غلبه_بر_نفس_اماره
🌸✨امام رضا ع، آنڪہ نفسش بر او غالب باشد هنگام خواب هر دو دست را بر سینہ نهد و صد بار بگوید 《یامُمیت》و آنقدر تڪرار ڪند تا بہ خواب رود✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن زیبای امیرالزمان حضرت مهدی علیه السلام
🔴 الان که سرود #سلام_فرمانده در دنیا پخش شده شاید برای یه عده عجیب باشه!
🔵 ولی واقعیت انقلاب اسلامی همینقدر جذابه! اگر تا الان سرودی اینطور پخش نشده بود کم کاری ما بود که کار جذاب و با اخلاص زیاد انجام نداده بودیم!
🌕 بخشی از خاطره شیخ محمدرضا نعمانی شاگرد شهید صدر رو از ایام انقلاب بخونید که در زمانی که رسانهها هم انقدر فراگیر نبودند، چطور سرودهای انقلابی در بین عراقی ها همه گیر شده بود و از ترس همین نفوذ انقلاب، صدام شهید صدر رو به شهادت میرسونه!
#امام_زمان
✈️✈️✈️✈️✈️✈️✈️✈️ خاطره ای زیبا از خلبان هواپیمای ایرباس درباره شهید حاج قاسم سلیمانی*
🔶خرداد سال۹۲ قراربود به سمت دمشق پرواز کنیم.
علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکیشان بود.حاجی مرا از نزدیک و به اسم میشناخت.
طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی.صدای حاج قاسم را که گفت"امیر"شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پروازهای قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید ازبرج مراقبت فرودگاه بغداداجازه عبورمیگرفتیم.
اگر اجازه میداد اوج می گرفتیم و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود میآمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند میشدیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم.
نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد.واز من خواست هواپیما را درفرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخهای هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم. به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد:
نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم!
🔶من جدای از هفت تُن بار،حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنارمن نشسته بود وشاهد این دعوای لفظی بود.گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدیدشان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم.
حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین!
آقای رحیمی مهندس پرواز مان بین مسافرها بود، صدایش کردم داخل کابین گفتم لباس هات رو دربیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم.از زمین تا آسمان تغییر کرد و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید...
بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم.
رفتارحاج قاسم خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم.
🔶از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را.
شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی
تملق شان راگفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سمت کابین پرت کنم.سه چهارنفرشان که دور
بین های بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافرهازوم می کردند. رفتارشان عادی نبود.به نظرم داشتندچهره ی مسافران پرواز را اسکن می کردند و با چهرهای که از حاج قاسم داشتند تطبیق می دادند.
این کارها یک ربع، بیست دقیقه ای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید.آمریکایی ها دست از پادرازتر رفتندولی عراقیها ماندند. تا اینکه گفتند : زود در "کارگو" را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد.خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بارچه کار باید می کردم؟! این را که دیگر نمی شد قایم یا استتارکرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید می لرزید، منم بلد نبودم. دیدم چارهای برایم نمانده خودم همراهشان رفتم.
از پله ها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن... سعی کردم اصلا نگاهش نکنم.
قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم می زد. حس میکردم رنگ به رویم نمانده دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمیدانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت بریم...
🔶روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم هوا گرگ و میش بود.حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم رفتیم مقرشان توی فرودگاه وقت نماز بود.
نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که بامن کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها روخودم از برم...قد من کمی از حاجی بلندتر بودگفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام رابوسید وگفت:اگرمن رئیس جمهور بودم مدال افتخار گردنت می انداختم.
گفتم: حاج آقا اگه با اون لباس می گرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما اول حساب من رو میرسیدند اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم...
تبسم مهربانی کردواشک از گوشه ی گونه هاش پایین افتاد.
👨✈️راوی: کاپیتان امیر اسداللهی ، خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان.
شادی ارواح طیبه شهدا بویژه سردار دلها صلوات
🌹پندهای ارزش مند🌹
@shahidmostafamousavi
مبهوت بیکسیها شب تا سحر دویدیم
چون چشمهای #چمران در کوچههای پاوه
سالروز شهادت دانشمند عارف و چریک انقلابی شهید دکتر مصطفی چمران گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥محمدعلی کریمخانی درگذشت
محمدعلی کریمخانی، خواننده قطعه مشهور «آمدمای شاه پناهم بده» ساعتی پیش در ۷۱ سالگی درگذشت.
فاتحهای برای استاد کریمخانی بخوانید
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃
🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃
🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃
🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃
🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃
🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃
🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج
*🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼
🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*ایران قدرت برتر پهپادی جهان؛ این بار قدرتنمایی ایران با پهپادهای کمان 22 مجهز به موشکهای کروز!*
✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی بپیوندید:
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه.ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
گروه. واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری