📣#اطلاع_رسانی
🌹مراسم گرامیداشت سردار شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی🌹
🎙سخنران:سردار رمضان ابراهیمی آتانی
🎤بانوای:کربلایی داود شکاری
📆پنجشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۱
⏰ساعت۱۸
🗺#مازندران_آمل_گلزار شهدای امامزاده ابراهیم(ع)
🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊
📣#اطلاع_رسانی
🌹🏴تجمع بزرگ فاطمیون به مناسبت مراسم چهلم روز شهادت بسیجی شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی🏴🌹
💠آیین نامگذاری میدان به نام شهید
◾️حرکت دسته های عزاداری حضرت فاطمه(س)
🎙سخنران:حجت الاسلام و المسلمین مهدی ماندگاری
🎤مداح:ڪربلایی نریمان پناهی
📆پنجشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۱
⏰ساعت ۱۴ الی ۱۶:۳۰
🗺#تهران_حرکت از شهرک اکباتان میدان بسیج(میدان شهید آرمان علی وردی)به سمت محل قتلگاه شهید آرمان علی وردی(میدان ورزش)
🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊
جنگ جهانی سوم۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت سیزدهم
۰۰۰ گوشه چادر بی بی رو از روی خاک برداشتم و بوسیدم ، به ترکی گفت : یاشیاسان اُقول( زنده باشی پسرم) انگار روح مادرم تُو جسم بی بی حللول کرده بود ، بی بی یه نگاهی به من کرد و گفت : شما بوی پسرم محمد رو میدی ، شما پسر منو می شناسی ؟ چقدر چهره شما واسه من آشناست ، قبلا" شما رو جایی ندیدم ؟ سید که هنوز دست من تُو دستش بود ، گفت : نه بی بی ، حاج حسن آقا ، چند ماهیه اومده محله ما ، بچه اینطرفا نیست ، با تعارف بی بی هممون وارد اطاق شدیم ، یه اطاق قشنگ و بزرگ ، با پنجره های مُشبک رنگی ، منو یاد خونه های قدیمی یزد انداخت ، دور تا دور اطاق پشتی های ترکی ، ترکمنی چیده شده بود ، و من از دیدن اونا خیلی خوشحال شدم چون از نشستن رو مبل و صندلی بدم می یومد ، ولی متعصفانه هر جا که می رفتم پر بود از مبل های عجیب و غریب که دیگه شده بود مثل خیلی چیزای غیر لازم خونه ها جزء ملزومات و همه مردم رو چشم و هم چشمی ، قسطی هم که شده ، می خریدن ، دوتا در به دو تا اطاق دیگه باز می شد ، که یکیش قفل بود و یکی دیگه نیمه باز ، حاج آقا دلبری بعد از حال و احوال پرسی و فاتحه برای روح شهید پرسید ؟ بی بی حال لوطی صالح چطوره ، بی بی سری تکون داد و گفت ، الحمدوالله خوبه ، ولی هنوز چشمش به دره ، هنوز هم میگه : محمد من بر می گرده ، مخصوصا" بعد تصادف فاطمه خانم و همسرش ، کم طاقت تر شده ، خدا پدر آقا میثم رو بیامرزه ، هفته ایی سه چهار بار سر می زنه ُ و کارهاشو انجام میده ، آقای باصری مثل کسی که خجالت کشیده باشه گفت : شادی روح جمیع درگذشتگان ، مخصوصا" درگذشتگان جمع ، شهید جمال عشقی و همشیره محترمشون بخوانید رَحمَ الله یَقراُ فاتحه و صلوات ، همه صلوات فرستادیم ُ و فاتحه رو خوندیم ، بی بی واسمون داخل این استکان های کمر باریک لب طلایی قدیمی چایی اورد ، سال ها بود بعد فوت مادرم تُوی نعلبکی چای نخورده بودم ، کیف کردم ، البته من که عادت به چایی خوردن تو لیوان های خمره ایی رو داشتم سیر نشدم ، روم نشد یه چایی دیگه بردارم ، بی بی در جعبه شیرینی رو باز کرد و داد دست مملی کوچیکه ، مملی با مهربونی تعارف می زد ، اصلا" مثل اینکه این مملی ، اون مملی مسجد نبود ، اینجا بزرگتر و فهمیده تر و مهربون تر به نظر می رسید ، تا اومدم نون خامه ایی رو گاز بزنم ، یه تیکه از خامش افتاد روی فرش ، مملی زودی واسم دستمال کاغذی اورد ، بی بی و حاج آقا ُ و همه داشتن به من نگاه می کردن و بعضی ها می خندیدن ، با تعجب اشاره کردم چیه ، چرا می خندید ؟ آقای باصری با نوک انگشتش اشاره کرد به محاسِنش ، سرم رو به علامت سوال تکون دادم و پرسیدم چی شده ؟ همه سکوت کرده بودن ُ و منو نگاه می کردن ، مملی هم جلوی من نشسته بود ُ و ظُل زده بود به صورت من ، انقدر طول دادن که طاقت نیاوردم و گفتم : بابا چی شده ، بلند بگو ، یه هو سید مثل بادکنکی که ترکیده باشه بلند بلند خندید و گفت : خامه روی محاسنت رو پاک کن ، کاش مادرت بود ُ و می دید ، دستپاچه شدم ، دست ُ و پامو گم کردم بجای اینکه دستمال کاغذی بردارم ، دست کردم تُو جیبم ُ و دستمال یزدی رو در آوردم ُ و صورتم ُ و پاک کردم ، یه هو مملی مثل بچه های برق گرفته داد زد بی بی ؟ بی بی ؟ اینهاش ، این دستمالو می گفتم ، همینه ، مثل دستمال دایی محمد تُو عکسشه ِ که می گفتی : یه روزی دستمال گردن لوطی صالح بوده ، دستمال رو فوری گذاشتم تُو جیبم ، بی بی خندید و گفت : محمد جان ؟ مادر ؟ شبیه اونه ، اون نیست ، چون من گوشه دستمال دایی محمد با نخ گُل دوزی نوشتم( عشقم مملی) ، یه هو صدای زنگ خونه بلند شد ، مملی عین قرقی رفت تا در رو باز کنه ، برادر صاحب بصیر ، خندید و گفت : خواهر افشانه اومد ، امانتی رو اورده ، سید در حالی که گوشه لبش رو گاز می گرفت اشاره کرد ، ساکت شو ، خواهر افشانه وارد شد ، بی بی پر و بال باز کرد بلند شد خواهر افشانه رو بغل گرفت ُ و دو تایی های های گریه کردن ، من خیلی متعجب شدم اینا چرا گریه میکن ؟ خانم افشانه اشکش رو پاک کرد و گفت ببخشید ، منو و فاطمه خدا بیامرز ، هم سن و سال بودیم ، اتفاقا " دوست و هم کلاسی هم بودیم ، تا دیپلم بگیریم هم تُو یه مدرسه درس خوندیم ، مادر من دوست صمیمی بی بیه ، من و فاطمه خدا بیامرز با هم تُو این حیاط خاطرات زیادی داریم ، بی بی با اشاره به خواهر افشانه تا اومد بگه : معصومه جوون خیلی تُو کارهای خونه به من کمک می گنه ، خواهر افشانه فوری پرید میونه حرفش و نذاشت ادامه بده ُ و زودی گفت آقا سید این هم امانتی شما ، یه بسته کادویی خیلی قشنگ با یه جعبه شیرینی بزرگ ُ و چند تا شاخه گُل که روی کارتش نوشته شده بود ( گُل برای گُل) ، سید از خوشحالی زبونش بند اومده بود ، بریده بریده گفت : آبجی ؟ خدا خیرت بده ، امشب تو جلوی شروع جنگ جهانی سوم رو گرفتی ، همه زدیم زیر خنده ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
ایتا
@shahidmostafamousavi
در یکی از شبها که اکیپ برای شناسایی رفت، صبح موقع
برگشتن به میدان مین دشمن برخورد کرد. دو نفر از بچه ها روی مین رفتند و مجروح شدند یکی از بچههای تخریب که جلو بود به شدت مجروح شد. پشت سر او آقای فریمانی که از بچه های اطلاعات بود از ناحیه شکم و پا مجروح شد. نفر سوم سالم ماند که خودش را بـه خط تماس لشکر رساند و کمک گرفت.
زخمیها را از میدان مین خارج کردند و به پشت خط بردند. به ما اطلاع دادند که حال آنها وخیم است و باید از هلی کوپتر استفاده شود. من با کیانی جانشین مسؤول قرارگاه نجف تماس گرفتم. بین من و او بگومگوی شدیدی رخ داد چون قادر نبود که یک هلی کوپتر در اختیار ما بگذارد. ابتدا میگفت این مجروح رده اش چیست و دارای مسؤولیتی هست؟ گفتم: این بچه ها از یک فرمانده گردان هم برای ما بالاتر هستند. چرا که حامل مجموعه ای از اطلاعات هستند و این اطلاعات برای ما اهمیت زیادی دارد. غیر ممکن است که بتوانیم این اطلاعات را دوباره
جمع آوری کنیم.
خلاصه تا ساعت هشت با هم بگومگو داشتیم. به ایشان گفتم: اگــر بیایم آنجا و این بچه ها شهید بشوند مطمئن باش که تو را میکشم.
مجبور شدم با آقای قاآنی در تهران تماس بگیرم. در جلسه بود. آقای محسن رضایی، اکثر فرماندهان قرارگاه ها و لشکرها آنجا بودند...
#بابانظر
#گزیده_کتاب
@shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت فرمانده نیروی دریایی سپاه از خیس کردن نظامی آمریکایی وقتی فهمید مقابلش یک پاسدار ایستاده
👈متاسفانه محمد خاتمی نگذاشت این داستان رسانه ای شود
@shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ماجرای آفتابی شدن قایق های انگلیسی بعد از سخنرانی رهبر انقلاب از زبان سردار تنگسیری / ما دربهدر دنبالشان بودیم اما بعد از سخنرانی پیدایشان شد
👤 #علیرضا_تنگسیری در جشنواره شهید وزوایی:
✅ نیروی دریایی سپاه روی 32 کشتی در نقاط مختلف دریا آدم دارد.
💢 وقتی کشتی انگلیسی را گرفتیم یک کشتی در عربستان داشتیم که بلافاصله آنرا آزاد کردند.
#بین_الملل
@shahidaghseyedmostafamousavi
میجنگه در حیفا
@shahidaghseyedmostafamousavi
🌺 عکسی که شوخی شوخی جدی شد 😔😔😔
♨️ زمانی #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی نزد رزمندگان لشکر فاطمیون رفت، زمانی که فرماندهان خواستند یک عکس یادگاری با حاج قاسم بگیرند، ابوحامد (علیرضا توسلی) به شوخی گفت: شهدا به ترتیب.
‼️ ولی این شوخی نبود، بلکه خیلی جدی به واقعیت تبدیل شد.
🔻 در این تصویر عکس شهیدان علی سلطان مرادی (۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۳)، عباس عبداللهی (۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۳)، علیرضا توسلی (نهم اسفندماه سال ۱۳۹۳)، حسین بادپا (۳۱ فروردینماه۱۳۹۴)، مصطفی صدرزاده(اول آبانماه سال ۱۳۹۴) و حاج قاسم سلیمانی (۱۳ دیماه سال ۱۳۹۸) دیده میشود.
۲۱ روز تا شهادت #سپهبد_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی 💔
@shahidaghseyedmostafamousavi
💢 مجید رضا رهنورد نماز میخواند و هیئتی بود اما چه شد؟
🟡 فضای مجازی مسموم چه بر سر فرزندانمان اورده که مجبور شدیم برای جوانی که از ابتدا نمازخوان و هیئتی بوده الان هشتک #قمه_کش_را_اعدام_نکنید بزنیم.
🟢 امروز صبح که خبر اعدام مجید رهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم
دست دادخوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این رسته توییت از زبان ایشان است.
⚪ مادرش به عشق امام رضا نامش
مجید رضا گذاشت از کودکی مسجدی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول نماز جماعت خودش را جاکند حتی برای ثواب بیستر نماز عبا بر شانه می انداخت ولی از 15سالگی که وارد فضای مجازی شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت انچنان شست و شوی مغزی شد که نماز را ترک میکند و اعتقادات مذهبی حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی مسخره میکند.
🔴 خودش میگوید ۸ سال رسانه مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه صد نفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه وصیت نامه اش را مینویسد که برای من گریه نکنید
سر قبرم قرآن نخوانید، هرچاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر میکرده بعد از قتل اگر اورا بگیرن حتما زجر کش و تکه تکه اش میکنن برای همین موقع دستگیری میگوید مرا زود اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را میبیند که
با رفتار دینی با او تعامل میکنند تمام معادلات ذهنی اش به هم میریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که اورا برنند وشکنجه اش بدهند، با او صحبت میکنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او کتاب میدهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم گریه میکنند
🔵 اخر تازه فهمیده که این ۸ سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شتشو داده تا دست به این جنایت برند، به مادرش میگوید، با مادران شهدا صحبت کن، طلب عفو نکن فقط طلب حلالین کن من مثل یک حیوان برادرم را کشتم،
مجید رضا میگوید چند حسرت به دلم مانده، یک بار دیگر دست مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم.
🟠 بعد از ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت میشود گفت دشمن دوتا جوان مارا شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را کشت، دشمن یک جوان را که میتوانست سرباز امام زمان باشد
را تبدیل به یک قاتل کرد.
#کلاس_درس_دشمن_شناسی(۱۱)
#بازی_در_تیم_گرگها!؟
۱ _ در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که بعضی از «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» جوان آنلاین، سه شنبه/۷/آذر/۱۳۹۱
۲ _ سعید حجاریان: «حرفمان را از زبان سلبریتی ها بزنیم» چهارشنبه/۱۳/تیر۹۷
۳ _ عدم مرزبندی بعضی از افسادطلبان، ساکت طلبان، سلبریتی ها، مسئولین نمایندگان
۴_ سکوت خواص در فتنه اخیر که بزرگترین عملیات رسانه ای، روانی، ترکیبی و پیچیده از شروع انقلاب اسلامی می باشد
۵ _ نتیجه👈 عملیات رسانه ای ، عملیات روانی و جنگ ترکیبی دشمن با استفاده از تمام ظرفیت داخلی و خارجی(بالاتر از سرمایه گذاری در جنگ تحمیلی و بوجودآوردن داعش)
که یکی از نتیجه اش میشود، قاتل دو بسیجی در مشهد به نام #مجیدرضارهنورد که به #علی_کریمی اینچنین پیام داده است 👇
آخه تو انسان هستی یا نه؟
این فیلم رو خودم گفتم گرفتن که بعدا چند نفر مثل منو بدبخت نکنی
اما شیطان(علی کریمی) میگه؛ من فقط تو رو دعوت کردم... تو خودت خواستی قبول کنی..
وای بر من که فریب تون خوردم😔
#قابل_توجه_قوه_قضائیه 👈 برای خاموش کردن آتش این فتنه در سال ۱۴۰۱ باید با عوامل اصلی این اغتشاشات چه در بعد خارجی و چه در بعد داخلی مقابله و عوامل اصلی بوجود آمدن این فتنه را، به میز محاکمه بکشانید و انتقام خون شهدا و ضرر و زبان وارده به مردم چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ اقتصادی از بی شرف های وطن فروش و نوکر اجنبی بگیرید .... ارادتمند#ناصرکاوه
#مرگ_برمنافق_داخلی
#مرگ_براستکبارجهانی
@shahidaghseyedmostafamousavi
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃
🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃
🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃
🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃
🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃
🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃
🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج
*🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼
🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسنت بر سازنده ی این فیلم
زمان فیلم ۵:۱۵ است.
توصیه میکنیم ده و نیم دقیقه وقت بگذارید و فیلم را دوبار پشت سرهم تماشا کنید.
ایکاش می شد، صداوسیما بجای تبلیغات چای عالی، شهر فرش، و امثالهم
این کلیپ رو هر روز و شب پخش می کرد و مردم را روشن مینمود.
سپس برای دیگران هم بفرستید.
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۷۴)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت صد و هفتاد و چهارم:"تئاتر با تدابیر امنیتی"
🍂نه وسایل گریمی در کار بود و نه سالن و صحنهای برای اجرا و نه حتی دفتر و خودکاری برای سناریو نویسی. با حداقل امکاناتِ ممکن که دفتر آن، کفِ سیمانی آسایشگاه و خودکارش یه تکه آجر یا کچ ساختمانی بود، امّا با همت و پشتکارِ تعدادی از افراد خوش ذوق، سناریوهایی نوشته، تمرین و اجرا میشد که چیزی از تئأترهای دست اول ایران کم نداشت.
🔸️بچه ها شعار#ما€میتوانیم رو در اسارت بخوبی آموخته بودن و باور داشتن که به اندازۀ امکانات کار کردن، صرفا راه و روش افراد ضعیف و بیاستعداده. علی بختیاری از افراد خوش ذوق در زمینه تئأتر بود. وقتی ازش خواستم که یه گروه تئاتر تشکیل بده و بچهها رو سرگرم کنه، بدون عذر و بهونه و نالیدن از نداشتن امکانات، با تلاش پیگیر و همت والا، گروهی رو تشکیل و آموزش داد. حداکثر کمکی که می تونستم بهش بکنم این بود که یه مداد بند انگشتی بعنوان امانت در اختیارش قرار بدم که بتونه روی جلد سیگار سناریوشو بنویسه و به بچهها آموزش بده.
📌چون این یه ذره مداد جوابگوی همه نیازهای ما نبود، فقط موارد ضروری رو با اون مینوشت و از کف آسایشگاه بعنوان تخته سیاه استفاده میکرد و تا نگهبان عراقی رد میشد پتو رو روی اون میکشید. برای دلگرم کردن علی بختیاری خودمم شدم یکی از بازیگراش و تو یکی از تئأتراش نقش دادستان رو برعهده داشتم.
💥با همون حداقل امکانات تا زمان تبعید ما به اردوگاه ۱۸ در شهر بعقوبه، سه تئاتر زیبا و جذاب با رعایت اصول امنیتی و گذاشتن نگهبان در دو طرف آسایشگاه اجرا شد. بعد از مدتی خودمم یه سناریو بعنوان «سکاکی» نوشتم و با کمک علی بختیاری اجرا کردیم که مورد استقبال بچهها قرار گرفت...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
ایتا
@shahidmostafamousavi
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