#مدافع_عشق
#قسمت_پنجاه_و_سوم
❤️ #هوالعشـــق❤
❣❤️❣❤️❣❤️❣
حسین آقا یک دستش را پشت دست دیگرش میزند و روی مبل مقابلت مینشیند. سرش را تکان میدهد و در حالیکه پای چپش از استرس میلرزد نگاهش را به من میدوزد
_ بابا؟...تو قبول کردی؟
سکوت میکنم ،لب میگزم و سرم را پایین میندازم
_ دخترم؟...ازت سوال کردم! تو جداً قبول کردی؟
تو گلویت را صاف میکنی و در ادامه سوال پدرت از من میپرسی
_ ریحان؟..بگو که مشکلی نداری!
دسته ای از موهای تیره رنگم که جلوی صورتم ریخته است را پشت گوش میدهم و آهسته جواب میدهم
_ بله!...
حسین اقا دستش را در هوا تکان میدهد
_ بله چیه بابا؟ واضح جواب بده دختر!
سرم را بالا میگیرم و در حالیکه نگاهم را از نگاه پر نفوذ پدرت میدزدم جواب میدهم
_ یعنی...بله! قبول کردم که علی بره!
این حرف من آتشی بود به جان زهراخانوم تا یکدفعه از جا بپرد ، از لبه پنجره رو به حیاط بلند شود و وسط هال بیاید.
_ میبینی اقا حسین؟...میبینی!!عروسمون قبول کرده!
رو میکند به سمت قبله و دستهایش را با حالی رنجیده بالا می آورد
_ ای خدا من چه گناهی کردم اخه! ... ببین بچه دسته گلم حرف از چی میزنه...
علےاصغر که تا الان فقط محو بحث مابود در حالیکه تمام وجودش سوال شده میپرسد
_ ماما داداچ علی کوجا میره؟
پدرت باصدای تقریبا بلند میگوید
_ اا ... بسه خانوم! چرا شلوغش میکنی؟؟...هنوز که این وسط صاف صاف واساده...
و بعد به علی اصغر نگاه میکند و ادامه میدهد
_ هیچ جا بابا جون هیچ جا...
مادرت هم مابقی حرفش را میخورد و فقط به اشکهایش اجازه میدهد تا صورت گرد و سفیدش را تر کنند
احساس میکنم من مقصر تمام این ناراحتی ها هستم
گرچه دل خودم هنوز به رفتنت راه نمیدهد...ولی زبانم مدام و پیا پی تو را تشویق میکند که برو!
تو روی زمین روبروی مبلی که پدرت روی آن نشسته مینشینی
_ پدر من! یه جواب ساده که اینقدر بحث و ناراحتی نداره
من فقط خواستم اطلاع بدم که میخوام برم.همه کارامم کردم و زنمم رضایت کامل داره...
حسین آقا اخم میکند و بین حرفت میپرد
_ چی چی میبری و میدوزی شازده؟ کجا میرم میرم؟..مگه دخترمردم کشکه؟...اون هیچی مگه جنگ بچه بازیه!...من چه میدونستم بعداز ازدواج زنت از تو مشتاق تر میشه...
توحق نداری بری
تا منم رضایت ندم پاتو از در این خونه بیرون نمیزاری
❣❤️❣❤️❣❤️❣
بلند میشود برود که تو هم پشت سرش بلند میشوی و دستش را میگیری
_ قربونت برم خودت گفتی زن بگیر برو!...بیا این زن! " و بہ من اشاره میکند"
چرا آخه میزنی زیر حرفات باباجون
دستش را از دستت بیرون میکشد
_ میدونی چیه علی؟ اصن حرفمو الان پس میگیرم..چیزی میتونی بگی؟...
این دختر هم عقلشو داده دست تو! یه ذره بفکر دل زنت باش
همین که گفتم حق نداری!!
سمت راهرو میرود که دیدن چشمهای پر از بغض تو صبرم را تمام میکند.یکدفعه بلند میگویم
_ باباحسین!؟ شما که خودت جانبازی.. چرا این حرفو میزنی؟...
یک لحظه مےایستد،انگار چیزی در وجودش زنده شد.بعداز چند ثانیه دوباره به سمت راهرو میرود...
💞
با یک دست لیوان آب را سمتت میگیرم و با دست دیگر قرص را نزدیک دهانت می اورم.
_ بیا بخور اینو علی...
دستم را کنار میزنی و سرت را میگردانی سمت پنجره باز رو به خیابان
_ نه نمیخورم...سردرد من با اینا خوب نمیشه
_ حالا تو بیا اینو بخور!
دست راستت را بالا می آوری و جواب میدهی
_ گفتم که نه خانوم!...بزار همونجا بمونه
لیوان و قرص را روی میز تحریرت میگذارم و کنارت می ایستم
نگاهت به تیر چراغ برق نیم سوز جلوی در خانه تان خیره مانده
میدانم مسئله رفتن فکرت را بشدت مشغول کرده
کافیست پدرت بگوید برو تا تو با سر به میدان جنگ بروی
شب از نیمه گذشته و سکوت تنها چیزیست که از کل خانه بگوش میخورد
لبه ی پنجره مینشینی
یاد همان روز اولی میفتم که همینجا نشسته بودی و من ...
بی اراده لبخند میزنم.
من هنوز موفق نشده ام تا تو را ببوسم
بوسه ای که میدانم سرشار از پاکیست
پر است از احساس محبت ...
بوسه ای که تنها باید روی پیشانی ات بنشیند
سرم را کج میکنم ، به دیوار میگذارم و نگاهم را به ریش تقریبا بلندت میدوزم
قصد داری دیگر کوتاهشان نکنی تا یک کم بیشتر بوی شهادت بگیری
البته این تعبیر خودم است
میخندم و از سر رضایت چشمهایم را میبندم که میپرسی
_ چیه؟چرا میخندی ؟...
چشمهایم را نیمه باز میکنم و باز میبندم
شاید حالتم بخاطر این است که یکدفعه شیرینی بدخلقی های قبلت زیر دندانم رفت
_ وا چی شده؟...
موهایم را پشت شانه ام میریزم و روبرویت مینشینم. طرف دیگر لبه پنجره.نگاهم میکنی
نگاهت میکنم...
نگاهت را میدزدی و لبخند میزنی
قند دردلم آلاسکا میشود😁
✍ ادامه دارد ...
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷?
🔸️رکورد دار پرواز رزمی برون مرزی با هواپیمای اف۴ به یاران شهیدش پیوست
🔹️امیر سرتیپ دوم خلبان منوچهر محققی از خلبانان و نخبگان پروازی و از نام آوران نیروی هوایی ارتش به دلیل جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس و کهولت سن پس از طی یک دوره بیماری در سن ۷۸ سالگی در بیمارستان بعث نهاجا دار فانی را وداع و به یاران شهیدش پیوست.
🔹️او متولد ۱۳۲۲ در شهر تبریز و خلبان هواپیمای اف ۴ که در سال ۱۳۵۹ در یک ماموریت برون مرزی درمنطقه بصره مورد اصابت پدافند هوایی دشمن بعثی قرار گرفت و به درجه جانبازی نائل شد.
🔹️مرحوم منوچهر محققی یکی از بزرگمردان دوران جنگ هشت ساله و نابغه پرواز با فانتوم است. این خلبان پیشکسوت نیروی هوایی ایران، رکورد دار پرواز رزمی برون مرزی با فانتوم به شمار میرود.
🔹️او دارای رکورد ۱۸۲ سورتی پرواز برون مرزی (Special Mission) است و با بیش از سه هزار ساعت پرواز با فانتوم از این نظر در ایران و خاورمیانه رکورددار است.
🆔 @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رونمایی از دو سلاح ضد زره در رزمایش فاتحان خیبر
فرمانده نیروی زمینی ارتش:
🔹فاتحان خیبر باهدف آزمایش جدیدترین سلاحها، تجهیزات و ارزیابی آمادگی رزمی نیروهای مسلح برگزار میشود.
🔹حضور پيدا و پنهان عناصری از رژيم صهيونيستی و احتمال وجود تعداد قابل ملاحظهای از تروریستهای داعش در کشورهای منطقه بر اهمیت این رزمایش میافزاید.
🔸در رزمایش امروز پهپادهای نقطهزن با برد بلند؛ سامانههای جنگالی و دو سلاح ضد زره رونمایی و تست میشود.
@shahidmostafamousavi
🕊 مراسم سالگرد شهید هراچ هاکوپیان با حضور خانواده شهید، اسقف اعظم ارامنه اصفهان و جنوب ایران، مسئولین شهری و جمعی از ارامنه بر سر مزار شهید برگزار گردید.
💠 شهید" هراچ هاکوپیان " یکی از شهدای عزیز ارامنه در تاریخ بیستم فروردین ماه سال ۶۶ و در عملیات "کربلای ۹" به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
🌷پیکر مطهر این شهید والا مقام با تلاش گروههای تفحص شهدا در سال ۹۱ در منطقه "باباهادی" کشف و در سال ۹۲ همزمان با شهادت حضرت زهرا(س) با بدرقه باشکوه جوانان در دانشگاه آزاد زاهدان آرام گرفت.
