eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
322 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
14.7هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
○°●•○•°♡°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 :✍ میدان جنگ 🌺توی دفتر، من رو ندید می گرفتن ... کارم فقط پرینت گرفتن، کپی گرفتن و ... شده بود ... اجازه دست زدن و نگاه کردن به پرونده ها رو نداشتم ... حق دست زدن به یخچال و حتی شیر آب رو نداشتم ... 🌺من یه آشغال سیاه کثیف بودم و دلشون نمی خواست وسایل و خوراکی هاشون به گند کشیده بشه ... حتی باید از دستشویی خارج ساختمان استفاده می کردم ... 🌺دوره کارآموزی یکی از سخت ترین مراحل بود ... باید برای یادگرفتن هر چیزی، چندین برابر بقیه تلاش می کردم ... علی الخصوص توی دادگاه ... من فقط شاهد بودم و حق کوچک ترین اظهار نظری رو نداشتم ... 🌺اما تمام این سختی ها بازم هم برام قابل تحمل بود ... . چیزی که من رو زجر می داد ... مرگ عدالت در دادگاه بود ... حرف ها، صحنه ها و چیزهایی که می دیدم؛ لحظه به لحظه، قلب و باورهای من رو می کشت ... اونها برای دفاع از موکل شون تلاش چندانی نمی کردند ... 🌺دقیقا برعکس تمام فیلم ها ... وکیل های قهرمانی که از حقوق انسان های بی دفاع، دفاع می کنن ... . من احساس تک تک اونها رو درک می کردم ... من سه بار بی عدالتی رو تا مغز استخوانم حس کرده بودم ... 🌺دو بار بازداشت خودم و مرگ ناعادلانه خواهرم ... دیدن این صحنه ها بیشتر از هر چیزی قلبم رو آزار می داد ... و حس نفرت از اون دنیای سفید در من شکل می گرفت ... 🌺بالاخره دوره کارآموزی تمام شد ... بالاخره وکیل شده بودم ... نشان و مدرک وکالت رو دریافت کردم ... حس می کردم به زودی زندگیم وارد فاز جدیدی میشه ... اما به راحتی یه حرف، تمام اون افکار رو از بین برد ... 🌺- فکر می کنی با گرفتن مدرک و مجوز، کسی بهت رجوع می کنه؟ ... یا اصلا اگر کسی بهت رجوع کنه، دادستانی هست که باهات کنار بیاد؟ ... یا قاضی و هیئت منصفه ای که به حرفت توجه کنه؟ ... 🌺به زحمت یه جای کوچیک رو اجاره کردم ... یه حال چهار در پنج ... با یه اتاق کوچیک قد انباری ... میز و وسایلم رو توی حال گذاشتم ... و چون جایی نداشتم، شب ها توی انباری می خوابیدم ... . 🌺حق با اون بود ... خیلی تلاش کردم اما هیچ مراجعی در کار نبود ... ناچار شدم برای گذران زندگی و پرداخت اجاره دفتر، شب ها برم سر کار ... با اون وضع دستم، پیدا کردن کار شبانه وحشتناک سخت بود ... . 🌺فکر کنم من اولین و تنها وکیل دنیا بودم که ... شب ها، سطل زباله مردم رو خالی می کرد ... به هر حال، زندگی از ابتدا برای من میدان جنگ بود ... . ✍ادامه دارد.... ○°●•○•°♡°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 :✍وکیل کاغذی 🌺چندین ماه گذشت ... پرداخت اجاره اون دفتر کوچیک واقعا سخت شده بود ... با حقوقی که می گرفتم از پس زندگیم برنمی اومدم ... بعد از تمام اون سال ها و تلاش ها ... یاس و ناامیدی رو کم کم توی قلبم حس می کردم ... 🌺و بدتر از همه جرات گفتن این حرف ها رو به کسی نداشتم ... علی الخصوص مادرم که همیشه اعتقاد داشت، دارم عمرم رو تلف می کنم ... از یه طرف، برای رسیدن به اونجا دستم رو از دست داده بودم ... از یه طرف با برگشتم، امید توی قلب همه می میرد ... 🌺اما دیگه رسما به فکر پس دادن دفتر و برگشت پیش خانواده افتاده بودم که ... . یکی از بچه ها اون شب، داشت در مورد برادرش حرف می زد... سر کار دچار سانحه شده بود و کارفرما هم حاضر به پرداخت غرامت درمانی نشده بود ... اونها هم با یه وکیل تسخیری شکایت کرده بودن ... و حدس اینکه توی دادگاه هم شکست خورده بودن کار سختی نبود ... 🌺همین طور با ناراحتی داشت اتفاقات رو برای بچه ها تعریف می کرد ... خوب که حرف هاش رو زد ... شروع کردم در مورد پرونده سوال کردن ... خیلی متعجب، جواب سوال هام رو می داد ... آخر، حوصله اش سر رفت ... 🌺- این سوال ها چیه می پرسی کوین؟ ... چی توی سرته؟ ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... یه بومی سیاه به یه مرد سفید ... عزمم رو جزم کردم ... ببین مرد ... با توجه به مدارکی که شما دارید، به راحتی میشه اجازه بازرسی از دفاتر رو گرفت ... بعد از ثبت اطلاعات بازرسی به طور رسمی و استناد به این قوانین ( ... ) ... 🌺میشه رای رو به نفع شما برگردوند ... حتی اگر اطلاعات دفاتر، قبل از بازرسی توش دست برده شده باشه ... بازم میشه همین کار رو کرد اما روند دادرسی سخت تر میشه ... رسما مات و مبهوت بهم نگاه می کرد ... چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... تو اینها رو از کجا می دونی؟ ... 🌺ناخودآگاه خنده تلخی رو لب هام اومد ... من وکیلم ... البته... فقط روی کاغذ ... نگاهی متعجب و عمیقی بهم کرد ... نه مرد ... تو وکیلی ... از همین الان ... . ✍ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 بودجه را برای خرج کنید 🔸برای این «هیچ ندارها» یک فکری بکنید، هی ننشینید دعوا بکنید، هی هم دنبال این نروید که همان طوری که در طاغوت می‌کرد، شهرها را خیلی مزین کنید و شهرها را خیلی بزرگ بکنید و همه همّ دولت و همه بودجه مملکت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود که باز همان طاغوتیها از آن استفاده بکنند. - حکومت اسلام است برای این پایین شهریها، برای این بیچاره‌ها برای اینها فکر بکنید. 📅 (ره) | ۲۰ شهریور ۱۳۵۹
🔴اذعان یک تحلیلگر اسرائیلی به ناتوانی تل آویو در سرنگونی اسد و مقابله با نفوذ ایران  🔵 کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از یک تحلیلگر برجسته این رژیم آورده است، تل‌آویو به شکست راهبردی در سرنگونی «بشار اسد» و مقابله با نفوذ ایران در سوریه اذعان دارد. 🔵یک تحلیلگر صهیونیست روز سه‌شنبه گفت که تل آویو در جنگی که سوریه سال‌هاست شاهد آن بوده، با شکستی راهبردی مواجه شد و سران اسرائیل از اینکه نتوانستند «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه را سرنگون کنند احساس تأسف می‌کنند. 🔵«ایهود یعاری» تحلیلگر مسائل عربی رژیم صهیونیستی در اظهاراتی که پایگاه خبری کانال ۱۲ این رژیم منتشر کرد، گفت: «یک بار دیگر که نمی‌دانم چندمین بار است، بازمی‌گردم و می‌گویم که اسرائیل در جنگ سوریه با شکستی راهبردی مواجه شد.» 🔵وی ادعا کرد: «احتیاط بیش از حد "بنیامین نتانیاهو" [نخست‌وزیر اسرائیل] و فرماندهی ستاد ارتش مانع برکناری اسدشد. چنین اتفاقی ممکن بود، بدون اینکه لزومی به اعزام ارتش اسرائیل به دمشق باشد.» 🔵یعاری در ادامه سخنانش که روزنامه فرامنطقه‌ای رای الیوم به عربی منتشر کرده است ادامه داد: «خیلی‌ها در ستاد کل ارتش امروز احساس تاسف می‌کنند. شاید نتانیاهو وقتی پیدا کند که راجع به این اشتباه سرنوشت‌ساز خود فکر کند». 🔵وی در بخش دیگری از سخنانش حملات نظامی رژیم صهیونیستی به آنچه اهداف ایران در سوریه خواند را بی‌فایده خواند و گفت که این حملات مانع استقرار نظامی ایران در سوریه نشده است. 🔵این تحلیلگر صهیونیست گفت: «جای تاسف دارد که "نفتالی بنت" وزیر دفاع موقت به شکلی که به هیچ وجه لازم نیست، مدام ایرانی‌ها را تهدید می‌کند، زیرا این امر چیزی به تلاش اسرائیل برای مقابله با استقرار ایران در سوریه اضافه نکرده است و بالعکس ایرانی‌ها را به فکر راه‌هایی برای کاهش یا توقف حملات اسرائیل انداخته است». 🔵یعاری گفت که اسرائیل باید هشدار «علی اکبر ولایتی» مشاور آیت الله خامنه‌ای رهبر عالی ایران را جدی بگیرد که می‌گوید اسرائیل از رفتار خود پشیمان خواهد شد. 🔵وی حملات اخیر به تأسیسات نفتی عربستان سعودی را به ایران نسبت داده و گفت: «ایران می‌تواند حمله تلافی جویانه‌ای علیه اسرائیل مشابه حمله موفقیت آمیز آرامکو انجام دهد». 🔵این در حالی است که ایران اتهام‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره دست داشتن در حمله انصار الله به تأسیسات نفتی عربستان را قاطعانه رد کرده است. 🔵این تحلیلگر صهیونیست گفت: «حمله به آرامکو با ۲۵ فروند موشک کروز و یک پهپاد انجام شد. ایران می‌تواند حمله‌ای مشابه آن از خاک سوریه یا عراق به اسرائیل داشته باشد. هیچ کسی به یقین نمی‌داند که آیا در صورت حمله ایران، سامانه پدافند هوایی اسرائیل قادر به دفع همه این موشک‌ها و پهپادها خواهد بود». 🔵یعاری در ادامه حملات اسرائیل به سوریه را تنها راه مقابله با نفوذ ایران در این کشور خواند و گفت: «نباید اجازه دهیم این خاک به جبهه نبرد و تهدیدی مبدل شود بخصوص که بخواهند با جبهه حزب الله در لبنان مرتبط باشند». 🔵این تحلیلگر صهیونیست تأکید کرد: «اسرائیل در ممانعت با ادامه نفوذ ایران در داخل سوریه و ممانعت از ورود موشک‌ها، پهپادها و تاسیسات اطلاعات و افراد مسلح به داخل سوریه ناکام بوده است». 🔵یعاری گفت: «شکست دیگر اسرائیل در جواب سر بالایی است که روسیه به درخواست تل آویو برای بیرون کردن نیروهای ایرانی از سوریه داد و هیچ گوش شنوایی در کرملین برای این خواسته اسرائیل وجود نداشت». 🔵وی افزود: «اسرائیل و ایران در مسیری حرکت می‌کنند که به تدریج ممکن است به هم برخورد کرده و رویارویی آنها از شکل و سیاق کنونی خارج شود». 🔵وی افزود: «"دونالد ترامپ" رئیس جمهور آمریکا و مردانش هم شاهد این اتفاقات هستند، بدون اینکه کار جدی انجام دهند. درست است که آمریکایی در شرق فرات ماندند و صحبت از خالی شدن پشت کُردها خیلی اغراق بود، اما در نهایت ترامپ اسرائیل را تنها خواهد گذاشت ». @shahidmostafamousavi
🔹هدف اصلاح طلبان از حمله به جریان انقلاب، دوقطبی سازی است فاطمه پورجبیان عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب: 🔸اصلاح طلبان به دلیل عملکرد ضعیف خود به سراغ تخریب نیروهای انقلابی آمده اند. 🔸هدف اصلاح طلبان ایجاد دوقطبی سیاسی در انتخابات پیش رو است اما مردم عملکرد نمایندگان مورد حمایت این جریان را در مجلس دیده اند و فریب نمی خورند. 🔸مجلس یازدهم در برابر اصحاب قدرت یا سکوت کرد یا راه سازش را در پیش گرفت. 🔸باید قوانینی در مجلس به تصویب برسد که معافیت های مالیاتی بی حساب و کتاب را لغو کند. 🔸چرا باید در کشور برخی سرمایه دار از پرداخت مالیات معاف باشند یا فرار مالیاتی کنند اما قشر متوسط و مستضعف جامعه قبل از دریافت هرگونه دستمزد مالیات بدهد. @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸مراسم عروسی ام بود. همه شاد و خندان بودند. مصطفی نیم نگاهی به من کرد و متوجه غصه ام شد. مرا برد بیرون از مجلس و مشکل را جویا شد. 🌸گفتم: چهار صد نفر مهمان آمده، در حالی که برای دویست وپنجاه نفر تدارک دیدیم. گفت: این که مشکلی ندارد. باهم رفتیم به خرابه ای که محل طبخ غذا بود. به آشپزها گفت: چند دقیقه بروید داخل کوچه. مصطفی رفت سر دیگ و دعایی را زیر لب خواند و به غذاها دمید. خندان برگشت به طرف من و گفت درست شد! 🌸آخر شب چهل نفر هم از حوزه علمیه قم آمدند برای دیدن مصطفی. همه شام خورند تازه یک دیس هم اضافه آمد! شهید مصطفی ردانی پور 🌷 📚راوی: برادر شهید @shahidmostafamousavi 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
51.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۶ 🎥 روایتگری حاج‌آقا موسوی‌زاده/بوشهر ۱۳۹۶ 😔 هر کسی بخاطر گناهانش ناامید شده، حتما این خاطره شهید رو بشنوه @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ توجه توجه توجه ✅. خورشید گرفتی پنجشنبه ۵ دی ۹۸ ✅. نماز آیات رو تاقبل از ساعت ۸:۲۰ صبح بخوانید. 🌹🌹🌹🌹🌹 🌒شیوه خواندن نماز آیات 👇👇 🕋نماز آیات دو رکعت است در هر رکعت بعد از حمد سوره ای انتخاب شود که دارای پنج آیه باشد واین راحت ترین راه است(پیشنهاد می شود سوره قدر خوانده شود) 🌅بعد از خواندن هر آیه یک رکوع بجا آورد 👇👇👇 بدین صورت 💠بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾ ⬅️ رکوع وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾ ⬅️رکوع لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾ ⬅️ رکوع تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾ ⬅️رکوع سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾ ⬅️رکوع ❇️بعد از اتمام پنج رکوع، نماز را ادامه می دهی و رکعت دوم همانند رکعت اول است 👈توجه: در رکعت دوم بعد از اتمام آیه پنجم و قبل از رفتن به رکوع پنجم، مستحب است قنوت بجا آوری و بعد به رکوع بروی تا اینکه در هر دو رکعت مجموعاً ۱۰ رکوع صورت بگیرد
1577219165.mp3
9.76M
سخنرانی دکتر «محمدصادق کوشکی» ♦️خیانتهای وحشتناک مدیران نفوذی و غربگرایان به کشور..... کم کم پرده ها را باید کنار زد و خیانت های شبکه نفوذ را برای مردم فاش کنیم با انتشار این کلیپ صوتی شما هم به مجاهدین عرصه روشنگری کمک کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدن‌های مطهرشان را آب بُرد... تا دنیـا ما را با خود نبرد . . . چیزی به بستن دستهایشان نمانده...😔 📎غواصان خط شکن ،عملیات کربلای چهار🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا 📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی) ✍️خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی گروه https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg کانال ایتا https://eitaa.com/shahidmostafamousavi شروش کانال sapp.ir/900404shahidmostafamousavi گروه سروش https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk کانال تلگرام https://t.me/shahidmostafamousavi گروه https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
○°●•○•°♡°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 :✍ اولین پرونده 🌹فردا صبح با برادرش اومدن دفتر من ... اولین مراجع های من... و اولین پرونده من ... اونها که رفتن به زحمت خودم رو کنترل می کردم که گریه نکنم ... بعد از اون همه سال زجر و تلاش ... باورم نمی شد ... 🌹 اولین پرونده ام رو گرفته بودم ... مثل یه آدم عادی ... سریع به خودم اومدم ... باید خیلی محکم پشت اونها می ایستادم و هر طور شده پرونده رو می بردم ... این اولین پرونده من بود ... اما ممکن بود آخرین پرونده من بشه ... 🌹دوباره تمام کتاب ها و مطالب رو ورق زدم ... هر قانونی که فکر می کردم ممکنه به درد پرونده بخوره رو از اول مرور کردم ... . اول از همه، خودم رو به عنوان وکیل پرونده به دادگاه، قاضی و دادستانی معرفی کردم ... قاضی با دیدن من، فقط چند لحظه بهم خیره شده بود ... باور اینکه یه بومی سیاه، وکیل پرونده شده باشه برای همه سخت بود ... 🌹اما طبق قانون، احدی نمی تونست مانع من بشه ... تنها ترس من از یه چیز بود ... من هنوز یه بومی سیاه بودم ... در یه جامعه نژادپرست سفید ... . بالاخره به هر زحمتی که بود اجازه بازرسی از دفتر رو گرفتم ... پلیس به دستور دادگاه موظف به همکاری شده بود ... احساس فوق العاده و غیرقابل وصفی بود ... 🌹پلیس های سفیدی که از حالت شون مشخص بود اصلا از من خوششون نمیاد ... من بالای سرشون ایستاده بودم و با نماینده دادستانی پرونده ها رو بررسی می کردیم ... تا دیروز، من زیردست و برده و همیشه محکوم بودم ... اما الان اونها مجبور بودن حداقل در ظاهر از لفظ آقا و قربان برای خطاب به من استفاده کنن ... اون لحظات حس یه ابرقهرمان رو داشتم ... . 🌹بهترین لحظه هم، زمانی بود که مدارک ثبت شده دست نخورده باقی مونده بود ... اونها حتی فکرش رو هم نمی کردن یه کارگر با یه وکیل سیاه، بتونن تا اونجا پیش برن ... برای همین بی خیال، زحمت از بین بردن و دست بردن توی قراردادها و اسناد ثبت شده رو یه خودشون نداده بودن ... 🌹این بزرگ ترین امتیاز برای پیروزی ما محسوب می شد ... بالاخره زمان دادگاه تعیین شد ... و روز دادرسی از راه رسید... ✍ادامه دارد.... ○°●•○•°♡°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 :✍ تیکه های استخوان 🌹روز دادگاه، هیجان غیر قابل وصفی داشتم ... اونقدر که به زحمت می تونستم برای چند دقیقه یه جا بشینم ... از یه طرف هم، برخورد افراد با من طوری بود که به این فشار اضافه می شد ... انگار همه شون مدام تکرار می کردن ... تو یه سیاه بومی هستی ... شکستت قطعیه ... به مدارک دل خوش نکن ... 🌹رفتم به صورت آب زدم ... چند تا نفس عمیق کشیدم و برگشتم ... داشتم به راهروی ورودی دادگاه نزدیک می شدم که ... یه صدایی رو کاملا واضح شنیدم ... . - شاید بهتر بود یه وکیل سفید می گرفتیم ... این اصلا از پس کار برمیاد؟ ... بعید می دونم کسی به حرفش توجه کنه... فکر می کنی برای عقب کشیدن و عوض کردن وکیل دیر شده باشه؟ ... 🌹این؟ ... وکیل سفید؟ ... نفسم بند اومد ... حس کردم یه چیزی توی وجودم شکست ... حس عجیبی داشتم ... اونها بدون من، حتی نتونسته بودن تا اینجا پیش بیان ... اون وقت ..." این اصلا از پس کار برمیاد؟ " ... " این؟ " ... باورم نمی شد چنین حرف هایی رو داشتم می شنیدم ... هیچ کسی جز من سیاه ... حاضر نشده بود با اون مبلغ ناچیز از حق اونها دفاع کنه اما حالا ... 🌹 این جواب خیرخواهی و انسان دوستی من بود ... . به سرعت برق، تمام لطف های اندکی رو که سفیدها در حقم کرده بودن از جلوی چشم هام رد شد ... حس سگی رو داشتم که از روی ترحم ... هر بار یه تیکه استخوان جلوش انداخته باشن ... انسان دوستی؟ ... حتی موکل های من به چشم انسان ... و کسی که توانایی داره و قابل اعتماده ... بهم نگاه نمی کردن ... . 🌹لحظات سخت و وحشتناکی بود ... پشت به دیوار ایستادم و بهش تکیه دادم ... مغزم از کنترل خارج شده بود ... نمی تونستم افکاری رو که از ذهنم عبور می کرد، کنترل کنم ... تمام زجرهایی رو که از روز اول مدرسه تجربه کرده بودم ... دستی رو که توی 19سالگی از دست داده بودم ... 🌹هنوز درد داشت و حتی نمی تونستم برای شستن صورتم ازش استفاده کنم ... مرگ ناعادلانه خواهرم ... همه به سمتم هجوم آورده بود ... . دیگه حسم، حس آزادی طلبی و مبارزه برای عدالت نبود ... 🌹 حسم، مبارزه برای دفاع از حق انسان های مظلوم ... که کسی صداشون رو نمی شنید؛ نبود ... حسی که من رو به سمت وکالت کشیده بود ... حالا داشت به تنفر از دنیای سفید تبدیل می شد ... حس انسایت که در قلبم می مرد ... . ✍‌ادامه دارد..... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
«میثم نجفی» مدافع حرم حضرت زینب که در شهرحلب مجروح شده بود، پس از چند روز کما در 13 آذر 93 به شهادت رسید. شهدا اتفاقی به درجه شهادت نرسیدند. همیشه شرایطی باید باشد که باعث جوانه زدن ایمان در دل باشد. گاه وجود پدری زحمتکش که با عرق جبین و نان حلال شکم خانواده اش را سیر می کرد یا مادری که با روضه های امام حسین ع فرزندش را شیر می داد. میثم در چنین خانواده ای به دنیا آمد. حاج محمد کارگری ساده بود که با خلوص و ایمانش توانست فرزندی تربیت کند که نامش در زمره شهدای مدافع حرم قرار گیرد. و مادری که مهم ترین مشوق حضور میثم در صحنه های ایثار بود.  ‏این لینک را دنبال کنید تا به گروه من سید مصطفی موسوی در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa @shahidmostafamousavi
گذری داریم بر زندگی شهید پاسدار مدافع حرم میثم نجفی. محمد و اکرم در دومین ماه بهار جوانه داد و میثم در دهمین روز اردیبهشت سال 1367 در ورامین به دنیا آمد. فرزندی قانع بود و هیچ‌وقت تقاضای بی موردی از ما نداشت. حتی پول‌توجیبی از ما دریافت نمی‌کرد. هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که راهش به مسجد محله باز شد و نمازخواندنش شروع شد. مادرش می‌گفت: وقتی من نماز امام زمان(عج) را می‌خواندم میثم شنیده و یاد گرفته بود. حدوداً 9 ساله بود که این نماز را در مسجد خوانده بود و یکی از نمازگزاران مسجد که مرد مسنی بود، فکرمی کرده میثم فقط خم و راست می‌شود و الکی این نماز را می خواند ولی خوب که دقت کرده بود، متوجه شده با وجود سن کم، تمام نماز را صحیح می خواند. بعد از تمام شدن نماز، او را بغل کرده، بوسیده و گفته بود: « تو با این سن و سال، نماز امام زمان(عج) را درست خوانده ای، ولی بعضی ها که سنشان هم زیاد است، این نماز را بلد نیستند.» بعد از آن ماجرا یک روز دختر همان آقا که منزلشان هم روبروی مسجد بود، به منزل ما آمد و گفت: «اکرم خانم خوش به سعادتت، پسر تو با این سن، نماز امام زمان(عج) می خواند. » نوجوانی وقتی زحمات پدر را دید تصمیم گرفته پایش کار کند. در کار کردن رضایت صاحبکار برایش خیلی مهم بود سعی می کرد حق صاحب کار ضایع نشود و تلاشش را می کرد که کار را تمام و کمال انجام دهد. از همان دوران هم عضو بسیج دانش آموزی شد. میثم بیشتر از سنش زحمت میکشید و خانواده را درک میکرد. در کنار صلابت مردانه اش همیشه خنده بر لب داشت و همانطور که پدر را تنها نمیگذاشت کمک حال مادر هم بود. به سن تکلیف که رسید تازه به عمق اعتقاداتش پی بردیم. ایمانش بسیار قوی بود و غسل جمعه را ترک نمیکرد. و با روضه های حاج منصور در مسجد ارک بزرگ شد. جمکران هم زیاد میرفت. دیپلم گرفت و به عضویت سپاه درآمد. وقتی علت آمدنش به سپاه را پرسیده بودند گفته بود که مادرم، مشوق من بوده است. ازدواج میثم با ورودش به سپاه، اعلام کرد که میخواهم ازدواج کنم. به دلیل فصلی بودن شغل پدر و کم سن و سال بودن میثم، خانواده سعی کردند که میثم را متقاعد کنند که هنوز برای ازدواج زود است اما میثم در برابر اصرار خانواده گفت: «ازدواج امر خدا و سنت رسول الله(ص) است، وقتی ازدواج میکنی، خداوند همه چیز را فراهم میکند، من هم به خدا توکل میکنم و نمیترسم، چون خدا همه کارها را جورمیکند. »  خانواده با صحبت های میثم متقاعد شدند. میثم گفته بود اگر دختر خوب و نجیبی که با اخلاق و شرایط کاری من سازگار باشد سراغ دارید، پا جلو بگذارید و من تمام شرایطم را به او میگویم .» با معیارهای میثم یکی از دختران فامیل را به او معرفی کردند و بعد از چندبار دید و بازدید در مهرماه سال 88صیغه عقد بین میثم و زهره جاری شد و بعد از ماجرا فتنه 88 ، زندگی مشترکشان را آغاز کردند. @shahidmostafamousavi