eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
336 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
13.6هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
ضور موفق موجب شد توانمندی‌های رزمندگان جنوبشرق کشور مورد توجه فرماندهان قرار گیرد وبه عنوان یگانی توانمند شناخته شوند. پس از عملیات فتح‌المبین، ۹ گردان از رزمندگان استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان جهت حضور در عملیات بزرگ الی بیت‌المقدس آماده شدند. رزمندگان جنوب شرق کشور به فرماندهی قاسم سلیمانی از روز دهم اردیبهشت تا سوم خرداد ۱۳۶۱ وارد عملیات شدند و ضمن آزادسازی پادگان حمید، دشمن بعثی را تا مرزهای بین‌المللی در منطقه کوشک تعقیب کردند. جراحت براثر برخورد خودروی فرمانده قاسم سلیمانی با مین در منطقهٔ کوشک، از حوادث مهم در این عملیات بود. بعد از عملیات بیت‌المقدس مراسم عروسی ایشان با خانم نامجو برگزار و ۱۸ ماه بعد از عقد، زندگی مشترک خود را آغاز و چند روز بعد از عروسی مجدداً به جبهه برگشت. او علاوه بر بازسازی یگان‌های حاضر در عملیات بیت‌المقدس، گردان زرهی را با تانک‌های غنیمت گرفته از دشمن ایجاد نمود و یک گردان ادوات را برای پشتیبانی آتش با سلاح‌های عمدتاً غنیمت گرفته شده راه‌اندازی کرد. عملیات رمضان هرچند برای نیروهای ثارالله با موفقیت همراه بود و این نیروها به فرماندهی قاسم سلیمانی توانستند در شب دوم هدف عملیاتی خود را محقق نمایند، اما عدم الحاق نیروهای سایر یگان‌های عمل‌کننده و تحمیل تلفات از جناحین موجب شد تا با اعلام قرارگاه عملیات او نیروهای تحت امر خود را به عقب فرابخواند. قاسم سلیمانی و نیروهای تحت امرش آن‌قدر توانمند بودند که ظرفیت تشکیل یک لشکر را بعد از عملیات رمضان داشته باشند. حکم فرمانده لشکری حاج قاسم به تاریخ ۱۳۶۱/۹/۲۱ ابلاغ شد. این لشکر با در اختیار داشتن سه تیپ عملیاتی، وارد عملیات والفجر مقدماتی شد. عملیاتی که در آن ابتکار دیگر قاسم سلیمانی مبنی‌بر ایجاد گروه رزمندگان شهادت‌طلب موتورسوار تحت عنوان فاطر، عملیاتی شد و این گروه با هدف نفوذ سریع به عمل دشمن شکل گرفت. عملیات والفجر یک در فروردین سال ۱۳۶۲ انجام پذیرفت و لشکر ثارالله تنها با شش گردان به رویارویی با سه تیپ پیاده، یک تیپ زرهی و لشکر ۵ مکانیزه عراق در روزهای آخر عملیات رفتند که در نهایت با عدم الحاق از جناحین قرارگاه دستور عقب‌نشینی از ارتفاعات فتح‌شدهٔ ۱۳۹ در این منطقه را صادر نمود و لشکر ثارالله به عقب بازگشت. قاسم سلیمانی پس از این عملیات لشکر تحت امر خود را به اهواز منتقل کرد و پس از بازسازی و آموزش و تقویت مجدد توان رزم، در اواخر خردادماه به مهران اعزام شد تا در منطقه‌ای از شمال غربی مهران تا دامنه‌های شمالی قلاویزان و در نهایت امامزاده سید حسن نبرد نماید. اوج نبرد هفت گردان عمل‌کننده از لشکر ثارالله در این منطقه، مقاومت جانانه در مقابل پاتک‌های بی‌امان بعثی‌ها بود؛ به‌نحوی‌که در یازده روز عملیات سخت و با کاهش قوای رزمی نیروهای لشکر ثارالله، نیروهای اطلاعات و عملیات نیز سلاح به دست گرفتند تا مقاومت رزمندگان نشکند و تا رسیدن نیروهای تازه‌نفس، دشمن بعثی گام موفقی در این منطقه برندارد. در عملیات والفجر چهار ابتدا مأموریت بستن درهٔ شیلر در منطقهٔ پنجوین و تصرف ارتفاعات پنج‌تن و قوچ سلطان که بر شهر پنجوین اشراف داشت، به حاج قاسم و لشکرش واگذار شد و در ادامه، تصرف ارتفاعات پنجوین نیز به مأموریت قبلی افزوده شد. پس از این عملیات بود که با رویکرد جدید فرمانده هان جنگ مبنی‌بر توانمندسازی نیروها برای عملیات در جنوب و عملیات آب‌خاکی حاج قاسم و همرزمانش در عملیات خیبر در اسفندماه سال ۱۳۶۲ شرکت کردند. در این عملیات لشکر ثارالله توانست وارد جزیرهٔ جنوبی شود و دشمن را تا ضلع شمالی کانال سوئیت عقب براند. یک سال بعد در عملیات محدود عاشورا در میمک دوست قدیمی او احمد سلیمانی هم او که از دوران نوجوانی برای کار به کرمان آمده بودند به شهادت رسید و غمی جانکاه را تجربه کرد. بدر عملیاتی بود که در آن هشت گردان تحت امر قاسم سلیمانی پس از انتقال به جزیرهٔ جنوبی خط اول و دوم دشمن را شکستند و پد الهویدی را پاک‌سازی کردند. عملیات والفجر هشت در بهمن‌ماه ۱۳۶۴ به‌منظور مأموریت عبور از اروند، شکستن خط دشمن، تصرف پادگان قشله و پیشروی در سواحل خورعبدالله به دست رزمندگان لشکر ثارالله صورت پذیرفت. نیروهای تحت امر قاسم سلیمانی در این عملیات با تحقق تمامی اهداف در محور خود که عریض‌ترین نقطهٔ اروند نیز بود، و علاوه بر تسلط بر خورعبدالله، از چپ تا رأس البیشه و از راست تا ضلع شرقی پایگاه موشکی و تا فاصلهٔ پانصد متری مخازن نفتی پیشروی نمودند. در این عملیات حاج قاسم داغدار دوستان بسیاری شد که اوج عکس‌العمل نسبت به شهدای این عملیات را مردم کرمان، در سخنرانی مشهور مسجد امام کرمان شاهد بودند. او درحالی‌که با صدای بلند گریه می‌کرد از شهدای عملیات نام می‌برد. در همین سخنرانی بود که حسین آقای یوسف اللهی را به زیبایی نام برد و علاقه ویژه خود را به این شهید ابراز کرد: «چگونه جمعی بخ
نام: قاسم فامیل: سلیمانی تاریخ عقد: ۱۳۵۸/۸/۲۳ آغاز زندگی مشترک خرداد ۱۳۶۱ تعداد فرزند: ۶ (یک فرزند در سال ۱۳۷۱ در کودکی فوت شده است) تاریخ تولد: ۱۳۳۷ (در شناسنامه اول فروردین ۱۳۳۵ می‌باشد) تاریخ شهادت: ۱۳۹۸/۱۰/1۳ سن شهادت: ۶۱ سال مدرک تحصیلی: فوق‌لیسانس فلسفه و حکمت اسلامی قاسم سلیمانی، فرزند حسن و فاطمه سلیمانی، در سال ۱۳۳۷ در روستای قنات ملک از توابع شهرستان رابُر به فوق‌لیسانس. تاریخ تولد او در شناسنامه اول فروردین ۱۳۳۵ عنوان شده است. پدر و مادر وی از عشایرطایفهٔ سلیمانی می‌باشند. اجدادشان از عشایر خمسهٔ فارس بودند که هم‌زمان با لشکرکشی نادرشاه افشار به افغانستان و هندوستان، به یاری نادر می‌شتابند و در راه برگشت از جنگ، در منطقهای که اکنون طایفهٔ سلیمانی ساکن هستند، سکنی گزیده و بین مناطق گرمسیر و سردسیر جنوب و غرب استان کرمان کوچ می‌نمودند. حسن سلیمانی، کشاورزی که علی‌رغم ضعف بنیهٔ اقتصادی در دوران طاغوت و بعد از آن، هیچ‌گاه لقمهٔ شبهه‌ناک در سفره نگذاشت، غیر از قاسم دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت. قاسم تحصیلات ابتدایی خود را تا کلاس ششم قدیم در روستای قنات ملک به‌پایان برد و هم‌زمان با درس‌خواندن، مانند همهٔ پسرهای روستایی در کار کشاورزی و دامداری به پدرش یاری می‌رساند. (خاطره یکی از هم ولایتی‌های مشهدی حسن نقل می‌کرد که علی‌رغم بضاعت کم او درب منزلش همیشه به روی مسافران ایل و نیازمندان باز بود و هروقت به منزلشان می‌رفتم تعدادی میهمان در آنجا بودند) در سال ۱۳۵۰ و مقارن با سیزده سالگی قاسم، مشکلات اقتصادی و نبود امکانات کافی در روستا او را به همراه یکی از دوستانش راهی کرمان نمود تا با مهاجرت به این شهر و کارکردن، بتواند بخشی از هزینه‌های امرارمعاش خانواده را نیز تأمین نماید. پس از چند روز موفق به پیداکردن کاری در یک هتل کوچک شد و در همان محل نیز مستقر شدند. حدود دو سال بعد به همراه پنج نفر از دوستان و اقوامش در خانه‌ای واقع در خیابان ناصریه (شهید باهنر) کرمان اتاقی را اجاره و در آن سکنی گزیدند. منزل آن­ها مأمنی برای روستایان قنات ملک و اطراف آن بود. قاسم برای پیداکردن کار به آن­ها کمک می­کرد. وی هم‌زمان با کار، به ورزش باستانی در زورخانهٔ پهلوان عطایی کرمان همراه با پرورش اندام پرداخت. بعدها در باشگاه کارگران کرمان به ورزش کاراته روی آورد و کمربند مشکی این ورزش را ادامه داد. در مدتی که او در کرمان مشغول به کار بود، تقریباً سالی دومرتبه به روستای قنات ملک برمی­گشت و پس‌اندازش را به پدر می‌داد. کارکردن در هتل و آشنایی با پسر صاحب هتل، موجب شد او با امام خمینی رحمةالله‌علیه و مبارزات انقلابی علیه رژیم شاهنشاهی آشنا شود و همین، زمینهٔ حضور او در راه‌پیمایی‌های انقلاب را فراهم آورد. ازآنجاکه در خانواده­ای مذهبی رشد پیدا کرده بود در شهر کرمان نیز به تقویت پایه­های مذهبی خود و دوستانش اهتمام داشت او و دوستانش با دوچرخه دست دومی که از در آمدشان خریداری کرده بودند به طور مرتب در جلسات قرآن شیخ مهدی رکابی که در تکیه فاطمیه کرمان برگزار می­شد شرکت می­کردند جلساتی که بنیه اعتقادی و ظلم‌ستیزی او را به شدّت تقویت نمود در کنار این جلسات شرکت در نماز جماعت مسجد جامع کرمان و استفاده از محضر آیت‌الله صالحی و همچنین مجالست با جوانان مؤمن در مسجد جامع تأثیر به سزایی در رفتار او گذاشته بود. همچنین ارتباط با حجت‌الاسلام حقیقی در مسجد قائم کرمان و آیت‌الله روحانی در مسجد خواجه خضر کرمان بنیان مذهبی، دینی و عرفانی او را بیشتر از پیش تقویت کرد. (خاطره یک روز از پنجره محل کار در چهارراه ارگ کرمان خیابان را نگاه می‌کرد ناگهان متوجه شد پاسبان سر چهارراه به دختری هتک حرمت نمود خود را به‌سرعت به او رساند و در دفاع از دختر جوان با او در گیر شد وبا توجه به آمادگی بدنی که داشت او را ادب کرده و دختر را از دست او نجات داد و بعد از آن به رابر فرار کرد) در سال ۱۳۵۶، به‌صورت قراردادی در سازمان آب کرمان مشغول به کار شد. روزهای پرالتهاب پیش از انقلاب باعث شد یکی از کارمندان اعتصاب‌کنندهٔ سازمان آب کرمان [به گفتهٔ خودشان] او باشد و در اعتراض به رژیم پهلوی از رفتن به محل کار امتناع نماید. در همین ایام قاسم و دوستانش خانه خود را خیابان شریعتی (شاهپور سابق) کرمان در انتهای کوچه باغ له‌له منتقل کردند که این منزل کانونی برای فعالیت­های انقلابی او و دوستانش شده بود. حضور فعالانهٔ در راه‌پیمایی‌های مبارزاتی پیش از پیروزی انقلاب و نیز حضور در وقایع تاریخ‌ساز انقلابی در کرمان از جمله واقعهٔ مسجد جامع کرمان و هجوم عناصر طاغوت که منجر به آتش‌زدن این مکان مقدس شد، طعم تلخ ستم ایادی رژیم را به او چشاند و در این روز از مأمورین شهربانی و کولی‌های حمله‌کننده به مسجد کتک خورد. تقریباً در همه حوادث انقلاب از جمله پایین آوردن مجسمه­های شاه حضوری فعال داشت در
تنها حمله نیروهای انقلابی کرمان به یکی از مقرهای شهربانی حضور پیدا کرد که موفق به غنیمت گرفتن یک قبضه کلت رولور شده بود که آن را تا زمان شهادت در اختیار داشت. حضور مقتدرانهٔ قاسم در درگیری‌های پس از پیروزی انقلاب که بین عناصر وابسته به گروهک‌ها مختلف از جمله منافقان و فدائیان خلق و غیره با نیروهای انقلابی کرمان در چهارراه کاظمی کرمان روی می‌داد، زبانزد فعالان انقلاب در آن دوران بود. پس از پیروزی انقلاب علاوه بر کار در سازمان آب کرمان همراه با نیروهای انقلابی در حفاظت از محله‌ها و گشت‌های نیروهای انقلاب حضوری فعال داشت
زندگی‌نامه به گزارش پایگاه خبری با اقتصاد، سردار شهید حسین پورجعفری دستیار و محرم راز سردار شهید قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، از یادگاران دفاع مقدس و از جانبازان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۴۵ در گلباف کرمان متولد شد و بیش از ۴۰ سال تا پای شهادت همراه و همراز سردار سلیمانی گام برداشت. پای صحبت همرزمان سردار شهید حسین پورجعفری که بنشینی، از سردار پورجعفری به‌عنوان مخزن اسرار لشکر ۴۱ ثارالله و محرم‌ترین فرد به سردار سلیمانی یاد می‌کنند تا جایی که تلفن‌های خاص و قرار ملاقات و برنامه‌های ویژه ایشان را نیز شهید پورجعفری هماهنگ می‌کرد. مجید حسن‌زاده مسئول دفتر فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله و از همرزمان و همکاران شهید پورجعفری درباره این شهید می‌گوید: شهید پورجعفری از سال ۶۱ و عملیات والفجر مقدمانی وارد عرصه مبارزه در جنگ تحمیلی شد و بعد از شرکت در عملیات‌های مختلف در سال ۶۴ همراه با شهید میرحسینی در منطقه آبی تبور و در برخورد با قایق نیروهای عراقی مجروح و دچار شکستگی کمر شد که به دلیل این مجروحیت سنگین به مدت یک سال و نیم از جبهه دور بود. وی با اشاره به بازگشت مجدد شهید پورجعفری به جنگ در سال ۶۷ تصریح می‌کند: بنده با شهید پورجعفری از سال ۶۳ در دبیرخانه لشکر ۴۱ ثارالله تا مدت‌های مدید همکار بودیم و حتی بعد از جنگ نیز در دفتر فرماندهی لشکر با هم بودیم و همراه با سردار سلیمانی در سال ۷۶ به سپاه قدس رفتیم. به گزارش روابط‌عمومی استانداری کرمان حسن‌زاده همرزم شهید پورجعفری درباره خصایص فردی این شهید می‌افزاید: صداقت و محرم راز بودن مهم‌ترین ویژگی شهید بزرگوار پورجعفری بود و باوجود این‌که سه سال پیش بازنشست شده بود و می‌توانست در خانه بنشیند و استراحت کند ولی با سردار شهید سلیمانی همراه ماند و با فرمانده خود نیز شهید شد. محمدعلی شیخ بهایی از همرزمان این شهید و از رزمندگان دوران دفاع مقدس درباره سردار پورجعفری می‌گوید: حاج حسین ابتدا به‌صورت بسیجی و بعد به‌صورت پاسدار و نهایتاً پاسدار نیروی زمینی با حاج قاسم از لشکر ۴۱ ثارالله تا سپاه قدس همراه بود و به‌نوعی دستیار ویژه و محرم‌ترین فرد به قدرتمندترین فرمانده نظامی منطقه بود و تمامی بچه‌های رزمنده، فرزندان و خانواده شهدا از طریق حاج حسین با شهید سلیمانی ارتباط برقرار می‌کردند. وی می‌افزاید: شهید پورجعفری ابتدا در دبیرخانه لشکر ۴۱ ثارالله در دوران جنگ فعالیت می‌کرد و کم‌کم مسئول دبیرخانه محرمانه لشکر شد و به دلیل ویژگی‌های فردی چون، صداقت، سادگی، منظم بودن، مطیع بودن و بیش از همه محرم راز بودن جذب سردار سلیمانی شد و این دوستی و رابطه تا لحظه شهادت هم ادامه داشت. بنا به گفته شیخ بهایی از همرزمان شهید پورجعفری، این شهید بزرگوار از معدود افرادی بود که حاج قاسم به وی اطمینان داشت و هماهنگ‌کننده برنامه و جلسات او بود و به‌نوعی دستیار ویژه و دست راست شهید سلیمانی از جانب بچه‌های همرزم این شهیدان قلمداد می‌شد که پیوسته کنار حاج قاسم در تمام مأموریت‌های داخلی و خارجی بود. سردار محمدرضا حسنی سعدی مدیرکل سابق بنیاد شهید استان کرمان نیز درباره سردار شهید حسین پورجعفری می‌گوید: حاج حسین فردی امین، امانت‌دار و رازدار حاج قاسم بود و در تمامی عملیات‌های خطرناک در خارج از مرزها در کنار و همراه سردار سلیمانی بود و به نوع در سردار ذوب شده بود.
ندد که در آن جمع حسین آقای ما نباشد.» نبرد خاکریزها در عملیات بازپس‌گیری مهران از ابتکارات مهم قاسم سلیمانی بود که موجب شد نیروهای لشکر ثارالله خاکریز خود را مرحله‌به‌مرحله به سمت نیروهای بعثی جلو ببرند و ضمن کاستن از تلفات، توان کمتری از نیروها گرفته شد و دستیابی به اهداف را تسهیل گردد. در عملیات کربلای چهار، نیروهای ثاراللهی با فرماندهی منحصربه‌فرد حاج قاسم جزو معدود یگانهایی بودند که به اهداف خود در این عملیاتِ از پیش لو رفته دست یافتند و ضمن شکستن خط جزیرهٔ ام‌الرصاص، تا پل ام‌البابی پیشروی کردند. در عملیات کربلای پنج، حاج قاسم و هفده گردان از رزمندگان لشکر ثارالله تمامی اهداف از پیش تعیین‌شدهٔ لشکر ثارالله از جمله تصرف خطوط اول، دوم و سوم، عبور از کانال ماهی، تصرف سرپل غربی کانال ماهی و رسیدن به پل‌های دوقلو را محقق نمودند. حاج قاسم اکثر فرمانده هان بزرگش را در این عملیات از دست داد. سخنرانی جان‌سوز و عارفانه حاج قاسم در فراق ۱۹ فرمانده لشکر ثارالله هیچگاه از ذهن کسانی که آن روز در مهدیه لشکر ثارالله مستمع آن بودند پاک نخواهد شد؛ «شهدایی که در همه کوران جنگ، فریاد رسی بودند برای همه گرفتاران دشمن، نوری بودند برای تاریکی جمع ما، امیدی بودند برای همه مظلومان، ناصری بودند برای دین خدا، مرهمی بودند بر همه زخم‌ها، سرپرستی بودند بر همه یتیمان. خدایا تو شاهدی که قلبم می‌سوزد. خدایا تو شاهدی که از غمشان کمرهایمان تا شده است. خدایا چگونه می‌توانم با زبانی که طهارت آن را ندارد من حاج یونس را برای شما وصف کنم؟ چگونه می‌توانم من چهره مهتاب که نه زرد بود نه قرمز، نه نور بود و نه تابیده از نور. جلوه‌ای از نور او بود که خاک جبهه پوشانده بود ولی ازروی خاک نورانی بود؛ شهید دریجانی را برای شما تشریح کنم؟ چگونه می‌توانم مظلومیت حاج علی محمدی را؟ چگونه می‌توانم آن بدن موج ترکش و نحیف شهید و پررنج عابدینی، تاجیک، شول، میرحسینی را ...» یکی از شاخص‌ترین اتفاقات این عملیات نجات حاج قاسم سلیمانی از محاصره توسط دو شهید بزرگوار شهید تاجیک فرمانده گردان ۴۱۵ لشکر و مرتضی جاویدی (اشلو) فرمانده یکی از گردان‌های لشکر ۱۹ فجر بود که با نثار جان خود این ذخیره الهی را برای این مقطع از تاریخ حفظ کردند. پس از عملیات کربلای پنج تا عملیات بیت‌المقدس هفت که عملیات پایانی قاسم سلیمانی و یارانش پیش از پذیرش قطعنامهٔ ۵۹۸ به شمار می‌رود، سلسله عملیات‌های انجام شده در مناطق کوهستانی از جمله