eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
332 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مرکز اصلی چاه‌ها جزایر مجنون بود. در این شناسایی او موفق شد تا رودخانه‌ی دجله برود. البته همیشه شناسایی‌هایی که از محورهای مختلف روی رودخانه‌های دجله یا فرات صورت ميگرفت برای بچه‌ها حال و هوای خاصی به همراه داشت. مگر ميشد دجله و فرات را دید و یاد ارباب بی‌کفن نیفتاد؟ در قسمت جنوبی هور، منطقه‌ی طلائیه قرار داشت. طلائیه یکی از مهمترین محورهایی بود که باید شناسایی‌می‌شد. این محور باید از دو جناح آبی و خشکی شناسایی می‌شد. اما با وجود موانع زیاد، امکان نفوذ را با مشکل روبه‌رو ميکرد، و از طرف دیگر سپاه سوم عراق در این محور از آمادگی بیشتری برخوردار بود. این آمادگی نسبی عراق درمواردی علی هاشمی را مشکوک می‌کرد. ميترسید که عراق متوجه تحرکات ما شده باشد! کم‌کم طلائیه حکم کابوس را پیدا کرد. افرادی که برای شناسایی آنجا می‌رفتند، دقت بیشتری در کارشان به خرج می‌دادند. راه اصلی رسیدن به خشکی غرب هور، از طریق جاده‌ای بود که داخل طلائیه وجود داشت. این جاده به جزیره‌ی جنوبی راه داشت. در صورت تسلط رزمندگان به این جاده، ارتباط زمینی بسیار مهمی در عمق مواضع دشمن پیدا می‌کردند. شناسایی این جاده از جمله اهداف قرارگاه نصرت به حساب می‌آمد. علی هاشمی گروه‌های عمل‌کننده در محور طلائیه را شخصاً زیر نظر گرفت. کارشان را به دقت دنبال می‌کرد. قرارگاه نصرت برای شناسایی این محور در بدترین شرایط وارد عمل شد. آن زمان لشکر نُهم زرهی عراق که از جمله لشکرهای قدرتمند به حساب می‌آمد، حفاظت طلائیه را به عهده داشت. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠 هوری #فصل‌سی‌و‌چهارم_حساسیت‌شناسایی #جمعی‌ازفرماندهان‌قرارگاه 📚 @channelshohada96
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 هفت ماه بعد از اینکه کار در قرارگاه شروع شد، برادر محسن به حاج علی گفت: به خدمت امام رسیدم و به ایشان گفتم که ما داریم مخفیانه کاری انجام می‌دهیم. شما برای ما دعا کنید. مدتی بعد برادر شمخانی و صفوی در جریان کار قرار گرفتند. یعنی چند ماه قبل از عملیاتی که قرار بود سرنوشت جنگ را عوض کند و به طور یقین مهم‌ترین شخصیت آن عملیات علی هاشمی بود. از آن به بعد، دل همه‌ی ما خوش بود به کلام آقا محسن رضايی. ایشان یک بار آمدند و گفتند: من گزارش کار شما را به امام دادم. حضرت امام فرمودند: 《سالم مرا به بچه‌های نصرت برسانید.》 همین برای ما خیلی ارزش داشت. نیروهای بومی قابل اعتماد، به عنوان راهنما در هور به همراه نیروهای شناسايی‌ميرفتند تا در گذرگاه‌ها و آبراه‌ها مشکلی پیش نیاید. همه لباس عربی به تن ميکردند و در قالب ماهیگیر وارد آب ميشدند. همه مراقب بودند که حتی قوطی خالی کنسرو و چیزهای دیگر داخل آب نیفتد. شناسایی‌ها گاهی چند روز طول ميکشید. سخت بود اما بچه‌ها تحمل ميکردند. ميخواستند کاری برای جنگ و انقلاب انجام دهند.
کار سخت بود و خیلی مسائل در هور تجربی به دست می‌آمد. بعد از مدتی حاجی خواست با یک دوربین فیلمبرداری از منطقه و نحوه‌ی شناسایی‌ها فیلم بگیریم. بعد فیلم‌ها را در جلساتی که با برادر محسن داشت ميبرد و از روی فیلم موقعیت منطقه را توضیح ميداد. نزدیک به یک سالی در هور شناسایی کردیم. یعنی سرتاسر سال ۱۳۶۲ و عمده‌ی کارهای اطلاعات و شناسایی و حمل و نقل با قایق را نیروهای عرب بومی ایرانی یا برخی از عشایر عراقی طرفدار جمهوری اسلامی انجام ميدادند. بومی‌های ایرانی و عراقی به دلیل سال‌ها زندگی در هور، با آنجا خیلی خوب آشنا بودند. خیلی راحت آبراه‌های اصلی و فرعی را ميشناختند. همین شناخت، خیلی ما را یاری ميداد و کارمان را آسان ميکرد.برای کار در جنوب عراق نميشد از تبریزی، شمالی یا مشهدی استفاده کرد؛ زیرا پوست آنها به جغرافیای گرم و مرطوب منطقه نميخورد و در اولین قدم لو ميرفتند. ما برای کارهای اطلاعات و شناسایی بايد از بومی‌های عرب دو طرف هور استفاده ميکردیم. نیروهای بومی که ما با آنان کار ميکردیم، دو دسته بودند: یک دسته انگیزه‌ی دینی بالا و عشق به امام خمینی و انقلاب اسلامی داشتند و از هیچ فداکاری و جانبازی دریغ نميکردند. بومی‌های عراقی هم همینطور بودند. عده‌ای از آنها، قبل از جنگ و برخی بعد از جنگ آمده بودند و با ما همکاری ميکردند. گروه دوم، نیروهای بومی بیسوادی بودند که بیشترشان قبل از جنگ، دامدار بودند و انگیزه‌ی معنوی و انقلابیشان کمرنگ‌تر بود. ما با این عده معامله ميکردیم. به آنها پول یا جنس ميدادیم و آنها نیز برایمان کار ميکردند. هرچند کار کردن با این عده کار سختی بود.
رژیم صدام برای عراقی‌های بومی که با ایرانی‌ها همکاری می‌کردند، مجازات‌های سختی وضع کرد. اگر یک عراقی متهم به همکاری با ایرانیان ميشد، خود و خانواده‌اش در خطر اعدام و نابودی بود. گاه ميشد گروه‌های عراقی را مدتها آموزش ميدادیم؛ اما هنگامی که آنان را پای کار ميبردیم، تسبیحی در می‌آوردند! استخاره ميکردند و بعد ميگفتند: امروز روز خوبی نیست. امروز نميرویم. سه روز دیگر ميرویم. هر چه ميگفتیم کار خیره و تأخیر جایز نیست، از جایشان تکان نميخوردند! برای مسائل امنیتی، سعی ميکردیم شناختی از فرد یا افرادی که به ما معرفی می‌شدند، از طریق دوستان و آشنایانشان پیدا کنیم و پس از اطمینان ازوفاداریشان، آنها را به کار می‌گرفتیم. برای همه پرونده‌ی پرسنلی تشکیل می‌شد؛ عکس آنها حتماً در پرونده بایگانی ميشد. علی هاشمی نظارت کامل بر روی این پرونده‌ها داشت. پرونده‌ها هم کاملاً محرمانه بود و امکان‌دسترسی به آنها فقط در انحصار چند نفر، از جمله علی هاشمی و حمید رمضانی و... بود. این عده، هر ماه از ما حقوق، حق مأموریت و در مواردی پاداش ميگرفتند. این بومی‌ها در پوشش ماهیگیر به مأموریت‌های شناسایی ميرفتند. تجهیزات را هم ما برایشان فراهم می‌کردیم. تا زمانی که در هور کار شناسایی انجام دادیم،از نیروهای بومی خیانت یا جاسوسی دیده نشد و این از الطاف الهی بود. ٭٭٭ یک سری از سربازان عراقی از ارتش عراق فرار کردند و از طریق هور وارد ایران شدند. این سربازان از این جهت که مسیر گذرگاه‌ها را خوب ميدانستند و در عراق آشنا داشتند، ميتوانستند مشکل اسکان نیروهای ما را در عراق حل کنند. حاجی طرحی ریخت تا به آنها پناهندگی بدهیم. در ابتدا ميترسیدند و
نمی‌توانستند باور کنند. رفتار ما با آنچه فرماندهان بعثی برایشان گفته بودند بسیارمتفاوت بود. می‌خواستند مطمئن شوند اگر به ایران پناهنده شوند و خواسته‌های ما را عملی کنند، آیا خود وخانواده‌هایشان در امان هستند یا نه؟ حاجی با آنها خیلی صحبت کرد و ضمانت‌هایی هم داد. بعد از آن موج عظیمی از ساکنان عراقی هور و سربازان عراقی و خانواده‌هایشان به ایران پناهنده شدند و به ما در مسیر پیشرفت اهدافمان کمک کردند.حاجی برای آنها در استان خوزستان اردوگاهی ایجاد کرد تا زندگی کنند و در هور هم صیادی ميکردند. در مقابل قرار شد آنها امنیت هور را برای ما تأمین کنند. در واقع قصد حاجی این بود که هور از نیروهای خودمان پر شود تا کار شناسایی راحت‌تر انجام شود. در عین حال وقتی عراق با موج عظیم خروج مردمش و پناهنده شدن آنان به ایران روبه‌رو شد، بقیه‌ی هورنشین‌های منطقه را تخلیه کرد که این اقدام نیز برای ما امتیاز محسوب می‌شد. در ابتدا وارد کردن این نیروها در جمع نیروهای خودی کار سختی بود. بچه‌ها در ظاهر مخالفتی نميکردند اما در ناخودآگاهشان ناراحت و ناراضی بودند. حاج علی در جلسات مشترک حس اعتماد را در درون نیروها ایجاد کرد. بعد از مدتی خلقیات و عادات عراقی‌ها هم تغییر کرد. همین همراهی با نیروهای ایرانی سبب شد آنها حتی سبیل را که نماد حزب بعث بود نگذارند. اهل نماز شدند و نسبت به اهل بیت(ع) ارادت پیدا کردند. بچه‌ها وقتی این تغییرات را در نیروهای عراقی می‌دیدند به ذکاوت و کاردانی حاجی آفرین می‌گفتند. فراموش نميکنم حاجی حتی در مسائل خانوادگی هم به آنها کمک ميکرد، بعد همین نیروها با شجاعت و ایثار در شناسایی‌ها شرکت ميکردند و حماسه خلق ميکردند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 💢◇◆_•°_💎_•°_◆◇💢 ✴️نصفه شب با صدای گریه هاش از خواب بیدار شدم بهش گفتم : آخه پسره مومن مگه تو چه گناهی کردی که اینطوری ناله میزنی گفت : مگه باید مــَعصیتی باشه !؟ مگه امام سجاد (علیه السلام) گناهی داشتن ؟ همین که به راحتی از نعمتای خدا استفاده میکنیم و شکرش ُ به جا نمیاریم ، خودش مـَعـصیته ...😭 #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 پوزیدون پسر کرونوس و رئا!! این اولین بار نیست که با توهم خدایی بر آبها، سه شاخه ی شکسته تیز کرده ای برای هراس... تو هنوز همان سلطه گری که همواره حسرت سلطه بر زمین داشته ای.. همان فریبکار خیانت پیشه که داستانهای زشت تجاوزت به الهه ها زبانزد است. هدیه های دروغینت برای ملتها جز اشک تمساح و چشمه های آب شور نیست. بگذار بیادت بیاورم چگونه قبل از این نیز با و زنان نیکوی جنگاور مقابله کرده ای و بگذار به خاطر آلوده و نگاه هیزت بیاورم تصویر سنگ پاکی و عظمت و مهربانی که چگونه پیش از این ،پیشانی سیاهت را شکافته... یادت می آید آن هنگام که از شدت یاس، با نیزه سه شاخ خود بر صخره آکروپول ضربه زدی که رد آن در عهد تاریخی باقی ماند. آن سه شاخه دیگر سه شاخ نشد! اینک در مقابلت ایران ایستاده با اسطوره آناهیتا او که سرچشمه دریای کیهانی ست ...نیرومند و درخشان، پاک و بلند بالا،شجاع و آزاده پسر متوهم کرونوس و رئا! سه شاخه شکسته و زنگ زده ات را بردار و محترمانه به خانه ات برگرد قبل از اینکه یانکی هایت به پوشک نیازمند شوند... آناهیتا دختر اهورامزدا و اسپندارمذ،جنگاوری شگفت است...سیل و زلزله و آتش و طوفان و جنگ،قویترش کرده و پهلوانان و یلانی دارد که داشتن یکی از هزارشان برایت آرزو بوده است. اینک آناهیتا و اپام نپات که آبهاست در مقابل توست. غول بخت برگشته ی سرگشته در تاریخ! سه شاخه ات را بردار و به خانه ات برگرد که ،خلیج فارس نیست که در بلندای حیفاست. و تو چه دیر میپنداری و ما چه مشتاق آن روزیم... آنگاه که فرزند مریم به پسر فاطمه(س) اقتدا کند و خوبی فراهم آورد و ریشه ی شیطان را برکند و زمین به حق مداران و مستضعفان برسد پی نوشت: ✅ رزمایش آمریکا در خلیج فارس پس از تحریم سپاه ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (گروه تروریستی سنتکام) در حساب توییتر خود اعلام کرده رزمایش با عنوان نیزه سه‌شاخ را با مشارکت نیروی دریایی فرانسه و بریتانیا روز ۲۱ فروردین برگزار کرده، هرچند خبر آن را به تازگی منتشر کرده است./جام جم 📝جمیله توکلی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg