eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
317 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
199 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
دوچرخه۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت سی و دوم ۰۰۰دایی محمد تُو خواب این آقا رو به من معرفی کرده ، حتی' گفته که از این آقا به خاطر مسابقه قرآن جایزه گرفته ، بِگم اسمش چیه ؟ گفتم اَگه می دونی بگو ، گفت : دایی محمد گفت : اسم کاملش آقای فرهنگ قلعه قونده ، وای از خوشحالی پریدم ، چند تا ماچ آبدار ازش گرفتم ُ و گفتم : آفرین ، آفرین ، یه نگاه به آقای قلعه قوند انداختم ، اَشک تُو چشاش جمع شده بود ُ و با حسرت خاصی داشت مملی رو نگاه می کرد ، به ساعت نگاه کردم دیدم پنج دقیقه به چهاره یه دفعه درب خونه باز شد ُ و بی بی گفت : محمدم تعارف بزن ، بگو بفرمائید داخل منزل ، ما به بی بی سلام دادیم ُ و وارد شدیم ، لوطی صالح تو بالکن حیاط روی یه تخت چوبی نشسته بود ُ و داشت چایی می خورد ، سلام دادیم رفتیم پیشش ، گفتم : حاج آقا ؟ ایشون عزیز ما و معلم خوب ما آقای قلعه قونده ، لوطی صالح یه نگاهی به صورت آقا قلعه قوند انداخت گفت : می شناسمش ، آقا قلعه قوند خندید ُ و گفت : از کجا ؟ لوطی گفت ، مگه میشه آدم این لبخند زیبای شما رو فراموش کنه ، یادتونه تُو مسابقات قرآن چهل سال پیش وقتی جایزه محمدم رو میدادید دست منو گرفتید و گفتید : آقای جمال عشقی ؟ قدر این بچه رو بدون ، عاقبت خوشی در انتظارشه ، اَشک ِ لوطی جاری شد ُ و گفت : دیدی آقا معلم محمدم عاقبت به خیر شد ، دیدی منو رو سفید کرد ، دیدی پیش آقام امیر المومنین منو رو سفید کرد ، بچه ام خادم سید الشهداء شد ، کربلایی شد ، هممون داشتیم گریه می کردیم ، بی بی بی تاب شده بود ، یه هو صدای زنگ ساعت دیواری قدیمی بزرگ تو اطاق به صدا در اومد که ساعت چهار رو اعلام می کرد ، هم زمان با اون صدای زنگ درب خونه هم به صدا دراومد ، مملی داد زد عمو میثمه ، عمو میثمم اومد ، دوئید به طرف در ، درب رو گه باز کرد هیچ کس جلوی درب نبود ، یه هو داد کشید جونم جون ، خودشه ، نگاه کردم دیدم یه دوچرخه قرمز خوشگل جلوی دره ، میثم پرید جلو گفت : این هم هدیه آقا مملی که دایی خوبش ، دایی محمد تُو خواب قولش داده بود ، مملی پرید تُو بغل میثم ُ و غرق بوسش کرد ، میثم بلند بلند می خندید ُ و می گفت : الهی قربونت بشه عمو ، الهی فدات بشه عمو ، میثم خندید ُ و گفت : حالا نمی دونی ، زن عمو واست چی گرفته ، یه هدیه خوب گرفته ، بعدا" خودش واست میاره ، مملی سوار دوچرخه شد ُ و رفت میثم پرسید کجا با این عجله ؟ مملی داد زد ، می خام ببرم به دوستام نشون بدم ، میثم بلند خندید ُ و گفت جای دوری نری ، بعدش بلند گفت بی بی ؟ یاالله ، سلام ، مزاحم همیشگی اومد ، لوطی صالح گفت : شما مُراحمی ، بفرما تُو ، میثم خندید ُ و سلام کرد ُ و گفت : پیرمرد ، مگه می خای تُو حیاط حموم کنی که اینجا نشستی ؟ لوطی صالح خندید ُ و گفت : اولا" پیر مرد باباته ، دوما" ، مَگه من چِمِه ، می خام امروز تُو حیاط آبتنی کنم ، خیلی وقته بی بی عضلاتم رو ندیده ، یه موقع فکر نکنه پهلوونش ضعیف شده ، انگار میثم ما رو ندید ، یه عینک دودی رو چشمش بود ، کاملا" به ما نزدیک شد یه هو گفت ، اِ ِ ِ ، سلام مهمون هم که دارید ، ببخشید که متوجه شما نشدم ، آخه این روزا این چشم مصنوعیه خیلی اذیتم می کنه ، این چشم سالمه هم انگاری کم آورده ، جیغ بیچاره دراومده ، عینک زد بالا با یه دستمال کاغذی گوشه چشمش رو پاک کرد چشم مصنوعی رو درآورد انداخت تُوی یه مایع تُو شیشه به همش زد و دوباره خشکش کرد ُ و گذاشت سر جاش ، خندید ُ و گفت : ببخشید یادگار عشق جَوونیه ، بعد گفت ، بی بی ؟ آقایون رو به من معرفی نمی کنی ؟ لوطی صالح گفت ، می شناسی شون ، آشنا هستند ، از دوستای محمدن ، میثم گفت آشنا ؟ آهان خوب معلومه دوست محمد ُ و مهمون شما عزیز دل ما هم هست ، خواست بشینه ، شلوارش زد بالا ، خُشکم زد ، پای چپش از پائین زانو قطع شده بود ُ و یه پای مصنوعی به جاش گذاشته بودن ، بند پای مصنوعی رو باز کرد ُ و گفت : آخیش ، راحت شدم ، لوطی صالح خندید ُ و گفت پای جدید مبارک ، بلاخره تحویلش گرفتی ، میثم گفت : آره لوطی ، ولی خیلی اذیتم میکنه ، دمان از روزگارم درآورده ، هنوز چِفت پام نشده ، با پای قبلی با اینکه شکسته بود راحتر بودم ، رو کرد به ما گفت : تُو رو خدا ببخشید که مزاحمتون شدم ، من ظل زده بودم به صورت پیر ُ و چروک برداشته میثم ، به چشم مصنوعیش به پای چوبیش ، به عینک دودیش به اینکه اصلا" ما رو نشناخت ، متوجه شدم سطح بینایش خیلی پائینه ، وگرنه میثمی که من می شناختم باد ُ و بو می کرد ُ و جهت ِ دشمن رو تشخیص می داد ، بی بی چایی آورد ، میثم گفت : تُو رو خدا بفرمائید ، بیاید اینجا کنار ما بشینید بعد گفت : لوطی صالح که جانباز ِ زندان ُ و شکنجه ساواک شاهه لوطی هم سریع گفت : آقا میثمم جانباز ِ جنگ ُ و شکنجه سازمان منافقین تُو عراقه ، میثم گفت : خلاصه من ُ و لوطی صالح دوتایی با هم میشیم یه آدم دُرسته ، نه لوطی ؟ ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
٢٠٠٨ رو تجربه خواهد کرد اقتصاد آمریکا مثل بمب ساعتی است و ممکنه هر لحظه بترکه بانکهای دنیا دچار فروپاشی خواهند شد حالا شاید عده ای به این حرف ها بخندن ولی ضرر که نداره ، اینها رو گوشه ذهنتون نگه دارید یه روزی به چشمتون خواهید دید دنیا آبستن اتفاقهای عجیبی است دنیا دچار خون و خونریزی های قبل از زایمان خواهد شد و در پایان حزب الله است که همیشه پیروز است الا ان حزب الله هم الغالبون والسلام علیکم و رحمت الله @shahidmostafamousavi
بسم‌الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد سلام علیکم یکی از ابزارهای دشمن در ایجاد جنگ روانی و هماهنگی بین نیروهای پنهان خودش در بدنه مردم، رسانه است در واقع میشه گفت رسانه تنگه احد انقلاب ماست حضرت اقا در سخنرانی اخیرشون فرمودن که اینها به راحتی ول کن قضیه نیستن نباید مغرور بشیم نباید غافل بشیم باید حواسمون باشه جای جلاد رو با شهید عوض نکنن که دارید میبینید این اتفاق داره میفته مثلا در مورد قاتلین شهید عجمیان و علی وردی شروع کردن به اینکه اینها بی گناهند و فقط اعتراض کردن واقعا یه عده هم اینو قبول کردن برای دختر و پسر جامعه سوال پیش میاد که چرا دارن اعدام میکنند جوانهای ما رو چون اینا واقعا نمیدونن این قاتلین به چه وضع شنیعی دو تا جوان مظلوم دیگه رو به شهادت رسوندن این قتلها به قدری فجیع بود که مادر آرمان علی وردی نمیتونست قبول کنه که این جنازه پاره پاره ای که جلوش گذاشتن بچه شه وقتی با لگد تو صورت شهید عجمیان و علی وردی میزدن رسانه های انقلابی ما چرا نتونستن این رو منتقل کنند به جوان ما تا دشمن با قدرت رسانه ای این دو تا قاتل رو مظلوم جلوه بده آی مردم اگر یادمون بره این چیزارو ، بلایی به سرمون میاد که بعدا متوجه میشیم اینها جمع متضادها هستن در حالی از آزادی زن دارن دم میزنند که سالهاست زن برای اینها ابزار تبلیغ کالا بوده سالهاست زن یک ابزار برای شهوترانی اینها بوده سالهاست دارن تو فیلمهای پورنشون کرامت زنها رو لجن مال میکنند تا حالا پیش خودمون فکر کردیم که دشمنی که زن رو ابزار میدونه چه حقی داره در مورد حقوق زن صحبت کنه چند تا نمونه از مهسا امینی توی آمریکا و غرب داره هر روز اتفاق میفته و کسی هم چیزی نمیگه اینها حق ندارن در مورد زن حتی نظر بدن یه برف تو امریکا اومد دو هفته پیش ۶٢ نفر کشته داد اینها با این نوع مدیریتشون حق ندارن در مورد مدیریت توزیع انرژی ما نظر بدن یه سرمای شدیدی توی این چند روز تو کل کشور پیش اومد درسته از لحاظ توزیع انرژی به مشکل خوردیم ولی الحمدلله کسی از بین نرفت اینها اگه راست میگن برن تاریخ خودشون رو ببینند که در نئواورلئان چند هزار نفر کشته و مفقود و زخمی داشتن دولت آمریکا تا یک هفته جرات نمیکرد اونجا بره مردم خیلی هاشون از گرسنگی مردن اینها حق ندارن در مورد کمبودهای ما اظهار نظر کنند مثل الان که توانایی های ما رو دارن مسخره میکنند گسترش شبکه گازرسانی در کشور به قدری است که ٩۵ درصد از مردم کشور لوله کشی گاز دارن معلومه تامین کردن این حجم کار مشکلیه در عوض مردم ما که هیزم جمع نکردن پشگل گربه نسوزوندن برای گرم شدن چوب صندلی های پارکها رو که ندزدیدن چرا هیچکس نمیاد بگه که کشور ما ارزونترین انرژی رو داره به مردمش میده برید ببینید هزینه انرژی درهمه جای دنیا چقدره فعلا که بلایی که میخواستن سر ما بیارن داره سر خودشون میاد اسرائیل داره از توی خودش داغون میشه طی اعتراضات هفته گذشته بیش از ١٠٠ هزار نفر از مردمش به خیابانها اومدن و دارن اعتراض میکنند حال فرانسه و انگلیس و آلمان هم که مشخصه هر چقدر هم سانسور کنند باز نمیتونن اقتصاد آمریکا داره از هم میپاچه بریم خبرش روببینیم جانت یلن، وزیر خزانه داری ایالات متحده گفت که ایالات متحده احتمالاً در 19 ژانویه به سقف بدهی قانونی 31.4 تریلیون دلاری خواهد رسید و خزانه داری را مجبور می کند تا اقدامات اضطراری مدیریت پول نقد را اجرا کند یلن گفت: «عدم انجام تعهدات دولت آسیب‌های جبران‌ناپذیری به اقتصاد ایالات متحده، معیشت همه آمریکایی‌ها و ثبات مالی جهانی وارد می‌کند». سقف بدهی حداکثری است که دولت مجاز به استقراض است. کنگره در گذشته به سادگی سقف بدهی را افزایش داده است تا از نکول که اقتصاددانان هشدار می دهند «آرماگدون مالی» است، جلوگیری کند. میدونید آرماگدون مالی یعنی چی ؟ یعنی همون کشتی تایتانیکی که حضرت اقا فرمودن یه شبه غرق میشن یعنی تبدیل شدن دلار به کاغذ پاره یعنی سقوط اقتصاد آمریکا تراز مالی امریکا منفی شده اینو من نمیگم خودشون میگن 👇👇👇 یلن وزیر خزانه داری امریکا اعلام کرده امریکا حد بدهی رو این هفته که میاد خواهد زد یعنی برای اولین بار در تاریخ امریکا تراز تجاری منفی خواهد داشت اوایل فوریه شرایط اقتصادی دنیا به شدت منفی میشه منتظر زلزله اقتصادی دنیا باشید آمریکا دست و پا خواهد زد که از این بحران خارج بشه ولی نمیتونه به جرات میگم بزرگترین طوفان اقتصادی دنیا به زودی اتفاق میفته و ریزش بازارهای مالی دنیا رو خواهید دید بلایی که میخواستن سر ما بیارن داره سر خودشون میاد اندکی صبر کنید تا ببینید وقتی گفتیم ایران در آینده جزیره ثبات خواهد بود یعنی چه؟ جدیدا مد شده میرن تو بازارهای بورس خارجی سرمایه گذاری میکنند مثل فارکس و نزدک من جای این افراد بودم سریعا از این بازارها خارج میشدم آمریکا بحرانی بدتر از بحران سال
خدمتكاران دویدند و آب قند و گلاب آوردند دقایقی بعد كه خانم حال طبیعی خود را پیدا كرد، رو به پیرمرد كرد و گفت : به روح پدرم قسم همین آقا را با همین شكل و شمایل دیشب در خواب به من نشان دادند! كسی كه باید این گره كور را از كلاف سر در گم زندگی من باز كند همین آقا است ! به پیرمرد گفتم : آیا وقت آن نرسیده كه ماجرای خود را برای من بگویید و مرا از این همه دلهره و حیرت بیرون بیاورید؟ ! گفت : این خانم، همسر من هستند. پدرشان كه از خاندان سرشناس قاجار بود، سال گذشته عمر خود را به شما داد و هنگام مرگ به همسرم كه تنها فرزند او بود، وصیتی كرد كه باید از زبان خود او بشنوید . همسر او كه سعی می‌كرد آرامش خود را حفظ كند، گفت : پدرم در دقایق واپسین عمر گفت : تو تنها وارث منی و تمام ثروت كلان من از این پس متعلق به تو خواهد بود، من در این لحظات آخر در قبال مال و منال هنگفتی كه برای تو می‌گذارم، از تو فقط یك تقاضا دارم و باید به من قول بدهی كه در اولین فرصت تقاضای مرا برآورده سازی . گفتم: تقاضای شما هر چه باشد انجام خواهم داد . ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
پدرم گفت : متأسفانه در طول عمر خود، توفیق خدمت به مردم را كمتر پیدا كرده‌ام و از ثروت بی حسابی كه خدا نصیبم كرده است نتوانسته‌ام برای رضای خدا گام مؤثری بردارم. چند روز پیش نشستم و بدهی خود را به خدا مشخص كردم. نیمی از بدهی خود را تسویه كردم، ولی به خاطر بیماری نتوانستم بقیه بدهی خود را پاك كنم. صندوق در زیر تخت من است، پس از مرگ من آن را بردار و در میان افراد نیازمند قسمت كن. تقاضای من از تو همین است و بس ! من هم به پدرم قول دادم كه در اولین فرصت به وصیت او عمل كنم. ولی متأسفانه پس از مرگ پدرم، به خاطر آمد و رفت‌ها و مراسمی كه بود وصیت پدر را فراموش كردم ! دیشب در عالم خواب، صحنه دلخراشی را به من نشان دادند كه تا آخر عمر از یاد من نخواهد رفت ! در عالم رؤیا دیدم كه به حساب پدرم رسیدگی می‌كنند و او مرتب التماس می‌كند كه من تقصیری ندارم! دخترم كوتاهی كرده است! در آن اثنا نگاه پدرم به من افتاد و با تندی به من گفت : دیدی چه به روز من آوردی؟ مگر به من قول نداده بودی كه در اولین فرصت به تنها تقاضایی كه از تو داشتم عمل كنی؟ چرا محتویات صندوق را به نیازمندان ندادی؟ در آن لحظات آرزو می‌كردم كه زمین دهان باز می‌كرد و مرا می‌بعلید! از شدت شرم نمی‌توانستم به چشم پدرم نگاه كنم ! گفتم: چگونه می‌توانم كوتاهی خود را جبران كنم؟ ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃 🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃 🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃 🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃 🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃 🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃 🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج *🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼 🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸 ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 ‌‌https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 اخلاقی فرمانده ● زمستان سال۶۴ در تهران زندگی می‌کردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند. ● او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود. از او خواستم باخودرو سپاه برود که نپذیرفت، گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد! ● گفت: اگر خواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمی‌روم. او کیسه ۲۵ کیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یک نایلون هم پراز چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند... ✍راوی: همسرشهید @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۱۰) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و دهم:من و دل افروز ♦️از آسایشگاه ما هم پنج شش نفر رفتن و به قبیله گرگ‌ها پیوستن و به جای اونها چند دسته گل خوش‌بو وارد جمع ما شدن. از دست قضا یکی‌شون از همشهریهای خودم بود که همراه حاج محمود منصوری اسیر شده بود. همون عبدالله دل افروز بود که چند ماه قبل حاج محمود وعده شو بهم داده بود و خیلی دوست داشتم ببینمش. 🔹️عبدالله هم از کسانی بود که حلوای منو خورده بود و برای شادی روحم فاتحه نثار کرده بود.کلی با هم حال کردیم و از اوضاع ایران و خونواده و عملیات‌های ایران گفت که چقدر بعثیها تلفات دادن و چه پیروزی‌هایی که به دست اومده بود. جیگرم حال می‌ومد وقتی می‌دیدم ایران و رزمنده هامون روی نوار پیروزی بودن و اون همه کتک و شکنجه، بی دلیل نبوده. دیگه عبدالله پیشم بود و مثل حاج محمود ملاقاتی نبود. آوردمش پیش خودم و تا چند روز، اندازۀ کلیله و دمنه حرف زدیم. راستش همش هم حرفِ حسابی نبود. گاهی هم چرت و پرت هم می‌گفتیم و می‌خندیدیم. 📌طفلکی پوست و استخون شده بود. گفتم: عبدالله چرا این جوری شدی؟ گفت: داستان داره.گفتم: بگو! شروع کرد یه حکایت غم‌انگیزش رو برام تعریف کردن. گفت: زخمی شده بودم و بچه‌ها نتونستن پیدام کنن. همه رفته بودن و من بی‌حرکت مونده بودم. یه روز گذشت، روزِ دوم سپری شد و روز سوم اومد. گفتم: نکنه تو هم مثل من سه روز وسط آتیش دو طرف بودی! گفت خدا پدرتو به این زنده‌ای بیامرزه. گفتم: پدرخودتو. گفتم: راستی حال بابام چطوره؟ گفت: تا روزی که ایران بودم الحمدلله خوب بود. فقط غمش نبودن تو بود. پدرم ناشنوا بود و خیلی از چیزها و درد دلهایی که دیگران می‌کردن رو نمی شنید و همین هم باعث می‌شد غم و غصه‌هاش رو بریزه تو خودش. گفتم: عبدالله ادامه بده. گفت: با یه قمقمه آب و یه جیره جنگی مختصر ده شبانه روز همونجا موندم و می‌ترسیدم خودم رو تسلیم کنم. 📍عبدالله تو مناطق کردستان عراق اسیر شده بود که پر بود از پناهگاه‌ها و کوهای بلند و جنگل. همینم باعث شده بود تو یه مخفیگاه قایم بشه و عراقیها نتونن پیداش کنن. به شوخی گفتم خب عبدالله بعد از ده روز چی شد؟ شهید شدی یا برگشتی!؟ چیزی نمونده بود یکی بخابونه تو گوشم! گفت لابد این روحمه که داره با تو حرف می زنه.؟!! گفتم: آها. خب چطوری گرفتنت؟ گفت: یه گروه از گشتیهای عراقی در حال گشت زنی بودن که منو پیدا کردن و بی وجدانها با همون حالت، کلی هم کتکم زدن! وضع بدِ تغذیه و اذیت و آزاری که تو یه سال گذشته دیده بود، تموم گوشتهای بدنش آب شده و نحیف و ضعیف شده بود. ولی خیلی خوش کلام و بذله‌گو بود. 💥خلاصه همدم و همنشین خوبی بود که روزهای پایانیِ اردوگاه یازده رو باهاش سپری کردم...  ☀️ ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