زندگی بی زیارت نداره برکت_۲۰۲۱_۰۷_۱۵_۱۹_۵۷_۰۲_۵۰۶.mp3
9.78M
🌱 #نوای_عاشقی 🎧💔
زندگی بی زیارت نداره برکت...
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
https://www.aparat.com/v/Kqyj9/
قسمت سوم با حضور آقای عبدالرضا هلالی
{منم ندیدم نمی دونم چه جوریه}
شهید مصطفی صدرزاده
https://www.aparat.com/v/Kqyj9/ قسمت سوم با حضور آقای عبدالرضا هلالی {منم ندیدم نمی دونم چه جوریه}
_ پرسید:
تو این ۲۵ سال چی گیرت اومد ؟
+ گفت:
من نیومدم چیزی گیرم بیاد ، من امام حسین رو دوست دارم 💔
-چهحرفی(:🌱
شهید مصطفی صدرزاده
https://www.aparat.com/v/Kqyj9/ قسمت سوم با حضور آقای عبدالرضا هلالی {منم ندیدم نمی دونم چه جوریه}
گفت: رسم که می پرسن عاشق شدی ؟!
ولی خب ما میگیم کی عاشق شدی (:💔
#عاشقامامحسینشدنومیگه🌱
شهید مصطفی صدرزاده
https://www.aparat.com/v/Kqyj9/ قسمت سوم با حضور آقای عبدالرضا هلالی {منم ندیدم نمی دونم چه جوریه}
گفت : من چرا برا این آقا نمیرم ...💔
حیف عمری که من از تو نگم ...
شهید مصطفی صدرزاده
https://www.aparat.com/v/Kqyj9/ قسمت سوم با حضور آقای عبدالرضا هلالی {منم ندیدم نمی دونم چه جوریه}
اسم دخترشون که اومد حرف زدن سخت شد (:💔
مهمونشون گفت ...
ارباب شدی رو به هر کس نزنم ...
با این شعر متحول شده بودن 💔💔💔
پرسید: اگه امام حسین نبود الان اینجا بودی ؟
گفت: اگه امام حسین نبود کدوممون اینجا بودیم ...💔🌱
#نابووووودم
شهید مصطفی صدرزاده
https://www.aparat.com/v/Kqyj9/ قسمت سوم با حضور آقای عبدالرضا هلالی {منم ندیدم نمی دونم چه جوریه}
عالی بود 💔(:
به قول آقای پویانفر مهلا برنامه نیست ، اومدیم حرف بزنیم که گوشه چشممون تر بشه ...
#چهقشنگ🌱
اینم از رزق این شب جمعه ...
واقعا نمی خواستم مهلا ببینم ...
می خواستم یه روضه بذارم ولی خب یهویی شد و چه یهویی قشنگی (:💔
رفقا یه فاتحه بفرستید برا روح یه آقا سید ۱۶ ساله که چند روزه از دنیا رفته 💔
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ 💔
دلتنگم ...
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
#وصیت_نامه 📃💔
ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی جز آتش دوزخ ندارد.
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿
ای طبیب دل و جان چون گذریم از در تو؟!
ما همه خسته دلانیم و مداوا با توست...!
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
26.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ❤️
🛑نماهنگ دهه هشتادیا
.
✔️با حضور عبدالرضا هلالی،
محمدحسین پویانفر و علی رام نورایی
🔊👌🏻
#جالببود
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
هدایت شده از علیرضا پناهیان
📌برنامه تلویزیونی تکیه با حضور علیرضا پناهیان
📡 پخش زنده از کربلای معلی
🔻از جمعه ۱۲ شهریور به مدت یک هفته
🔻هرشب، حوالی ساعت۲۱ از شبکه افق
#برنامه_سخنرانی
@Panahian_ir
#وصیت_نامه 📃💔
سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را افزایش دهید.
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی 🌼🌿
هميشههاي مشامم
شميم زلف تو دارد
تو با مني و نيازي به
بوي پيرهنت نيست...
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_مهدی_صابری 💚
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
#وصیت_نامه 📃💔
وقتی کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود ، تازه اول مبارزه است ؛ زیرا شیطان به سراغتان می آید.
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
.• کتابِ مرتضی و مصطفی •.
" قسمت۱ "
|فصل اول : شما کہ ایرانی هستی|
...💔...
مرتضی عطایی
نام جهادی : ابوعلی
ولادت : ۴ اسفند ۱۳۵۵ ، مشهد
ازدواج : ۲۶ بهمن ۱۳۷۸
ثمره ازدواج : یک دختر ( نفیسه ، متولد ۱۳۸۰ و یک پسر ( علی ، متولد ۱۳۸۲ )
شهادت : ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ ، لاذقیه سوریه
💟 مقدمہ
شماره اش 📱 را از دانیال گرفتم ؛ شماره ابوعلی را . اواخر سال ۱۳۹۴ برنامه ای با موضوع شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده از سیما 📺 پخش شد . خیلی به دلم ❤️ نشست . همان جا تصمیم گرفتم درباره او کاری انجام دهم 🙇♂، کار من هم که معلوم است ، کتاب صلی علی 📙.
بعد از پایان برنامه شماره دانیال را گرفتم. دانیال از رزمندگان لشکر فاطمیون🕊 و از برادران با صفا و مخلص افغانستانی است. صدرزاده از رزمندگان همین لشکر بود که با نام افغانستانی به منطقه رفته بود.
تصمیمم را که به دانیال گفتم ، حسابی استقبال کرد 😍 و گفت : دمت گرم ، خدا خیرت بده✋، حالا چه کمکی از دست من بر میاد؟🤔 گفتم : هیچی، تو فقط چند تا شماره از این رفقای صدرزاده رو به من بده ؛ همین . چهار پنج تا شماره به من داد . غیر از یکی که بچه محل اش بود و شهریار زندگی می کرد ، بقیه شهرستان بودند؛ مشهد و کرمان. مشهد برایم راه دست تر بود. با مشهدی ها هماهنگ کردم و راهی دیار امام رضا شدم. 💚
ابوعلی جزو شماره های لیستم بود. دانیال روی اسم او سفارش کرد و گفت : ابوعلی هم جانشین سید ابراهیم بوده، هم حسابی با هم جیک تو جیک 😉بودند. سید ابراهیم نام جهادی مصطفی صدرزاده بود. با ابوعلی تماس☎️ گرفتم. استقبال کرد و گفت حتما وقت می گذارد⏰، قرار شد خودش زنگ📞 بزند.
دو روز گذشت، اما خبری از ابوعلی نشد.🤐 تماس📞 گرفتم و پیگیر شدم. عذرخواهی کرد🙏 و گفت فردا زنگ ☎️ خواهد زد و قرار می گذارد. فردا هم آمد و خبری نشد😐. پس فردا زنگ زدم و بگی نگی توپم پر 😠 بود. گفتم: مومن خدا سه روز منو سر کار گذاشتی! بگو کجایی، من بیام پیشت. ☹️
گفت : جای شما کجاست؟ گفتم : یه جا نزدیک باب الجواد🏢. گفت: فردا بعد از ظهر خوبه؟!؟ یعنی یک روز دیگر.😩
چاره ای نداشتم و گفتم : آدرس را برایت پیامک می کنم فقط جان هر کی دوست داری سر کارمون نذار😕. گفت: نه حتما میام.🙌
فردا ساعت ۴ عصر بالاخره چشمم به جمال جناب ابوعلی روشن شد🤗. با موتور 🛵 آمده بود. موتور را داخل حیاط گذاشت و رفتیم برای مصاحبه🎤.
کمی خوش و بش کردیم😉 و گلایه بابت سه ، چهار روز سرکار گذاشتن اش😢.
گفت: پیگیر کارهای اعزامم هستم. شروع کردیم🎙:
بسم الله الرحمن الرحیم. ۱۱ خرداد ۱۳۹۵. مشهد ، حسینیه چهارده معصوم حضرت عبدالعظیمی ها. در خدمت آقای ابوعلی هستیم. البته اسم جهادی ایشان ابوعلی است. خودتان را معرفی کنید.
_ خدمت شما عرض شود که ابوعلی هستم، در خدمت شما. حالا قرار نیست این مصاحبه منتشر بشود که ؟ چون اگر منتشر شود، به قول ما اسم و رسم اصلی ما دیگر لو می رود.
+ نه ، اسم و رسم شما محفوظ است ، خیالتان راحت✋ .
_ زنده باشید ان شالله. مرتضی عطایی هستم. حالا شما همان ابوعلی در نظر بگیرید. در خدمتتان هستم.
و الی آخر... یک ساعت و ۴۸ دقیقه صحبت کردیم. مصاحبه ناتمام ماند. همان جا وعده ی جلسه بعدی را از ابوعلی گرفتم. گفت: فردا کار دارم ، ان شاالله برای پس فردا ساعتی 🕒 را هماهنگ کنیم.
این پس فردا شد چهار روز بعد😑. طی این چند روز با دوستان دیگر صدرزاده صحبت کردم.🙋♂
۱۵ خرداد ۱۳۹۵ مصاحبه دوم انجام شد. این بار دو ساعت و ۲۴ دقیقه. طی این دو نوبت مصاحبه ، شیفتگی او به سید ابراهیم ♥️ از سر و رویش می بارید، یک سید ابراهیم 😢 می گفت ، ده تا سید ابراهیم از بغلش 💔 در میآمد .
خیلی از ابوعلی خوشم آمد😌؛ او هم شاید . چرا که هم در زمان مصاحبه، هم خارج از آن، بگو مگوهای😊 زیادی برایم گفت.
درد دلهای زیادی داشت😢💔، خیلی گریه😭 می کرد. می گفت: نمی گذارند بروم. من با تعجب گفتم: آخه یعنی چی؟ با این همه مسئولیت؟ مگه میشه؟ گفت: حالا که شده.🤷♂
از اتفاقات ناگوار و بعضی افراد در لشکر فاطمیون حسابی گله مند بود😖. آن روز خداحافظی و روبوسی کردیم؛ او را به خیر و ما را هم به سلامت. برگشتم تهران و مشغول کارهای روزمره شدم😎.
یک شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ طبق روال هر ساله روز عرفه راهی صنف لباس 👕فروشی ها شدم. با نوای گرم🎤 حاج آقا منصور ارضی که خداوند بر تاییدات و طول عمر ایشان بیفزاید، از روضه حضرت آقا سید الشهدا {صلوات الله علیهم} مستفیض گردیدم.
ساعت پنج ، پنج و نیم جلسه تمام شد. همراه با خیل جمعیت به طرف میدان توپخانه میرفتم. طی مسیر، گوشی همراهم 📱 را روشن کردم پیام ها پشت سر هم آمد. شروع کردم به چک کردن. به یکی از آنها که رسیدم، درجا میخکوب شدم:😓
" مرتضی عطایی ابوعلی به یاران شهیدش پیوست. "😭💔
تازه از روضه آمده بودم. دلم رقیق شده بود. خبر شهادت ابوعلی حسابی منقلبم کرد و ریختم بهم. بی اختیار اشکم سرازیر شد😭. با خودم زمزمه می کردم : چقدر راحت اینها شهادت را میگیرند، چقدر راحت قید همه چیز را زده و دنیا را سه طلاقه میکنند، خوش به حالت ابوعلی! خوش به حالت! روز عرفه رفتی پیش ارباب.😟
روز عرفه رفتی پیش رفیق جون جونیت سید ابراهیم♥️. تو را به خدا یک نگاهی به ما کن. ابوعلی قربانت بروم. ابوعلی فدایت بشوم...
این ها را میگفتم و مثل باران اشک😢 می ریختم و مسیر را میآمدم.
همان جا تصمیم گرفتم، تا چهلمش نشده صحبتهایم با ابوعلی را کتاب کنم.📚 سریع دادم مصاحبه ها 🎙 را پیاده کردند. خیلی تلاش کردم، اما قسمت نشد کار تا چهلم آماده شود.
و امروز در سالگرد جناب مرتضی عطایی این افتخار نصیبم شد که بتوانم این مصحف 📖 را تقدیم درگاهش کنم؛ ان شاالله که توشه ای باشد برای آخرتم.
در پایان ضمن عرض ارادت به تمام کسانی که در تهیه این کتاب یاری ام کردند، دست بوس همه ی آن ها هستم؛ دانیال عزیز که علاوه بر معرفی دوستان شهید، تصاویر زیادی از ابوعلی را در اختیارم گذاشت؛ جنابان 'جرجانی' پدر و برادر خانم همسر شهید مرتضی عطایی که حدود ۱۰۰ تصویر به بنده دادند؛ مهدی شهبازی که زحمت پیاده کردن مصاحبه ها را متقبل شد و صمدی عزیزم که همیشه در کنارم بوده و خواهد بود.
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
ان شاالله 🙏💚
علی اکبری مزدآبادی
۲۰ مرداد ۱۳۹۶
...💔...
⚪️ ادامہ دارد ...
#دلتنگی_شهدایی 🌼🌿
وقت آن شد که دل رفته به ما باز آری :)...
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_قاسم_سلیمانی 💚
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
#وصیت_نامه 📃💔
اگر روزی به فکر شهادت نبودید، فردایش را روزه بگیرید.
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh