eitaa logo
در محضر استاد
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
19 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ پرهیز از استخفاف روزه 🔹روزه را هم نباید استخفاف کرد و سبک شمرد. بعضی روزه را به شکلی می‌گیرند (حالا این شوخی است) که- العیاذبالله- اگر من به جای خدا بودم اصلًا روزه اینها را قبول نمی‌کردم. من افرادی را سراغ دارم که اینها در ماه رمضان شب تا صبح را نمی‌خوابند اما نه برای اینکه عبادت کنند، بلکه برای اینکه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هی چای می‌خورند، اول طلوع صبح که شد نمازشان را می‌خوانند و می‌خوابند، چنان بیدار می‌شوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار. آخر این چه روزه‏ای شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد برای اینکه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نکند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟! به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است، یعنی‏ ای روزه! من اینقدر از تو تنفر دارم که می‌خواهم رویت را نبینم! 🔹ما هرگز نباید به عبادت استخفاف کنیم. ما باید مسلمان کامل و جامع باشیم. ارزش اسلام به جامعیت آن است. نه آن‏طور باشیم که فقط به عبادت بچسبیم و غیر آن را رها کنیم و نه مثل آنها که اخیراً پیدا شده‌اند باشیم که اسلام را فقط به‏ تعلیمات اجتماعی‌‏اش بشناسیم و به عبادت استخفاف کنیم، عبادت را تحقیر کنیم. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آزادی معنوی، صفحه 89 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
مقام حضرت خدیجه(سلام الله علیها) 🔹على(ع) و خديجه(س) نقش مؤثرى در ساختن تاريخ اسلام دارند. اگر فداكاري هاى اين زن -كه از پيغمبر(ص) پانزده سال بزرگتر بود- نبود، از نظر علل ظاهرى مگر پيغمبر(ص) مى‏توانست كارى از پيش ببرد؟ تاريخ ابن اسحاق راجع به مقام خديجه(س)‏ و نقش او در پشتيبانى از پيغمبر اكرم(ص) و مخصوصاً در تسلّى بخشى به پيغمبر اكرم(ص)، مى‏نويسد: بعد از مرگ خديجه‏(س) كه ابو طالب هم در آن سال از دنيا رفت، واقعاً عرصه بر پيغمبر اكرم(ص) تنگ شد. 🔹تا آخر عمرِ پيغمبر(ص) هرگاه اسم خديجه‏(س) را مى‏بردند، اشك مقدّسشان جارى مى‏شد. عايشه مى‏گفت: يك پيرزن كه ديگر اين قدر ارزش نداشت، چه خبر است؟ مى‏فرمود: تو خيال مى‏كنى من به خاطر شكل خديجه‏(س) مى‏گريم؟ خديجه(س)‏ كجا و شما و ديگران كجا؟!. ✅ثروت خديجه(س) و شمشير على(ع)‏ 🔹اين را هم به شما عرض كنم: گاهى خود ما مسلمانان حرف هايى مى‏زنيم كه نه با تاريخ منطبق است و نه با قرآن، با حرف هاى دشمن ها منطبق است؛ يعنى حرفى را كه يك جنبه‏اش درست است به گونه‏اى تعبير مى‏كنيم كه اسلحه به دست دشمن‏مى‏دهيم، مثل اينكه برخى مى‏گويند اسلام با دو چيز پيش رفت: با مال خديجه(س)‏ و شمشير على(ع)، يعنى با زر و زور. اگر دينى با زر و زور پيش برود، آن چه دينى مى‏تواند باشد؟! آيا قرآن در يك جا دارد كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ آيا على(ع) يك جا گفت كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ 🔹شك ندارد كه مال خديجه(س)‏ به درد مسلمين خورد اما آيا مال خديجه‏(س) صرف دعوت اسلام شد، يعنی پول خديجه(س)‏ را به كسى دادند و گفتند بيا مسلمان شو؟ آيا يك جا انسان در تاريخ چنين چيزى پيدا مى‏كند؟ يا نه، در شرايطى كه مسلمين و پيغمبر اكرم در نهايتْ درجه سختى و تحت فشار بودند جناب خديجه(س) مال و ثروت خودش را در اختيار پيغمبر(ص) گذاشت ولى نه براى اينكه پيغمبر(ص)- العياذ باللَّه- به كسى رشوه بدهد، و تاريخ نيز هيچ گاه چنين چيزى نشان نمى‏دهد. مال خديجه(س) خدمت كرد اما نه خدمت رشوه دادن كه كسى را با پول مسلمان كرده باشد، بلكه خدمت به اين معنى كه مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خديجه(س) توانستند سدّ رمقى كنند. 🔹شمشير على(ع) بدون شك به اسلام خدمت كرد و اگر شمشير على(ع) نبود سرنوشت اسلام سرنوشت ديگرى بود اما نه اينكه شمشير على(ع) رفت بالاى سر كسى ايستاد و گفت: يا بايد مسلمان بشوى يا گردنت را مى‏زنم، بلكه در شرايطى كه شمشير دشمن آمده بود ريشه اسلام را كند، على(ع) بود كه در مقابل دشمن ايستاد. 🔹پس وقتى مى‏گوييم اگر شمشير على(ع) نبود اسلامى نبود، معنايش اين نيست كه شمشير على(ع) آمد به زور مردم را مسلمان كرد؛ معنايش اين است كه اگر شمشير على(ع) در دفاع از اسلام نبود دشمن ريشه اسلام را كنده بود همچنان كه اگر مال خديجه(س) نبود فقر، مسلمين را از پا درآورده بود. اين كجا و آن حرف مفت كجا؟! (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚حماسه حسينى جلد1، صفحه 379 و سيرى در سيره نبوى، صفحه215 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
✅برخی خصوصیات امام حسن(علیه السلام‏) 🔹چون امروز روز ولادت امام مجتبی(ع) بود قهراً باید تیمّناً و تبرکاً نامی از این وجود مقدس ببریم. امام یعنی پیشوا، یعنی آن کسی که الگو و مقتدا قرار می‌گیرد. 🔹امام مجتبی(ع) آن وقت واقعاً برای ما امام است که عملًا الگو و مقتدا باشد. یکی از خصوصیاتی که از زندگی این بزرگوار نقل شده است در همین مسئله‌ حضّ بر طعام مسکین است. ایشان چند بار هرچه داشتند دو قسمت کردند، یک قسمت را به مصرف مساکین و فقرا رساندند و قسمت دیگر را برای خود نگهداری کردند. 🔹سفر حج را مخصوصاً از مدینه تا مکه پیاده می‌رفتند نه از آن جهت که مال و مرکوب و چنین امکانی نداشتند، امکانش را هم داشتند ولی مخصوصاً برای اینکه‏ افْضَلُ الْاعْمالِ احْمَزُها، برای اینکه همه یاد بگیرند، برای اینکه نفس انسان بیشتر خاضع و خاشع بشود و برای اینکه در مقابل خدای متعال بیشتر اظهار عبودیت کرده باشد، در سفر حج این‏گونه عمل می‌کرد. ایشان ضرب‏ المثل حلم و بردباری و تحمل‏‌اند، با توجه به این نکته که امام حسن‏(ع) همان نشاط را برای شهادت و شهید شدن دارد که امام حسین‏(ع) دارد. 🔹اگر انسان خوب توجه کند آنوقت می‌فهمد که به یک معنا مظلومیت امام حسن‏(ع) حتی از امام حسین(ع) بیشتر است. همان نشاط شهادتی که در امام حسین(ع) هست در امام حسن(ع) هست ولی امام حسن(ع) در دوره‌ای قرار گرفته که باید صبر و خودداری کند تا موقع و وقت برسد و آن موقع و وقت، وقتی است که ایشان از دنیا رفته‌اند و نوبت به برادرشان اباعبدالله الحسین(ع) رسیده است. حضرت تمام اینها را با چه حلم و صبری تحمل می‌کند که عجیب و فوق‌العاده است! هیچ به روی بزرگوار خودش نمی‌آورد. برای اشخاص فهیم و حساس، رنجهای روحی از رنجهای جسمی خیلی بالاتر است. جراحت زبان از جراحت شمشیر خیلی بالاتر است. جراحت شمشیر التیام‌‏پذیر است ولی جراحت زبان التیام‌‏پذیر نیست. جراحت شمشیر بیشتر قابل تحمل است از جراحت زبان. امام حسین(ع) را در روز عاشورا با جراحات شمشیر مجروح کردند، گو اینکه جراحت زبانی هم کم و بیش بود، ولی امام حسن(ع) در این جهت عجیب است. 🔹معاویه سران شیطان خودش را جمع می‌کرد، بعد امام مجتبی(ع) را دعوت می‌کرد. یک یک شروع می‌کردند به زخم زبان زدن و چه زخم زبان‏هایی! امام البته یک یک اینها را جواب می‌داد. اما اینها یک امر کوچکی نیست. و از اینها بالاتر اینکه در روزهای جمعه که نماز جمعه خوانده می‌شد و در آن نماز جمعه‏‌های اینها اگر امام حسن(ع) شرکت نمی‌کرد متهم به الحاد و تفریق جماعت مسلمین می‌شد، خطیب جمعه بالای منبر و در حضور امام حسن(ع) پدر بزرگوارش علی(ع) را سبّ و لعن می‌کرد. اینها شوخی نیست. 🔹این است که برای امام حسن(ع) درست گفته‌اند که کوچک‌ترین مصیبتهایش همان مصیبت مرگش بود. وقتی که مسموم شد این مسمومیت کوچک‌ترین رنجی بود که او در دنیا دید. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آشنایی با قرآن، جلد 9، صفحه41 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«احياء» و «شب زنده داری» 🔹به مناسبت اين ماه كه ماه مبارك رمضان است و ماه عبادت و دعاست و بالخصوص به مناسبت اين ايّام و ليالى كه ايام و ليالى قدر است و شبها شبهاى احياء است، بحث خودم را از همين كلمه «احياء» شروع مى‏كنم. كلمه «احياء» يعنى زنده كردن، نقطه مقابل «اماته» كه به معنى ميراندن است و احياء اين شبها يعنى اين شبها را زنده نگهدارى كردن و شب‏زنده‏دارى كردن. 🔹اين كلمه چنين مى‏رساند كه شب -كه قسمتى از وقت انسان است- دو حالت دارد: ممكن است شبِ كسى زنده باشد و ممكن است شبِ او مرده باشد. شبِ زنده آن شبى است كه انسان تمام يا لااقل پاسى از آن شب را با ياد خدا و با مناجات و راز و نياز با ذات پروردگار به سر ببرد، و شب مُرده آن شبى است كه انسان تمام آن شب را با غفلت و فراموشى ذات مقدس پروردگار بسر ببرد. 🔹ممكن است كسى خيال كند كه اين تعبير يك تعبير مجازى است، يك نوع تعارف است: شب كه زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب است، زمان است. مقدارى از زمان كه اين نيمكره زمين كه ما در روى آن زندگى مى‏كنيم مواجه با خورشيد نيست و نور خورشيد نمى‏تابد، به آن مى‏گويند «شب».شب به هر حال شب است؛ شب نه زندگى دارد و نه مردگى.راين سخن راست است ولى آن كسى كه مى‏گويد احياء، شب را زنده نگه داشتن، مقصودش اين نيست كه اين قطعه زمان را شما زنده نگه داريد؛ مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در اين قطعه از زمان. 🔹به عبارت دقيق‏تر، برخلاف آنچه كه ابتدائاً تصور مى‏شود، ما خيال مى‏كنيم زمان يك چيز است كه همه ما در داخل آن قرار گرفته‏ايم؛ در صورتى كه اين‏جور نيست. زمانى كه ما روى آن حساب مى‏كنيم، ساعات و دقايق و هفته‏ها و ماه‏ها و سالها را حساب مى‏كنيم، آن، زمان ما نيست، زمان اين زمين است. زمان ما يك حقيقتى است متحد با وجود خود ما، جزء وجود ماست. زمانِ ما، زمان وجود ما از خود ما منفك و جدا نيست؛ چيزى كه هست ما اين زمان را كه مقدار و اندازه دارد با زمان زمين حساب مى‏كنيم، با آن تطبيق مى‏كنيم، بعد خيال مى‏كنيم زمان يك چيز است و همه ما در آن قرار گرفته‏ايم. نه، زمان من يك چيز است، زمان شما يك چيز ديگر است يعنى مخصوص خودتان است؛شما چون وجودتان يك وجود متحرك و سيال و متغيّر است، يك زمان در درون خودتان داريد، من هم يك زمان در درون خودم دارم. 🔹حال كه اين مطلب را دانستيم معنى احياء شب قدر را مى‏دانيم. زمان را زنده نگه داريم يعنى زمان خودمان را زنده نگه داريم، هر كداممان آن زمانى را كه در درون ماست زنده نگه داريم. آن زمانى كه در درون ماست چيست؟ آن همان خود ما هستيم، از حقيقتِ ما جدا نيست. پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داريم يعنى خودمان يك شب واقعاً زنده باشيم، واقعاً زنده زندگى كنيم نه اينكه مرده زندگى كنيم. 🔹در اخبار و احاديث وارد شده است كه در روز قيامت، گذشته انسان و زمان گذشته انسان را به انسان ارائه مى‏دهند و انسانها مختلف مى‏بينند؛ وقتى نگاه مى‏كنند يك موجودى را مى‏بينند كه قطعاتى از آن سياه و تيره است و قطعاتى از آن سفيد و درخشان، تعجب مى‏كند: اين چيست كه به او ارائه داده‏اند؟! مى‏گويند اين زمانِ توست، اين عمر توست. آن ساعاتى كه اين زمان را، اين عمر را روشن و نورانى نگه داشته‏اى، آن ساعاتى كه پروازى داشته‏اى، شورى داشته‏اى، عشقى داشته‏اى، دلت به ياد خدايت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانى است. آن ساعاتى كه در آن ساعات خدمتى كرده‏اى، كار مفيدى انجام داده‏اى، ساعات نورانى توست. و اما آن ساعاتى كه در آن ساعات غافل بوده‏اى، غرق در شهوات بوده‏اى، برخلاف رضاى خدا قدم برداشته‏اى، آنها دوران تيرگى و تاريكى عمر توست. اين زمانِ توست، اين عمر توست. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آزادی معنوی، صفحه 39 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ ۱۲ اردیبهشت‌ماه سالگرد شهادت استاد آیت‌الله مرتضی مطهری(ره) گرامی باد. ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
☑️پیام حضرت امام خمینی (ره) به ملت ایران به مناسبت شهادت آیت الله مرتضی‌ مطهری(ره)‌ بسم الله الرحمن الرحیم‌ انا لله و انا إلیه راجعون 🔹اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعه أسف‌انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری- قدس سره- را تسلیت و تبریک عرض می‌کنم. تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. 🔹تسلیت در شهادت مردی که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب می‌شد. در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان ثُلمه‌ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و می‌کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می‌بخشند و به ظلمتها نور می‌افشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می‌گویم. 🔹من گرچه فرزند عزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. مطهری که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی‌ پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی‌اش نمی‌رود. 🔹تروریستها نمی‌توانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می‌شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه‌های گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی‌نشیند. اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحی تا کنون بر شهادت توأم با شهامت بوده. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه‌های اسلام است. مَا لَکُم لا تُقاتِلونَ فِی سَبیلِ اللَّهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرّجالِ وَ النّساءِ وَ الولدانِ. 🔹اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می‌خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در اسلام را بترسانند، بد گمان کرده‌اند. از هر موی شهیدی از ما و از هر قطره خونی که به زمین می‌ریزد، انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می‌آید. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید و الّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد، برای اعاده چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام بپاخاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی‌کند. ما برای فداکاری حاضر و برای شهادت در راه خدا مهیا هستیم. 🔹اینجانب روز پنجشنبه سیزده اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای عمومی اعلام می‌کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می‌نشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسألت می‌نمایم. سلام بر شهدای راه حق و آزادی. روح الله الموسوی الخمینی‌ 11 اردیبهشت 1358/ 4 جمادی الثانی1399 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
📌مراسم سوگواری به مناسبت شهادت استاد مطهری(ره) با حضور حضرت امام خمینی(ره) در قم- سال 58📌 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌مصاحبه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در مورد شخصیت شهید مطهری(ره)-سال 63📌 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در مراسم بزرگداشت شهید مطهری(ره)- سال 66📌 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
📚 مسابقه بزرگ کتابخوانی از ۶۰ صفحه منتخب کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام 📦 جوایز مسابقه (هدیه خیرین): 🔸ده جایزه یک میلیون تومانی 🔸بیست جایزه ۳۰۰ هزار تومانی 🔻شرکت در مسابقه از طریق: «اپلیکیشن جامع استاد مطهری» (دریافت با ارسال عدد ۱ به ۴۰۴ ۴۰۴ ۱۰۰۰) ❗️نصب اپلیکیشن و شرکت در مسابقه رایگان است. 🔸توضیحات بیشتر در: motahari.ir ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
☑️ ذکر مصیبت امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) 🔹ایام از یک طرف ایام و لیالی احیاء است، ایام و لیالی دعاست، ایام و لیالی عبودیت و بندگی کردن است و از طرف دیگر ایام شهادت مولای متقیان علی(ع) است، ایام شهادت آن مردی که یکی از بزرگ‌ترین بندگان خداست. بعد از پیغمبر اکرم(ص) ما بنده‌‏ای به این بندگی سراغ نداریم. 🔹رسول اکرم به قاتل امیرالمؤمنین علی (ع) لقب «اَشْقَی الاْخِرین» داده بود. رسول خدا(ص) سخن به گزاف نمی‌گفت. برای آن این لقب را داده بود که با شهادت علی (ع) لطمه بزرگی به عالم اسلام وارد شد که غیر قابل جبران بود. اشخاص بزرگ همه وقت وجودشان مفید است، ولی گاهی از نظر اجتماعی در یک موقع خاصی قرار می‌گیرند که وجود آنها در آن موقع خیلی حساسیت پیدا می‌کند. 🔹یک شخصیت اجتماعی گاهی در یک موقعیت قرار می‌گیرد که سرنوشت یک ملت عظیم را در دست می‌گیرد و لحظات خاصی پیش می‌آید که اگر در آن لحظات از بین برود، از بین رفتنش از بین رفتن فرد نیست، از بین رفتن حق است، از بین رفتن یک رژیم و یک مسلک است. 🔹نتیجه طبیعی از میان رفتن علی (ع) روی کار آمدن خطرناکترین حزبی{خوارج} بود که تاریخ اسلام به خود دیده است. این است که فاجعه شهادت علی(ع)، قطع نظر از مقام قدس و قربی که علی(ع) در نزد خدا دارد، زیان بزرگی برای ملت مسلمان بود که اثرش برای همیشه در تاریخ باقی ماند. 🔹تخمین زده‌اند در حدود چهل و پنج ساعت از ضربت خوردن علی(ع) تا وفات و شهادتش یعنی تا آن لحظه‌ای که مرغ روحش به عالم ملکوت پرواز کرد فاصله شد و به نظر من این مدت چهل و پنج ساعت از حیرت‌انگیزترین دوره‌های زندگی علی(ع) است. شخصیت علی را در این چهل و پنج ساعت انسان می‌بیند. یقین و ایمان علی در این چهل و پنج ساعت بر دیگران نمایان می‌شود. از نظر خود او لحظات و ساعاتی است که جایزه خودش را گرفته است، مسابقه را به نهایت رسانده است، با کمال افتخار می‌خواهد نزد پروردگارش برود. علی(ع) چیز دیگری است. 🔹وقتی که در احد شهید نشد ناراحت شد. رفت خدمت رسول اکرم(ص): یا رسول الله شما به من این‏طور فرموده بودید که خداوند شهادت را روزی من می‌کند، پس چطور من در احد شهید نشدم؟ فرمود: علی جان دیر نمی‌شود، تو حتماً شهید این امت خواهی بود. بعد پیغمبر(ص) یک سؤال مانندی از علی(ع) کرد: علی جانم! بگو آن وقتی که در بستر شهادت افتاده باشی چگونه صبر خواهی کرد؟ چه جوابی می‌دهد! یا رسولَ الله! آنجا که جای صبر نیست، آنجا جای بُشری‏ است و جای شکر و سپاسگزاری است. 🔹همیشه علی(ع) به دنبال این گم گشته خودش می‌رفت. اجمالاً می‌دانست که این فرق او در راه خدا شکافته خواهد شد. می‌گفت خدایا آن لحظه نازنین، آن لحظه زیبا، آن لحظه پرلذّت و پربهجت چه لحظه‌ای خواهد بود؟ پیغمبر(ص) به علی(ع) فرموده بود که شهادت تو در ماه رمضان است، در آن ماه رمضان سال 41 هجری علی(ع) مثل اینکه قلبش احساس کرده بود که دیگر هرچه می‌خواهد واقع بشود در این ماه رمضان واقع می‌شود. بچه‌های علی(ع) احساس کرده بودند که در این ماه رمضان علی(ع) یک حالت انتظار و اضطراب و دلهره‌ای دارد، مثل اینکه انتظار یک امر بزرگی را می‌کشد. 🔹یکی از آن جمله‌های بسیار زیبای امیر المؤمنین(ع) که در خلال همین چهل و پنج ساعت ایراد کرده این است؛ دیگران خیلی مضطرب و ناراحت بودند، اشک می‏‌ریختند و گریه می‌کردند ولی خودش اظهار بشاشت می‌کرد، فرمود: به خدا قسم که اگر مُردم من هیچ کراهتی ندارم، یک ذرّه کراهت ندارم. این برای من یک امر نشناخته‌‏ای نبود، یک مهمان ناشناخته‏‌ای نبود، یک مهمان شناخته شده بود. بعد فرمود: می‌دانید مَثَل من مَثَل کیست؟ مَثَل آن عاشقی است که به دنبال مطلوب و معشوق خودش می‌رود و او را می‌یابد. مَثَل من مَثَل آن تشنه‌ای است که در یک شب تاریک دنبال آب می‌رود ناگهان آب را پیدا می‌کند، چقدر خوشحال می‌شود! (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آزادی معنوی، صفحه 53 و بیست گفتار، صفحه 220 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت مظلومانه مولی الموحدین امام علی(ع) تسلیت باد. 🏴 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
❇️ «بنیاد علمی و فرهنگی شهید مطهری» برگزار می‌کند: 🟡 وبینارهای «بازشناسی استاد مطهری»(۱) ✅ حجت‌الاسلام دکتر قاسم کاکایی 🔹موضوع: مطهری آن‌گونه که من شناختم سه‌شنبه ۲/۱۴، ۱۸:۳۰ ✅ دکتر امیرعباس علیزمانی 🔹موضوع: مطهری چگونه مطهری شد؟ چهارشنبه ۲/۱۵، ۱۸:۳۰ ✅ حجت‌الاسلام دکتر محمدعلی مهدوی راد 🔹موضوع: «اقامه قرآن» در اندیشه استاد مطهری پنج‌شنبه ۲/۱۶، ۱۸:۳۰ پخش زنده از: motahari.ir/live و http://instagram.com/motahari.ir
✅ دهه‌های با فضیلت در سال از نظر دستورهای اسلامی 🔹از نظر دستورهای اسلامی لااقل دو ده شب در سال هست که وضع خاصی دارند و عنایت خاصی به آنها هست. 1⃣ یکی ده شب اول ماه ذی‌الحجه است. شاید از نظر فضیلت هیچ ده شب متوالی مثل این ده شب وجود ندارد. موسی(ع) در اول ذی‌القعده به میقات الهی رفت و یک میقات و به اصطلاح یک نوع خلوت سی شبی با خدای خودش داشت، ولی مثل اینکه در آن سی شب نتوانست به پایان برساند، لذا تکمیل شد به ده شب دیگر و شد چهل شب، یک اربعین. آن ده شبی که با آن تکمیل شد، همین ده شب اول ذی‌الحجه بود. و لهذا در اخبار و روایات ما نمازی وارد شده که در دهه اول ذی‌الحجه بین نماز مغرب و عشاء خوانده می‌شود. در کتاب‌های دعا هم برای این شبها آداب خاصی هست و اهل معنا معتقدند که در این شبها آثار خاصی هست که در شبهای دیگر نیست؛ یعنی اگر کسی به دستورهایی که در باره این شبها رسیده عمل کند آثار خاصی دارد. 2⃣ ده شب دیگری که در فضیلتْ بعد از این ده شب است -اگرچه بعضی از شبهایش افضل از شبهای این ده شب است- ده شب آخر ماه مبارک رمضان است. رسول خدا(ص) از شب بیست و یکم ماه رمضان دستور می‌دادند دیگر برای ایشان بستر پهن نشود و این ده شب را در مسجد به حال اعتکاف به سر می‌بردند. آنچه برای موسی(ع) در آن چهل شب حاصل شد، برای امت اسلام در ماه رمضان حاصل می‌شود و شب قدر در واقع برای آن کسی است که این وظیفه خودش را به پایان می‌رساند. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آشنایی با قرآن، جلد 13، صفحه 67 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
تذکراتی برای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان‏ 🔹این شبها را شب «احیاء» هم می‌‏نامند. احیاء یعنی زنده کردن، زنده نگه‏داشتن. در فارسی هم می‌بینید ترجمه‌‏اش را شب‏‌زنده‌‏داری آورده‌اند و چه تعبیر عالیی است! این تعبیر می‌خواهد بگوید که یک وقت هست شب برای ما مرده است و یک وقت هست شب برای ما زنده است. 🔹چطور می‌شود که شب مرده باشد یا شب زنده باشد؟ بستگی دارد که ما چگونه باشیم، وقتی که انسان مانند یک لاشه بیفتد؛ سر شب می‌خورد، بعد هم خستگی و کسالت و سیری، تا صبح می‌‏افتد مثل لاشه‏‌ای که فقط نفس می‌کشد، او دیگر حیات ندارد؛ خودش مرده است، شبش هم قهراً مرده است. از آن بدتر این است که انسان نخوابد ولی شب را در زیر صفر بگذراند، به فسق و فجور و گناه و معصیت بگذراند. این از مردن یک درجه هم پایین‌‏تر است، زیر صفر است. 🔹و اما شب را زنده نگه‏داشتن به این است که انسان خودش در آن شب زنده باشد یعنی حیات معنوی داشته باشد. حیات معنوی انسان به یاد خداست. به هر اندازه و در هر حالت که قلب انسان از خدا غافل نباشد انسان زنده است؛ روزش زنده است شبش هم زنده است. و هستند و بوده‌اند انسانهایی که در خواب هم زنده‌‏اند، یعنی خواب و بیداری برای آنها علی ‏السویّه است. در عین اینکه می‌خوابند و همان استفاده جسمانی که ما از خواب می‌بریم- یعنی رفع کسالت- آنها هم می‌برند، ولی این خوابْ مشاعر آنها را از کار نمی‌اندازد یعنی در عالم خواب هم بیدارند، یعنی وقتی هم که خواب هستند چون خدا هرگز از قلب آنها بیرون نمی‌رود خوابشان هم بیداری است. در کوچه راه می‌روند باز هم زنده‌‏اند، در مغازه هستند معامله می‌کنند مشغول کسب و کار خودشان هستند باز هم زنده هستند، یعنی هرگز کسب و کار و شغل و گرفتاری و غم و غصه و چک و سفته و امثال اینها آنها را از خدا غافل نمی‌کند. روزشان بیدار، شبشان هم بیدار. 🔹حال، ما در سال لااقل یکی دو سه شب را به عنوان تشبّه به اولیای خدا زنده نگه داریم یعنی واقعاً کوشش کنیم که در این شبها تمام شب را به یاد خدا بسر ببریم، حالت توبه و استغفار داشته باشیم، برای خودمان از خدا چیز بخواهیم؛ این خودش یعنی یاد خدا. به همین شکل به یاد خدا باشیم که دائماً از خدای متعال بخواهیم و مسئلت بکنیم. یکی از بزرگان می‌گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می‌کنیم به خدا می‌گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی‌کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه‌‏ها و عقده‌ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده‌ها را از جلو چشم ما بردار؛ به این «بگیر» ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده. اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می‌شود و «بده»ها به اجابت مقرون می‌شوند. 🔹نکته دیگر این است‏ هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می‌خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می‌کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست. ادب عبودیت اقتضا می‌کند که انسان از خدا بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می‌خواهد، اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الّا من خیلی اوقات گمراه می‌شوم، چیزهایی برای خود می‌خواهم که نباید بخواهم. چه دعای بزرگی است! 🔹در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «خدایا اگر زمانی من گنگ و لال شدم نفهمیدم از تو چه باید بخواهم، خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلًا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه‏‌ای نیست»(1). یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلًا قلب من را خودت هدایت کرده‌ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطف های توست. یکی از شرایط دعا، همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی‏‌منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گناهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بنده‌‏ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند. 1- فیض الاسلام،خطبه 218 (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آشنایی باقرآن،جلد 9،صفحه54 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
مسأله فلسطین 🔹اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا(ص) محترم باشیم، باید این اصل را زنده کنیم. اگر پیغمبر اسلام زنده می‌بود، امروز درباره چه مسئله‌ای می‌اندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم می‌خورم که پیغمبر اکرم(ص) در قبر مقدسش امروز از یهود می‏‌لرزد. این یک مسئله‌ دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم واللهِ مرتکب گناه شده‌ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است. 🔹گذشته از جنبه اسلامی، قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست؛ مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانه‌اش بیرون کرده‌اند. تاریخچه فلسطین چیست؟ مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت کرده‌اند. تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزار ساله، کی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ کی بوده است که بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین دراختیار مسیحیها بود، چطور شد که یک‌دفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟ یکی از قضایایی که کارنامه قرن ما را تاریک می‌کند همین قضیه است. 🔹واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیه‌‏ای که دل پیغمبر اکرم(ص) را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی(ع) را خون کرده، این قضیه است. اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم به عزاداری حسین بن علی(ع) ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی(ع) امروز بود و خودش می‌گفت برای من عزاداری کنید، می‌گفت چه شعاری بدهید؟ اگر حسین بن علی(ع) بود می‌گفت: اگر می‌خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. 🔹ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا(ص) داریم؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب(ع) بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعد از این، داستانی را که ما از علی بن ابیطالب(ع) نقل می‌کنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابیطالب(ع) شنید دشمن‏ به کشور اسلامی حمله کرده است. فرمود: "شنیده‌ام زینت یک زن مسلمان را یا زنی که در حمایت مسلمانان است گرفته‌اند؛ شنیده‌ام دشمن سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته یا اسیر کرده است، متعرّض زنان آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است، اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست". 🔹آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی‌کنند؟ واللهِ این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما می‌کنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر(ص) فرمود: «هرکس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد می‌کند: مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست». چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتاب‌های خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 حماسه حسینی، جلد 1،صفحه 270 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
🔴قابل توجه اعضای محترم کانال🔴 از این پس تمامی امور مربوط به برگزاری دوره(معرفی کتاب،اعلام محدوده مطالعه،گزیده مطالب کتاب،زمان برگزاری آزمون و...) از طریق کانال زیر اطلاع رسانی خواهد شد 👇👇👇 https://eitaa.com/motaharidoreh1400 👆👆👆 و کانال فعلی طرح صرفاً به بیان دیدگاه و سخنان استاد شهید مطهری(ره) در موضوعات و مناسبت های مختلف اختصاص خواهد یافت. لازم است شرکت کنندگان محترم در دوره، سریعاً نسبت به عضویت در کانال فوق اقدام نمایند. با تشکر ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
عبودیت و بی نیاز شدن روح از بدن‏ 🔹انسان در نتیجه تقرب به خداوند -و تقرب به خداوند در نتیجه عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار- می‌رسد به این مرحله که درعین اینکه بدنش نیازمند به روح است، روحش از بدنش بی‌نیاز می‌شود، چطور؟ ما الآن، هم روحمان نیازمند به بدنمان است، هم بدنمان نیازمند به روحمان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمی‌تواند کاری بکند. اما آیا همه انسانها همین جورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه انسانهایی در نتیجه تقرب به خدا و عبودیت پروردگار، می‌رسند به این حد که لااقل روحشان از بدنشان بی‌نیاز می‌شود. چطور بی‌نیاز می‌شود؟ یعنی این قدرت را پیدا می‌کنند که به اصطلاح روح را از این بدن تخلیه کنند یعنی همان استقلال روح را در مقابل بدن حفظ می‌کنند. 🔹در زمان خودمان، هستند چنین اشخاصی که قدرت دارند تخلیه کنند، یعنی روح را از بدن منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن می‌بیند. بدنِ خودش را می‌بیند که در اینجا مثلاً مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر می‌کند، افق وسیعتری را دارد می‌بیند. شیخ شهاب الدین سهروردی عبارتی دارد، می‌گوید ما حکیم را حکیم نمی‌شماریم مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند. 🔹برای ما خیلی این حرفها سنگین و زیاد است. چنین چیزهایی را باور نمی‌کنیم؛ حق هم داریم باور نکنیم، برای اینکه ما خیلی از این مراحل پرت هستیم. ولی از آن بدبینی و باورنکردن‌های خودتان کمی پایین بیایید. ما که نرفته‌ایم، ما که راه عبودیت را همان قدم اولش را هم طی نکرده‏‌ایم تا ببینیم آیا همین مقدار اثر در عبادت خدا هست؟ ما یک ماه رمضان یک روزه درست نگرفتیم. شما همین یک ماه رمضان را واقعاً تجربه کنید؛ شما همه کارها را در دنیا تجربه می‌کنید، یک ماه رمضان را تجربه کنید و یک روزه واقعی، همین‌طور که پیغمبر اکرم(ص) فرموده است و ائمه اطهار(علیهم السلام) دستور داده‌اند بگیرید، یعنی اولاً ظاهر روزه را که ترک کردن مأکولات و مشروبات و یک عده مسائل دیگر است عمل کنیم. این کار را که البته همه ما می‌کنیم. ولی آن روزه‏‌ای که در حدیث «روزه خاص» تعبیر شده است آن روزه را هم بگیریم؛ یعنی در این یک ماه، تنها دهان ما روزه نگیرد، زبان ما هم روزه بگیرد. در ماه رمضان کوشش کنیم که زبان ما غیبت نکند، دروغ نگوید ولو این دروغ برایمان منافع زیادی دارد؛ زبان ما افطار نکند، چون روزه تنها به نخوردن نیست. پیغمبر(ص) فرمود: «رُبَّ صائِمٍ لا حَظَّ لَهُ الَّا الْجوعُ وَ الْعَطَشُ‏؛ ای بسا روزه دارهایی که حظّ و بهره‌ای ندارند جز گرسنگی و تشنگی». زبان ما بیهوده و لغو نگوید، جز حرفی که مورد نیاز زندگی دنیای ما یا آخرت ماست حرف دیگری نزند. گوش ما غیبت نشنود، لهو و لعب نشنود، فحش نشنود؛ چشم ما به ناموس مردم خیره نشود؛ دست ما به طرف خیانت دراز نشود؛ قدم ما به طرف خیانت و ظلم نرود. در مقابل، این ماه رمضان را ماه اطعام و دلجویی و محبت و احسان و خدمت قرار بدهیم. امتحان کنیم، یک ماه رمضان کوشش کنیم انسان باشیم، آن وقت شما ببینید بعد از یک ماه، عبادت و عبودیت اثر خودش را می‏بخشد یا نمی‏بخشد؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه شما را عوض می‌کند یا نمی‌کند؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه به شما ربوبیت یعنی خداوندگاری و تسلط و قدرت می‌دهد یا نمی‌دهد. اگر دیدید نداد، مراحل بعد را انکار کنید. اما اگر دیدید در این یک ماه این مقدار ربوبیت و تصاحب یعنی تسلط بر نفس خودتان، بر غرائز و شهوات خودتان، بر اعضاء و جوارح خودتان پیدا می‌کنید پس باور کنید که مراحل دیگر هم عملی است. 🔹آیا از این بالاتر هم هست؟ آیا این مَرکب عبودیت از این هم بیشتر انسان را به خدا نزدیک می‌کند و از این بیشتر هم به انسان قدرت و توانایی می‌دهد؟ بله، می‌رسد به مرحله‌‏ای که هر تصرفی که بخواهد، در بدن خودش می‌کند. حتی این قدرت را پیدا می‌کند جلو حرکت قلب خودش را یک ساعت بگیرد و نمیرد، قدرت پیدا می‌کند دو ساعت نفس نکشد و نمیرد، قدرت پیدا می‌کند که با همین بدن طی الارض کند؛ بله قدرت پیدا می‌کند. این اثر عبادت است. 🔹آیا از این بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمی‌کنید، بالاترش هم هست. آن مرحله بالاتر، آن قدرتی است که بنده‏ای در اثر بندگی و عبودیت خداوند می‌تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، می‌تواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، می‌تواند قرص ماه را دو نیم کند، بله می‌تواند. اما این مراحل از ما خیلی دور است. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آزادی معنوی، صفحه 67 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
شب آخر ماه مبارک رمضان 🔹به عنوان تذکر و یادآوری عرض می‌کنم. شب آخر ماه مبارک رمضان است. در دعای دهه آخر این مضمون را همیشه می‌خوانیم، می‌گوییم که خدایا این ایام ماه رمضان است که منقضی شد و شبهای این ماه است که متصرّم شد و گذشت، یعنی شبهای پرخیری و روزهای پربرکتی گذشت و رفت. اللهُمَّ انْ کنْتَ رَضیتَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنّی رِضاک خدایا اگر در این ماه از ما راضی شدی پس بر رضای خودت بیفزا وَ انْ لَمْ ‏تَکنْ رَضیتَ عَنّی فَمِنَ الْآنَ فَارْضِنی‏ و اگر راضی نشده‌‏ای، خدایا از تو مسئلت داریم الآن از ما راضی باش. و شب آخر ماه رمضان تقریباً آخرین فرصت است برای اینکه انسان جلب مغفرت و رضایت پروردگار را بکند و در حدیث است که آن مقدار که مغفرت خدای متعال در همه این ماه شامل حال بندگان شده است در این شب و روز آخر شامل حال بندگان می‌شود. 🔹زین ‏العابدین(ع) رسم و دأبشان این بود {که در شب آخر ماه رمضان بردگان را به ترتیب خاصی آزاد می‌کردند.} می‌دانید که اصلًا فلسفه بردگی تعلیم و تربیت اسلامی است که یک نفر برده که از بلاد کفر آمده، مدتی در خانواده یک نفر مسلمان زندگی می‌کند. بعد که مدتی در این خانه می‌‏مانَد و حقیقت اسلام و مسلمانی و عدالت اسلامی و معالم دینی، اصول دین، فروع دین و اخلاق دین را یاد می‌گیرد آزاد می‌شود؛یعنی یک دوره تعلیم و تربیت اجباری. یکی از عبادتهایی که ائمه اطهار(علیهم السلام) بجا می‌آوردند همین بود که می‌رفتند غلامها یا کنیزها را می‏‌خریدند و آنها را یک مدت معدود در خانه خودشان نگه می‌داشتند و یک نوع تعلیم و تربیت اجباری اسلامی (به اصطلاح) می‌دادند و بعد اینها را آزاد می‌کردند. یکی از عبادتهای امام سجاد(ع) همین بود. 🔹قهراً اینها در طول سال ممکن بود که نسبت به امام تقصیراتی مرتکب شوند. اگر تقصیری در طول سال مرتکب می‌شدند حضرت یادداشت می‌کردند. شب آخر ماه رمضان که می‌شد همه اینها را یک جا جمع می‌کردند و بعد به یک یک اینها می‌فرمود که فلانی یادت هست فلان روز چنین کاری کردی؟ فلانی تو یادت هست؟ بعد می‌گفت خدایا من از حق خودم نسبت به همه اینها صرف‏نظر کردم و از همه اینها گذشتم. خدایا تو هم از این بنده خودت درگذر. بعد به آنها می‌فرمود: همه شما را در راه خدا آزاد کردم. 🔹غرضم این جهت است که این یک عملی بوده است که در شب آخر ماه مبارک رمضان انجام می‌دادند. ضمناً دعایی است که در روز آخر ماه رمضان می‌خوانند که دعای وداع ماه مبارک رمضان است. اینها را عرض کردم برای اینکه افرادی شاید توفیق پیدا کنند که این شبانه‌روز را واقعاً شبانه‌روز عبادت قرار بدهند. خداوند ان‏شاءالله به همه توفیق عنایت بفرماید. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آشنایی با قرآن، جلد 9، صفحه 73 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
علامت قبولی روزه 🔹اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزه‌های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر چشم خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر زبان خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلّط هستیم و می‌توانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست. 🔹اما اگر ماه رمضانی گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان -آن‏طور که پیغمبر اکرم(ص) فرمود که بعضی از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است- فقط این بوده که یک ماه یک گرسنگی‌هایی و یک تشنگی‌هایی کشیدیم (اغلب هم از بس که سحر و افطار می‌خوریم تشنه‌ و گرسنه هم نمی‌شویم ولی لااقل بدحال می‌شویم)، یک بدحالی پیدا کردیم و در نتیجه این بدحالی قدرت ما بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم که روزه هم شد کار در دنیا؟! (آن که محصل و دانشجوست گفت من در تمام این ماه رمضان قدرت درس خواندنم کم شد و آن که اهل کار دیگری است گفت قدرت فلان کار من کم شد، پس روزه بد چیزی است)، این علامت قبول نشدن روزه ماست. 🔹اگر انسان در ماه رمضان روزه‌گیر واقعی باشد، اگر واقعاً به خودش گرسنگی بدهد و همین‌طور که گفته شده است سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند، یعنی قبلاً یک صبحانه ویک ناهار و یک شام می‌خورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلی زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذای متعارف بخورد، بعد احساس می‌کند که هم نیروی بدنی‏‌اش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروی روحی‌اش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل عبادت است. ما در دو آیه‏ از آیات قرآن اینچنین می‌خوانیم، یعنی در دو جا این آیه تکرار شده است: یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ؛ ای اهل ایمان! از نماز و از صبر- که به روزه تفسیر شده است- کمک بگیرید. این تعبیر خیلی عجیب است! به ما می‌گویند از نماز استمداد کن، از روزه استمداد کن، یعنی تو نمی‏‌دانی که این نماز چه منبع نیرویی است! این روزه چه منبع نیرویی است! اگر به شما گفتند نماز بخوانید، شما را به یک منبع نیرو هدایت کرده‌اند و اگر گفته‌اند روزه بگیرید شما را به یک منبع نیرو هدایت کرده‌اند. برای اینکه بر نفس و روح خودتان مسلط بشوید نماز بخوانید، روزه بگیرید. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آزادی معنوی، صفحه 50 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────