eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
378 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
15.6هزار ویدیو
207 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت جوان ترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی در یک بازی رایانه ای 💎کانال سید مصطفی موسوی↙️ #-لینک کانال https://eitaa.com/shahidmostafamousavi گروه http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7 سروش کانال https://sapp.ir/900404shahidmostafamousavi گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت جوان ترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی در یک بازی رایانه ای #-لینک کانال https://eitaa.com/shahidmostafamousavi گروه http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
هدایت شده از Khosravi
1_13470455.mp3
10.27M
4⃣ قسمت چهارم 🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم گروه http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
😔اهانت متوکّل عباسی به علیه السلام و وعده امام به کشته شدن وی😄 ✅ در روز عید فطر آن سالی که متوکّل کشته شد، متوکّل دستور داد که همه بنی‌هاشم و امام هادی علیه السلام به صورت پیاده از مقابل او عبور کنند بنی هاشم از امام هادی علیه السلام سوال کردند: ای سرور ما! آیا در این عالم کسی نیست که دعایش مستجاب شود و ما را از شرّ این فرد رها نماید؟ 🌿 حضرت فرمودند: 🌸 در این عالم، کسی هست که تکه‌ای از ناخن او از شتر قوم ثمود گرامی‌تر است! هنگامی که قومِ ثمود شتر را کشتند، بچه آن شتر به سوی خدا ناله کرد. 🌿 خداوند سبحان به آن قوم فرمود: 🌸 سه روز در خانه هایتان بمانید که وعده خداوند، حتمی است. ‼️پس بعد از سه روز در چهارم شوّال متوکّل کشته شد. (بحارالأنوار، ج۵۰ ،ص۲۰۹ به نقل از عیون المعجزات) ✅ ماجرای قتل متوکّل متوكل ندیمى داشت بنام «عباده مخنّث». عباده در مجلس متوكل به شکل خاصی به رقص مى‌پرداخت و آوازه خوانان سرودهایی می‌خواندند که اهانت به امیرالمؤمنین علیه السلام بود. متوكل نیز شراب می‌خورد و می‌خندید. در یكى از روزها كه عباده طبق معمول مسخرگى می‌كرد، مُنتصِر فرزند متوکل از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، عباده را تهدید كرد. عباده از ترس ساكت شد. متوكل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را بیان كرد. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: آن كسى كه این شخص اداى او را در می‌آورد و مردم می‌خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب می‌شود. اگر خود می‌خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. پس متوكل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد كه هم صدا این شعر را بخوانند: «غار الفتى لابن عمّه ؛ رأس الفتى فى حِرِ امّه» «این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد. سر این جوان در ..... باد» (کامل ابن اثیر، ج۷، ص۵) به دنبال این قضیه بود كه مُنتصر با نقشه قبلى با همكارى تركان، پدر را به قتل رساند. (مروج الذّهب، ج۴، ص۳۸) 🌺چهارم شوال سالروز هلاکت متوکل عباسی مبارک🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه! گفتن: «تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده!» باور نکردم و گفتم: «لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خونه.» وقتی دو نفری تو یه سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم. باچشم خودم دیدم که نماز نمی خونه! توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سرحرف را باز کنم. گفتم: تو که برای خدا می جنگی، حیف نیس نمازنخونی؟ لبخندی زد و گفت: یادم می دی نماز خوندن رو! گفتم: بلد نیستی!؟ گفت: نه. تا حالا نخوندم! همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره ی شصت دشمن، تا جایی که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم. توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویی که آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از دستش افتاد. آرام که کف قایق خواباندمش، لبخند کم رنگی زد. با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان یکی شد.... 🍂🍃🍂🍃🍂🍃
هدایت شده از خبرگزاری فارس
4b87f45b77-5b2343dcc2fbb8d6008b751b.mp3
7.64M
🎙بشنوید | شعرخوانی صبح امروز میثم مطیعی در مراسم نماز عید فطر @Farsna
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شود و یا اینکه پاک می‌شود.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ #خاطرات_شهید شب آخر جوراب‌های همرزم
شهید مجید قربانخانی ❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شود و یا اینکه پاک می‌شود. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت. یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش را پاره کردو سه تا از تکفیری‌ها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش ‌خورد و شهید می‌شود و هنوز پیکر مطهرش برنگشته است. محل شهادتش جنوب ، خان طومان، باغ زیتون است. و همه محله یافت آباد تهران هنوز منتظر بازگشت پیکر پاک و نورانی مجید هستند. ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ :1369 :1394/10/21 گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk