️❣❤️❣
گوشه ای از چادر روی صورتم را کنار میزنم و نگاهت میکنم. لبخندت عمیق است. به عمق عشقمان! بی اراده بغض میکنم. دوست دارم جلوتر بیایم و روی ریش بلندت را ببوسم. متوجه نگاهم میشوی زیر چشمی به دستم نگاه میکنی.
_ ببینم خانومی حلقت کجاست؟
لبم را کج میکنم و جواب میدهم
_ حلقه چه اهمیتی داره وقتی اصل چیز دیگس...
دستت را مشت میکنی و میاوری جلوی دهانت
_ اِ اِ اِ...چه اهمیتی؟...پس وقتی نبودم چطوری یادم بیفتی؟
انگشتر نشونم را نشانت میدهم
_ با این..بعدشم مگه قراره اصن یادم بری که چیزیم یادآور باشه!
ذوق میکنی
_ همممم...قربون خانوم !
خجالت زده سرم را پایین میندازم.
خم میشوی و از روی عسلی یک شکلات نباتی از همان بدمزه ها که من بدم می آید برمیداری و در جیب پیرهنت میگذاری. اهمیتی نمیدهم و ذهنم را درگیر خودت میکنم.
حاج اقا بلند میشود و میگوید
_ خب ان شاءالله که خوشبخت شن و این اتفاق بشه نوید یه خبر خوب دیگه!
ب الحن معنی داری زیر لب میگویی
_ ان شاءالله!
نمیدانم چرا دلم شور میزند!اما باز توجهی نمیکنم و منم همینطور به تقلید از تو میگویم ان شاءالله.
همه از حاج اقا تشکر و تا راهرو بدرقه اش میکنیم. فقط تو تا دم در همراهش میروی. وقتی برمیگردی دیگر داخل نمی آیـے و از همان وسط حیاط اعلام میکنی که دیر شده و باید بروی. ماهم همگی به تکاپو می افتیم که حاضر شویم تا به فرودگاه بیاییم. یکدفعه میخندی و میگویی
_ اووو چه خبرشد یهو !؟میدویید اینور اونور ! نیازی نیست که بیاید. نمیخوام لبخند شیرین این اتفاق به اشک خداحافظی تبدیل شه اونجا.....
مادرم میگوید
_ این چه حرفیه ما وظیفمونه
تو تبسم متینی میکنی
_ مادر جون گفتم که نیازی نیست.
فاطمه اصرار میکند
_ یعنی نیایم؟....مگه میشه؟
_ نه دیگه شما بمونید کنار عروس ما!
باز خجالت میکشم و سرم را پایین میندازم.
با هر بدبختی که بود دیگران را راضی میکنی و اخر سر حرف ،حرف خودت میشود. در همان حیاط مادرت و فاطمه را سخت در اغوش میگیری. زهرا خانوم سعی میکند جلوی اشکهایش را بگیرد اما مگر میشد در چنین لحظه ای اشک نریخت. فاطمه حاضر نمیشود سرش را از روی سینه ات بر دارد. سجاد از تو جدایش میکند. بعد خودش مقابلت می ایستد و به سر تا پایت برادرانه نگاه میکند، دست مردانه میدهد و چندتا به کتفت میزند.
_ داداش خودمونیما! چه خوشگل شدی!
میترسم زودی انتخاب شی!
قلبم میلرزد! "خدایا این چه حرفیه که سجاد میزنه!"
❣❤️❣❤️❣❤️❣
❣❤️❣❤️❣❤️❣
پدرم و پدرت هم خداحافظی میکنند.لحظه ی تلخی است... خودت سعی داری خیلی وداع را طولانی نکنی. برای همین هرکس که به آغوشت می آید سریع خودت را بعداز چند لحظه کنار میکشی. زینب بخاطر نامحرم ها خجالت میکشید نزدیکت بیاید برای همین در دو قدمی ایستاد و خداحافظی کرد. اما من لرزش چانه ی ظریفش را بین دو لبه چادر میدیدم...میترسیم هم خودش و هم بچه درون وجودش دق کنند! حالا میماند یک من...با تو!
جلو می آیم. به سر تا پایم نگاه میکنی. لبخندت از هزار بار تمجید و تعریف برایم ارزشمند ترواست. پدرت به همه اشاره میکند که داخل خانه برگردند تا ما خداحافظی کنیم. زهراخانوم دردحالیکه با گوشه روسری اش اشکش را پاک میکند میگوید
_ خب این چه خداحافظی بود؟
تا جلو در مگه نباید ببریمش!؟
تازه آب میخوام بریزم پشتش
بچم به سلامت بره...
