روزی چهار هندو برای ادای نماز
به مسجدی وارد شدند.
و موقعی که در حال نماز خواندن بودند،
مؤذن وارد مسجد شد!
در این لحظه یکی از هندویان
در وسط نماز با دیدن موذن از وی پرسید:
که آیا اکنون که بانگ اذان برآوردی
وقت نماز بود!؟
هندوی دوم که در کنار هندوی اول
ایستاده بود به وی معترض شد که
با صحبت کردن نماز خود را باطل کردی!
و هندوی سوم هم هردوی دیگر را سرزنش کرد
که بیهوده به هم طعنه نزنید که نماز هر دوی
شما به علت حرف زدن باطل شده است!
در این میان هندوی چهارم در وسط نماز
خود با خشنودی زمزمه کرد که:
«خدا راشکر که من مانند این سه تن
در چاه گمراهی نیفتادم!»
پس نماز هر چهاران شد تباه
عیب گویان بیشتر گم کرده راه
ای خوشا آنکس که عیب خویش دید
هرکه عیبی گفت آن بر خود خرید!
@shahidaghseyedmostafamousavi
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد ازکلی آرایش کنار آینه ،پوشش نامناسب راهی خیابونای شهرشد.
همینطوری که داشت می رفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:خواهرم حجابت
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن
نگاه کرد،دید یه جوون ریشوئه
ازهمونا که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار
به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم،وگرنه خوابم نمیبره. تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه ویه چیزی بگه دلش خنک شه
وقتی مقابل پسر رسیدچشماشو تا آخر باز کرد و دندوناشو روی هم فشار داد وگفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با اون ریشای مسخره ات، بعدشم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن ، پسر سرشو رو به آسمون بلند کردو گفت: خدایا این کم رو ازمن قبول کن
پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زدو به یک بار حمله کردو به زور اورا به سمت ماشینش کشید. دختر شروع کرد به داد و فریاد، اما اینار کسی جلو نیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد، اماهمه تماشاچی بودن ، هیچکس ازاونایی که تو خیابون بهش متلک می انداختن وزیباییشو ستایش می کردن 'حاضر نبودن جونشو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید می شد دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه، آهای بی غیرت ولش کن، مگه خودت ناموس نداری ، وقتی بهشون رسید ،سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو.و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد
دختر درحالی که هنوز شوکه بود و دست وپاش می لرزید یکدفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید جوون ریشو از همونا که پیرهن روی شلوار میندازن و ازهمونا که ب نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خون و ناخوادآگاه یاد دیروز افتاد
وقتی خواستن به زور سوارش کنن همون کسی ازجونش گذشت که توی خیابون بهش گفت:خواهرم حجابت!
🔸مثل شهید امر به معروف علی خلیلی
@shahidaghseyedmostafamousavi
⭕️ تحلیل بلندی از بیانیه اخیر چین و عربستان
🔹 خبر این بود : چین و عربستان طی سفر شی جینگ پی به این کشور ، طی یک بیانیه ی مشترکی ، ضمن اعلام الزام بازگشت ایران به توافق هسته ای ، از جمهوری اسلامی خواستند حسن همجواری را رعایت نماید .
🔹 قبل از هرگونه تحلیل این بیانیه میبایست بدانیم که هنوز سه کشور ایران ، روسیه و چین از لحاظ سیاسی به مرحله اتحاد نرسیدند و ملاک متحد دانستن دو کشور صرفا مسایل رسانه ای مابین ایشان نیست . در خوشبینانه ترین حالت میتوان گفت این سه کشور که روابطشان چند سالیست رو به گسترش نهاده ، شریک راهبردی محسوب میشوند نه بیشتر .
🔹 بنابرین نه چین ، نه ایران و نه روسیه هیچکدام وظیفه ی حمایت از یکدیگر را ندارند . پس صرف نظر از این بیانیه ، نباید مسایلی مانند عدم وتوی برخی قطعنامه ها و یا به خطر ننداختن موقعیت سیاسی این کشورها را برای تنش با غرب را خیانت ایشان به ایران تلقی نمود . اما آیا این بیانه ی چین خواسته یا ناخواسته دهن کجی به ایران بود ؟ باید بگوییم بله
🔺 وضعیت فعلی چین
🔹 چین و آمریکا ( دشمن خونی ایران ) در یک اتحاد اقتصادی تحمیلی قرار دارند که بیرون آمدن هر یک از آن مساویست با سقوط اقتصاد دو طرف . همچنین جمهوری خلق چین ، خود را در حال ورود به جایگاه ابرقدرت بلامنازع میبیند . موضوعی که هیچگاه مورد قبول روسیه قرار نگرفت و شاید به همین خاطر است که هنوز هم بعد از گذشت چند دهه در آسیای میانه ، بایکدیگر تنش جزئی دارند .
🔹 همچنین ایران درحال گسترش نفوذ خود در آسیای میانه و ورود به یک پیمان نانوشته سیاسی با روسیه میباشد . موضوعی که توجه چین را به خود جلب کرده . اما برای چین خطر نفوذ دوکشور ایران و روسیه در درجه بالای اهمیت قرار ندارد چون دشمن مشترک و اصلی این ۳ کشور جایی نیست جز : آمریکا
🔹 از سویی گفته شد چین و امریکا در یک اتحاد اقتصادی تحمیلی قرار دارند . بنابرین چین با چنین رفتارهایی سعی دارد در کوتاه مدت تا قبل از حمله به تایوان برای خود شرکای اقتصادی فعالی فراهم آورد تا در چنین لحظاتی مانند ترکیه در برابر روسیه باشد ( حداقل روابط اقتصادی را به پایان نرساند ) و در بلند مدت و به صورت تدریجی شرکای سیاسی آمریکا را به سمت خود متمایل سازد . چین درحال حاضر درصد قابل توجهی از انرژی خود را از طریق سوزاندن زغال سنگ فراهم میکند .
🔺بنابرین تبدیل آن به گاز و نفت حتی در شرایط غیر از جنگ در اروپای شرقی نیز میتواند مشکلاتی برای قاره سرد ( اروپا ) به همراه داشته باشد .
🔹 چین در صورت اعمال این جایگزینی ، نفت و گازی که قرار است که سمت اروپا برود را در نیروگاه های خود میسوزاند و تنها کشوری که میتواند این نیاز را تامین کند عربستان سعودیست . زیرا همانطور که ذکر شد چین و روسیه هنوز هم بایکدیگر تنش های جزئی دارند که ممکن است در آینده تشدید شود ( بنابرین نمیتوانند روی هم حساب باز کنند ) .
🔺 چرا چین در این بیانیه ملاحضه ایران را نکرد ؟ پاسخ ایران به این بحث چه میتواند باشد ؟
🔹 احتمالی که اینجانب به عنوان نویسنده تحلیل میدهم این است که مشاوران رهبران چین وضع فعلی ایران را با اغتشاشات ۸۸ مقایسه کردند بنابرین به این تحلیل رسیدند که ممکن است در انتخابات بعدی ایران دوباره کسانی سر کار بیایند که هیچ علاقه ای به گسترش روابط با چین ندارند . از آن گذشته ، تنها کشوری که میتواند در غیاب روسیه و کشورهای آسیای میانه ( که گفته شد تحت نفوذ ایران و روسیه قرار دارند ) نفت و بزودی گاز چین را تامین کند عربستان سعودیست .
🔹 اختلاف اقتصادی با چین به نفع ایران نیست ، بنابرین پاسخ مناسبی که ایران میتواند به این موضوع نشان دهد گسترش روابط خود با برخی از کشورهای مورد تنش با چین مانند ژاپن ، کره جنوبی و هند است . به این صورت هم میتوان از این گسترش روابط مزایای اقتصادی بدست آورد و هم به کشور های دیگر فهماند که عدم رعایت حال ایران چه نتیجه ای میتواند به همراه داشته باشد .
🔹 علاوه بر این با تسریع کشیدن خط گاز آسیای میانه و غرب آسیا به اروپا ، میتوان علاوه بر دارا بودن اهرم فشار علیه اروپا درصد قابل توجهی از گازی که قرار است از آسیای میانه به سمت چین برود را به اروپا انتقال داد . همچنین میبایست تا حد امکان مانع بهره برداری عربستان و کویت از میدان گازی آرش شد تا چین به همان سوزاندن زغال سنگ کره شمالی اکتفا کند .
🔺 در مقاله بعدی چشم انداز روابط عربستان - چین و اینکه چگونه گسترش این رابطه به سقوط اروپا و آل سعود منتهی میشود را مورد بررسی قرار خواهیم داد .
محمد مهدی بابایی
@shahidaghseyedmostafamousavi
✍فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم #شهید_عبدالمهدیکاظمی
🌷همواره باید گوشهایتان شنوا و چشمانی بصیر و بینا به امر #ولی_فقیه داشته باشید که اگر این چنین شد هیچ وقت گمراه نخواهید شد.
🔹همیشه حق و باطل در پیکار و جنگند و در همه حال حق را بگویید و عمل کنید و از باطل روی گردان باشید. این اصل #بصیرت است که باید در خود تقویت کنید تا این دو مخلوط نشوند و فتنه به وجود نیاید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
@shahidaghseyedmostafamousavi
📘#داستانهایبحارالانوار
خطر وسواسی
🔹زراره و ابوبصیر میگویند:
به امام صادق علیه السلام عرض کردیم:
مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده، و هرچه نمازش را تکرار میکند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟
حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.»
🔹سپس فرمودند:
وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک میاندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد.
إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان ناپاک میخواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمی گردد.
📌آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار شیطان است بلکه درکارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع مرض روحی و روانی است که باید جدأ از آن پرهیز نمود.
📚بحار ج ۲۷، ص ۸
@shahidaghseyedmostafamousavi
41.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گناهانت را توجیه نکن
استاد #دانشمند
@shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣فوق العاده و پرشور
زن هارون شرطبندی رو به هارون باخت و مجبور شد لخت به بالای بام برود.
نقشه شیطانی قارون در استفاده از یک زن زناکار بنام سُوِیْرا.
نتیجه انعقاد نطفه در زمان نامناسب .
👈 بریدن سر ١١٠٠٠٠ نفر در زمان معاویه.
👌 بسیار شنیدنی
🎙سخنران
شهید احمد کافی 1357 مشهد
#امام_زمان
@shahidaghseyedmostafamousavi
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۷۳)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و هفتاد و سوم:"نبردِ نرم "
🍂روز بعد با توکل برخدا سر صف آمارِ داخل آسایشگاه بلند شدم و بعد از مقدمهای کوتاه در باره ضرورت فعالیت و برنامههای فرهنگی و نقش اون در حفظ نشاط و سرزندگی بچهها ، اعلام کردم ما نمیخایم بین ما و ارشد آسایشگاه تنشی پیش بیاد و همه برادر و اسیر هستیم، ولی با توجه به خواستِ اکثریت، هر روز صبح کلاسی با عنوان#تاریخ_اسلام بصورت عمومی برگزار خواهم کرد و بدون این که اعتنایی به علی کُرده بکنم اولین جلسه رو با عنوان قضیه اصحاب فیل و ولادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آغاز کردم و با قرائت سوره فیل و اشاره به آیه «الم یجعل کیدهم فی تضلیل» بصورت تلویحی باطل شدن کید و نقشۀ مسئول قبلی و فعلی آسایشگاه و بعثیها برای متوقف کردن فعالیتها رو اعلام کردم.
📌با این اقدام موجی از خوشحالی دوباره در بین بچه ها ایجاد شد و قرار شد از روزهای بعد اذان و قرائت و ترجمه قرآن تداوم یافته و حتی بر حجم برنامهها افزوده بشه. این اقدام با حمایت قاطع بچهها همراه شد و باعث شد علی کُرده نتونه کاری بکنه و با این تصمیم بچه ها در ظاهر مقابله نکرد.
📍با خنثی شدن این توطئه، مجددا و با قوت بیشتری برنامه ها تداوم یافت و در جلسۀ شورای فرهنگی با پیشنهاد آقا رحیم و تایید بقیه دوستان، مسئولیت فرهنگی آسایشگاه به بنده سپرده شد. در حالی که تجربۀ کافی برای مدیریت برنامه های فرهنگی نداشتم ولی از اون جایی که معتقد به کار تشکیلاتی و استفاده از خِرد جمعی بودم، سعی کردم از ظرفیت و استعداد همه افراد استفاده کنم و حتی با بچههای صاحب نظر در آسایشگاهای دو و سه هم مشورت میکردم و برای کیفی کردن فعالیتها از اونها مشورت میگرفتم.
🔸️عبدالکریم مازندرانی بیشترین همفکری و مساعدت رو در این زمینه با من داشت و در واقع همۀ برنامهها رو با مشورت هم انجام میدادیم. از همه خواستم کمک کنن و هر کسی گوشهای از کار رو به دست بگیره. یکی برنامهریزی کلاسها، یکی تشکیل گروه تئاتر، یکی سرود، یکی مسابقات، یکی نشریه و یکی هم گروه خدمات و تهیه جوائز و به لطف خدا برنامههای متنوع و مفیدی اجرا میشد.
😭یکی از کارهای قشنگ بچهها این بود که رفتن با تیم پرویز و علی کُرده صحبت کردن و از اونها درخواست کردن که تو برنامهها مشارکت کنن و جوِ صمیمانه در بین همه(حزب اللهی و غیر حزب اللهی) بوجود بیاد و دوگانگی و اختلاف از بین بره. این حرکت مقدار زیادی اثر داد و تا حدودی اونها هم تو برنامهها شرکت میکردن...
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
ایتا
@shahidmostafamousavi
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📣#اطلاع_رسانی
🌹مراسم گرامیداشت سردار شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی🌹
🎙سخنران:سردار رمضان ابراهیمی آتانی
🎤بانوای:کربلایی داود شکاری
📆پنجشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۱
⏰ساعت۱۸
🗺#مازندران_آمل_گلزار شهدای امامزاده ابراهیم(ع)
🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊
📣#اطلاع_رسانی
🌹🏴تجمع بزرگ فاطمیون به مناسبت مراسم چهلم روز شهادت بسیجی شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی🏴🌹
💠آیین نامگذاری میدان به نام شهید
◾️حرکت دسته های عزاداری حضرت فاطمه(س)
🎙سخنران:حجت الاسلام و المسلمین مهدی ماندگاری
🎤مداح:ڪربلایی نریمان پناهی
📆پنجشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۱
⏰ساعت ۱۴ الی ۱۶:۳۰
🗺#تهران_حرکت از شهرک اکباتان میدان بسیج(میدان شهید آرمان علی وردی)به سمت محل قتلگاه شهید آرمان علی وردی(میدان ورزش)
🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊
جنگ جهانی سوم۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت سیزدهم
۰۰۰ گوشه چادر بی بی رو از روی خاک برداشتم و بوسیدم ، به ترکی گفت : یاشیاسان اُقول( زنده باشی پسرم) انگار روح مادرم تُو جسم بی بی حللول کرده بود ، بی بی یه نگاهی به من کرد و گفت : شما بوی پسرم محمد رو میدی ، شما پسر منو می شناسی ؟ چقدر چهره شما واسه من آشناست ، قبلا" شما رو جایی ندیدم ؟ سید که هنوز دست من تُو دستش بود ، گفت : نه بی بی ، حاج حسن آقا ، چند ماهیه اومده محله ما ، بچه اینطرفا نیست ، با تعارف بی بی هممون وارد اطاق شدیم ، یه اطاق قشنگ و بزرگ ، با پنجره های مُشبک رنگی ، منو یاد خونه های قدیمی یزد انداخت ، دور تا دور اطاق پشتی های ترکی ، ترکمنی چیده شده بود ، و من از دیدن اونا خیلی خوشحال شدم چون از نشستن رو مبل و صندلی بدم می یومد ، ولی متعصفانه هر جا که می رفتم پر بود از مبل های عجیب و غریب که دیگه شده بود مثل خیلی چیزای غیر لازم خونه ها جزء ملزومات و همه مردم رو چشم و هم چشمی ، قسطی هم که شده ، می خریدن ، دوتا در به دو تا اطاق دیگه باز می شد ، که یکیش قفل بود و یکی دیگه نیمه باز ، حاج آقا دلبری بعد از حال و احوال پرسی و فاتحه برای روح شهید پرسید ؟ بی بی حال لوطی صالح چطوره ، بی بی سری تکون داد و گفت ، الحمدوالله خوبه ، ولی هنوز چشمش به دره ، هنوز هم میگه : محمد من بر می گرده ، مخصوصا" بعد تصادف فاطمه خانم و همسرش ، کم طاقت تر شده ، خدا پدر آقا میثم رو بیامرزه ، هفته ایی سه چهار بار سر می زنه ُ و کارهاشو انجام میده ، آقای باصری مثل کسی که خجالت کشیده باشه گفت : شادی روح جمیع درگذشتگان ، مخصوصا" درگذشتگان جمع ، شهید جمال عشقی و همشیره محترمشون بخوانید رَحمَ الله یَقراُ فاتحه و صلوات ، همه صلوات فرستادیم ُ و فاتحه رو خوندیم ، بی بی واسمون داخل این استکان های کمر باریک لب طلایی قدیمی چایی اورد ، سال ها بود بعد فوت مادرم تُوی نعلبکی چای نخورده بودم ، کیف کردم ، البته من که عادت به چایی خوردن تو لیوان های خمره ایی رو داشتم سیر نشدم ، روم نشد یه چایی دیگه بردارم ، بی بی در جعبه شیرینی رو باز کرد و داد دست مملی کوچیکه ، مملی با مهربونی تعارف می زد ، اصلا" مثل اینکه این مملی ، اون مملی مسجد نبود ، اینجا بزرگتر و فهمیده تر و مهربون تر به نظر می رسید ، تا اومدم نون خامه ایی رو گاز بزنم ، یه تیکه از خامش افتاد روی فرش ، مملی زودی واسم دستمال کاغذی اورد ، بی بی و حاج آقا ُ و همه داشتن به من نگاه می کردن و بعضی ها می خندیدن ، با تعجب اشاره کردم چیه ، چرا می خندید ؟ آقای باصری با نوک انگشتش اشاره کرد به محاسِنش ، سرم رو به علامت سوال تکون دادم و پرسیدم چی شده ؟ همه سکوت کرده بودن ُ و منو نگاه می کردن ، مملی هم جلوی من نشسته بود ُ و ظُل زده بود به صورت من ، انقدر طول دادن که طاقت نیاوردم و گفتم : بابا چی شده ، بلند بگو ، یه هو سید مثل بادکنکی که ترکیده باشه بلند بلند خندید و گفت : خامه روی محاسنت رو پاک کن ، کاش مادرت بود ُ و می دید ، دستپاچه شدم ، دست ُ و پامو گم کردم بجای اینکه دستمال کاغذی بردارم ، دست کردم تُو جیبم ُ و دستمال یزدی رو در آوردم ُ و صورتم ُ و پاک کردم ، یه هو مملی مثل بچه های برق گرفته داد زد بی بی ؟ بی بی ؟ اینهاش ، این دستمالو می گفتم ، همینه ، مثل دستمال دایی محمد تُو عکسشه ِ که می گفتی : یه روزی دستمال گردن لوطی صالح بوده ، دستمال رو فوری گذاشتم تُو جیبم ، بی بی خندید و گفت : محمد جان ؟ مادر ؟ شبیه اونه ، اون نیست ، چون من گوشه دستمال دایی محمد با نخ گُل دوزی نوشتم( عشقم مملی) ، یه هو صدای زنگ خونه بلند شد ، مملی عین قرقی رفت تا در رو باز کنه ، برادر صاحب بصیر ، خندید و گفت : خواهر افشانه اومد ، امانتی رو اورده ، سید در حالی که گوشه لبش رو گاز می گرفت اشاره کرد ، ساکت شو ، خواهر افشانه وارد شد ، بی بی پر و بال باز کرد بلند شد خواهر افشانه رو بغل گرفت ُ و دو تایی های های گریه کردن ، من خیلی متعجب شدم اینا چرا گریه میکن ؟ خانم افشانه اشکش رو پاک کرد و گفت ببخشید ، منو و فاطمه خدا بیامرز ، هم سن و سال بودیم ، اتفاقا " دوست و هم کلاسی هم بودیم ، تا دیپلم بگیریم هم تُو یه مدرسه درس خوندیم ، مادر من دوست صمیمی بی بیه ، من و فاطمه خدا بیامرز با هم تُو این حیاط خاطرات زیادی داریم ، بی بی با اشاره به خواهر افشانه تا اومد بگه : معصومه جوون خیلی تُو کارهای خونه به من کمک می گنه ، خواهر افشانه فوری پرید میونه حرفش و نذاشت ادامه بده ُ و زودی گفت آقا سید این هم امانتی شما ، یه بسته کادویی خیلی قشنگ با یه جعبه شیرینی بزرگ ُ و چند تا شاخه گُل که روی کارتش نوشته شده بود ( گُل برای گُل) ، سید از خوشحالی زبونش بند اومده بود ، بریده بریده گفت : آبجی ؟ خدا خیرت بده ، امشب تو جلوی شروع جنگ جهانی سوم رو گرفتی ، همه زدیم زیر خنده ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
ایتا
@shahidmostafamousavi
در یکی از شبها که اکیپ برای شناسایی رفت، صبح موقع
برگشتن به میدان مین دشمن برخورد کرد. دو نفر از بچه ها روی مین رفتند و مجروح شدند یکی از بچههای تخریب که جلو بود به شدت مجروح شد. پشت سر او آقای فریمانی که از بچه های اطلاعات بود از ناحیه شکم و پا مجروح شد. نفر سوم سالم ماند که خودش را بـه خط تماس لشکر رساند و کمک گرفت.
زخمیها را از میدان مین خارج کردند و به پشت خط بردند. به ما اطلاع دادند که حال آنها وخیم است و باید از هلی کوپتر استفاده شود. من با کیانی جانشین مسؤول قرارگاه نجف تماس گرفتم. بین من و او بگومگوی شدیدی رخ داد چون قادر نبود که یک هلی کوپتر در اختیار ما بگذارد. ابتدا میگفت این مجروح رده اش چیست و دارای مسؤولیتی هست؟ گفتم: این بچه ها از یک فرمانده گردان هم برای ما بالاتر هستند. چرا که حامل مجموعه ای از اطلاعات هستند و این اطلاعات برای ما اهمیت زیادی دارد. غیر ممکن است که بتوانیم این اطلاعات را دوباره
جمع آوری کنیم.
خلاصه تا ساعت هشت با هم بگومگو داشتیم. به ایشان گفتم: اگــر بیایم آنجا و این بچه ها شهید بشوند مطمئن باش که تو را میکشم.
مجبور شدم با آقای قاآنی در تهران تماس بگیرم. در جلسه بود. آقای محسن رضایی، اکثر فرماندهان قرارگاه ها و لشکرها آنجا بودند...
#بابانظر
#گزیده_کتاب
@shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت فرمانده نیروی دریایی سپاه از خیس کردن نظامی آمریکایی وقتی فهمید مقابلش یک پاسدار ایستاده
👈متاسفانه محمد خاتمی نگذاشت این داستان رسانه ای شود
@shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ماجرای آفتابی شدن قایق های انگلیسی بعد از سخنرانی رهبر انقلاب از زبان سردار تنگسیری / ما دربهدر دنبالشان بودیم اما بعد از سخنرانی پیدایشان شد
👤 #علیرضا_تنگسیری در جشنواره شهید وزوایی:
✅ نیروی دریایی سپاه روی 32 کشتی در نقاط مختلف دریا آدم دارد.
💢 وقتی کشتی انگلیسی را گرفتیم یک کشتی در عربستان داشتیم که بلافاصله آنرا آزاد کردند.
#بین_الملل
@shahidaghseyedmostafamousavi
میجنگه در حیفا
@shahidaghseyedmostafamousavi