eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
334 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️سلام علیکم و رحمه الله➡️ ⚛دوستان محترم و بزرگوار بنده طلبه سطح سه حوزه با دارابودن مدرک مصلین از دفتر ایت الله مصباح ره و دفتر مقام معظم رهبری مد ظله العالی اعمال عبادی را زیر قیمت تمام دفاتر مربوطه انجام میدهم استیجاری🟡🔵 استیجاری🟡🔵 قران جهت امرزش اموات و...❇ عاشورایی❇ عاشورایی با صد لعن و سلام❇ عاشورایی ایت الله حق شناس ره جهت بخت ❇ من یتق الله جهت رفع و گشایش مشکلات❇ ناد علی❇توافقی دعای توسل ❇ سوره واقعه ❇ یاسین ❇ صلوات ❇توافقی ✴🔵تمام اعمال با کیفیت انجام میشود و مدراک طلبگی و حوزوی و حکم تلبس و.. ارائه میشود در پناه مولود کعبه یاعلی...
✫⇠(۲۴۴) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهل و چهارم:حذف نامحسوس عکس‌های صدام ♦️وقتی وارد زندان قلعه شدیم، بر روی همه اتاقهای قلعه عکسهای بزرگ و رنگی صدام نصب شده بود. در هیچ‌کدوم از اردوگاهها و زندانهای قبلی که ما بودیم عکسی از صدام روی دیوار نبود و این چیزِ جدیدی بود که باهاش مواجه شدیم. عده‌ای خواستن عکسها رو بکنن و پاره کنن و دور بندازن. بقیه مخالفت کردن و قرار شد به تدریج و بصورت نامحسوس این کار صورت بگیره. 🔸️اون زمان روزنامۀ عربی برامون می‌اوردن و معمولا، در اکثر صفحه‌هاش عکسهای مختلف و رنگارنگ از صدام توش بود. بیشتر شبیه آلبوم عکس صدام بود تا روزنامه. این زمینه خوبی شد برای ما که نقشه‌مون رو اجرا کنیم. قرار گذاشتیم در مرحله اول و بطوریکه جلب توجه نکنه عکس روی دیوارها رو با یه سایز کوچیک‌تر عوض کنیم. می‌دونستیم بعثیها خِنگ‌تر ازین هستن که متوجه این تفاوت بشن. 🔹️چند روزی صبر کردیم تا چشم‌شون به اونها عادت کنه و مرحله به مرحله عکسها رو هی کوچیک‌تر کردیم تا رسید به اندازه یه عکس خیلی کوچیک. اونها رو هم یکی‌یکی برداشتیم و جالب این بود که هیچ‌وقت بعثیها متوجه نشدن و بخاطر برداشتن عکس صدام به ما گیر ندادن. 💥در واقع بچه‌ها با یه عملیات روانشناسی و مرحله به مرحله کاری رو انجام دادن که هم به هدفمون که حذف عکسهای صدام بود رسیدیم و هم هیچ خطری از این بابت برای کسی پیش نیومد. البته واقعا خِنگ و مشنگ بودنِ بعثیها هم به مددمون اومد... ☀️ دنبال رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.            واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo کانال ایتا @shahidmostafamousavi ایتا کانال استیکر شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
تزئین حسینیه۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت صَدُوم ۰۰۰ یکی دو تا از بچه های حوزه از جمله همین آقایی که قبلا" معاون حوزه بود ُ و سیستم صوتی حوزه رو با خودش برده بود اومدن و یه چادر نیمه و کهنه روش کشیدن خوب منم چون ناراحتی زانو و کمر دارم نمی تونستم کمکشون کنم و قبلا" هم این موضوع رو به فرمانده حوزه گفته بودم و خواسته بودم که اماده سازی مکان با اونا باشه ، حضرات ناراحت شده بودن که من چرا کمکشون نکردم و رفته بودن ُ و پیش فرمانده کُلی صفحه گذاشته بودن ، وقتی نوبت تزئین ُ و آماده سازی شد هیچ کس حتی ' اون سرباز دَم‌ درب حوزه هم نیومد به من کمک کنه هف هشت ده نفر جلو درب حوزه با بیسیم و موتور تریل ُ و دُم ُ و دستگاه وایساده بودن از جمله خود ِ آقای فروزنده دوست ولی هیچ کمکی به من نکردن ُ و فقط نگاه می کردن و تازه همون موقع وسط کار آقای فروزنده اعلام کرد که جلسه هم داریم من مونده بودم تنها ، خلاصه شرمنده شهید سردار سلیمانی شدم ولی هر طور شده تنهایی گار ُ و تموم کردم و نماز مغرب و عشاء خودم رو هم داخل چادر ایستگاه صلواتی خوندم و تصمیم خودم رو گرفتم مخصوصا" وقتی دکتر فروزنده دوست جلوی دیگران تُو جلسه برخورد شایسته ایی با من نکرد ، همونجا تُو جلسه جلوی دیگران آب پاکی رو ریختم رو دستش ُ و گفتم : جناب دکتر شما بهتره واسه معاونت حوزه از دوستان و همکلاسی ها ُ و بچه محل های قدیمی خودت استفاده کنی و مشکلت رو همونطور که دوست داری رفاقتی حل کنی ، همون شب تُو عالَم رویا شهید سردار سلیمانی اومد به خوابم و از من تشکر کرد و باعث شد خستگی از تنم بیرون بره ، گفتم : برادر افکاری ناراحت نمی شی اُگه یه انتقاد ازت بُکنم ؟ گفت : نه خواهش می کنم بفرمائید ، گفتم : شما یه کمی عجولی و احساساتی تصمیم می گیری ، بچه های جبهه ُ و جنگ سعی می کردن عجول نباشن و به جای احساسات عقل رو حاکم کنند ، چون احساسات مثل گوله پرت خمپاره که بی هدف شلیک میشه درسته میره و میخوره و منفجر میشه ولی هیچ وقت به هدف نمی خوره و سود زیادی نمی رسونه ، به نظر من بهتره یه کمی متعادل تر و صبورتر با مسائل برخورد کنی و به دیگران اجازه بدی تا بهتر بشناسنت و بعد بهت اعتماد کنن ، آقای افکاری یه دستی به محاسنش کشید ُ و گفت : چَشم استاد به روی چِشم ، خندیدم به یاد محمد افتادم که وقتی چیزی بهش می گفتم می خندید ُ و می گفت چَشم به روی چِشم استاد ، بعد از نماز کمی نشستم تا کمی قرآن بخونم ، موقع رفتن دیدم حاج آقا دلبری ُ و سید ُ و اقای باصری ُ و مش قربون جلوی درب اطاق امام جماعت مسجد ایستادن ُ و دارن صحبت می کنن وقتی بهشون رسیدم سلام کردم ولی هیچ کدومشون جواب سلام من رو ندادن ازشون عبور کردم ُ و رفتم ، به خودم گفتم اینا چرا اینجوری رفتار کردن ؟ جواب سلام که واجبه ، بعد به خودم گفتم : حتما" نشنیدن ، ولی دو سه تاشون داشتن مستقیم به من نگاه می کردن ، چند ساعت فکرم مشغول بود ُ و دلیل این کار اونهارو متوجه نمی شدم ، به خودم گفتم : نکنه اینا فکر کردن که من آقای افکاری رو مجبور به استعفاء کردم ، یا اینکه دلیل انتقادهای زیاد آقای افکاری منم چون اولین بار من آقای افکاری رو به اعضای هیئت امنا معرفی کرده بودم بعد به خودم گفتم نه امکان نداره چون آقای باصری خودش در جریان همه مسائل هست و اصلا" مقصر گرفتن بی اجازه دوهزارتا عکس خود ِ ایشون بوده بعد به خودم گفتم شاید هم اینا از اصرار من بخاطر نگه داشتن تابلوی شهید جمال عشقی ناراحتن یا شاید حاج آقا دلبری بخاطر ادامه ندادن کار جزوه نهج البلاغه از من ناراحت شده ولی تُو اون قضیه هم که خود ِ حاج آقا دلبری اون دوتا کاری رو که من با زحمت انجام داده بودم رو ندید گرفت کنار گذاشت و اصلا" بحث نهج البلاغه روزهای یکشنبه رو حذف کرد ، هزار جور فکر اومد تُو فکرم ، اصلا" نمی تونستم دلیل این کار اون ها رو بفهمم و این نوعی بی احترامی بود برای من فرداش عیال گفت : که تُو جلسه بسیج خواهران تصمیم گرفته شده که قسمت خواهران جدای از مسجد برای روز میلاد حضرت فاطمه(س) و روز زن یه مراسم داشته باشه خواهر افشانه مسئول بسیج خواهران از من خواهش کرد که از تو بخام که قسمت حسینیه خواهران رو تزئین کنی ، گفتم : من ؟ گفت : آره چون بحثی پیش اومده ُ و آقایون دیگه همکاری نمی کنن ، پرسیدم حتی' آقای صاحب بصیر ، شوهر خانم افشانه ؟ عیال گفت : آره حتی اون هم قهر کرده و همکاری نمی کنه ، گفتم : اینکه خیلی بَدِه ، میلاد حضرت زهراست(س) شوخی که نیست نباید کم بزاریم چون در این صورت شرمنده امام زمان(عج) میشیم ، فرداش صبح ساعت ده رفتم مسجد و وارد قسمت حسینیه خواهران شدم از پشت محراب که یه انباری کوچیک بود وسایل تزئین رو برداشتم ولی هر چی نگاه کردم دیدم یه وسیله سالم بینشون نیست همه انقدر استفاده شدن پاره پوره ُ و مستعمل شدن و به درد نمی خورن چاره ایی نبود چندتا یکی کردم ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی دنبا
ل رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.            واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo کانال ایتا @shahidmostafamousavi ایتا کانال استیکر شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
سوء تفاهم۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت صد و یکم ۰۰۰ چندتا یکی کردم ُ و دو سه ردیف سقف رو تزئین کردم ولی این حتی ' جوابگوی یک پنجم سقف هم نبود رفتم پیش مش قُربون ُ و گفتم یه سری به انبار اصلی مسجد بزنه و کمی وسایل تزئینی به من بده که بلافاصله با یه لَحن خاصی گفت : بسیج خواهران اینجا هیچی نداره بهتره از بسیج برادران بگیری ، رفتم سُراغ بسیج برادران ، مهدی داداش هادی گفت : چیزی نداریم ، زنگ زدم به عیال و موضوع رو واسش توضیح دادم عیال گفت : کمی صبر کن تا با خواهر افشانه تماس بگیرم ده دقیقه بعد زنگ زد ُ و گفت : خواهر افشانه میگه من خودم کُلی وسیله تزئینی با بودجه بسیج خواهران خریدم و نو ِ نو تحویل انبار بسیج برادران دادم تا نِگه دارن ، صبر کن خودم دارم میام مسجد ، چند دقیقه ایی گذشت خواهر افشانه هراسون ُ و ناراحت اومد و رفت سُراغ مش قربون ُ و بسیج برادران چند لحظه که گذشت دیدم با یه کیسه پر از پرچم رنگی و بیرق قشنگ و نُو نُو برگشت ، حق با خواهر افشانه بود بسیج خواهران همه چی داشت ولی نمی دونم چرا به من ندادن تُو دو سه ساعتی که من حسینیه خواهران رو تزئین می کردم هیچکس نیومد به کمک من حتی ' مش قربون هم یه لیوان آب یا چایی واسه من نیاورد ، فهمیدم یه اتفاقی افتاده که اینا اینطور با من رفتار می کنن به خودم گفتم : حتما" سرزنش کردن آقای افکاری باعث شد همون اتفاق واسه خود ِ من هم بیفته یاد این شعر مولانا افتادم ( این جهان کوه است ُ و فعل ما ندا ، سوی ما آید نداها را صدا) و از قدیم گفتن بیرون گود نشین ُ و هی بگو لنگش کن ، سطح انتظار من و سرزنش من نسبت به آقای افکاری یه کمی زیاد بود واسه همین چُوب خوردم خلاصه با لوازمی که خواهر افشانه آورده بود حسینیه رو تزئین کردم به نظرم اومد با وسایلی که خواهر افشانه در اختیارم گذاشت تزئین قشنگی از کار دراومد غروب اون روز عیال گفت : خانم افشانه خیلی تشکر کرده ُ و گفته نماز ظهر که خانم ها اومدن مسجد و تزئین حسینیه رو دیدن خیلی تعریف کردن و خیلی خوششون اومده واسه همین خانم افشانه خیلی از شما تشکر کرد ، به خودم گفتم الان بسیج آقایون این چند نفر که سلام من رو علیک نگفتن عصبانی تر میشن و میگن حسن عبدی پا تُو کفش ما کرده و داره ما رو جلوی خانم ها سبک می کنه وای چه شود که ممکنه همه بچه با من لَج بشن ، غروب که رفتم مسجد دیدم حدسم درسته تقریبا" اکثر بَر و بچه ها باهام سنگین برخورد کردن به خودم گفتم من که آقای افکاری رو به صبر دعوت می کردم و اونطور شعار می دادم حالا خودم دارم امتحان میشم ، آخه نمی دونم چرا تُو بعضی مساجد بین بسیج خواهران و برادران رقابت وجود داره اونم نه رقابت مثبت بلکه رقابت منفی بسیج آقایون بیشتر دلش می خاد که بسیج خانم ها تُو رتبه و امتیاز پائین تر باشه البته من یه کمی حق به آقایون می دم ولی وقتی خانم ها بیشتر زحمت می کشن و تمیز تر ُ و مرتب تر کار می کنن خُوب حقشون که امتیاز بالاتری رو از حوزه و سپاه دریافت کنن ولی درک این قضیه واسه جوون ترهای بسیج کمی سخته مخصوصا " بعدا " شنیدم جشن میلاد حضرت زهرا(س) تُو حسینیه خواهران خیلی باشکوه برگزار شده و مهمون هایی هم از ناحیه مقداد در اون وجود داشته که همه اینها باعث میشد که بسیج خواهران مسجد نسبت به بسیج برادران جلوه بیشتری داشته باشه ، خوب راستش رو بخاید دروغ چرا ؟ از برخورد بچه های بسیج ُ و هیت اُمنا ناراحت شده بودم واسه همین جلسه روز چهارشنبه مسجد رو شرکت نکردم و بعد از پایان نماز مغرب و عشاء راهی خونه شدم وقتی رسیدم خونه دیدم پیامی روی تلفن همراهم اومد پیام از آقای باصری بود بدون اینکه سلام نوشته باشه نوشته بود کجایی اَخوی ؟ جلسه دیر شد ، حاج آقا دلبری منتظره ، در جواب نوشتم (علیک سلام ، نمی تونم بیام ، تمام) به خودم گفتم : اینا دیگه کِی یَن چقدر راحت به خودشون اجازه میدن که یکی رو بایکوت کنن و بهش بی احترامی کنن ، یاد حرف برادر افکاری افتادم که می گفت : آقای باصری بدون اینکه مقام ُ و منزلت او رو به عنوان معاون حوزه در نظر بگیره تنها به جهت رفاقتش با فرمانده حوزه رفته و دو هزارتا عکس رو تحویل گرفته و هر طور که دلش خواسته پخش کرده حالا بهتر درک کردم که منظور آقای افکاری چی بود ، فرداش وقتی رفتم مسجد اولین کسی رو که دیدم آقای افکاری بود انگار از همه چی خبر داشت ، خندید ُ و گفت : دیدی برادر عبدی ؟ دیدی من اشتباه نمی کردم این مثلث قدرت ِ تشکیل شده تُو مسجده که میگه کِی خوبه کِی بَدِه ، چه کسی مورد قبوله چه کسی مورد قبول نیست ، حالا دیگه شما هم مورد خشم مثلث قدرت قرار گرفتی من دو نفر از این مثلث قدرت رو می شناسم ولی هنوز نفهمیدم که ضلع سوم این مثلث کیه ؟ گفتم برادر افکاری مطمئن باش که یه سوء تفاهم پیش اومده و قضیه اصلا " اونطور که تُو فکر می کنی نیست ، تُو دلم به خودم گفتم یعنی از خدا می خام که سوء تفاهم باشه۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
ل رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.            واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo کانال ایتا @shahidmostafamousavi ایتا کانال استیکر شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاید از کنار هم قرار گرفتن این دو ویدئوی بی ربط تعجب کنید اما نه زمانیکه ماجرایش را بدانید! ⭕️ ویدئوی بالا مربوط به یک فاجعه‌ی محیط زیستی در ایالت اوهایوی آمریکاست که طی چند روز گذشته رخ داده است. قطار حامل وینیل کلراید در ایالت اوهایو آمریکا از ریل خارج شده و چند روز است که در حال سوختن بوده و گاز به شدت سمی آن در منطقه باعث مرگ حیوانات زیادی در منطقه شده و آب مصرفی پنج میلیون نفر نیز آلوده کرده است. ⭕️ اتفاقی که از آن بعنوان بزرگترین فاجعه زیست محیطی تاریخ آمریکا نیز نام می برند. 👈 اما خبر این حادثه کاملاً در آمریکا سانسور شده و رسانه‌ها حق پوشش این ماجرا را ندارند. 👇اما ویدئوی پایین... ویدئوی پایینی لحظه بازداشت یکی از خبرنگارانی را نشان می‌دهد که خبر این اتفاق را در فضای مجازی منتشر کرده است! دنبال رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دع
﷽؛ 🌷السلام علیک یا امیر المومنین🌷 🌴 آیه ولایت🌴 این نوشته دو قسمت است. 💠قسمت اول💠 🔶إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ و َرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ و َهُمْ رَاكِعُونَ.[سوره مائده، آیه ۵۵] ❇️ ترجمه: ولىّ و سرپرست شما تنها خداوند و پیامبرش و مؤمنانى هستند كه نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند. 🔶شان نزول: در شأن نزول این آیه آمده است: سائلى وارد مسجد رسول خدا صَلَّیﺍﻟﻠّﻪُ ﻋﻠﯿﻪِ ﻭّﺁﻟِﻪِ شد و از مردم درخواست کمک كرد. كسى چیزى به او نداد. امام علی علیه‌السلام در حالى كه به نماز مشغول بود، در حال ركوع انگشتر خود را به سائل بخشید. در تكریم این بخشش، آیه فوق الذکر نازل شد. این ماجرا را ده نفر از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از جمله ابن عباس، عمّار یاسر، جابر بن عبداللّه انصاری، ابوذرغفاری، بِلال حبشی( رضوان الله علیهم) نقل كرده‏اند. و شیعه وبسیاری از اهل تسنن بر این شأن نزول اتفاق دارند. عمّار یاسر( رضوان الله علیه) گوید: پس از انفاق انگشتر در نماز و نزول آیه، رسول ‏خدا(صلیﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺁﻟﻪ) فرمود: «مَن كنتُ مولاه فعلىّ مولاه»، هرکس من مولای اوهستم، علی مولای اوست. و همچنین،رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در غدیرخم براى بیان مقام امام على(علیه‌السلام) این آیه را تلاوت نمود. و خود امام على(علیه‌السلام) نیز برای اثبات وبیان حقّانیّت خویش بارها این آیه را می خواند. و به آن تمسُّک می نمود. ابوذر(رضوان الله علیه) كه خود شاهد ماجرا بوده است، در مسجد الحرام، آن را براى مردم نقل می كرد. ادامه دارد... پایان قسمت اول التماس دعا یوسف شیخ ______________ ❄️منابع: .امینی، الغدیر. .قاضی نورالله، احقاق ‏الحقّ. .متقی هندی،كنزالعمّال .طباطبایی: تفسیر المیزان .فیض کاشانی، تفسیر صافى .طبرسی، تفسیر مجمع ‏البیان .کلینی، اصول كافى.