حس میکنم خیلی دقیق شده ام چون یڪ لحظه با تمام شدن حرف مادرت در دلم میگذرد " چرا نگفت به سلامت بره و برگرده؟...خدایا چرا همه حرفها بوی رفتن میده....بوی خداحافظی برای همیشه"
حسین آقا با آرامش خاصی چشمهایش را میبندد و باز میکند
_ چرا خانوم...کاسه آبو بده عروست بریزه پشت علی...داینجوری بهترم هست! بعدم خودت که میبینی پسرت از اون مدل خداحافظی خوشش نمیاد.
زهراخانوم کاسه را لب حوض میگذارد تا آخر سر برش دارم.
آقاحسین همه را سمت خانه هدایت کرد. لحظه آخر وقتی که جلوی در ایستاده بودن تا داخل بروند صدایشان زدی
_ حلال کنید...
یک دفعه مادرت داغ دلش تازه میشود و با هق هق داخل میرود. چند دقیقه بعد فقط من بودم و تو. دستم را میگیری و با خودت میکشی در راهروی اجری کوتاه که انتهایش میخورد به در ورودی. دست در جیبت میکنی و شکلات نباتی را در می آوری و سمت دهانم می گیری. پس برای این لحظه نگهش داشتی! میخندم و دهانم را باز میکنم. شکلات را روی زبانم میگذاری و با حالتی بانمک میگویی
_ حالا بگو آممم...
و دهانش را میبندد! میگویم آممم و دهانم را میبندم...میخندی و لپم را آرام میکشی.
_ خب حالا وقتشه...
دستهایت را سمت گردنت بالا می آوری
❣❤️❣❤️❣❤️❣
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮
✅ اگر اینطور باشد، کار پیش نمی رود...
🌷رهبر معظم انقلاب: جوان ما اگر وارد یک مسئولیتی شد، اینطور نباشد که چشم به مقام بالا یا اندوختن مال دنیا داشته باشد؛ اینجور کار پیش نمی رود. کار با مجاهدت و اخلاص پیش خواهد رفت؛ دوران دفاع مقدس هم واقعا همینجور بود؛ کسانی آمدند و با اخلاص و فداکاری کار را پیش دارند.
@shahidmostafamousavi
﷽
هستم بہ ياد تو بخدا پنج شنبہها
هستم دخيل نام شما پنج شنبہها📿
از صبح پنجشنبہ دلمتنگ مغرب است
دارم هواے #ڪرببلا پنج شنبہ ها💔
#یا_اباعبدالله_الحسین_ع
#اللهم_الرزقنا_ڪـربلا🕊
@shahidmostafamousavi
رهبرانقلاب:همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنههای جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴🌹
📸 #شهید_احمد_کاظمی در #دفاع_مقدس (نفر وسط نشسته در ردیف اول هستند) ✅
#بیانات
#مقام_معظم_رهبری🌹
@shahidmostafamousavi
🚨 احترام ویژهی رهبر انقلاب به پدر
🔘 آقای غلام شاه پسندی محافظ رهبر معظم انقلاب:
⭕️ از پایین ساختمان ریاستجمهوری تا طبقه دوم که تشریفات است ۲۵ پله است که این پلهها را #پا_به_پای ایشان (یعنی پدرشان) میآمدند. اگر سه ربع هم طول میکشید، آقای خامنهای عجله نمیکرد، پا به پای ایشان #آرام_آرام میآمدند بالا... حتماً #پشتی پشت پدرشان میگذاشتند، حتماً خودشان #چایی برای پدرشان میآوردند. آنقدر #احترام میکردند این پدر را که حد نداشت.
⭕️ همیشه میگفتند: هر آنچه از خدا میخواهید از #پدرتان بخواهید؛ هر چه از خدا میخواهید از #مادرتان بخواهید؛ اگر پدر و مادرتان در قید حیاتند حتماً بگویید دعا کنند، #مستجاب میشود و اگر نیستند بروید سر قبرشان و بخواهید. #قبر پدر و مادر هم کمک به آدم میکند.
📗 ماه در آینه، ص ۱۳۲
@shahidmostafamousavi