💢 #خدایا پاڪش ڪن خدایا خاڪش ڪن.
🌹 #شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
☘تولد: 30مرداد 1369تهران
🌷شهادت:21دی ماه 1394-خانطومان-سوریه
☘ملقب به: مجید سوزوڪی- مجید بربری
🌸ﻣﺠﯿﺪ ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪﺍﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻥ ﺑﺮﺑﺮﯼ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ « ﻣﺠﯿﺪ ﺑﺮﺑﺮﯼ » ﻟﻘﺐ ﺑﺎﻣﺰﻩﺍﯼ ﺑﺎﺷﺪ ڪﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺷﻨﯿﺪﻧﺶ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﺩ . ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻫﻢ ڪﻨﺎﺭ ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ڪﺴﺎﻧﯽ ڪﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﻧﺎﻥ بربری ﻣﯽﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ و این شد ڪه به مجید بربری لقب گرفت .
🌸ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ڪﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﭘﺪﺭ ﻣﺠﯿﺪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺠﯿﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ : « ﯾڪﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺠﯿﺪ ڪﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﻢﺭﺯﻣﺶ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
🌸ﯾڪ ﺷﺐ ﻣﺠﯿﺪ ﺭﺍ ﻫﯿﺌﺖ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺮﺩ ڪﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺪﺍﺡ ﺑﻮﺩ . ﺑﻌﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﻭ ﻧﺎﺍﻣﻨﯽﻫﺎﯼ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻭ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﯾﻨﺐ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﺠﯿﺪ ﺁﻥﻗﺪﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽڪﻨﺪ ڪﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : « ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻩﺍﻡ ڪﻪ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﯾﻨﺐ ﺩﺭﺧﻄﺮ ﺑﺎﺷﺪ . ﻣﻦ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﻣﯽﺭﻭﻡ . »
🌸ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ڪﻪ ﺑﺮﻭﺩ .
روز قبل از شهادت وقتی از او میپرسن ڪه چرا خالڪوبی ها رو پاڪ نمیڪنی در جواب میگوید فردا اینا یا پاڪ میشن یا خاڪ.
🌸👈و سرانجام در منطقه استراتژیڪی خانطومان به همراه تعداد زیادی از شیر بچه های مدافع حرم ایرانی و افغانی و عراقی در زمان آتش بس خانطومان از سوی گروه های تڪفیری مورد حمله قرار گرفت و بعد از نبرد جانانه و شهادت نیروهای جبهه مقاومت در محور متاسفانه خانطومان سقوط ڪرد و جنازه بچه ها در منطقه ماند.(( و جنازه وی بر اثر انفجار به قول خود شهید هم پاڪ شد هم خاڪ))
(پس از رجعت به وطن درششم اردیبهشت ۹۸ در گلزار یافت آباد به خا ک سپرده شد)
گروه جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
👇👇👇👇
💢 #خدایا پاڪش ڪن خدایا خاڪش ڪن.
🌹 #شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
☘تولد: 30مرداد 1369تهران
🌷شهادت:21دی ماه 1394-خانطومان-سوریه
☘ملقب به: مجید سوزوڪی- مجید بربری
گروه جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی)
✍️خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده
گروه جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی
گروه
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
شروش
کانال
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه سروش
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه
https://t.me/joinchat/DDcazkSGmuJbBNaSDr2DMw
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_سوم ✍ آتش
💐چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه … پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام … می رفتم و سریع برمی گشتم … مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد … تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت …
💐با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد … بهم زل زده بود … همون وسط خیابون حمله کرد سمتم …موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو … اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم …
💐حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه … به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم … هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم …
💐چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم … اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود … بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت … وسط حیاط آتیشش زد … هر چقدر التماس کردم … نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت …
💐هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت … اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند … تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم … خیلی داغون بودم … بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد … اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود … و بعدش باز یه کتک مفصل …
💐علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد … ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم … ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج کنم … .
تا اینکه مادر علی زنگ زد....
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهارم ✍ نقشه بزرگ
💐به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم … التماس می کردم … خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم … من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده …
💐هر خواستگاری که زنگ می زد، مادرم قبول می کرد … زن صاف و ساده ای بود … علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه… تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت …
💐شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد … طلبه است؟ … چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ … ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم … عین همیشه داد می زد و اینها رو می گفت … مادرم هم بهانه های مختلف می آورد … آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره …
💐اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون… ولی به همین راحتی ها نبود … من یه ایده فوق العاده داشتم … نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم…به خودم گفتم … خودشه هانیه … این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی … از دستش نده … علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود … نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت … کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه …
💐 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم … وقتی از اتاق اومدیم بیرون … مادرش با اشتیاق خاصی گفت … به به … چه عجب … هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا … مادرم پرید وسط حرفش …
💐 حاج خانم، چه عجله ایه… اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن… شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد … . – ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم … اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته
💐این رو که گفتم برق همه رو گرفت … برق شادی خانواه داماد رو … برق تعجب پدر و مادر من رو … پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من … و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می
کردم … می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده …
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
تقدیمی
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
تلگرام
✅@shahidaghseyedmostafamousavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم
به فعالان
حوزه سلامت
و بهداشت
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
تلگرام
✅@shahidaghseyedmostafamousavi
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست .
🌹"مقام معظم رهبری"🌹
روایتی: از شهید سید مرتضی آوینی
اینها سربازان امام زمان عجل ا.. تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافتهاند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمدهاند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحبالزمان گرد میآورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یالثارات الحسین
#گروه جوانترین شهید مدافع حرم
#سید مصطفی موسوی
#جوانتری
#شهید
#مدافع
#حرم
#سیدمصطفی
#موسوی
#شهیدسیاهکلی
#شهیدعطایی
#شهیدکریمی
#شهیددهقان
#شهیدعسگری
#شهیدقربانخانی
#یگان
#فاتحین
#سوریه
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اینستاگرام
🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه تلگرام
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
کانال سروش
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه سروش
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🔴حزب الله عراق: رئیس اطلاعات عراق در ترور سردار سلیمانی دست داشت
▪️مسئول امنیتی گردانهای حزب الله عراق، رئیس دستگاه اطلاعاتی این کشور را به دست داشتن در ترور شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس متهم کرد و گفت: نامزدی رئیس دستگاه اطلاعاتی برای تصدی پست نخستوزیری، اعلام جنگ به ملت عراق است.
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴از جنگ های ویروسی قدرت های بزرگ چه میدانیم ؟ آیا کرونا محصول این جنگ است ؟
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
🔴توصیه امروز رهبر انقلاب به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای دفع بلا
▪️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در توصیهای، همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
▪️ ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوشمضمونی است که میتوان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.
▪️از دستورهای مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی نباید تخطی شود
▪️هر چه به شیوع بیماری کمک کند، سیئه است
۹۸/۱۲/۱۳
https://t.me/shahidmostafamousavi
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توضیح یکی از خبرنگاران تلویزیون دولتی چین درباره انتشار یک ویدئو با زیرنویس فارسی جعلی در شبکههای اجتماعی ایران
▪️این ویدیو را سفیر چین در ایران از حساب کاربری فرورتیش رضوانیه، روزنامهنگار در توییتر بازنشر کرده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اخبار بیبیسی سال 2050 اینجوریه!
▪️کرونا از ایران به بقیه کشورها رفت، اون هم از طریق کله پاچه توسط یک قمی منتشر شد🤭
https://t.me/shahidmostafamousavi
✨✨
✨
#حکایت_پند 🦋
💠#حتما_بخوانید
✨ مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
💭مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
32.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرداران مدافع حرم
گپی با ذکر لینک
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست .
🌹"مقام معظم رهبری"🌹
روایتی: از شهید سید مرتضی آوینی
اینها سربازان امام زمان عجل ا.. تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافتهاند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمدهاند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحبالزمان گرد میآورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یالثارات الحسین
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اینستاگرام
🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه تلگرام
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
کانال سروش
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه سروش
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجم✍ میخواهم درس بخوانم
🦋اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم … بی حال افتاده بودم کف خونه … مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت … نعره می کشید و من رو می زد … اصلا یادم نمیاد چی می گفت …
🌷چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت … اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم … دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه … مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود … شرمنده، نظر دخترم عوض شده
🦋چند روز بعد دوباره زنگ زد … من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم … علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه … تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره … بالاخره مادرم کم آورد …
🌷اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت … اون هم عین همیشه عصبانی شد …
– بیخود کردن … چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ … بعد هم بلند داد زد … هانیه … این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی … ادب؟ احترام؟ …
🦋تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی… این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم … به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال … .
– یه شرط دارم … باید بزاری برگردم مدرسه
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_ششم✍ داماد طلبه
🌷با شنیدن این جمله چشماش پرید … می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود … اون شب وقتی به حال اومدم … تمام شب خوابم نبرد … هم درد، هم فکرهای مختلف … روی همه چیز فکر کردم … یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم … برای اولین بار کم آورده بودم … اشک، قطره قطره از چشم هام می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم …
🦋بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم … به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه … از طرفی این جمله اش درست بود … من هیچ وقت بدون فکری و تصمیم های احساسی نمی گرفتم … حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود …
🌷 و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود … با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره … اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟ … چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم … .
🦋یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوست ها، همسایه ها و اقوام زنگ زدم … و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت … – وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟ … ما اون شب شیرینی خوردیم … بله، داماد طلبه است …
🌷 خیلی پسر خوبیه … کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد … وقتی مادرم برگشت، من بی هوش روی زمین افتاده بودم … اما خیلی زود خطبه عقد من و علی خونده شد … البته در اولین زمانی که کبودی های صورت و بدنم خوب شد… فکر کنم نزدیک دو ماه بعد …
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴️مردم ایران فقط اونایی نیستن که عکس دستکشهای رها شده تو خیابونشون رو میذارن و با هشتگ بیفرهنگی منتشر میکنن. بعضیام هستن که وسط کاسبی یه عده از #کرونا اینطوری حال دل هموطنانشون رو خوب میکنن.
(برای گرفتن و منتشر کردن عکس ازش اجازه گرفتم و مغازهاش هم پایینتر از سهراه جمهوریه)
📣 اهالی ماه #رجب_المکرم ڪجایند؟ 📣
🌹 حضرت امام صادق علیہ السلام فرمودہ اند:
روز رستاخیز سروشى از درون عرش ندا مے دهـد《 این الرجبیون؟》 رجبیون ڪجایند ⁉️
🍃 گروهـى برمے خیزند ڪہ چهـرهـ شان براى مردم محشر مے درخشد، بر سرشان تاج پادشاهـى آڪندہ از مروارید و یاقوت است.
هـمراہ هـر یڪ از ایشان هـزار #فرشتہ از سوى #راست و هـزار فرشتہ از سوى #چپ ایستادہ اند و بہ او مے گویند اى #بندہ_خدا! ڪرامت خداى بر تو گوارا باد!
👌 از عرش هـم ندا مے آید ڪہ اى بندگان من! سوگند بہ #عزت_و_جلال خودم جایگاہ شما را گرامى و عطاى شما را جزیل قرار مے دهـم و غرفہ هـایى از بهـشت بہ شما ارزانى مے دارم ڪہ از زیر آن جوے هـا جارى است و جاودانہ در آن خواهـید بود و پاداش عمل ڪنندگان چهـ نیڪوست.
شما براى من در ماهـى روزہ ے #مستحب گرفتید ڪہ حرمت آن ماہ را بزرگ و حق آن را #واجب ڪردہ ام. اى فرشتگان من! این بندگان و ڪنیزڪان مرا بہ بهـشت درآورید. ❤️
🍃 امام صادق علیہ السلام اضافہ فرمودہ ڪہ این پاداش ڪسى است ڪہ چیزى از ماہ #رجب را روزہ بگیرد، هـر چند یڪ روز از دهـہ اول یا دوم یا آخر آن باشد.
📚 روضةالواعظین، جلد ۲
@shahidmostafamousavi