کربلای ده، نصر چهار و والفجر ده در مناطق ماووت و حلبچه بر تجارب او در انجام عملیات‌های پیچیده و مناطق خاص افزود و او را با کوهی از تجارب مفید در عرصهٔ نظامی، به روزهای آخر جنگ در خوزستان رساند. مأموریت قاسم سلیمانی در جبهه‌های جنوب دو سال پس از پذیرش قطعنامه و تا سال ۱۳۶۹ ادامه داشت و سپس، او به‌عنوان فرمانده لشکر ثارالله کرمان، فرمانده سپاه منطقه هفت (۱۳۶۷/۷/۲۱) و فرمانده قرارگاه قدس (۱۳۶۸/۹/۲۱) که به‌منظور مقابله با اشرار مسلّح ایجاد شده بود، نیروهای خود را به کرمان منتقل نمود و فصل جدید فعالیت خود را آغاز کرد. قاسم سلیمانی که تحصیلات خود را تا دیپلم هم‌زمان با دوران دفاع مقدس انجام داده بود، در روزهای پس از جنگ در مقطع کارشناسی به ادامه تحصیل در رشته‌ی پژوهشگری علوم اجتماعی در دانشگاه شهید باهنر کرمان پرداخت. او در سال ۱۳۷۷ از این رشته فارغالتحصیل شد. حاج قاسم به‌واسطهٔ علاقه‌ای که به علوم اسلامی و دینی داشت کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه و حکمت اسلامی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز گذرانید و در سال ۱۳۸۴ فارغ‌التحصیل شد. همچنین دوره‌های تخصصی نظامی را در دانشکده‌های نظامی پشت سر گذاشت
وی در سال ۱۹۷۳ وارد دانشکده مهندسی فن آوری در بغداد شد و در سال ۱۹۷۷ از آن فارغ‌التحصیل شد و پس از اتمام خدمت سربازی وارد مؤسسه عمومی آهن و فولاد بصره شد و به‌عنوان مهندس عمران مشغول به کار شد و سپس در رشته کارشناسی ارشد علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد. او در اوایل دهه هفتاد به حزب دعوت اسلامی پیوست و مقدمه‌های فقه حوزه را در دفتر آیت‌الله سید محسن الحکیم در بصره فراگرفت. این شهید سرافراز پس از مشارکت در وقایع رجب در سال ۱۹۷۹ و دستگیری آیت‌الله شهید سید محمدباقر الصدر، از سوی دادگاه تحت تعقیب قرار گرفت و پس از به قدرت رسیدن صدام حسین در سال ۱۹۷۹ ، شهید ابو مهدی المهندس مجبور شد در سال ۱۹۸۰ عراق را ترک کند و از کویت وارد ایران شد. وی در سال ۱۹۸۵ عضو شورای مجلس اعلای اسلامی شد. ماه‌ها قبل از سقوط صدام حسین، وی مسئولیت خود را در سپاه بدر و همچنین در شورای‌عالی رها و به‌عنوان یک چهره مستقل کارکرد، درحالی‌که وی از روابط خود با همه چشم‌پوشی نکرد. سپس در عراق وارد کار سیاسی شد، جایی که وی در تشکیل اتحاد ملی موحد نیز نقش مهمی ایفا کرد. وی از پایه گذران فراکسیون ائتلاف وطنی عراق و سپس ائتلاف وطنی کنونی است. ابو مهدی در واشنگتن به اتهام عملیات نظامی علیه نیروهای آمریکایی از سمت خود در پارلمان منصرف شد. پس از تشکیل الحشد الشعبی، المهندس به‌عنوان جانشین فرمانده انتخاب شد، جایی که دائم در همه جبهه‌های نبرد در شرکت می‌کرد. شهید ابو مهدی المهندس در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات نابودی گروه تروریستی داعش در عراق نقش‌برجسته‌ای داشت. این شهید سرافراز بامداد جمعه به همراه سپهبد سردار قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد توسط نظامیان تروریست آمریکایی به شهادت رسید. حشدالشعبی در توییتر، تصویری را از عملی کردن وصیت ابومهدی المهندس معاون رئیس سازمان حشد شعبی منتشر کرد. شهید ابومهدی المهندس وصیت کرده بود که پس از شهادتش وی را داوطلب حشد شعبی بخوانند.
خداوندا مرا مثل حاج قاسم پاکیزه بپذیرم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر: 🔴 فوری| مسئول اطلاعات سپاه استان سیستان و بلوچستان به دست تروریستهای مسلح به شهادت رسید 🔹 اشرار مسلح در سیستان و بلوچستان با حمله به مغازه ها و اموال عمومی و کلانتری ها در زاهدان پس از تحریکات رسانه های سعودی و سلبریتی ها اقدام به ایجاد نا امنی و رعب و وحشت برای مردم کرده بودند که طی این اقدامات وحشیانه سرهنگ پاسدار «سید علی موسوی» مسئول اطلاعات سپاه استان سیستان و بلوچستان به فیض شهادت نائل آمد. 🔹بدون تردید این اقدامات وحشیانه و خون شهیدان امنیت این وطن علاوه بر ایجاد بیداری و آگاهی روز افزون، مجازات عوامل نا امنی در کشور را تسریع و تشدید خواهد کرد. کانال خبری قدس 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توهم شاهین نجفی شیره ای ،مرتد مزدور وطنفروش ،در دادن امان نامه به طرفداران انقلاب😃😂😄 آخوندها! کارمندان صداوسیما! سپاهی‌ها! ارتشی‌ها! با شما سخن میگوییم. این آخرین فرصت شما است!!!؟؟؟😜 @shahidmostafamousavi
روزنامه اسرائیلی، لیدر صهیونیست اغتشاشات ایران را معرفی کرد 🔹«معاریو» نوشته «الهام یعقوبیان» که یک یهودی ایرانی با تابعیت آمریکاست و سال‌ها برای ایفای نقش به‌عنوان مهره اصلی رابطه موساد و سیا با هسته‌های مزدور داخلی در ایران آموزش دیده، مسئول هماهنگی اغتشاشات اخیر بوده است. بر سرخاتمی ،حسن خمینی و سایرافسادطلبای فتنه گر مزدور @shahidmostafamousavi
🔥♨️🔥خاتمی فتنه گر ،حسن خمینی ،یاسرو فائزه هاشمی رفسنجانی ،بیات زنجانی ،مسعودپزشکیان ،علی مطهری ،محمودصادقی ،احمدمنتظری وسایر افسادطلبای مزدور جواب فتنه گری و خونهای بناحق ریخته برزمین را باید بدهند⁉️ 🛑حمله افراد مسلح به کلانتری در زاهدان 🔹ظهر امروز صدای شدید تیراندازی افراد ناشناس از خیابان رازی در نزدیکی یک مسجد اهل سنت و کلانتری ۱۶ زاهدان شنیده شد. 🔹گزارش‌ها از کشته شدن شدن حداقل ۲ تن و زخمی شدن چند ده تن نفر در این تیراندازی خبر می‌دهد. یک ماشین آتش‌نشانی، یک پایگاه اورژانس و یک بانک توسط اغتشاشگران به آتش کشیده شدند. 🔹در میدان کشاورز و بازار مشترک و جمعه بازار نیز چند لاستیک و سطل زباله آتش زده شد. یک نانوایی در نزدیکی خیابان جام‌جم زاهدان نیز مورد هجوم اغتشاشگران قرار گرفت. 🔹شورای تامین استان سیستان و بلوچستان از مردم خواسته فعلا به محل‌های تجمع نزدیک نشوند و به شایعات شبکه‌های ضدانقلاب بی‌توجه باشند. @shahidmostafamousavi