🌹 #سحر_بيست_و_نهم
هر چند مقيم سحر ماه خدايم
دلتنگ
اذان
حرم كرب و بلايم
آقا رمضان دارد تمام میشود
به فریاد دلهای گنهکارمان برس
حسین جاااان
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
༻﷽༺
#دعای #سحرم
جسم و روحم با حرم گشتہ عَجین
حال و روزم با غمٺ گشتہ غَمین
این سہ جملہ خواب شبهاے من اسٺ
ڪربلا پاے پیاده أربعین
حسین جان🌷
هوامو داشتہ باش🌴
ڪه #اربعین حرم باشم😭
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
حسین جان
مـا را به جز تـو
در همہ عالم، عزيز نیست.!
تنها مگذار این منِ بےڪس را
#سلم_لمن_سالمکمْ...
#السلامعلیڪیاثاراللهوابنثاره.
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
هدایت شده از Khosravi
بيا مسافر دنيا کہ #آخرين #سحر اسٺ
گداے هر شبٺ از اين بہ بعد در بہ در اسٺ
دوباره مےزنم از غصہ دسٺ بر دستم
کہ عيد آمد و آقا هنوز در سفر اسٺ
بہ حق حجـت بن الحسن (ع)
الهے العفـو
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
#آخرین #سحر 😭😭
به پایان آمد این ماه و عبادت همچنان باقیست
برای ما حرم بنویس، نجف تا کربلا کافیست...
الســّـلامُ عَـلـیـکَ یـا اباعبدالله الحسین (ع) ✋🌸
التماس دعا از شما خوبان خدا✋
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
#نمازشب_
ببینید خیلی ساده میگم شمام خیلی ساده بخونید😊
چون در کل نماز شب مستحبه.
کلا ۱۱ رکعته.
که برای هر نیتی که به دلتون میوفته میتونید بخونید.
اولش 👈۴ تا دو رکعتی
مثل نماز صبح
نیت
دو رکعت نماز شب میخوانم قربه الی الله
که میتونید کلا نخونید چون ممکنه دیر بلند شده باشید
آخه بهترین زمانش قبل اذان صبح هست.
اذان اقامه هم نداره میتونید سریع شروعش کنید.
#نمازشب_ساده
بعداز چهارتا دورکعتی که خواندیم میرسیم
به دو رکعت نماز « شَفْعْ»
که باز مثل نماز صبحه فقط اگر بعد از قل هو الله سوره فلق بخونی رکعت اولش؛ و و در رکعت دوم باز بعد قل هوالله احد سوره ناس بخونی .
نخوندی هم نخوندی فقط یک سوره حمد بخونی حتی قل هو الله احد هم نخونید اشکال نداره.
مقلدین ایت الله مکارم قنوت نگیرن.
ولی مراجع دیگه میفرماین اگر بگید نگید فرقی نداره.
باز یک نفر همین نماز شفع هم نمیرسه. چکار کنه؟؟
راستی 😉اینکه رکعت اول فلق یا ناس فرقی نمیکنه. کلا مستحبه.
اگر کسی تا بحال هم مثلاً مقلد ایت الله مکارم هست و قنوت گفته هیچ اشکالی نداره. چون نمیدونسته.
قبوله ازتون. انشا الله
#نمازشب_ساده
کسی ۸ رکعت و شفع هم نرسید و نتونست این👇کارو کنه
👈 یک رکعت نماز « وَتْرْ » میخوانم قربه الی الله
یک حمد بخونی بری رکوع سجده سلام..
والسلام. قبوله .
👌اما اگر وقت داشتی بعد از حمد سه قل هو الله احد بخون
بیشتر وقت داشتی یک سوره فلق و ناس هم بخونید بعد از سه توحید
اگر نشد همان «حمد »کافیه. .
میدونید قنوتم داره. خب ذکرهایی داره که کلا بگی خوبه نگی هم عیبی نداره. کلا قنوتم نگفتی ؛ نگفتی اما خب هرچه قنوت طولانی تر ثواب و پاداشش بیشتر
حالا چیاست ذکرش؟
اول برای ۴۰ نفر دعا کنید. بگید خدایا ببخش و بیامرز پدرم مادرم همسرم آیت الله ... هر کسی..
۴۰ نفر کمتر بیشتر فرقی نداره
۷۰ بار میگی بعدش استغفرالله ربی و اتوب الیه
کمتر هم شد عیبی نداره فقط عمیق استغفار شه
با انگشتای دست باشه بهتره. آخه قراره اعضا بدن شهادت بدن به وقتش. درسته؟
پس با بند بند انگشت بگید.
۳۰۰ بار العفو گفتن داره که نباید حتما همش رو بگید. هرچقدر شد ؛ مهم اینه شما اگر مثلاً ده بار میگید خالصانه بگید .
✅تاکید میکنم مهم کیفیت و معرفت و ارتباط هست نه کمیت و دقیق گفتن این تعداد ذکر
۷ بارم خدایا این است مقامی که از آتش جهنم بهت پناه آورده..
خییییلییی قشنگن..
آخر قنوتم میگید خدایا ببخش و بیامرز منو که تو مهههربونترینی😍
به همین سادگی..
هر کدام دوست داشتید تو قنوت بگید نخواستید هیچی نگید کلا بدون قنوت بخونید. ولی خب اثرات داره ها😉
اینکه در قنوت ذکرها ترتیبشان بهم بخوره هم موردی نداره.
خدا مهربونتر از این حرفهاست. همینکه از خواب ناز زدید خریدتون. دیگه نمیگه چرا اول اونو خوندی چرا کم خوندی . 😍
فقط مداومت داشته باشید بر نماز شب. هرچند کم .
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🌷💢🌷💢🌷💢🌷
🌷رمضان رفت الهی برکاتش نرود. 🌷
🌷فرصت خوب دعاو صلواتش نرود🌷
🌷. ماه پرفیض خدا میل به رفتن دارد.🌷
🌷 ای خداکاش زدستم حسناتش نرود. 💖
الهی 🍃💕
در انتظار رحمتت نشسته ام
⚘بدهی🌷💦
کریمی ،
⚘ندهی🌷💦
حکیمی
⚘بخوانی🌷💦
شاکرم ،
⚘ برانی🌷 💦
صابرم
💦🌷الهی 🌷💦
احوالم چنانست
که می دانی؟🌷💦
و اعمالم چنین است
که می بینی.؟🌷💦
نه پای گریز دارم🌷💦
و نه زبان ستیز، 🌷💦
🧚♀️⚘یا ارحم الراحمین ⚘🧚♀️
بحق کبریایی خود🌷💦
بحق رسالت 🌷💦
💓محمد "ص"💓
بحق ولایت🌷💦
💓 علی "ع"💓
بحق طهارت
💓 زهرا ."س"💓
بحق مظلومیت
حسین "ع"🌷💦🌷
💓 بحق حقانیت💓
💞 حسن مجتبی "ع"
💓بحق غربت💓
رضا "ع"💦
💓 و بحق جمع💓
اولیاء و اوصیاء " بهترینهارا در این
روز های پایانی ماه مبارک رمضان
برای همه ی عزیزانم مقدربفرما
آمین
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اینستاگرام
🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه تلگرام
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
کانال سروش
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
💦🌷💦🌷💦🌷💦🌷💦🌷💦🌷💦
💠شهادت ۲ تن از ماموران پلیس آگاهی شهرستان سرباز
🕊بامداد امروز در درگیری ماموران انتظامی شهرستان سرباز در یکی از روستاهای بخش "کلات" با اشرار مسلح، ۲ تن از ماموران پلیس آگاهی این منطقه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
audio_2020-05-23_07-54-30.ogg
1.58M
📻 مکالمه بیسیم شهید احمد کاظمی و سردار غلامعلی رشید در مراحل پایانی فتح خرمشهر
🌷سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر روز مقاومت و پیروزی گرامی باد
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
خرمشهر را
خدا آزاد کرد
خرمشهرها در پیش است ...
وقتي بيسیمچی سقوط خرمشهر را به جهان آرا اعلام كرد ، گفت : مواظب باشيد كه دل هایتان سقوط نكند .
چون اگر دل سقوط نكند ، روزي خرمشهر را آزاد خواهيم كرد ..
سوم خردادماه
سالروز آزاد سازی خرمشهر
و روز مقاومت و ایثار
گرامی باد .
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
لحظه اعلام آزاد سازی خرمشهر قهرمان
خونین شهر ، شهر خون ، آزاد شد....
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_چهل_چهارم:
❤️در همهمه ی فکری خودم و مادر،راهی هتل شدیم. ذهنم،میدانی جنگ زده بود برای بافتن و رشته کردن. اینجا هتلهایش هم زیبا بود و من گیج ماندم از آن همه تلاشِ غولهای قدرت برایِ سیاه نمایی…پیرمرد راننده لبخند زد.. دربان هتل لبخند زد..مسئول رزرو لبخند.. کارگر ساده که حامل چمدانها بود لبخند زد.. اینجا جنس لبخند آدمهایش فرق داشت.. اینجا لبریز بود از مسلمانان ترسو…
در اتاقم را محکم بستم و برای اطمینان بیشتر یک صندلی پشت آن قرار دادم. من حتی از لبخند مسلمان ترسو هم میترسیدم. دانیال همیشه میخندید..
بعد از چند ساعت استراحتِ نافرجام به سراغ متصدی هتل رفتم. باید چند کارگر برایم پیدا میکرد تا آن خانه ارواح، بازیافت میشد. چند لغت فارسی را کنار یکدیگر چیدم… نمیداستم میتوانم منظورم را برسانم یا نه..اما باید تلاشم را میکردم. متصدی جوانی خوش چهره بود با رنگی آسیایی. مقابلش ایستادم. با مهربانی نگاهم کرد. جملاتِ از پیش تعیین شده را گفتم.. لبخندش پر رنگتر شد. احتمالا نوعی تمسخر..مطمئنا کلماتم معنیِ خاصی را انتقال نداد.
پرسید،میتوانم انگلیسی صحبت کنم؟ و من میتوانستم.. این ملت با زبان بین الملل هم آشنا بودند؟ یعنی اسلام جلویشان را نمیگرفت؟ کمی عجیب به نظر میرسید…
ماجرای خانه را برایش توضیح دادم و او قول داد تا چند نفر را برای این کار پیدا کند.فردای آن روز آدرس را به کارگران دادم و به همراه مادر راهی خانه شدم. این خانه و حیاتش اگر زیرِخروارها خاک و برگ هم دفن میشد،جای تعجب نبود. دوریِ چندین ساله این تبعات را
هم داشت. دو کارگر نظافت حیات و دو کارگر نظافت داخل خانه را به عهده گرفتند. وقتی درِچفت شده را به سختی باز کردم مقداری خاک به سمتم هجوم آورد و من ترسیدم…زنده به گوری کمترینِ لطفِاین دیار و مردمانش است!خاطراتِ کودکی زنده شد…درست در لابه لای مبلهای تار بسته از عنکبوت و زیر سیگاریِ دفن شده در غبارِپدر… اینجا فقط دانیال میخندید..و من می دویدم.. او به حماقتم در دلبستگی و من در پی فرار از وابستگی..مادر با احتیاطی خاص وسایل را زیرو رو میکرد.. گاه لبخند میزد ..گاه میگریست…با یان تماس گرفتم…آرامشِ چهره اش را از اینجا هم میتوانستم ببینم:(کجایی دختر ایرونی ؟؟) جمله اش کامل نشده بود که صدای عصبی عثمان گوشم را آزار داد:(هیچ معلومه کدوم گوری هستی؟ آخه تو کی میخوای مثه بقیه آدما زندگی کنی؟ )
هیچ وقت…
هیچ وقت.. اگر هم میخواستم، خدایِ این آدمها بخیل بود!
حوصله ایی برای پاسخگویی نبود،پس گوشی را قطع کردم..چندین بار گوشیم زنگ خورد. عثمان بود. جواب ندادم…ناگهان صدایی عجیب در حیات پیچید.. صوت داشت.. آهنگ داشت.. چیزی شبیه به کلماتِ سجاده نشینِ مادر… انگار خدای این مسلمانان سوهان به دست گرفته بود برای شکنجه ام.. درد به معده و سرم هجوم آورد..حالم خوب نبود و انگار قصد برتر شدن داشت..کاش گوشهایم نمی شنید… منبعِ این صداها از کدام طرف بود؟؟
بی حس و حال، جمع شده در معده، رویِیکی از پله ها نشستم. یکی از کارگران که مردی میانسال بود در حالیکه آستینش را بالا میزد به سمت حوض رفت. شیرِ آبِکنارش را باز کرد.آّب با فشار و رنگی زرد از آن خارج شد..مرد چه میکرد؟؟یعنی وضو بود؟؟ اما مادر و یا عثمان که به این شکل انجامش نمیدادند..روبه رویم ایستاد:(خانووم نمیدونید قبله کدوم طرفه؟) مزحکترین سوال ممکن را پرسید آن هم از من..مسیرِ خانه یِ خدایش را از من میخواست؟
پسر جوانی که همراهش بود صدایش زد:(مشتی.. این فارسی بلد نیست.. حالا مجبوری الان نماز بخوونی؟؟ برو خونه بخوون..) مرد سری تکان داد:(نمازو باید اول وقت خووند..) پسر جوان سر از تاسف تکان داد.. یعنی مسلمان نبود؟
دختری جوان از خانه خارج شد:(مشتی قبله اینوره…سجاده تو یکی از اتاقا پهن بود.. اون خانوومه هم رفت روش وایستاد واسه نماز..)پیرمرد تشکری پر محبت کرد:( ممنون دخترم.. ببین میتونی یه مهر واسم پیدا کنی..)دختر ایستاد:( نه ظاهرا از اهل سنت هستن.. اون خانوومه نه مثه ما وضو گرفت..نه مثه ما نماز خووند.. مهرم نداشت..)
پیرمرد با چشمانی مهربان به سمت باغچه رفت. چیزی را در آن جستجو کرد. سپس با سنگی کوچک در گوشه ایی از باغ ایستاد. سنگ را روی چمن ها قرار داد و روبه رویش ایستاد.. نماز خواند.. تقریبا شبیه به مادر با اندکی تفاوت..سجده رفت..اما به روی سنگ.. خدای این مردمان در این سنگ خلاصه میشد؟؟ چقدر حقیر!صدای گوشی بلند شد.. اینبار یان بود: (دختر ایرونی هم انقدر کم حوصله ؟؟ اون دیوونه که گذاشت رفت.) برای کنترل درد معده نفسهایی عمیق کشیدم. صدایش نگران شد:(سارا حالت خوبه؟)نه..خوب نبود..سکوت کردم:(سارا.. ما با هم دوستیم.. پس بگو چی شده.. مشکل کجاست؟حال مادر چطوره؟؟)چشمم به نماز خواندنِ پیرمردِ کارگر بود:(از اینجا بدم میاد.) باز هم صدایش
نرم شد و حرف هایش پر از آرامش!
ادامه دارد..
..
امروز فضیلت
گفتم شبی کنار تو افطار میکنم
آقا نیامدی رمضان هم تمام شد...
صلوات