eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
333 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
13.7هزار ویدیو
194 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 شخصى به نام حسن بن عبداللّه ، فردى زاهد و عابد بود و مورد توجّه عامّ و خاصّ قرار داشت . ☘️ روزى وارد مسجد شد، امام موسى كاظم عليه السلام نيز در مسجد حضور داشت ، همين كه حضرت او را ديد فرمود: نزد من بيا. 🔱 چون حسن بن عبد اللّه خدمت امام عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: اى ابوعلىّ! حالتى كه در تو هست ، آن را بسيار دوست دارم و مرا شادمان كرده است و تنها نقص تو آن ست كه شناخت و معرفت ندارى ، لازم است آن را جستجو كنى و بيابى . 💜 حسن اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ، معرفت چيست و چگونه به دست مى آيد؟ ♨️ فرمود: برو نسبت به مسائل دين فقيه شو و اهل حديث باش . حسن توضيح خواست كه از چه كسى معرفت بياموزم ؟ 🔆 حضرت فرمود: از فقهاء و دانشمندان اهل مدينه بياموز، و چون مطلبى را فراگرفتى ، آن را نزد من آور تا راهنمائيت كنم . 🔆 حسن بن عبداللّه حركت نمود و مسائلى را از علماء فراگرفت و نزد حضرت باز گشت ، وقتى حضرت چنين حالتى را از او ديد، فرمود: برو معرفت را فراگير و آن را بشناس . ❗️ اين حركت چند بار تكرار شد، تا آن كه روزى امام موسى كاظم عليه السلام در مزرعه اش بود، حسن با حضرت ملاقات كرد و گفت : فرداى قيامت در پيشگاه خداوند بر عليه تو شكايت مى كنم ، مگر آن كه مرا بر شناسائى حقيقت معرفت ، هدايت و راهنمائى كنى ؟ 💢 بعد از آن ، امام عليه السلام فرمود: اوّلين امام و خليفه رسول اللّه اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام است ؛ و سپس امام حسن ، امام حسين ، امام علىّ ابن الحسين ، امام محمّد باقر، امام جعفر صادق (صلوات اللّه و سلامه عليهم ). ❓حسن گفت : يا ابن رسوال اللّه ! امام امروز كيست ؟ 🔱 حضرت فرمود: من امام و حجّت خدا هستم . گفت : آيا دليل و نشانه اى دارى كه با آن استدلال كنم ؟ 🌳 فرمود: نزد آن درخت برو، و بگو كه موسى بن جعفر مى گويد: حركت كن و به سوى من بيا. 🌴 حسن گويد: به خداوند قسم ، چون نزديك درخت آمدم ؛ و پيام حضرت را رساندم ، ديدم زمين شكافت و درخت به سوى حضرت حركت كرد تا آن كه جلوى آن بزرگوار آمد و ايستاد، سپس امام عليه السلام به درخت اشاره نمود: برگرد، پس آن درخت برگشت 📗 اصول كافى : ج 1، ص 286، ح 8، 📗 الثّاقب فى المناقب : ص 455، ح 383، 📗 خرائج : ج 2، ص 650، ح 2 📗 إعلام الورى طبرسى : ج 2، ص 18 http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
♥️ امام_حسن_عسکری (علیه السلام) فرمودند: 🍃 به خدا قسم؛ او (امام زمان) غیبتی خواهد داشت که در آن دوران از هلاکت نجات نمی یابد مگر آن کسی که خداوند او را به اقرار و اعتقاد به امامتش ثابت بدارد و به دعا کردن برای تعجیل فرج توفیق دهد 📖 مکیال المکارم جلد ۱ ص ۱۷۹ http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🔴لشکر اجاره ای قربانی روحانی! این روزها مباحث زیادی درباره مالیات هنرمندان منتشر شده است و وقتی به پردرآمدترین‌شون نگاه می‌کنیم به این افراد برمی‌خوریم. آری همان ها که برای انتخاب روحانی تمام اسم و رسمشون رو قربانی کردند و البته از پرداخت مالیات هم معاف شدند. مردم عزیز ایران آیا افرادی که به خاطر خوشگلی و خوش اندامی و فن بیان و... و بدون سواد خاصی بازیگر و سلبریتی شدند، صلاحیت راهنمایی من و شمارو دارند؟! 🔸️ اینها دوباره در انتخابات 98 میخوان به میدان بیان و از لیست حامیان دولت حمایت کنند، آیا شما بازهم قرار است فریب بخورید؟! مردم عزیز ایران، بیائیم http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🔴بسم رب الشهدا والصدیقین 🔵متاسفانه صبح امروز در پی تیراندازی فردی مسلح در شهرستان شادگان استواردوم یاسر سپیدرو از واحد گشت کلانتری ۱۱، مجروح و پس از انتقال به بیمارستان به علت شدت جراحات وارده به شهادت رسید. ضارب توسط مامورین دستگیر شد. 🔵شهید سپیدرو‌ اهل استان مازندران، متاهل و دارای یک فرزند دختر بود. 🔵شادی روحش صلوات http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🌹آشنایی با شهیدی که مزارش همیشه شلوغ است : اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند حاضر هستم. 🌹فرازهایی از وصیت زیبای شهید مدافع حرم : : برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است. برادران و خواهران من، (عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) 👈اگر داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. را به امام زمان بفرستید تا رستگار شوید. 🌺🌺🌺 📝مزار شهید در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران است http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا 📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی) ✍️خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی گروه https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg کانال ایتا https://eitaa.com/shahidmostafamousavi شروش کانال sapp.ir/900404shahidmostafamousavi گروه سروش https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk کانال تلگرام https://t.me/shahidmostafamousavi گروه https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 .وهشت((خارج از گود)) 🌷حس کردم دقیق زدم وسط خال. می خواستم مطمئن بشم در همون جهت، بحث ادامه پیدا می کنه. – در عین اینکه پیشنهاد خوبیه، فکر می کنم برای من که خیلی بی تجربه ام ورود تو این زمینه کار درستی نباشه.ماشین رو کشید کنار و خاموش کرد. 🌷– من بیست ساله مرتضی رو می شناسم. فوق العاده قبولش دارم. نه همین طوری کاری می کنه نه همین طوری تصمیم می گیره. نقاط ضعف و قوت افراد رو می سنجه و اگر طرف، پتانسیل داشته باشه دستش رو می گیره. اینکه بهت چنین پیشنهادی داده، شک نکن که مطمئنه از پسش برمیای.سکوت کرد.– به نظر حرف تون اما داره.چند لحظه بهم نگاه کرد: 🌷– ولی تو به درد اونجا نمی خوری، نه اینکه پتانسیل و استعدادش رو نداشته باشی. اتفاقا اگر بخوای کار کنی جای خیلی خوبیه، ولی استعدادت مهار میشه. تو روحیه تاثیرگزاری جمعی داری. می تونی توی محیط و اطرافت تغییر ایجاد کنی و اون رو مدیریت کنی. بودن کنار مرتضی بهت جسارت و قدرت عمل میده، مخصوصا که پدرانه حواسش به همه هست. اما بازم میگم اونجا جای تو نیست.خیلی آروم به تک تک جملات و حرف هاش گوش می کردم. 🌷– قاعدتا انتخاب همیشه بین دو گزینه است. فکر می کنید کجا جای منه؟– فقط با بچه مذهبی ها می پری؟ یا سابقه فعالیت با همه قشری رو داری؟ناخودآگاه خنده ام گرفت. 🌷– رزومه ای بهش نگاه کنید؛ نه، سابقه فعالیت با همه قشر رو ندارم. مثل همین جا که عملا این اولین سابقه رسمی مصاحبه من بود. اما نبوده که فقط با بچه مذهبی و هیئتی هم صحبت باشم، نون گندم هم خوردیم. بلند خندید– اون رو که می گفتی صفر کیلومتری، این شد 🌷این یکی رو که میگی هم نبودی. حالا مرد و مردونه، صادقانه می پرسم جواب بده. وضع مالیت چطوره؟چند لحظه جدی بهش نگاه کردم. مغزم داشت همه چیز رو همزمان محاسبه می کرد. شرایط و موقعیت، چیزهایی رو که ممکن بود ندونم و … اونقدر که حس کردم الان می سوزه. داشتم قدم هایی بزرگ تر ظرفیتی که فکرش رو می کردم، برمی داشتم. 🌷– بستگی داره به اینکه سوال تون واسه کار فی سبیل الله باشه یا چیزی که من اهلش نباشم. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ۱۵۹ (( جوان ترین چهره)) 🌷لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد. – پس اینطوری می پرسم، حاضری یه موقعیت عالی کاری رو، فدای کار فی سبیل الله کنی؟نگاهم جدی تر از قبل شد. 🌷– اگر فقط ادا و برگه و رزومه پر کردن نباشه، بله هستم. دستم به دهنم می رسه، به داشته هامم راضیم، ولی باید ببینم کاری که می گید مثل خیلی چیزها، فقط یه اسم رو یدک نکشه. موثر و تاثیرگزار باشیم؛ چرا که نه.من رو رسوند در خونه، یه آدرس روی یه برگه نوشت، داد دستم. 🌷– شنبه ساعت ۴ بیا اینجا، بیا کار و موقعیت رو ببین، بچه ها رو ببین، خوشت اومد، قدمت روی چشم، خوشت نیومد، بازم قدمت روی چشم. شنبه، ساعت ۴، پام رو که گذاشتم، آقای علمیرادی هم بود. تا سلام کردم با خنده به افخم نگاه کرد. 🌷– رو هوا زدیش؟خندید– تو که خودت هم اینجایی، به چی اعتراض می کنی؟ آقای افخم حق داشت. اون محیط و فعالیتش و آدم هاش، بیشتر با روحیه من جور بود. علی الخصوص که اونجا هم، می تونستم از مصاحبت آقای علمیرادی استفاده کنم و چیزهای بیشتری یاد بگیرم. 🌷بودن توی اون محیط برکات زیادی داشت و انگیزه بیشتری برای توی تمام مسائل و جنبه های مختلف بهم می داد، تا حدی که غیر از مطالعه دروس دانشگاه و سایر فعالیت ها، روزی ۳۰۰ تا ۴۰۰ صفحه کتاب می خوندم و خودم و یافته هام رو در عرصه عمل می سنجیدم. 🌷هر چند، حضور من توی اون محیط ارزشمند، یک سال و نیم بیشتر طول نکشید.نشست تهران و یکی از اون دعوتنامه ها به اسم من، صادر شده بود. آقای علیمرادی، ابالفضل و چند نفر دیگه از بچه های گروه راهی شدیم. کارت ها که تقسیم شد، تازه فهمیدم علیمرادی، من رو به عنوان مسئول جوانان ، اعلام کرده بود. با دیدن عنوان بدجور رفتم توی شوک 🌷– خدایا ! رحم کن، من قد و قواره این عناوین نیستم.وارد سالن که شدم. جوان ترین چهره ها بالای سی و چند سال داشتن و من، هنوز ۲۳ نشده بودم. ? . ✍ادامه دارد...... http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙ ❣﷽❣ ꙮꙮ༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༅༴༅ꙮ ◽️آزمایش دوران غیبت، سخت ترین آزمایش ها ✍🏻چنانکه از روایات و اخبار استفاده می گردد، امتحان و آزمایش به وسیله غیبت امام (علیه السلام) به چند جهت از شدیدترین امتحان ها است: ▫️جهت اول:این که، از روایاتی استفاده می شود که مؤمنین و افرادی که در زمان غیبت آن حضرت به سر می برند از حیث درجه و مقام بر کسانی که در زمان حضور پیامبر و سایر (ائمه علیهم) السلام بودند برتری دارند. لازمه این برتری و موقعیّت، شدّت و سختی امتحان آنها است که به واسطه طولانی شدن غیبت امام و حجت خدا، متوجه آنان می شود؛ لکن آنان ذرّه ای شکّ و تردید به خودشان راه نمی دهند و با اخلاص کامل بر اعتقاد به امامت آن حضرت ثابت و استوار می مانند. اꙮ༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅ꙮꙮ .... ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7 ⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙
🌸🍃میلاد پدر بر تو مبارک ✅فرخنده زاد روز یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بر شما عاشقان اهل بیت تهنیت باد💚💚 https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
🔆 دخترهای دوقلویش چهارساله بودند. اومد گفت *میخوام برم .* گفتم: تو دوتا دختر داری کجا میخوای بری؟ بغض کرد و گفت: *طاقت ندارم ببینم زن و بچه ی مردم رو میکنن* 🌹 https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
بر عسکری آن نور ولایت صلوات بر آن گل گلزار رسالت صلوات خواهی که خدا گناه تو عفو کند بفرست بر آن روح کرامت صلوات http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🌸 #رویــاے_شهیــد 🌸 رویـاے اصلـے من این بود ڪہ خلبـان شوم و با هواپیمـاے پر از مهمـات بہ قلب تل آویـو بزنـم . 🌷#شهـید_سید_مصطفے_موسوے #شهید_دهہ_هفتادے #ســـالروز_شهادت🕊 کانال شهید https://t.me/shahidmostafamousavi https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌹پنجشنبه است، هـمان روزی که خوبان سفر کرده از دنیا، چشم انتظار عزیزانشان هستند ، دستشان از دنیا کوتاه است و محتاج یاد کردن ما هستند با ذکر فاتحه و  صلوات ، روحشان را شاد کنیم. 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ،تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَات 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ،مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيم صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ 🌹بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ،اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ،وَ لَمْ يَكُن له کفو احد http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا 📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی) ✍️خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی گروه https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg کانال ایتا https://eitaa.com/shahidmostafamousavi شروش کانال sapp.ir/900404shahidmostafamousavi گروه سروش https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk کانال تلگرام https://t.me/shahidmostafamousavi گروه https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ۱۶۰ ((حرفهایی برای گفتن)) 🌷برنامه شروع شد. افراد، یکی یکی، میکروفون های مقابل شون رو روشن می کردن و بعد از معرفی خودشون، شروع به دادن می کردن.و من، مات و مبهوت بهشون نگاه می کردم. هر چی توی ذهنم می گشتم که من تا حالا چه کار کردم، انگار مغزم خواب رفته بود. نوبت به من نزدیک تر می شد، و لیست کارها و رزومه هر کدوم، بزرگ تر و وسیع تر از نفر قبل. نوبت من رسید. قلبم، وسط دهنم می زد. چی برای گفتن داشتم؟ هیچی… 🌷نگاه مسئول جلسه روی من خشک شد، چشم که چرخوندم همه به من نگاه می کردن.با شرمندگی خودم رو جلو کشیدم و میکروفون مقابلم رو روشن کردم: – مهران فضلی هستم، از مشهد. و متاسفانه برخلاف دوستان، تا حالا هیچ کار ارزشمندی برای خدا نکردم. میکروفون رو خاموش کردم و به پشتی صندلی تکیه دادم. حس عجیب و شرم بزرگی تمام وجودم رو پر کرده بود. 🌷– این همه سال از خدا عمر گرفتی، تا حالا واسه خدا چی کار کردی؟هیچی … حالم به حدی خراب بود که اصلا واسم مهم نبود این فشار و سنگینی ای که حس می کنم از نگاه بقیه است یا فقط روحمه که داره از بی لیاقتیم زجر می کشه. 🌷سالن بعد از سکوت چند لحظه ای به حرکت در اومد، نوبت نفرات بعدی بود اما انگار فشاری رو که من درونم حس می کردم، روی اونها هم سایه انداخته بود. یا کوله بار اونها هم مثل خالی بود. برنامه اصلی شروع شد. صحبت ها، حرف ها، نقدها و بیان مشکلاتی که گروه های مختلف باهاش مواجه بودن و من سعی می کردم تند تند، تجربیات و نکات مثبت کلام اونها رو بنویسم. 🌷هر کدوم رو که می نوشتم، مغزم ناخودآگاه دنبال یه راه حل می گشت. این خصلت رو از بچگی داشتم. . این حدیث رو که دیدم، ناله نکردن شد سرلوحه زندگیم و شروع کردم به گشتن. هر مشکلی، راه حلی داشت، فقط باید پیداش می کردیم. محو صحبت ها و وسط افکار خودم بودم که یهو آقای مرتضوی، مسئول جلسه، حرف ها رو برید و من رو خطاب قرار داد. 🌷– شما چیزی برای گفتن ندارید؟ چهره تون حرف های زیادی برای گفتن داره.شخصی که حرف می زد ساکت شد و نگاه کل جمع، چرخید سمت من. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ۱۶۱((ایده های خانم)) 🌷بدجور جا خورده بودم. توی اون شرایط، وسط حرف یه نفر دیگه. ناخودآگاه چشمم توی جمع چرخید برگشت روی آقای مرتضوی، نیم خیز شدم و دکمه میکروفون رو زدم.– نه حاج آقا، از استفاده می کنیم. 🌷با لبخند خاصی بهم خیره شد. انگار نه انگار، اونجا پر از آدم بود، نشست بود، عادی و خودمونی: – پس یه ساعته اون پشت داری چی می نویسی؟مکث کوتاهی کرد: 🌷– چشم هات داد می زنه توی سرت غوغاست. می خوام بشنوم به چی فکر می کنی؟دوباره نگاهم توی جمع چرخید. هر چند، هنوز برای حرف زدن نوبت من نشده بود، با یه حرکت به چرخ ها، صندلی رو کشیدم جلو. 🌷– بسم الله الرحمن الرحیم با عرض پوزش از جمع، مطالبی رو که دوستان مطرح می کنن عموما تکرارایه. مشکلاتی که وجود داره و نقد موارد مختلف، بعد از ۳، ۴ نفر اول، مطلب جدید دیگه ای اضافه نشد. قطعا همه در جریان این 🌷 و موارد هستند و اگر هم نبودن الان دیگه در جریانن. برای این نشست ها، وقت و هزینه صرف شده و ما در قبال ثانیه هاش مسئولیم و باید اون دنیا جواب بدیم. پیشنهاد می کنم به جای تکرار مکررات، به فکر کنیم و روی شیوه های حل مشکلات بحث کنیم تا به نتیجه برسیم 🌷سالن، سکوت مطلق بود، که آقای مرتضوی، سکوت رو شکست: – خوب خودت شروع کن. هر کی پیشنهاد میده، خودش باید اولین نفر باشه. اون پشت، چی می نوشتی؟ کمی خودم رو روی صندلی جا به جا کردم.– هنوز خیلی خامه، باید روشون کار کنم.– اشکال نداره، بگو همین جا روش کار می کنیم. خودمون واست می پزیمش. 🌷ناخودآگاه از حالت جمله اش خنده ام گرفت. بسم الله گفتم و شروع کردم:مشکلات و نقدها رو دسته بندی کرده بودم. بر همون اساس جلو می رفتم و پشت سر هر کدوم، پیشنهادات و راهکارها رو ارائه می دادم. 🌷چند دقیقه بعد، حالت جمع عوض شده بود. بعضی ها تهاجمی به نظراتم حمله می کردن. یه عده با نگاه نقد برخورد می کردند و خلاء هاش رو می گفتن، یه عده هم برای رفع نواقص اونها، پیشنهاد می دادن. 🌷و آقای مرتضوی، در حال نوشتن حرف های جمع بود.اعلام زمان استراحت و اذان ظهر که شد. حس می کردم از یه جنگ فرسایشی برگشتم. کاملا له شده بودم، اما تمام اون ثانیه های سخت، ارزشش رو داشت. ✍ادامه دارد...... http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴کتاب امام خمینی در دستان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی 🔻رسانه‌های رژیم صهیونیستی: نفتالی بنیت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هنگام بازدید از پایگاه هوایی حتسور کتابی از [امام] خمینی رهبر انقلاب ایران را در دست داشت 🔻باراک رافید روزنامه‌نگار اسرائیلی در توییتر خود نوشت: کتابی که نفتالی بنیت در دست داشت جلد اول کتاب «اسلام و انقلاب» اثر [امام] خمینی بود. وی این کتاب را از هنگام پیاده شدن از هواپیمایش در پایگاه نظامی به همراه داشت و به نظر می‌رسد در طول پرواز مشغول مطالعه آن بوده است http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پیام محرمانه رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس منتشر شد 🔸 عصر روز شنبه با گسترش آشوب‌ها در شهرهای مختلف، جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی شورای عالی امنیت ملی مبتنی بر وظائفی که در اصل ۱۷۶ قانون اساسی برای آن در نظر گرفته شده است، جهت تصمیم‌گیری درباره‌ی این موضوع برگزار شد. 🔸 در جلسه‌ی شورا، همه‌ی اعضا متفق‌القول بر این نظر بودند حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود، وگرنه عقب‌نشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوب‌ها و ناامنی‌ها را به دنبال خواهد داشت. 🔸 اما اقناع نمایندگان مجلس در این شرایط، فراتر از توان رئیس مجلس بود، برای همین، نظر اعضای شورای عالی امنیت ملی این بود که باید برای حل این موضوع، باید از رهبر انقلاب کمک گرفته شود. 🔸 صبح روز یکشنبه، جلسه‌ی غیرعلنی مجلس برای تصمیم‌گیری درباره‌ی طرح سهمیه‌بندی بنزین برگزار شد. آقای لاریجانی، رئیس مجلس، در حالی به سمتِ بهارستان رفت که پیغامی کوتاه، از رهبر انقلاب برای نمایندگان دارد: «پیرو اظهارنظر برخی از نمایندگان محترم در باب مصوبه‌ی اخیر سران قوا، لازم است به حضرات محترم نمایندگان گفته شود مقتضی است که هرگونه اقدامی درخصوص این مصوبه در مجلس در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی باشد و از آن تخطی نشود و شرایط حساس کشور مورد توجه قرار گیرد. توفیقات آنان را از خداوند متعال خواستارم.» 🔸 وقتی پیام رهبر انقلاب در مجلس خوانده شد، مجلس آرام شد. http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7