eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
329 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
14.8هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک شب خواب دیده بود که توی جمکران بعد از به جا آوردن زیارت و آداب مسجد، گم شده است که امام زمان (عج) را می بیند و آقا راهنمائیش می کنند تا به خانواده اش برسد و بعد می فرمایند: از قول ما به خانواده شهید عارف بگوئید چرا به وصیت نامه حمید عمل نکردید؟ حمید در یکی از وصیتنامه هایش نوشته بود، قبرم را ساده مثل شهدای بقیع بسازید! همچنین آقا می فرمایند: شما قبر را درست کنید، ما خرج قبر را می دهیم که نشانی محل پول را هم می دهند. در همین حین از خواب بیدار می شود و با خانواده اش به گلزار شهدا می رود، به نیت زیارت و هم پیدا کردن آدرس و نشانی داده شده. در مکان مورد نظر، یک دستمال سبز با بوی خاص و عجیبی پیدا می شود که درون آن مبلغ ۳۰۳۰ تومان قرار داشت.پس از این اتفاق، ماجرا را برای خانواده شهید عارف و یکی از علما تعریف می کنند و بعد از تائید، مقداری از مبلغ را جهت باز سازی قبر حمید و ۳۰ تومان باقی مانده را برای انتشار خبر آن هزینه می کنند. برای شادی روح مطهر این شهید والامقام، بر محمد و آل محمد صلوات... 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 تاج ماشین می‌نشیند. نزدیکی‌های خط، گلوله تانک، مستقیم به او می‌خورد و در تاریکی شب هیچ‌کس متوجه نمی‌شود. همه تصور می‌کنند گلوله به کسی نخورده و خود به خود توی هوا منفجر شده. همان روزهای اول هم راننده کامیون و بعضی بچه‌ها می‌گفتند که حمید با ما سوار ماشین شد اما پیاده شدنش را ندیدیم. حرفی که هیچ‌کس باور نکرد تا شایعه سازان در شهر داراب، آسوده کارشان را بکنند. آن‌چه درباره حمید، هنوز گفتنی است، این‌که باقی‌مانده جنازه‌اش در طول این ۳۵ روز و در اوج گرما و رطوبت هوا، آسیبی ندیده بود و صورتش سالم مانده بود. گواه سخنم، عکس همان دست و سر است که بعد از سال ها، هنوز زینت قابی است که سینه دیوار اتاق محل کارم نصب شده است! چهلمین روز شهادتش، جنازه حمید عارف روی دست‌های  فراوان دارابی‌ها به سوی گلزار شهدا حمل شد؛ در حالی در فرازی از وصیت نامه‌اش که در همان مراسم، جگر همه را آتش زد، آمده بود: «خدایا! من خجالت می‌کشم که در قیامت سرور شهیدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم. پروردگارا! از تو می خواهم در هر زمان صلاح دانستی شهید شوم، به تمام مقربانت قسمت می دهم، که مرگ در رختخواب نصیبم نکنی و اگر شهادت نصیبم شد، بدنم تکه تکه شود که شرمنده نباشم.» هدیه به روح بلندپروازش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺بخش‌هایی از وصیتنامه شهید سیدغلامرضا آب‌فروش 🍃پدر و مادر عزيز، من كه ديدم، اسلام و مسلمين درخطر هستند به جبهه جنگ عازم شدم و به خدای خود گفتم شايد كه شما از دوری من ناراحت باشيد؛ ولی اين را برای شما بگويم كه زندگی کردن برای خدا و اسلام، بهترين زندگی‌هاست. 🍃از شما می‌خواهم از امام امت دوری نكنيد و امام و اين مردم را دعا كنيد. 🍃البته بدانید مردم عراق نيستند كه با ايران می‌جنگند؛ بلكه اين حكومت‌های شرق و غرب هستند كه با ايران می‌جنگند. 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 5⃣1⃣ ✅ فصل سوم .... چمدان پر از لباس و پارچه بود. لا‌به‌لای لباس‌ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. لباس‌ها هم با سلیقه‌ی تمام تا شده بود.   خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.» ایمان که به دنبالمان آمده بود، به در می‌کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم بکنیم.» خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!» خجالت می‌کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند، فکر می‌کند من هم به او عکس داده‌ام.» ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته‌اید؟! باز کنید ببینم.» با خدیجه سعی کردیم عکس را بکنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی‌شد. خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»  ایمان، چنان به در می‌کوبید که در می‌خواست از جا بکند. دیدیم چاره‌ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی‌توانیم بکنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب‌هایی که گوشه‌ی اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. ایمان که شستش خبردار شده بود کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است، اول با نگاه اتاق را وارسی کرد و بعد گفت: «پس کو چمدان. صمد برای قدم چی آورده بود؟!» زیر لب و آهسته به خدیجه گفتم: «به جان خودم اگر لو بدهی، من می‌دانم و تو.» خدیجه سر ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد. 🔰ادامه دارد....🔰 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNW
‍ 🌷 – قسمت6⃣1⃣ ✅ فصل چهارم .... خدیجه سر ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد. روزها پشت سر هم می‌آمدند و می‌رفتند. گاهی صمد تندتند به سراغم می‌آمد و گاهی هم ماه به ماه پیدایش نمی‌شد. اوضاع مملکت به هم ریخته بود و تظاهرات ضد شاهنشاهی به روستاها هم کشیده شده بود. بهار تمام شد. پاییز هم آمد و رفت. زمستان سرد و یخبندان را هم پشت سر گذاشتیم. در نبود صمد، گاهی او را به کلی فراموش می‌کردم؛ اما همین که از راه می‌رسید، یادم می‌افتاد انگار قرار است بین من و او اتفاقی بیفتد و با این فکر نگران می‌شدم؛ اما توجه بیش از اندازه پدرم به من باعث دلخوشی‌ام می‌شد و زود همه چیز را از یاد می‌بردم. چند روزی بیشتر به عید نمانده بود. مادرم شام مفصلی پخته و فامیل را دعوت کرده بود. همه‌ی روستا مادرم را به کدبانوگری می‌شناختند. دست پختش را کسی توی قایش نداشت. از محبتش هیچ کس سیر نمی‌شد. به همین خاطر، همه صدایش می‌کردند « شیرین جان ». آن روز زن برادرها و خواهرهایم هم برای کمک به خانه‌ی ما آمده بودند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرده بود. دمِ غروب، دیدیم عده‌ای روی پشت بام اتاقی که ما توی آن نشسته بودیم راه می‌روند، پا می‌کوبند و شعر می‌خوانند. وسط سقف، دریچه‌ای بود که همه‌ی خانه‌های روستا شبیه آن را داشتند. بچه‌ها آمدند و گفتند: «آقا صمد و دوستانش روی پشت‌بام هستند.» همان‌طور که نشسته بودیم و به صداها گوش می‌دادیم، دیدیم بقچه‌ای، که به طنابی وصل شده بود، از داخل دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی. از داخل دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی. چند نفری از دوستانم هم به این مهمانی دعوت شده بودند. آن‌ها دست زدند و گفتند: «قدم! یااللّه بقچه را بگیر.» هنوز باور نداشتم صمد همان آقای داماد است و این برنامه هم طبق رسم و رسومی که داشتیم برای من که عروس بودم، گرفته شده است. به همین خاطر از جایم تکان نخوردم و گفتم: «شما بروید بگیرید.» یکی از دوستانم دستم را گرفت و به زور هلم داد روی کرسی و گفت: « زودباش. » چاره‌ای نبود، رفتم روی کرسی بقچه را بگیرم. صمد انگار شوخی‌اش گرفته بود. طناب را بالا کشید.مجبور شدم روی پنجه‌ی پاهایم بایستم، اما صمد باز هم طناب را بالاتر کشید. صدای خنده‌هایش را از توی دریچه می‌شنیدک. با خودم گفتم: « الان نشانت می‌دهم. » خم شدم و طوری که صمد فکر کند می‌خواهم از کرسی پایین بیایم، یک پایم را روی زمین گذاشتم. صمد که فکر کرده بود من از این کارش بدم آمده و نمی‌خواهم بقچه را بگیرم. طناب را شل کرد؛ آن‌قدر که تا بالای سرم رسید. به یک چشم بر هم زدن، برگشتم و بقچه را توی هوا گرفتم. صمد، که بازی را باخته بود، طناب را شل‌تر کرد. مهمان‌ها برایم دست زدند. جلو آمدند و با شادی طناب را از بقچه جدا کردند و آن را بردند وسط اتاق و بازش کردند. صمد باز هم سنگ تمام گذاشته بود؛ بلوز و شلوار و دامن و روسری‌هایی که آخرین مدل روز بود و پارچه‌های گران‌قیمت و شیکی که همه را به تعجب انداخت. مادم هم برای صمد چیز‌هایی خریده بود. آن‌ها را آورد و توی همان بقچه گذاشت. کفش و لباس زیر و جوراب، با یک پیراهن و پارچه‌ی شلواری و صابون و نبات. بقچه را گره زد و طناب را که از سقف آویزان بود به بقچه وصل کرد و گفت: « قدم جان! بگو آقا صمد طناب را بکشد. » رفتم روی کرسی؛ اما مانده بودم چطور صدایش کنم. این اولین باری بود که می‌خواستم اسمش را صدا کنم. اول طناب را چند بار کشیدم، اما انگار کسی حواسش به طناب نبود. روی پشت‌بام می‌خواندند و می‌رقصیدند... 🔰ادامه دارد.... ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNW ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴انتقادات حجت‌الاسلام قمی به قرآن خواندن ظریف: تحریف قرآن خجالت‌آور است ♦️برداشت ارائه‌شده عجیب، سخیف و غلط است. فکر نمی‌کردیم انقدر زود کار به تحریف قرآن برسد. ♦️برای توجیه خطاهایتان به تحریف و برداشت سخیف و غلط از قرآن رسیده‌اید. ♦️از آقای پزشکیان توقع داریم همانطور که امور را به کارشناسان ارجاع میدهند، درباره این برداشت نادرست از قرآن هم به کارشناسان قرآنی توجه کنند. ♦️تفسیر نیاز نیست، لااقل متن ترجمه آیات قرآن را بخوانید! 🇮🇷🗳کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸 💥دولت پزشکیان، دولت سوم روحانی مردم آلزایمر ندارند 🌍 @ebratha_ir ایتا 🌍 @ebratha.org سروش
💥‏دوستان عزیز این که می‌بینید سمت راستم نشسته آقای ظریف قهرمان دیپلماسی جهانه 💥همون که مقتدرانه در رکوردی تاریخی، تحریم‌های ایران رو از ۷۵۰ به ۱۵۰۰ تحریم رسوند و مردم را بیچاره کرد👏 💥همون که علیرغم مخالفت چین و روسیه، ادامه‌ پیدا کردن تحریمای تسلیحاتی ایران رو پذیرفت جوری که خود غربیا تعجب کردن👌 💥همون که داوطلبانه پروتکل الحاقی(NPT) رو قبول کرد تا غربی‌ها خوششون بیاد 💥همون که گفت در برجام اشتباه کرده و ۴ بار کلمه «تعلیق» در برجام رو «توقف» ترجمه کرد!! 💥همون که دو تا جاسوس تو تیم مذاکره کننده‌ش بودن (دری‌اصفهانی و شعبانی) 💥همون که شرط بست که ترامپ هرگز نمی‌تونه با یک امضا از برجام خارج بشه :) 💥همون که سرمایه‌گذاری ۵۰میلیارد یورویی چین رو بخاطر ناراحت نشدن آمریکا و به ثمر نشستن برجام رد کرد 💥همون که وسط مذاکرات گفت آمریکا با یه بمب تمام سیستم دفاعی رو از کار می‌ندازه 💥همون که وسط مذاکرات به البرادعی گفت ما به توافق نیاز داریم تا انتخابات رو ببریم 💥همون که با ادعای بلد بودن زبان دنیا، تو سازمان ملل براش محدودیت تردد گذاشتن و گفتن حق نداری از این خیابون خارج بشی چون تحریمی و در اروپا به هواپیماش سوخت ندادن! 💥همون که بخاطر این کارهای خوب ۷۰۰تا سکه پاداش گرفت بیچاره:( 💥همون که به روی خودی ها داد میزنه و برای دشمنان نیشش تا بناگوش بازه و دلقک بازی درمیاره... 💥واقعاً قدر این قهرمان پنبه ندونستیم.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🦋ڪانال زلال سخن🦋 ╔═🚥═════╗ @zolalesokhan ╚═════🚥═╝
هدایت شده از جهان نیوز
🔰مخبر: شهید رئیسی فروش نفت را به ۲ میلیون بشکه رساند 🔹سرپرست ریاست جمهوری: در شروع به کار دولت امکان فروش نفت نداشتیم و شهید رئیسی در این حوزه متمرکز شد و فروش نفت را به بالای ۲ میلیون بشکه رساند و کشور را از آن وضعیت بغرنج خارج کرد. 🔹شهید رئیسی بر روی کریدورهای منطقه متمرکز بود و با کشورهای منطقه مدام در این ارتباط در گفت‌وگو بود. 🔹برخی‌ها ادعای مذاکره داشتند، اما ته این ماجرا چی شد؛ با کشورهای همسایه هم ارتباط نداشتیم، ولی شهید ‌رئیسی تمام مشکلاتمان را کشورهای منطقه حل کرد. @jahaannews jahannews.com
هدایت شده از جدال سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حالا که اصلاحطلبان با کمک پزشکیان میخوان دولت سوم روحانی رو سرکار بیارن خوبه دوباره این دیالوگ انتخابات ۹۶ رو ببینیم. ⚫️ @jedal_siasi | جدال سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ قرآنی جمشیدی به آیه‌خوانی ظریف در تلویزیون معاون سیاسی رئیس‌جمهور شهید: 🔸 ظریف در جلسه میزگرد سیاسی پزشکیان به آیه ۵۶ انفال استناد کرد من تفسیر المیزان را نگاه کردم این آیه یک روایت از گذشته را بیان می‌کند نه اینکه‌ای پیامبر! در آینده هم هر بار با دشمن عهد ببند و بعد هم آنها زیر عهد خود بزنند. 🔸 در آیات بعد خداوند به پیامبر می‌گوید اگر دشمن عهدشکنی کرد و کار به جنگ کشید، به گونه‌ای به آنها ضربه بزن که حامیان آنها از تو حساب ببرند و دیگر علیه تو ائتلاف ایجاد نکنند. 🔸 در آیه دیگری خداوند به پیامبر می‌گوید اگر خوف در شما ایجاد شد که کشور یا قومی علیه شما خیانت می‌کند، پیمان را به سمت آنها پرتاب کن ولی ظریف این آیه را نخواند. 🔸 بعد هم خداوند می‌گوید توان نظامی‌ات را تقویت کن و احتمالا دشمنان کوتاه می‌آیند در این صورت تو (ای پیامبر) هم کوتاه بیا
🔻هدایت سیاسی و اجتماعی از وظایف روحانیت نقش علماى دين در هدايت مردم، منحصر نميشود به هدايت در امور فرعى و مسائل شخصى و اينها؛ مهم‌تر از همه‌ى اينها، هدايت مردم است در مسئله‌ى عظيم اجتماعى و مسئله‌ى حكومت و مسئله‌ى نظام اسلامى و وظايفى كه مترتّب بر اين هست در مقابله با حوادث جهانى. يقيناً اگر نقش علماى دين و راهنمايان روحانى حذف ميشد و وجود نميداشت، اين انقلاب تحقّق پيدا نميكرد؛ اين نظام به‌وجود نمى‌آمد و باقى نميماند، بااين‌همه مشكلات فراوانى كه در سر راه اين انقلاب به‌وجود آوردند. بیانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۸۸/۱۲/۶ 🔅 ╭───────────── ✿ @Haghani مدرسـه‌علمیـه‌حقانے ╰─────────────
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شماچندتا “استاندارد” کرد دارین؟! کوچکترین اشتباه لفظی رئیسی رو دستمایه‌ چند روز لودگی،تمسخر و ناسزا میکردین؛ اما ما مثل شما نیستیم. ولی نمیشه احساس خطر نکنیم که پزشکیان به دنبال فعال کردن گسل‌های قومیتی برای کاسبی رای‌ه ان‌شاءالله مظلومیت شهیدجمهور سناریوهای کثیفتون رو رسوا کنه 🗣 سارا هوشمندی @twtenghelabi
هدایت شده از جدال سیاسی
🔺 شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان دولت روحانی با حمایت از بی‌اخلاقی آشکار محمد فاضلی در میزگرد فرهنگی، در توییتی نوشت «بگذارید حرفش را بزند»؛ اما در عین حال قسمت کامنت پست خود را بست تا کسی نتواند نظر مخالف خود را ابراز کند! ▪️البته وی نیز پیشتر سابقه رفتار شبیه به محمد فاضلی را در برنامه زنده تلویزیونی دارد. بررسی سابقه اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد در عین اینکه شعار «زنده باد مخالف من» سر می‌دهند، اما به بدترین نحو ممکن در برابر انتقادات پاسخ می‌دهند؛ عربده‌کشی، تهدید به برخورد، فحاشی و برچسب زدن، حمله به خبرنگار و پرت کردن میکروفون کمترین واکنش آن‌ها در برابر مخالفان بوده است. ⚫️ @jedal_siasi | جدال سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معرفی آقای دکتر سعید جلیلی به عنوان شخص اصلح برای ریاست جمهوری 🔺 با توجه به ویژگی‌های شخص اصلح به طور قاطع دکتر سعید جلیلی را به عنوان فرد اصلح برای ریاست جمهوری تشخیص دادیم 🔰 بخشی از بیانات حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مجتبی مصباح پیرامون شاخص های نامزد اصلح و معرفی شخص اصلح در این دوره انتخابات ۱۴۰۳/۳/۳۰ @mojtabamesbah_ir
هدایت شده از عنترنشنال | antarnational
🔴 فاینشیال تایمز: صادرات نفت ایران به بالاترین میزان در شش سال اخیر رسیده و ۳۵ میلیارد دلار درآمد از آن ایران کرده حالا غرب زده‌های داخلی اول گفتن نسیه فروختین بعد گفتن با تخفیف بالا مفت دادین رفت الانم میگن بایدن پیچ شل کرده خلاصه که خطرناک‌تر از ایدز و سرطان ویروس خودتحقیریه! 🇮🇷 کانال رسمی 👇🏻 @antarnational