مداحی آنلاین - بار گناه آورده ام - محمدرضا طاهری.mp3
5.44M
🌙 #مناجات ویژه #ماه_رمضان
🍃بار گناه آورده ام
🍃روی سیاه آورده ام
🎤حاج #محمدرضاطاهری
👌بسیار دلنشین
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
دلنوشته
💌 یک عریضه به امام زمان ( عج )
✍آقا جان سلام ...
😭آقا جان تو را به پهلوی شکسته ی مادرت از سر تقصیراتم بگذر و کوتاهی هایی را که تاکنون در حقتان کرده ام ببخش !
😓با وجودی که می دانستم در کنارم هستی، نه تنها که باری از دوش های سنگین تان بر نداشتم ؛ بلکه به رنج ها و اندوهتان افزودم!!
✋دستم را بگیر و الا هلاکتم قطعی ست!
به من رحم کن!!
💚میشود برای من اَمَّن یُجیب بخوانی ..؟
❤️️میشود دستی بر سرم بکشی و یار و یاور خودت بگردانی..؟
💙میشود برایم دعا کنی که از مسببین ظهورتان بشوم؟
💛میشود برایم دعا کنی که فیض درک روزهای درخشان حکومتتان نصیبم شود؟
💜و.....میشود برایم دعا کنی که زیر پرچمتان شهید گردم؟
🌻آخر تو امام من و غم خوار من و حجت خدا بر زمین هستی!!
🌻تو را صدا می زنم که آنی از من جدا نیستی!!
☘الامــــان الامــــان!
☘یا مــــولای یا صـاحــب الزمـــان🍀
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداح اهل بیت حاج جواد حیدری هیئت رزمندگان منطقه ۱۸ منطقه حضرت زهرا .س.
محل برگزاری احیا ۲۳.۲۱.۱۹پارک قایم ساعت شروع ۲۳
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
#افطار_با_ضریح
✨مرحوم #علامه_طباطبایی و بوسه بر ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها
"مرحوم علامه طباطبایی در زمان سکونت در قم ، در ماه های رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه ی اهل بیت ، فاطمه ی معصومه سلام الله علیها مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار، روزه ی خود را افطار می کردند.ایشان از فرط علاقه پیاده از منزل تا حرم مطهّر(با توجّه به آن سنین پیری و دوری راه) مشرف می شد. ضریح مقدّس را می بوسید، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد."
📕کتاب فروغی از کوثر، زندگینامه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
📘نشریه خیمه، شماره 10
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
ساخت عکس نوشته های جذاب 🌄🌄🌅🌠🎇🎆🌃🏙🌇با موضوعات مختلف و با عکس دلخواه شما😍
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
تایپ مقاله در فایل های ورد و پی دی اف 🌹
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
عکس نوشته با پی دی اف!📒
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
جهت سفارش 👇
....
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
ساخت کلیپ جذاب با هر عکس و مضمونی که
بخواید📸
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
ساخت استیکر با طرح دلخواه شما 💚
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
ساخت گیف با طرح دلخواه شما🧡
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
داستان نویسی برای موضوعی که
شمابخواهید💜
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
جهت سفارش👇
....
درکانال👇🦋
https://eitaa.com/joinchat/486080560Cd2c9014e3b
#۱۷رمضان
#شب #معراج #پیامبر
هر ڪه راه را گم ڪرد رو به مرتضے آورد
نور دید و شد خرّم گفت یا علے لبیڪ
در مراحل منهاج پله پله در معراج
خود پیمبرِ اڪرم گفت یا علے لبیڪ
شعر کلامی زنجانی
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
YEKNET.IR - tak - shabe 22 ramezan 98 - banifatemeh.mp3
2.94M
🔳 #شهادت_امام_علی (ع)
🌴تشنه منم حضرت دریا حیدر
🌴پست منم عالی و اعلی حیدر
🎤 #بنی #فاطمه
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🌙 #روضه_ی_سحر😞😞
✨« #یا_امیرالمومنین(ع)»
💔دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
💔 یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
💔وقتی که شکافت فرق او در محراب
💔گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
#التماس_دعای_فرج✋
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
#سحر_هجدهم
این خبر را برسانید به عشاق نجف
بوی سجاده خونین کسی می آید...
😭😭
السلام علیک یا امیرالمومنین(ع)...
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
▪️◻️🕊💔🕊◻️▪️
#سحر_هجدهم و مادر هجده ساله
آتش و هیزم و مسمار و در و آلاله
نالۂ فضه بیا در همه عالم پیچید
محسنم رفت،تنم سوخت میان شعله
😭😭😭
💔
@entezaar313
🏴💚تمدن نوین اسلامی (ظهور)💚🏴
1_3150680.mp3
7.16M
💠ختم روزانه کلام الله مجید
#جزء_هجدهـم_قرآن
💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی اشکآلود و تازه منتشر شد از سردار سلیمانی درباره شهادت با شعری که در دیدار شعرا با رهبرانقلاب در ماه رمضان خوانده شده بود
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_تلگرام
کانال
@shahidmostafamousavi
گروه
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
4_5841190367629673382.mp3
455.8K
آغاز میکنیم امروز را
با گوش کردن وخواندن
#آیت الکرسی
دوستان لطفا ما را به دوستان خود معرف نماید. باسپاس
#حاج_قاسم_سلیمانی
#گروه_جوانترین_شهید_مدافع_حرم
#سید_مصطفی_موسوی
#جوانتری
#شهید
#مدافع
#حرم
#سید_مصطفی
#موسوی
#شهید_حججی
#شهید_سیاهکلی
#شهید_احمد_عطایی
#شهید_امین_کریمی
#شهید_محمدرضا_دهقان
#شهید_مسعود_عسگری
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_مرتظی_کریمی
#شهید_علیرضا_مرادی
#شهید_بهرام_مهرداد
#مجید_فتحی_نژاد
#شهید_سردار_حسین_همدانی
#شهید_محسن_فرامرزی
#شهید_عبداله_باقری
#یگان
#فاتحین
#سوریه
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اینستاگرام
🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه تلگرام
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
کانال استیگر
ایتا
https://eitaa.com/shahidaghseyedmostafamousavi
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستانی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_سی_سه :
❤️ درد، آه از نهادم بلند کرد. سرم را روی میز گذاشتم. ذهنم همچون، شکمِ زنی پا به ماه، عرصه ی لگد هایِ پی در پی و بی نظمِ جنینِ افکارم بود. نمیدانستم دقیقا باید به چه چیز فکر کنم.. دانیال..
صوفی.. داعش.. پیوستن به گروه.. پیدا کردن برادر.. جنایت.. و یا حتی مادر.. تمرکز نایاب ترین کلمه ممکن در لغتنامه ی آنیِ آن لحظاتم بود.
گرمایِ دست عثمان را روی شانه ام حس کردم (سارا خوبی؟ بازم درد داری؟)
خوب نبودم.. هیچ وقت خوب نبودم.. اصلا حالِ خوب چه مزه ایی داشت؟
به جایش تا دلت بخواهد خسته بود. به اندازه تمامِ آدمهای دنیا.. انقدر که اگر میخوابیدم ، اصحاب کهفی دیگر، رقم میخورد در تاریخِ آینده دنیا..
عثمان که جوابی نشنید، ایستاد، میز را جمع کرد و رفت. سرم را روی دستانم به سمت شیشه باران خورده چرخاندم. چقدر آدمها از پشتِ این شیشه های خیس و بخار گرفته، واقعی تر به نظر میرسیدند. پر پیچ و تاب، درست عینِ ذاتشان..
صدای عثمان را شنیدم، از جایی درست بالای سرم ( واست جوشنده آوردم.. بخور.. اما از من میشنوی حتما برو پیش دکتر.. انقدر از کنار خودت ساده نگذر.. وقتی تو واسه خودت وقت نمیذاری.. انتظار داری دنیا برات وقت بذاره؟؟) گرما لیوان را کنار موهایم حس میکردم ( بلند شو سارا.. بلندشو که یخ کنه دیگه فایده ایی نداره..) سرم را بلند کرد.
یکی از عکسهای دانیال روی میز جا مانده بود. همان عکسِ پر خنده و مهربانش کناره صوفی.. عکس را به لیوانِ سرامیکی و مشکی رنگه، جوشانده تکیه دادم. باورِ حرفهای صوفی در خنده ی چشمان دانیال نمی گنجید.. مگر میشد این مرد، کشتن را بلد باشد؟؟
عثمان رو به رویم نشست. درست در جای صوفی با همان لحن مهربان و آرامش ( چرا داری خودتو عذاب میدی؟ چرا نمیخوای قبول کنی که دانیال خودش انتخاب کرده؟ سارا.. دانیال یه پسربچه نبود.. خودش خواست.. خودش، تو رو رها کرد.. اون دیگه برادرِ سابقِ تو نیست.. صوفی رو دیدی؟
اون خیلی سختی کشیده.. خیلی بیشتر از منو تو.. همه ی اون بلاها هم به واسطه دانیال سرش اومده.. دانیال عاشقِ صوفی بود.. کسی که از عشقش بگذره، گذشتن از خواهر براش مثه آب خوردنه، اینو باور کن.. با عضویت تو اون گروه تمام زندگیتو میبازی.. چیزی در مورد زنان ایزدی شنیدی؟؟ در مورد خرید و فروششون تو بازار داعش به گوشت خورده؟؟ نه.. نشنیدی.. نمیدونی.. سارا، چند وقت پیش با یه زن و شوهر اهل موصل آشنا شدم.
زن تعریف میکرد که وقتی شهر رو اشغال کردن، شوهرش واسه انجام کاری به کردستان عراق رفته بود. داعش زمانی که وارد شهر میشه تمام زنهای ایزدی رو اسیر میکنه و مردهاشونو میکشه. و بعد از بیست روز زندانی شدن تو یه سالن بزرگ و روزانه یه وعده غذا، همه اون زنها و دخترها رو واسه فروش به بازار برده ها میبرن.
اون زن میگفت زیباترین و خوشگلترینها رو واسه مشترهای پولدارِ حاشیه خلیج فارس کنار میذاشتن. هیچکس هم جز اهالی ترکیه و سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس اجازه نداشتن بیشتر از سه برده بخرن .. اون زن تعریف میکرد که به دو مرد فروخته شد و بعد از کلی آزارو اذیت و تجاوز، تونست فرار کنه و خودشو به شوهرش برسونه. ساراجان.. حرفهای من، صوفی، اون دختر آلمانی، این زن ایزدی.. فقط و فقط یه چشمه از واقعیت ها و ماهیت این گروهه.. سارا زندگی کن.. دانیال از تو گذشت.. توام بگذر..)
خیره نگاهش کردم ( تو چی؟؟ از هانیه میگذری؟؟ )
فقط در سکوت نگاهم کرد.. حتی صدای نفسهایش هم سنگین بود. اگر دست و پا میگذشت، دل نمیگذشت..
سکوتش طولانی شد (عثمان جواب منو ندادی.. پرسیدم توام از هانیه میگذری؟؟)
چشمانش شفاف شد، شفافتر از همیشه و صدایی که خمیدگی کمرش را در آن دیدم ( راهی جز گذشتن هم دارم؟؟)
راست میگفت.. هیچ کداممان راهی جز گذاشتن و گذشتن نداشتیم.. و من، دلم چقدر بهانه جو بود.. بهانه جوی مردی که از عشقش گذشت.. سلاخی اش کرد.. و مرده تحویل زمین داد.. همان برادری که رهایم کرد و در مستی هایش به فکر رستگاریم در جهاد نکاح بود..
الحق که خواهری شرقیم..
عثمان را در برزخ سوال و جوابش با غلظتی از عطر قهوه، رها کردم و سلانه سلانه، باران را تا خانه همقدم شدم.. خانه که نه.. سردخانه ی زنده گان. در را باز کردم. برقها خاموش بود و همه جا سکوت.. حتی خبری از مادر تسبیح به دست هم نبود. به زندان اتاقم پناه بردم. افکارم سر سازش نداشت. ساعتها گذشت و صدای گریه های معمول و آرام مادر بلند شد.
گریه هایی که هرگز برای مهم نبود..
.ادامه دارد.....
سلام لینک گروه ایتا عوض شده جدید 👇. https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