هدایت شده از سپاه ایران
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽قلب زمین در تسخیر نیروی دریایی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران؛ گزارشی از اقتدار نظامی ایران در آبهای نیلگون "خلیج فارس"
🇮🇷به سپاه ایران بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3440967682C45eab9919a
👈👈حتماً حتماً بخونید، بسیار بسیار مهم
#غربال در #آخرالزمان
در آخرالزمان فتنههایی در جامعه اسلامی اتفاق میافتد که به واسطه آنها مسلمانها غربال میشوند.
امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می فرمایند: قسم به ذات احدیت که نبی اکرم (ص) را به حق برانگیخت، در آخرالزمان مردم امتحان می شوند، به قدری امتحان ها شدید و مردم غربال می شوند که اشخاص بزرگ از درون غربال به پایین می افتند و افراد خاص، مؤمن و خالص در غربال می مانند و عده زیادی از مردم از غربال بیرون می ریزند.
هر قدر به سمت ظهور امام زمان (علیه السلام) پیش برویم، فتنهها بیشتر و غربالشدن انسانها نیز بیشتر میشود.
حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرمودند: «شمایان در كوره آزمایش بروید، و دستخوش دگرگونی شوید، و در غربال سختی ها در آیید.» (نهجالبلاغه، خطبه 16)
هر چقدر به سمت ظهور مظلومترین امام، مهدی (عج) برویم، آزمایش و امتحان مردم شدت میگیرد، زیرا آخرین بازمانده ی خدا در زمین به یارانی بزرگ و قدرتمند نیاز دارند.
امام زمان (عج) خیلی ناز دارند و هر کسی را قبول نمیکنند. مانند حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) که هزاران نفر از مکه با او راه افتادند تا کربلا، اما به قدری این آقا ناز داشتند که از آن چند هزار نفر فقط همین ۱۵۰ نفر با حضرت ماندند. آن هم نه تا شب عاشورا، بلکه تا لحظه شهادتشان. کسی که به مقام محمود برسد، همراه امام زمان (علیهالسلام) میماند و این مقام به هر کسی داده نمیشود. این ریزش ها همیشه اتفاق میافتد تا اینکه إنشاءالله به نقطه باشکوه ظهور امام زمان (علیه السلام) برسیم.
هرچه زمان بگذرد و به سال های قبل از ظهور نزدیک تر شویم، وضع مؤمنان و شیعیان سخت و سخت تر می شود تا در غربالگری عصر غیبت، مؤمنان و منتظران بازشناخته شوند.
این چنین نیست که دروازه ای را گشوده و رخصت دهند تا جماعتی آسان وارد شوند، بر مسندها تکیه بزنند و گمان برند که پذیرفته درگاه حضرت محبوب شده اند.
لاجرم هرکس باید شرایط پذیرفته شدن را در خود فراهم آورد. این سخن معقول و پذیرفته هر صاحب خردی است. در این دوران سخت، و آنگاه که شدت و سختی به منتهای خودش می رسد، صفوف، معلوم و تفکیک می شود تا به آنجا که هرکس جای خودش را در صفوف تشکیل شده شناخته و در آن قرار می گیرد؛ بلکه آن را فاش و علنی نیز می سازد.
پس در این ابتلائات و نوسانها و حوادث، به هوش باشید و بدانید آنچه بیش از هرچیز نیاز به مراقبت دارد، نه دلار و طلا و ملک و دارایی و ...، بلکه ایمان است، ایمان است که باید حفظ شود و نگذاشت از ارزشش کم شود، نگذاشت ارزشش در این شرایط ناگوار، به یک چهارم یا یک پنجم یا ... کاهش یابد.
عزیزان ایمانتان را حفظ کنید و از شرایط و حوادث جامعه نهراسید، خرسند باشید که فرج نزدیک است.
👈👈مثال: شوهری که همسرش در حال زایمان است، از دردکشیدن همسرش ناراحت و محزون است، اما در عمق جان خرسند است، زیرا میداند بعد از این درد و رنج، تولد فرزند دلبندش است، پس با وجود دیدن درد و زجر همسرش، شاد است، چون منتظر رسیدن عزیزش است.
👌حال منتظران امام زمان (عج) با اینکه از وضع ناگوار فقرا و مستمندان و بسیاری از اقشار جامعه غمگینند، اما شادند، چرا که میدانند هرچه به اوج سختی ها نزدیکتر شویم، به فرج و گشایش نزدیکتر هستیم.
بدانید در برهه و زمان غربال هستیم، حتماً باید غربال شویم، حواسمان باشد آنقدر ریز نشویم که از غربال بیفتیم 😞 عزیزانمان را هم کمک کنیم از غربال سربلند بیرون بیایند تا لیاقت یاری کردن مظلومترین امام، مهدی (عج) را پیدا کنیم.
حداقل برای یک نفر بفرستید
✅ تعجیل در ظهور مظلومترین امام، مهدی (عج): صلوات با ذکر فرج
⛔️ #خیلی_مهم ⛔️
✖️ #بخوان_هموطن 👇
#انتشار_دهید
❌ آيا زمستان سختی در پيش است...
🔅سرخ پوستان از رييس جديد پرسیدند: آيا زمستان سختی در پيش است؟
رييس جوان قبيله که نمی دانست چه جوابی بدهد گفت: برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد:
آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید: اينطور به نظر می آید.
پس رييس دستور داد که بيشتر هيزم جمع کنند، و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ زد:
شما نظر قبلی تان را تأييد می کنيد؟
و پاسخ شنید: صد در صد.
رييس دستور داد که همه سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع آوری هيزم بيشتر بکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید: بگذار اينطور بگویم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر.
رييس پرسید: از کجا می دانيد؟
و پاسخ شنید: چون سرخ پوستها دارند دیوانه وار هيزم جمع میکنند!
❌❌❌❌❌
برخی وقتها ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم.
حالا بنظر شما خودرو، #دلار، #گوشت، #مرغ و ... باز هم گران می شود!؟
کمتر هیزم جمع کنیم! قبل از #تحریم، #خود_تحریمی کردیم. حاصلش این شد که می بینیم.
#انتشار_دهید
🔺اگه حتی متن رو نخوندی #نشر_بده !
#التماس_تفکر
✍🏻بخونید
بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند.
⭕️جُون کسی بود که امیر المؤمنین علیه السلام او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید.
⭕️هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد.
⭕️هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست.
حضرت فرمودند :
⭕️در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی ! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.
جون خود را به قدم های مبارک امام حسین علیه السلام انداخت و بوسید گفت :
⭕️ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم ؟
جون با خود فکر کرد :
من کجا و این خاندان کجا ؟!
لذا عرضه داشت :
⭕️آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.
⭕️جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام گریستند و اجازه دادند.
⭕️با آنکه جون پیرمردی 90 ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.
⭕️هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند.
⭕️هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود :
⭕️«اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام : بار الها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما.
⭕️از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید.
⭕️چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منوّر و بویش معطّر بود. (2)
📚 منابع :
1. بحار الأنوار : ج 45، ص 22، 71. و ... .
2. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 115.
#ان_شاالله_دسته_جمع_اربعین_کربلا
🌹🍃 آرزوی بسیار زیبای شهید🌹🍃
🌸🍃ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🌿توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم، رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
🌼اونا رو چک کردم، دیدم درسته
رفتم جسدش رو ببینم کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم:
اشتباه شده، اشتباه شده،
این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه میزنی؟
کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده
هر چی گفتم باور نکردند.
کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
🌿من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
🌼چهره آرام و زیبای آن جوان که نمیدانستم کدام خانواده انتظار او را میکشید، دلم را آتش زد.
خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحهای برایش خواندم و رفتم.
🌿سالها از آن قضیه گذشت.
بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اُسرا آزاد شد، به محض بازگشتش، ازش پرسیدم:
چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
🌼پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضیام که بگی برای چی میخوای
اون بسیجی گفت:
من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام دفن بشم،
میخوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
🌼شهید آرزو میکند کنار اربابش حسین علیهالسلام دفن بشه،
اونوقت جاده آرزوهای ما ختم میشه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ...
🌿خدایا! ما رو ببخش که مثل شهداء بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم...🌸🍃
📗کتاب حکایت فرزندان فاطمه۱،صفحه۵۴