#اختصاصی_مجموعه_فرهنگی_سنگر
#بیانات_امامین_انقلاب
👈برشی از بیانات امامین انقلاب:
🔸۱۷ شهریور «مِنْ ایام الله» است، باید متذکر باشید. باید یادآوری کنید این «ایّام الله» را. چنانچه کردید، از یاد نباید برود این «ایّام الله» برای اینکه این ایاماند که آدم سازند. این ایّام است که جوانهای ما را از عشرتکدهها بیرون میآورد به میدان جنگ میبرد. این ایّام الهی هست که ملت ما را بیدار میکند، و بیدار کرد. امر میکند: ذَکِّرْهُمْ بِایّامِ الله؛ «ایّام الله» را در ذکر مردم وارد کن. یادتان نرود این ایام بزرگی که بر ملت ما گذشت، و «ایّام الله» بود؛ مثل «۱۵ خرداد»؛ مثل «۱۷ شهریور»
☀️امام خمینی(ره)
🗒۱۳۵۸/۰۶/۱۷
🔸بسیاری از مسائل ما با آمریکا اساساً قابل حل نیست، علّت هم این است که مشکل آمریکا با ما، خود ما هستیم -یعنی خود جمهوری اسلامی- مشکل این است. نه انرژی هستهای مشکل است، نه حقوق بشر مشکل است؛ مشکل آمریکا با نفْس جمهوری اسلامی است.
☀️امام خامنهای(مدظلهالعالی)
🗒۱۳۹۶/۰۳/۲۲
#عطر_دو_گل_در_یک_قاب
#امام_خمینی
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠روزآمدکردن نرم افزارِ نظام اسلامی وظیفه فضلای صاحب نظر است. البته این به روزرسانی به معنای دستکاری در منظومه مفاهیم دینی نیست؛ بلکه به معنای کشف حقایق متناسب با نیازهای داخلی و #بین_المللی_نظام اسلامی است.
☀️امام خامنهای
@shahidmostafamousavi
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃
🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃
🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃
🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃
🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃
🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃
🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج
*🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼
🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر داری كه عاشقت خونه نشين شد
با نواى حاج میثم مطیعی
اربعین
#سلام_مولای_غریبم♥
انگار آمدنت خیلی نزدیک است
هر روز صبح پنجرهها را باز میکنم
بدان امید که
روزهای تلخ دلتنگی تمام شده باشد
و صدای پاهایت را قطرات باران
به خانهام بیاورند ...
بگو چه کنم با تکرار این همه انتظار؟
بگو چه کنم با مرور مداوم
این همه چشم براهی؟
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#السلام_عليک_يااباعبدالله_الحسین♥️
هر سحر بعد نمازم یا حسین سر میدهم
مرغ دل را به هوای حرمت پر می دهم
من به عشق دیدن آن گنبد زیبای دوست
یک سلام از راه دور بر ابن الحیدر میدهم
❣اَلسلام علی الحسین
❣وعلی علی بن الحسین
❣وعلی اولاد الـحسین
❣وعلی اصحاب الحسین
🌷شهید مرتضی کریمی شالی
☀️او متولد ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ بود که در زمان شهادت ۳۴ سال سن داشت ، شهید مرتضی کریمی در گردان حضرت زهرا (س) لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) سپاه پاسداران محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ خدمت میکرد و در سوریه هم به عنوان فرمانده گروهان، مشغول دفاع از حرم حضرت زینب (س) بود. او همچنین فرماندهی یک ناحیه مقاومت بسیج در شهرک ولیعصر (عج) تهران را هم بر عهده داشت.
☀️نحوه شهادت : آنچنان که دوستان و همراهان شهید در سوریه تعریف میکنند، گویا یک آمبولانس حاوی پیکر شهدا و تعدادی مجروح در حال حرکت بوده که راننده آن از سوی تکتیراندازهای داعش مورد هدف قرار میگیرد و مرتضی کریمی به سراغ امبولانس میرود تا آن را از معرکه خارج کند که این بار آمبولانس مورد هدف موشک قرار گرفته و منهدم میشود.
☀️وقتی رفت به این فکر میکردم که طی ۱۳-۱۴ سال بعد از ازدواج شاید یک روز هم زندگی سیر نداشتیم… مرتضی تماماً خودش را وقت انقلاب کرده بود. آموزش، مانور، مأموریت، رزمایش و … آنقدر از او زمان میگرفت که زمان بسیار بسیار کمی برایش باقی میگذاشت.
☀️رضایت تلفنی:
تا قبل از پرواز، چند مرتبه از فرودگاه تماس گرفت. میخواست تلفنی رضایت مرا بگیرد. با اینکه خیلی از دستش عصبانی بودم، زود سلام کرد. مثل همیشه سلامی پرانرژی. وعده میداد تا دلم را بدست بیاورد. گفت «وقتی برگردم، باهم پابوس امام رضا میرویم.» گفتم «مرتضی، من مشهد هم نمیخواهم. فقط تو را میخواهم…» سفارش بچهها را کرد. گفتم «مرتضی، دلم میخواهد در یک چادر کوچک، من و تو و بچهها زندگی کنیم، فقط تو را داشته باشم. تجملات و قشنگیهای زندگی را بدون تو نمیخواهم!»
☀️آرزوی زندگی آرام:
خیلی به او وابسته بودم. با اینکه اغلب اوقات تنها بودیم و به ناچار کارهایم را خودم انجام میدادم، اما اینها از وابستگی من به او کم نکرده بود! شاید همیشه امید این را داشتم که روزی همه این سختیها تمام میشود و ما هم زندگی آرامی خواهیم داشت… ۱۲ روز بعد از رفتنش به شهادت رسید، ۲۱ دی ماه ۱۳۹۴ !
☀️خداحافظی عجیب:
با اینکه مرتضی معمولاً زمانی برای دید و بازدید با اقوام نداشت، قبل از پرواز با همه فامیل تماس گرفت و خداحافظی کرد؛ مادرم، خواهرهای خودش، همسران شان و… تمام این کارها برایم عجیب بود آن هم برای یک سفر کوتاه! قرار نبود برود و نیاید، قرار بود…
☀️آرزوی خرید لباس:
برنامه داشتیم که بعد از مأموریت کرج با هم برای خرید پالتو و چکمه دخترها به بازار برویم. بچهها قولش را از مرتضی گرفته بودند. آرزوی خرید لباس به دلشان ماند. بعد از اینکه به سوریه رفت، عکس لباسهای دخترها را برایش فرستادیم. چقدر ذوق کرد از دیدن عکسها. ملیکا و حنانه برای پدرشان حرف زدند و صدایشان را با تلگرام برایش ارسال کردند. مرتضی هم جوابشان را ضبط کرد و برایشان فرستاد.
☀️شادی بدون مرتضی
با رفتن مرتضی آرام و قرار نداشتم. با اینکه “شال” را بسیار دوست داشتم اما بعد از رفتن مرتضی، هر چقدر از سوریه تماس گرفت و گفت که چند روز به آنجا بروید، دلم راضی نشد! حتی خوشی شهرستان رفتن را بدون مرتضی نمیخواستم. انگار برام هیچ ارزشی نداشت. واقعاً هیچچیز نمیتوانست مرا خوشحال کند بجز خودِ مرتضی...
☀️شاید به خانه بیاید:
مرتضی حتی در تماس تلفنی گفته بود که اگر میخواهم به خانه بروم تا حال و هوایم عوض شود. دلم نمیآمد بدون او به خانه بروم. احساس میکردم جابهجای خانه خاطرات مرتضی را برایم زنده میکند.آن روزها شرایط خوبی نداشتم. دلتنگی، نگرانی، دلشوره و … گوشهای از مشغولیاتی بود که آزارم میداد. مادر مرتضی با مادرم تماس گرفت و وضعیت روحی مرا گفته بود. قرار شد مادر و خواهرم به دیدنم بیایند. به هوای دیدن آنها به خانه برگشتم. از زمان رفتن مرتضی به خانه نیامده بودم.
بچهها به مدرسه رفتند و من سرگرم تمیز کردن خانه شدم. گویا مرتضی قبل رفتن به خانه آمده بود. غذای نیم خورده مرتضی همانطور در آشپزخانه مانده و خراب شده بود. معلوم بود با عجله غذا خورده و رفته. لباسهایش را هم عوض کرده بود. انگار برای بردن مدارک و لباسهایش به خانه آمده بود.فرصت خوبی بود که تا آمدن مرتضی لباسهایش را بشویم، اتو کنم و در کمد مرتب بچینم. شاید بازهم با عجله بیاید و بخواهد لباسهایش را عوض کند…
کتاب مدافعان حرم ناصر کاوه
راوی:همسر شهید
منبع: فارس
[۹/۹، ۷:۲۱] مسلم خسروی راد: 🌷شهید مرتضی کریمی شالی (۲)
☀️بیخبر از خبر:
دوشنبه از محل کار مرتضی تماس گرفتند و گفتند که میخواهیم فردا برای احوالپرسی به خانه شما بیاییم. با پدر مرتضی تماس گرفتم تا او هم بیاید. تا ظهر منتظر ماندیم اما هیچ خبری نشد! بعد سربازی آمد، عذرخواهی کرد و گفت برنامه امروز لغو شده است. گویا همه شهرک از موضوع شهادت مرتضی اطلاع داشتند و حتی خبر به شهرستان ما هم رسیده بود. تنها ما بیخبر بودیم!
☀️هواپیمای بابا:
هما
ن روز، ملیکا که از خواب بیدار شد گفت «مامانی خواب دیدم بابایی تو هواپیما نزدیک خورشید بود. من و شما و حنانه از پایین برایش دست تکان میدادیم…» رابطه دخترها با پدرشان رشک
برانگیز بود! خیلی همدیگر را دوست داشتند.
☀️مرتضی را میخواهم…
بند دلم پاره شد. بدنم میلرزید. نمیدانم چطور خودم را به برادرشوهرم رساندم. یقه کتش را گرفتم و گفتم «تو رو خدا بگو چه شده؟» سرش را پایین انداخت و بنای اشک ریختن کرد! بنده خدا یک دستش روی قلبش بود و یک دستش روی سرش.حالم دست خودم نبود. مثل بچهها پایین بالا میپریدم و به مادر مرتضی میگفتم «مامان من مرتضی را میخواهم!» حنانه آرام و قرار نداشت. ملیکا با موهای پریشان روی مبل نشسته بود. هیچکس حواسش به بچههای مرتضی نبود… فقط فریاد میزدم و میگفتم «مرتضی چرا رفت؟ من که التماسش کرده بودم نرود! ای خدا من مرتضی را از تو میخواهم!»
☀️دعا کنید مرتضایم برگردد:
مدتی پس از خبر شهادت مرتضی، گفتند لحظه شهادت مرتضی را کسی ندیده و شهادتش تایید نشده است. بنرها را جمع کنید و لباسهای مشکی را درآورید! ناخودآگاه لباسها را درآوردیم. آن روزها به هرکس میرسیدم میگفتم «تو را به خدا دعا کنید مرتضی برگردد…» گویا مرتضی برای کمک به مجروحین رفته بود که با اصابت گلوله به آمبولانس، از بدن مرتضی چیزی باقی نماند!
☀️دعوا برای پیژامه:
اگر شبها دیر میرسید، آرام و بیصدا به خانه میآمد. اگر هم زودتر میرسید، بنا میکرد به تغییر دادن صدا و بازی شنگول منگول «آی بچهها ، منم منم آقا گرگه. اومدم بخورمتون… »هر چقدر هم که این کار را انجام می داد، برای بچهها تکراری نمیشد؛ چراکه همیشه میترسیدند در را باز کنند! تازه وقتی بابا مرتضیشان وارد خانه میشد، مجبور بود دقایقی ناز دخترهایش را بخرد، هردوشان را بغل کند و حسابی ببوسدشان.حالا اول دعوای بچهها بود برای آوردن لباس راحتی بابا! پیژامه مرتضی بین دخترها دست به دست میشد تا یک کدامشان پیروز شود و لباس را به پدرشان برساند…
☀️آخرین گل:
آخرین هدیه روز زن، یک سرویس سینی سیلور با فنجان و قندان برایم خرید. خیلی قشنگ بود. یک شاخه گل قرمز هم کنارش گذاشت.گل را خشک کردم و نگه داشتم. اصلاً این گل برایم یک چیز دیگر است! این آخرین گلی بود که مرتضی برایم خرید.
☀️راضیام:
برای منی که هیچگاه حتی در تصوراتم هم به نداشتن “مرتضی” فکر نمیکردم، شهادتش بسیار سخت بود. مرتضی تمام دلخوشی و داشته زندگی من بود.اما، اکنون آرامام و راضی. من از شهادت مرتضی خوشحالم. خوشحالم که حتی اگر نیست، در راه هدف و خاندانی او را دادهایم که تمام عالم آرزوی فدایی شدن برای آنها را دارند. قطعاً مرتضی در هر دو دنیا دست ما را خواهد گرفت. جای مرتضی خالی است اما من و دخترانم به داشتن “مرتضای شهید” افتخار میکنیم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد ….
کتاب مدافعان حرم ناصر کاوه
راوی:همسر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اللهم ارزقنا زيارة الاربعين....
▪️مسیر پیاده روی زائران اربعین حسینی که هر ساله حرکت خود را از بصره به سمت کربلای معلی آغاز می کنند...
@shahidmostafamousavi
✨﷽✨
📝ثواب یادکردن از امام حسین علیه السلام هنگام نوشیدن آب
✍در روایتی نورانی، داود رقی ملاقات خودش با امام صادق علیه السلام را چنین نقل کرده است:
نزد امام صادق عليه السلام بودم و آن حضرت آب خواست. آنگاه كه آب را نوشيد، اشک ريخت بهگونهاى كه چشمان ایشان غرق اشک شده بود.حضرت رو به من کرد و فرمود: اى داود! خداوند قاتل امام حسين عليه السلام را از رحمت خويش بىبهره سازد.
من هرگز آب سرد و گوارايى ننوشم، مگر آنكه امام حسين عليه السلام را به ياد می آورم. كسى نيست كه آبى بنوشد و ياد امام حسين عليه السلام كند و كشنده او را لعن كند، مگر آنكه خداوند صد هزار پاداش براى او مىنويسد و صد هزار گناه از او پاک مىكند و صد هزار مرتبه جایگاه او بالا ببرد. چنين كسى گويى صد هزار بنده آزاد كرده است. او در روز رستاخيز، با سيماى تابان محشور مىشود.
📚الامالی، ص142، ح7
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#ما_ملت_امام_حسینیم
@shahidmostafamousavi