eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
337 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
13.6هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸اثر دعا برای امام زمان علیه السلام در زندگی دنیوی و اخروی شخص داستان واقعی از شخصی که در حق امام زمانش دعا کرد 🍃هنگامی که بنده مومن برای مولایش امام عصر (اروحناه فداه) دعا کند ، و این کار را خالصانه انجام دهد ، مولای بزرگوارش نیز در پاداش او دعایی خالص برای او خواهد کرد. بدیهی است ، دعای امام زمان (عج) برای شخص ، کلید تمام خیرات و خوبی ها ، و نابود کننده همه بدی ها است. 🍃گواهی و تایید این گفتار ، سخن مرحوم قطب راوندی در کتاب "خرائج" است ؛ وی می گوید : گروهی از اهل اصفهان - که از جمله ایشان ابوالعبّاس احمد بن نصر ، و ابوجعفر محمد بن علویه هستند - برایم بازگو کردند که مردی به نام عبدالرحمان در اصفهان بود و از شیعیان به حساب می آمد. از او پرسیده شد که به چه دلیل تو از بین تمام مردم روزگار خود ، امام هادی (ع) را انتخاب کرده و او را امام و پیشوای خود قرار دادی ؟! وی گفته است : چیزی را مشاهده کردم که برایم واجب شده است تا او را امام خود بدانم. من مردی فقیر و بی چیز بودم ، ولی زبانی گویا داشتم و پر جرأت بودم. در یکی از سال ها مردم اصفهان مرا از شهر بیرون کردند ؛ من نیز به همراه عده ایی برای شکایت و دادخواهی به دیار متوکل عباسی (حاکم وقت) می رفتند ، به راه افتادم ؛ تا آنکه به قصر حکومتی او رسیدیم . در این هنگام ، دستور احضار امام هادی (علیه السلام) را صادر کرد. از بعضی از حاضران پرسیدم : این مردی که دستور احضارش را داده اند ، کیست ؟ گفتند : او یکی از فرزندان علی (علیه السلام) است که شیعیان او را امام و پیشوای خود می دانند. و من حتم دارم که متوکل او را برای کشتن احضار کرده است. من گفتم : من از اینجا نمی روم تا ببینم او چگونه مردی است ! پس از مدتی آن حضرت را در حالی که سوار بر اسب بود مشاهده کردم ، مردم در سمت راست و چپ آن حضرت صف کشیده بودند و به سویش می نگریستند. با دیدن او ، محبت و دوستیش در قلبم قرار گرفت و برای او در درون خود مشغول دعا شدم تا خداوند او را از شر ّ متوکل (لعین) در امام بدارد.
آن بزرگوار نگاهش را به یال اسب دوخته بود و از بین مردم حرکت می کرد ، و به راست و چپ خود نیز نگاه نمی کرد. من نیز در درون پیوسته برای او دعا می کردم. هنگامی که خواست از کنار من عبور کند ، رو به من کرد و فرمود : خداوند ، دعایت را اجابت فرماید ، عمرت را طولانی و دارایی و فرزندانت را بسیار گرداند. آنگاه من از شکوه و هیبت او بر خود لرزیدم و بین دوستانم افتادم ، پرسیدند : چه اتفاقی برایت افتاده است ؟ گفتم : خوبم (وای هیچ چیزی در مورد آن جریان به هیچ کس نگفتم) پس از این جریان به اصفهان بازگشتیم و به واسطه دعای آن بزرگوار ، خداوند نیز راه های درآمد را به رویم گشود ، به گونه ایی که در حال حاضر هزار هزار درهم ارزش خانه و اموال درون خانه ام می باشد و بیرون از منزلم نیز ثروت و دارایی دارم. ده فرزند نصیبم شده و پیش از هفتاد سال از عمرم می گذرد. من ، این مرد بزرگوار را به عنوان پیشوای خود برگزیدم و او را امام خود می دانم ، چرا که او چیزی را که در خاطر من می گذشت ، متوجه شد و برایم دعا کرد ، و خداوند نیز دعایش را در حقم مستجاب فرمود. عرض می کنم : ای خردمند ، با دقت اندیشه کن و ببین چگونه مولای ما امام هادی (علیه السلام) ، پاداش دعا و احسان این مرد اصفهانی را داد و آن گونه برایش فرمود ! با این که وقتی آن شخص برای امام (علیه السلام) دعا کرد ، هنوز جزو پیروان امام (علیه السلام) نبود. آیا با وجود این جریان ، می توانی گمان کنی در مورد امام عصر و مولایمان حضرت مهدی (عج) با اینکه تو از شیعیان او هستی ، که اگر دعایش کنی ، او در مقابل برای تو دعای خیر نمی کند ؟ نه ! به خدایی که جن و بشر را آفرید ، چنین نیست ، بلکه آن حضرت - اگر چه مومنان نسبت به این جهت بی توجهی می کنند - برای مومنان و شیعیانش دعا می کند ، زیرا تمام احسان ها و نیکی ها از ناحیه آن حضرت است. از جمله اموری که تاکید بر مدّعای ما می نماید این است که یکی از برادران شایسته و بزرگوارم به من گفت که در عالم رویا حضرت مهدی (عج) را ملاقات کرده و آن حضرت به او فرموده اند : من حتما برای هر مومنی که در مجلس عزا ، بعد از یاد مصیبت های سیدالشهدا (علیه السلام) برایم دعا کند ، دعا می کنم. ▪ از خداوند درخواست توفیق دعا برای آن حضرت را داریم ، همانا او شنوای داناست. (مکیال المکارم ۳۳۳/۱)
🥀یاد غریب🥀 🔶‌‌‌‌مردم او را به نام «علی بن مَهزیار» می‌شناختند. او در اهواز زندگی می‌کرد و همواره نام و یاد تو را در جامعه زنده نگاه می‌داشت. او شنیده بود که هر سال در مراسم حجّ شرکت می‌کنی، برای همین هر سال به سفر حجّ رفت به امید آنکه شاید بتواند تو را ببیند. 🔶سال‌های سال گذشت، او بیست بار حجّ انجام داد ولی توفیق دیدار برایش حاصل نشد. نزدیک ایّام حجّ که فرا رسید، شبی از شب‌ها در خواب کسی را دید که به او چنین گفت: «امسال به حجّ برو که امام خود را می‌بینی! ». 🔶علی بن مهزیار، صبح همان روز با گروهی از دوستانش سفر خود را آغاز کرد، او می‌رفت تا بیست و یکمین حجّ خود را به جای آورد. در طول سفر در همه جا منتظر آن وعده بزرگ بود، در مدینه، در مکّه، هنگام طواف خانه خدا، در سرزمین عرفات و... 🔶مراسم حجّ به پایان رسید، ولی خبری نشد، حاجیان کم کم به سوی وطن خود بازمی گشتند، او در کنار خانه خدا نشسته بود، همه غم‌های دنیا به دل او آمده بود، با خود فکر می‌کرد پس آن وعده چه شد؟ ناگهان مردی را دید که لباس احرام به تن دارد، علی بن مهزیار نمی دانست که آن مرد، یکی از یاران توست و تو او را فرستاده ای تا پیام تو را به اوبرساند، وقتی علی بن مهزیار آن مرد را دید، دلش شاد شد و نزد او رفت، سلام کرد، آن مرد از او پرسید: -- اهل کجایی؟ -- اهواز. -- آیا علی بن مهزیار را می‌شناسی؟ -- من علی بن مهزیار هستم. -- بگو بدانم در جستجوی چه کسی هستی؟ چه می‌خواهی؟ -- من در جستجوی امامی هستم که از دیده‌ها پنهان است، می‌خواهم او را ببینم. -- امام از شما پنهان نیست، گناهان شما باعث شده است که شما او را نبینید! این سخن، علی بن مهزیار را به فکر فرو برد، آری، اگر شیعیان، تقوا پیشه کنند و از گناهان دوری کنند، می‌توانند تو را ببینند، این گناهان است که باعث جدایی است. در این هنگام آن مرد به علی بن مهزیار گفت: «اکنون برو و وقتی ساعتی از شب گذشت من کنار مقام ابراهیم منتظر تو هستم» و پس از آن خداحافظی کرد و رفت. 🔶علی بن مهزیار بسیار خوشحال شد، خدا را شکر کرد که دیگر به آرزویش می رسد، او به منزل خود رفت، با دوستانش خداحافظی کرد و صبر کرد تا پاسی از شب گذشت، او با آن مرد روبه رو شد و همراه او حرکت کرد. 🔶راهی طولانی در پیش بود، سحر که فرا رسید، آن مرد به او گفت: «اکنون وقت نماز شب است». آنان از اسب پیاده شدند و نماز شب خود را خواندند و سپس نماز صبح را نیز به جا آوردند و بعد حرکت کردند. 🔶ساعتی راه رفتند و از کوهی بالا رفتند، پشت آن کوه، دشتی پهناور بود، آن مرد به علی بن مهزیار گفت: --آنجا چه می‌بینی؟ -- دشتی وسیع که در وسط آن خیمه ای نورانی برپاست.-- خوشا به حال تو! امام زمان در همان خیمه است! -- خدایا! از لطف تو ممنونم. علی بن مهزیار خدا را شکر کرد، اشک در چشمانش حلقه زد، آنان به خیمه نزدیک شدند، او از اسب پیاده شد، آن مرد به او گفت: لحظه ای صبر کن تا اجازه بگیرم. بعد از لحظاتی او برگشت و گفت: «علی بن مهزیار! خوشا به حال تو که آقا اجازه دادند، پس داخل شو». اینجا بود که او وارد خیمه شد و جمال دلربای تو را دید و سلام کرد و پاسخ شنید، در حالی که اشک از چشمان او جاری بود، راز دل خویش را بیان کرد و از سال‌های فراق سخن گفت. 🔶اینجا بود که تو به او چنین گفتی: «ای علی بن مهزیار! من شب و روز در انتظار آمدن تو بودم، چرا این قدر دیر آمدی؟ » او در پاسخ گفت: «آقای من! من در جستجوی تو بودم، امّا کسی را نیافتم که از شما خبری داشته باشد و مرا راهنمایی کند که نزد شما بیایم». 🔶اینجا بود که تو به او گفتی: «آیا دیر آمدن تو به خاطر این بود که راهنمایی نداشتی؟ نه. این طور نیست. شما در جستجوی دنیا هستید، فقرا را فراموش کرده اید، صله رحم را از یاد برده اید، با این کردارها، شما چه عذری دارید؟ ». 🔶این سخن تو، علی بن مهزیار را به فکر فرو برد، تنها چیزی که مانع دیدار توست، محبّت به دنیا و جلوه‌های پر فریب آن است، وقتی شیعیان دنیاطلب می‌شوند و وظیفه دینی خود را از یاد می‌برند، دیگر شایستگی دیدار تو را ندارند، کسی که محبّت دنیا در قلب او ریشه دوانده است، روز به روز از تو دورتر و دورتر می‌شود. آری، وقتی در دل کسی، دنیا جلوه کرد و او شیفته دنیا شد، دیگر به دنیا قانع می‌شود و همه کارهایی که انجام می‌دهد رنگ دنیا را به خود می‌گیرد، زیرا بزرگ ترین همّت و آرزوی او، رسیدن به دنیا است. عشق دنیا با انسان کاری می‌کند که دیدار تو را هم اگر طلب کند، به خاطر دنیاست. ‌📚 ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ـــــــــــ🌸ـــ
ماجرای زیلو علي قنبرلو (فرزند شهيد): ديروز به همراه عزيزي رفته بوديم موزه عبرت کميته مشترک ضد خرابکاري ساواک؛ کف سلولي که رهبر انقلاب در آخرين بازداشت از سري دستگيري‌ها و زنداني شدن‌هايشان به مدت هشت ماه در آن‌ جا به صورت انفرادي زنداني بودند به وسيله قالي رنگ و رو رفته آبي رنگي پوشيده شده که در حسينيه امام خميني (ره) و در تصاوير سخنراني‌هاي رهبري هميشه ديده مي‌شود و دقيقا همان طرح و همان رنگ. چند دقيقه‌اي را جلوي درب آهني بازداشتگاه ايستاده و چشم به کف سلول دوخته و افسوس مي‌خوردم که چرا تا به حال متوجه اين قضيه نشده بودم.  خيلي‌ها فکر مي‌کنند اين نشان‌دهنده ساده‌زيستي حضرت آقاست که روي فرش سخنراني نمي‌کنند و نماز نمي‌خوانند (ولي من فکر مي‌کنم حضرت آقا با اين کار نمي‌خواهند گذشته را فراموش کنند و اين قالي‌هاي آبي رنگ سد محکمي در برابر وسوسه‌هاي شيطان در خصوص قدرت و بزرگي جايگاه براي ايشان هست)؛ خون‌هايي که به ناحق و با شکنجه ساواک روي اين قالي‌هاي آبي رنگ ريخته شده تا انقلاب انقلاب شود و به امثال ما برسد.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ *دوره آخـــرالــــزمـــان* ✨آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): 🔸حدیث داریم ڪه در دوره آخرالزمان، «بطونُهُم آلِهَتُهم»: شڪم مردم، خدایشان می شود. 🔸فقط فڪر و ذڪرش این است ڪه ناهار چه بخوریم؟ شام چه بخوریم؟ مگر ما می دانیم ڪه تا شب زنده ایم ڪه بگوییم چه بخوریم؟... فڪر و ذڪرتان شڪم نباشد... 📹 کلیپ را تا آخر ببینید ------------------------------------ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج ------------------------------------
‏پزشکی در برنامه زنده شبکه۳ گفت: مسلمانان بدلیل ‎ آمار آرتروز زانو آنان از همه دنیا بالاتر است! پ.ن: انگلیس، رتبه اول دنیا در ‎ اندونزی، بزرگترین کشور اسلامی، رتبه آخردنیا در آرتروز زانو ‎ "سید محمدحسین راجی" @twiita