🔹 با انجام آزمایش DNA سال گذشته هویت این شهید شناسایی و در قبرستان ارامنه اصفهان دفن گردید.
@shahidmostafamousavi
" من دلم را به دار خواهم زد .."
همواره این جمله روی لبش بود،
بچهها هم به شوخی اسم واحد را
"واحد دار دِلان" گذاشته بودند،
و آخر ، هم دل و هم سرش را
به دار شهادت آویخت ...
#شهید_حاجمهدی_میرزایی
#موسس_یگانهایتخریبخراسان
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
@shahidmostafamousavi
♦️نقطه اختلاف ایران و جمهوری آذربایجان کجاست؟
🔹 طی هفته های گذشته دریافت عوارض از کامیون های ایرانی عازم ارمنستان از سوی دولت آذربایجان سبب اختلافاتی بین دو کشور همسایه شده است.
🔹 دولت آذربایجان پس از پیروزی در جنگ سال گذشته بر سر کنترل منطقه قره باغ، بخشی از جاده مواصلاتی بین ایران و ارمنستان را تحت کنترل درآورده است و از چند هفته پیش در همین بخش اقدام به استقرار گشت های پلیس و دریافت عوارض از کامیون های ایرانی عازم ارمنستان می کند.
🔹 برای هر کامیون عبوری ایرانی ۱۳۰ دلار عوارض هنگام رفت و ۱۳۰ دلار نیز هنگام برگشت گرفته می شود و بسته به نوع محموله و بزرگ بودن کامیون ها عوارض دریافتی حتی بیشتر است. حتی دولت باکو اقدام به بازداشت ۲ راننده ایرانی به خاطر عدم پرداخت عوارض کرده است.
🔹 در نقشه فوق قسمتی که در کادر قرمز آمده نقطه اصلی اختلاف بین ایران و جمهوری آذربایجان است. این منطقه پیش از جنگ سال گذشته در کنترل ارمنستان بوده و حالا به کنترل نیروهای آذربایجان درآمده است...
@shahidmostafamousavi
📄 نتیجه جالب نظرسنجی در یکی از خبرگزاری های ضد ایرانی جمهوری آذربایجان، ۶۴% از پاسخدهندگان، ایران را مقصد دریافت خدمات درمانی برای نزدیکان خود معرفی کردهاند
🔻خدمات درمانی در جمهوری آذربایجان با کیفیت پائین ارائه میگردد و این مسئله باعث مشکلاتی برای شهروندان این کشور شده؛گفتنیاست شهروندان جمهوری آذربایجان با توجه به ارائه خدمات با کیفیتتر و ارزانتر درمانی و پزشکی در ایران، سالهاست با مراجعه به بیمارستانها و مراکز درمانی تهران، تبریز، ارومیه و سایر شهرهای ایران خدمات درمانی باکیفیت دریافت مینمایند
🔹قطعا قرابت زبانی و مذهبی و هممرز بودن در جذب توریست درمانی شهروندان جمهوری آذربایجان به ایران بیتاثیر نیست.
قابل ذکر اینکه ترکیه خدمات درمانی گرانتر عرضه میکند و پذیرای تعداد کمتری از شهروندان جمهوری آذربایجان که خواستار دریافت خدمات درمانی هستند میباشد
🔹 ۲۰ در صد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی، به این سوال که «آیا نزدیکان شما برای دریافت خدمات درمانی به ایران سفر می خواهند بکنند؟» پاسخ منفی دادهاند و بخش اعظمی از شرکتکنندگان به این پرسش پاسخ مثبت ارائه نمودهاند
@shahidmostafamousavi
📄 روزنامه نگار ترک غافلگیر شد؛
پوتین از ما خواست ادلب را ترک کنیم!
🔻 یک روزنامه نگار ترک فاش کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، از رجب طیب اردوغان، همتای ترکیه ای خود، در اجلاس دیروز خود در سوچی، خواست نیروهای خود را از سوریه خارج کند
🔹ترکر ارتورک ، روزنامه نگار ترکیه ای در توییتی نوشت: "اجلاس سوچی بسیار بد گذشت." وی افزود: از ما خواسته شد سوریه را ترک کنیم ، قیمت گاز طبیعی افزایش یافت ، خرید موشک های اس -400 از دستور کار خارج شد و گفته شد که ادلب زمستان امسال بخشی از دولت سوریه خواهد بود.
🔹روزنامه نگار ترک از دولت کشورش انتقاد کرد و گفت که "هیچ برگ برنده ای نداشت و ضعیف بود.
@shahidmostafamousavi