خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد!
خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين
#کربلا
#امام_حسین
از روزی که فهمید توجه نامحرم رو
به تیپ و ظاهرش جلب کرده
با یه تغییر از این رو به اون رو شد..!
آقا ابراهیمِ هادی و میگما :)
ـ
ـ
+ مجازی و حقیقی نداره..!
ماها این روزا چیکار میکنیم..،
فقط، شهید نشی میمیری !
#شایدتلنگر🌱
.
امنیهچیها مکرر راپورت داده بودند، گمان بر ترور میرفت، محکم که نفس میکشیدی بوی دستهی عرق کردهی خنجرها را باد به مشامت میچکاند، همهی زندگیاش بود، جبریل فرود آمد و گفت: بگو... باید رسانهای شود، اگر نه هیچکار نکردهای،
دل توی دلش نبود...نرمه نسیمی میوزید...از بین گوشهای هرچه اسب بود...
بر شبق قیرگون هرچه زلف بود...
از جوگندمی محاسن محمد...
از نازکای چادر فاطمه، بر چاک یقهی پیران حبری رنگ حسن و حسین...
شصت و سه سالگی مرد سیو سه سالگی پسرعمویش را دامادش را در دست گرفت و پلهپله جهاز شتران را بالا رفتند.خورشید ذیالحجه متواتر میتابید،دست بالا برد که سکوت!! وشترها ماغ نکشیدند و زنگولههایشان درنگ کرد و درینگ نکرد و سنجاقکهای نیزارهای غدیر بالنزدند و ماهیهای برکه دم نرقصاندند و پروانهها بر گوش اسبها جُم نخوردند که مبادا هجایی از حرفهای محمد را باد ببرد و نشنوند،
حمد و ستایش خدای گفت و گفت من محمدم رسول شما وحرفهای دگر بعد دست علی را بالا برد و گفت : هرکه و هر چه من از این بعد علی... دندان قروچهها را میشنیدی اگر دل میدادی...
خون خونش را میخورد... ریشهی بیخناخنش را با دندان کند و تف کرد...پچپچه موشهای ریشهخوار بلند شد...که موش نعره ندارد...
سیو سه سالگی مرد ورق میخورد و آیین محمدی میرفت که فصلی تازه به خود ببیند.موشهای ریشهخوار اما افتادند به جان نخل تازه کاشتهی محمد.
شنباد انگار به چشمشان رفته بود گفتند: کی کجا ما که ندیدیم!! حالا پیرمرد یک حرفی زده لینک و سند و رفرنسش کو؟ ولایت را رفاقت معنا کردند، انگار فصیحترین سید قریش بیکار بوده زبانم لال سه روز حاجیان را جمع کند تا رفتگان برگردند و نیامدهها برسند که بگوید من با علی رفیقم حالا بروید دهاتتان بگوید محمد گفت.
زدند زیر میز رفیق کودتا کردند، علی مامور به صبر و سکوت بود، علی میراثدار و نگاهبان فروتن زخمی در گلو شد شاید خیلی پیشتر از همانجایی که #جیمزوب عکسش را برایمان فرستاده تا همین امروز...
.
غدیر صبح شادی دارد و غروب عجیب، مثل فیلمی فیلمنامهاش را خواندی و میدانی قهرمانش ناکار میشود، همیشه به این فکر میکنم از منبر که پایین آمدند با زهرا که چشم در چشم شد چه گفت و چه شنیده...
خوشحالترین قلبها در غدیر قلب حضرتمادر است... شوهرش امیرالمومنین شده...
غروبهای غدیر بعد از خاموشی ایستگاهصلواتیها و ریسهکشیها و جشنها بعد از نماز عشا گوش به زمین بگذار و گوش کن صدای پچپچهی موشهای ریشهخوار
✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی بپیوندید:
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه.ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
گروه. واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت سی و سوم:غم و شادی
🍂شکمم از گشنگی به پشتم چسبیده بود. تو تموم#شش_شبانه روز گذشته فقط دو وعده چیزِ مختصری خورده بودم. یه بار#روز_سوم که تو خط مقدم عراقیا مقداری نون و کنسرو به من دادن و تو این سه روزِ اسارت هم فقط یه بار اونم قاچاقی یکی از سربازا که مقداری دل رحمتر بود پنهونی یه تکه نون کوچیک بشکل ساندویچ با دوتا کوفته داخلش، دستم داد بود و با اشاره به من گفت که سریع بخورم تا کسی متوجه نشده و منم با حرکت سر ازش#تشکر کردم. این تنها غذایِ من تو#سه_شبانه روز اسارت و تنهاییم تو بصره بود. البته خدا رو شکر آب در اختیارم بود وازین بابت مشکلی نداشتم.
🔻 بچه ها اومدند
🍂#روز_سوم با تنهایی سپری شد و#شب_چهارم در باز شد طبق معمول خودمو برای یه کتک و بازجویی دیگه آماده کردم، ولی برخلاف معمول با صحنه متفاوتی روبرو شدم. هشت نفر از بچه بسیجیا رو در حالی که با کابل می زدن آوردن تو اتاق. ای کاش هرگز چنین صحنه هایی رو نمیدیدم. خدا نشناسا مثل یه عده کفتارِ گشنه افتاده بودن به جون اون طفلکیا و می زدن در حالیکه چند تا از بچه ها لت و پار و زخمی بودن.
🍂بعد از یه کتک کاری مفصل رفتن و درو پشت سرشون بستن. نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت. احساس دوگانه عجیبی بین غم و شادی داشتم. از طرفی تو اون دیار غربت و وحشت از تنهایی دراومده بودم و بعد از#شش_شبانه_روز (سه روز میون آتش دو طرف و سه روز اسارت)چشمم به جمال گل پسرای نازنین وطن روشن شد و مایه خوشحالی بود و از طرفی از اینکه جمعی از بهترین فرزندان ایران اسلامی تو چنگال این جلادای بی رحم گرفتار شده بودن و اینجور بی رحمانه شکنجه میشدن ناراحت بودم و موقتا غمِ اسارت خودم از یادم رفت و دلم بحال اونا سوخت. درک میکردم الان چه حالی دارن.
🍂با رفتن بعثیا گپ و گفتگو بین من و بچه ها شروع شد و من توضیحات مختصری از وضع و اوضاع و نحوه بازجویی و برخورد بعثیا حین بازجویی رو براشون شرح دادم و از وضعیت جبهه و عملیات و نحوه اسارتشون پرسیدم و چیزایی دستگیرم شد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی بپیوندید:
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه.ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
گروه. واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💚🌷💚
علویهیبتوباغیرتیوسفسیما
چقدر #شالسبز بهاینسیدمامیآید
عیدتونمبارکزیباترینسیدجهان 😍💚
#سیدعلیجانمون❤️
سلامتیشون صلوات❤️
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم🤲❤️🌹