عراقی ها سفره های افطاری خیابونی رو حسابی به راه انداختن
@shahidmostafamousavi
برای همه تون یه همچین سفره افطاری رو آرزو میکنم
@shahidmostafamousavi
*🚨#فوری*
*سلام بر هموطنان و مهاجرین عزیز*
*طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه حق تعالی*
*با احترام به استحضار میرساند اخبار موثقی در دست است که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلیس که چند ماهی است از افغانستان خارج شدهاند در پی ناکامی در تحولات منطقه و حوزه شرق، به ویژه در قضایای افغانستان، پاکستان و عراق، در تلاشند که میان مردم و حاکمان این کشورها اختلاف افکنی و از اتحاد و انسجام اینها جلوگیری کنند.*
*از این رو با بهره گیری از عوامل خود در این کشورها، نسبت به تولید و بازنشر کلیپهای تفرقه افکن به صورت شبانه روزی در حال فعالیت هستند.*
*به عنوان مثال: ایشان با جمع آوری و بازنشر کلیپهای سالهای گذشته در تیراژ بالا احساسات و عواطف مردمی را دچار تحریک کرده و قصد ایجاد تنش در این کشورها را دارند. ایشان کلیپهایی مبنی بر ظلم و ستم ایرانیان بر افغانستانیها را در شهرهای افغانستان پخش می کنند تا احساسات ملت افغانستان را علیه ایرانیان برانکیزانند.*
*و بالعکس در ایران، کلیپهایی از جرایم و بزهکاری های افغانستانیها را پخش میکنند تا احساسات مردم ایران را علیه مهاجرین افغانستانی تحریک کنند. در اکثر موارد این کلیپها و متن و عکسها مربوط به چند سال گذشته بوده و امروزه به صورت گسترده در حال بازنشر است.*
*مردم فهیم و آگاه ایران، و مهاجرین بصیر افغانستان، عراق و پاکستان*
*به هوش باشید و مراقب*
*دشمن از طریق نظامی و سیاسی حریف شما نشده است.*
*و از طریق جنگ رسانه و ایجاد تفرقه قصد دارد این منطقه را دچار آشوب و نا امنی کند.*
*دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشورمان احاطه کاملی به عرصه میدانی دارند.*
*و آنچه که مشاهده می شود، اکثرا التهاب آفرینی در فضای مجازی است.*
*امیدوار است مردم شریف و مومن این کشورهای همسایه، با آگاهی و بصیرت بالای خود، دشمنان این منطقه را دچار یأس و ناامیدی کنند.*
*درود بر انسان های فهیم*
@shahidmostafamousavi
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃
🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃
🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃
🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃
🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃
🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃
🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج
*🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼
🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
4_5859504834029289740.mp3
13.84M
🌺 #ترتیل
🌺 #جزء_2
🌺توسط استاد #پرهیزگار
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی بپیوندید:
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه.ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
گروه. واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
واتساپ
سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
4_5859393250778939595.mp3
6.59M
🌺 #صوت_ترجمه
🌺 #جزء_2
🌺 ترجمه #فولادوند
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی بپیوندید:
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه.ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
گروه. واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
واتساپ
سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴دعای روز دوم ماه رمضان
#استوری
❇️ اللَّهُمَّ قَرِّبنِي فِيهِ إِلَى مَرضَاتِكَ
🔶 خدايا مرا در اين روز به رضا و خشنوديت نزديك ساز
❇️ وَ جَنِّبنِي فِيهِ مِن سَخَطِكَ وَ نَقِمَاتِكَ
و از خشم و غضبت دور ساز
❇️ وَ وَفِّقنِي فِيهِ لِقِرَاءَةِ آيَاتِكَ
🔶 و براى قرائت آيات قرآنت موفق گردان
❇️ بِرَحمَتِكَ يَا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ
به حق رحمتت اى مهربانترين مهربانان عالم
با صدای قاسم موسوی قهار
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی بپیوندید:
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه.ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
گروه. واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
واتساپ
سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
*🟣 همسر شهید نواب صفوی :*
بعد از افطار به آقا گفتم :
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک!
فقط لبخندی زد!
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم!
سحر برخاست، آبی نوشید!
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد!
بعد از نماز صبح هم گفتم!
بعد از نماز ظهر هم گفتم!
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم!
اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود :
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم :
صد البته که هست؛
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا!
هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند!
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در!
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند!
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند!
من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه کافی هست!
رفتم و آوردم!
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند!
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم :
برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند!
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان!
مرحوم نواب چیزی نگفت!
یوسف رفت در را باز کرد،
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است!
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود؛
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند،
و به علتی مهمانی آنان بههم خورده است!
آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار!
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
ميل کردند و رفتند.
آقا به من فرمود :
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چهقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چهقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست!
بعد فرمود: مشکل خیلیها همین است؛
نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان!
وقتِ نداشتن داد میزنند!
وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
┄┅┅❅🌸🍃🌹🍃🌸❅┅┅┄
کانالهای ایتا
http://eitaa.com/shahidmostafamousavi
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس.شهدا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_هشتاد_و_سوم
✳.....هر چه مي گوييم مراقب باش اما انگار متوجه نمي شود، اين رزمنده شجاعانه جلو مي رود و راه را براي بقيه ي نيروها باز مي کند.
🔳هادي نه ترس را مي فهميد و نه خستگي را ...
يک بار فرمانده محورجلوي خود هادي اين حرفها را زد
🌀هادي وقتي اين
مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد ترس داشت،ما با شهادت ازدواج
کرده ايم.
🌟هادي به عنوان تصويربردار به جمع آنها پيوسته بود، او تصاوير و فيلمهاي
خاصي را از نزديکترين نقطه به سنگر تکفيري ها تهيه مي کرد.
💟از ديگر کارهاي او رساندن آب و تغذيه به نيروهاي درگير در خط مقدم
بود.
📌اما مهمترين کار فرهنگي هادي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي حشدالشعبي در ايام اربعين بود.
🔗هادي اصرار داشت کارهاي فرهنگي رزمندگان عراقي به اطلاع مردم و
شيعيان رسانده شود.
🔘لذا راهپيمايي اربعين را بهترين زمان و مکان براي اين
کار تشخيص داد.
واقعاً هم تفکر فرهنگي او جالب بود.
⭕هادي يک چادر در نيمه راه نجف به
کربلاراه اندازي کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش را با چينش مناسب در
مقابل ديد زائران کربلا قرار داد.
⚫برادر ناجي مي گفت: هادي براي اين نمايشگاه خيلي زحمت کشيد. کار
عقب بود و کاروانها از راه مي رسيدند.
❇هادي گفت که شبها کمتر بخوابيم
و کار را به نتيجه برسانيم.
طي چند شبانه روز هادي بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد
و مخاطب بسياري داشت.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
کانالهای ایتا
http://eitaa.com/shahidmostafamousavi
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس.شهدا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷
اگر در اینترنت نام شهید سید مصطفی موسوی را جستجو کنید عکس دو شهید جوان با دو چهره متفاوت نمایان خواهد شد. جالب است بدانید که اشتباهی رخ نداده و هر دو شهید، سید مصطفی موسوی هستند.
هر دو از شهدای مدافع حرم هستند. هر دو متولد سال ۷۴ هستند. هر دو در سال ۹۴ شهید شدهاند. فقط یکی ایرانی است و یکی افغانستانی.
جالبتر اینکه این دو شهید حدود دو ماه تاریخ شهادتشان باهم فرق دارد ولی خبر شهادت اولی که فردای همانروز منتشر شد، خیلی از خبرگزاریها عکس نفر دوم را منتشر کردند.
وقتی سید مصطفی موسوی (ایرانی) در ریف جنوبی حلب شهید شد، سید مصطفی موسوی (افغانستانی) بیخبر از شهید ایرانی در حال مجاهدت بود ولی عکسش را در سایتها به عنوان شهید ایرانی منتشر کردند.»
شهید مدافع حرم «سید مصطفی موسوی» در 18 آبان 1374 در ازنا از توابع استان لرستان چشم به جهان گشود. وی شامگاه پنجشنبه 21 آبان 1394 همزمان با شب آخر محرم الحرام، در منطقه حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
یکی از شرطهای مهم برای شرکت در عملیات برون مرزی رضایت داشتن پدر و مادر است و سیدمصطفی برای رفتن نیاز داشت که از خانواده رضایتنامه بگیرد. گرفتن رضایت از پدرها کار چندان سختی نیست، اما باید مادرها را هم که بیشتر نگران فرزندانشان هستند راضی کنند و سید با دادن اطمینان خاطر از بازگشت خود و ادامه تحصیل در دانشگاه رضایت مادر را گرفته بود، اما از آنجا که خداوند بهترین نعمتهایش را به بهترین افراد امتش میدهد او را برای شهادت برگزیده بود.
خیلی خاص بود. او بسیار مؤدب و مهربان بود و رفتارش خیلی سنجیده و عاقلانهتر از سن و سالش بود و اگر کسی او رامی دید تصور نمیکرد که پسری ۲۰ـ ۱۹ ساله است.
تربیت خانوادهها خیلی مهم است. مصطفی در خانوادهای بزرگ شده بود که اعتقادات قوی داشتند و از طرفی پدرش با مقوله جنگ و دفاع کاملاً آشنا بود و از آنجایی که دوست همرزمش در جبههها نامش مصطفی بود و او را بسیار دوست داشت نام فرزندش را مصطفی میگذارد و جالب اینکه هر ۲ از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
او هم از نظر فنی پسر بسیار ماهری بود و هم از نظر علمی و اعتقادی در مقام بالایی قرار داشت.
پسر آرامی بود و چهرهای بسیار دلنشین داشت، اما آنچه او را از دیگر بچههای همسن و سالش متمایز میکرد این بود که از زمان خودش بسیار جلوتر بود و افکار و ایدههای بزرگی در سر داشت.
مصطفی خیلی کتاب میخواند. یک روز کتاب «جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی» نوشته علی اکبری مزدآبادی را میخواند که سردار سلیمانی آمد و سید مصطفی از او خواست که کتاب را امضا کند، اما سردار امتناع کرد و گفت: درست نیست کتابی را که در مورد من نوشته شده امضا کنم و به شما که روح بزرگی دارید اهدا کنم و پیشانی سید را بوسید.
با وجود کمسن و سال بودن اصلاً وابسته به این دنیا نبود و همه را تشویق به وابسته نشدن به دنیا و متعلقات آن میکرد
می گفت مادر برای هر فردی در دنیا یک روز، روز عاشوراست و ندای «هل من ناصر ینصرنی» را میشنود
مصطفی طراح و مبتکر خوبی بود حتی طرح یک ناو را به سازمان نخبگان فرستاد و بالاترین امتیاز را گرفت و بعد از یک ماه در کشور کانادا پذیرفته شده بود و برایش دعوت نامه آمده بود که برای ادامه تحصیل به کانادا برود، اما مصطفی قبول نکرد.
انگار قسمت بوده که مصطفی برود و جوانترین شهید مدافع حرم زینب(س) بشود
ریاضت میکشید با آب سرد حمام میکرد، روی موکت و بدون بالش و پتو میخوابید، از زندگی دست شسته بود و وقتی دلیلش را میپرسیدم میگفت: مادرباید برای شرایط سخت آمادهباشم. باید سرم را روی سنگ بگذارم و بخوابم. میگفت مامان تو که در سوریه نیستی مراقبم باشی. میگفت مامان وابسته این دنیای بیارزش نباش. من هم دل کندهام و میدانم روزهای خوبی در آن دنیا در انتظار من است.
کم سن و سال بود، اما تابستان که میشد میرفت کنار دست پدر و کارگری میکرد. رویه کوبی مبل و کارهایی که با چوب و مبلمان سر و کار داشت
مصطفی با دیدن صحنههای ظلم داعش دلش به درد میآمد و اشک از گوشه چشمانش سرازیر میشد. یادش میآید که مشتهایش گره میشد و میگفت مامان یک روز من با تکتک اینها میجنگم و نابودشان میکنم. مادر شهید میگوید: مصطفی مدتی برای آموزش خلبانی رفت. با اینکه چشمانش ضعیف بود اشکال نگرفتند، اما وقتی پاهایش را جفت کردند و دیدند کمی حالت پرانتزی دارد قبولش نکردند. از او پرسیدم: برای چه میخواستی خلبان شوی؟ برای اینکه شغل خلبانی درآمد خوبی دارد؟ گفت: نه مامان، آرزو داشتم خلبان شوم و هواپیما را پر از مهمات کنم و دشمنان کشورمان را بزنم.
دیپلمش را که گرفت در دانشگاه دولتی واحد بیرجند در رشته فیزیک اتمی قبول شد، اما نرفت. امسال در رشته فیزیک دانشگاه دولتی دامغان و در رشته مکانیک دانشگاه آزاد قبول شد و ترجیح داد در رشته مکانیک که دوست داشت ادامه تحصیل دهد
مصطفی بسیار کم حرف بود و ساعتهایی که در خانه بود همیشه مطالعه میکرد.
عاشق شهید بابایی بود
از کلاس اول ابتدایی تا زمانی که دیپلم بگیرد شاگرد ممتاز بود و معدلش همیشه ۲۰ بود و در کنار کتابهای درسی، کتابهای دینی را میخواند.
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس 5 بهمن ماه امسال بود که پیکر شهیدی از تبار فاطمیون و از مدافعان حرم افغانستانی به شهر قم بازگشت تا پس از 9 ماه دوری به چشم انتظاری خانواده پایان دهد. جوان 20 ساله و برومندی که از سال 92 برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) عازم سوریه شد و در عملیات بصری الحریر به شهادت رسید. زینب سادات موسوی مادر "سید مصطفی" در قم سکونت دارد. 12 فرزند دارد که مصطفی دهمین فرزند خانواده بود. او میگوید: "خودم اهل افغانستان اما بزرگ شدهی ایران هستم همان سالهای انقلاب سال 57 به قم آمدیم البته همسرم زودتر به ایران مهاجرت کرد و همهی 12 فرزندم در قم به دنیا آمدند."
در ادامه گزارش گفتوگوی ما با مادر شهید را میخوانید:
جز خدا کسی را نداشتیم
خودش میداند که بهانه صحبتمان سید مصطفیست. از همان اول صحبت میرود سراغ فرزند شهیدش و میگوید: "باورتان میشود خانم؟ خودم مصطفی را نشناختم. رفتار و کردار و دوستان و فعالیتهایش را که به یاد میآورم، میگویم چه گوهری داشتم که از دست دادم".
روزهای سخت مهاجرتش به ایران را به یاد میآورد و زمانی که مصطفی را باردار بود و ادامه میدهد: "آن زمان با مادر همسرم در یک خانه زندگی میکردیم. مشکلات زیاد بود. ناراحتیهایم را با خدا در میان میگذاشتم. آن زمان مصطفی را باردار بودم. دوران خیلی سختی بود یک روز که خیلی ناراحت شدم از خانه رفتم بیرون. نه فامیلی داشتم نه آشنایی. رفتم حرم حضرت معصومه(س). چند ساعتی نشستم، ضعف داشتم و حالم خوب نبود. آب میوه گرفتم و خوردم تا حالم بهتر شد. هر وقت زندگی برایم تنگ میشد با حضرت معصومه(س) درددل میکردم.
مصطفی و بقیه خواهر برادرانش همه در قم متولد شدند. مادر در نبود پدر که مشغول کار بود بچهها را بزرگ کرد. همه زیر سایه اهل بیت و تلاشهای مادر بزرگ شدند. مادر هم پدر بود و هم مادر خودش تعریف میکند: "مصطفی در بغلم بود و پدر هم بالای سرشان نبود با این همه هیچ وقت جلوی دیگران گله و شکایتی نکردم و چیزی نخواستم. زندگی با بچههای کوچک سختی خاص خودش را داشت و جز خدا کسی را نداشتم رزق و روزیم را بدهد."
خدا را شکر میکند که الحمدالله همه بچهها خوب هستند اما بینشان مصطفی چیز دیگری بود. چه آن دوران که در مدرسه بود چه بعد که مشغول خواندن دروس طلبگی شد. حتی بعد از شهادتش نیز در مدرسهی محل تحصیلش یادبود گرفتند. "نه از این بابت که پسر من است و بخواهم تعریف کنم، اما واقعا بچهی خوبی بود. صبحهای جمعه دعای ندبه میخواند. هیئتش ترک نمیشد و پیگیر بود که در برنامهها شرکت کند. ماه رمضان کلاس قرآن شرکت میکرد و جزو شاگردهای خوب کلاسشان بود حتی پیگیری میکرد و ناراحت میشد که چرا در کلاسهای قرآن شرکت نمیکنیم."