#بسیارمهم📣 #توجه💯 #توجه📣
#ویژه_ترین_پست_از_گزیده_های_کتاب_شهیدنوید👇
#شماره_۱۴
#دستنوشته_شهید_نوید
#مثل_شهیدحججی🥀
«نمی دانم چرا تصور می کنم مثل (#محسن_حججی) اسیر می شوم.
یک حسی به من می گوید که انشاالله ذبح می شوم. فردا عید قربان است. انشاالله که قربان شما شوم ای خدا و ای حسین جان.💔
چه خوش است مجروح به دست دشمن بیفتم و در حالت اغما باشم و مرا ذبح کنند و بعد لگدمال و تکه تکه.
وای چقدر زیباست.❤️🩹
می دانم چون برای خداست درد ندارد و چه خوب است فردای قیامت تکه تکه وارد محشر شوم تا شرمنده ی #مادرم_زهرا سلام الله علیها نباشم.
هم کفاره ی گناهانم باشد و هم مقام محمود نزد خدا را تضمین کند.»
📚کتاب شهیدنوید صفحه ١٧۶
#شہیدنویدصفرے
#هشتگ_جدید🔻 #NEW
#شهیدحججی_تهرانپارس🥀
#شهید_بی_سر
#نویدانه👆
#گزیده_کتاب_شهید_نوید
#شماره_۱۴4⃣1⃣
برای حقانیت شهدا و شهیدنوید همین بس که همه این آرزوها به منصه ظهور پیوست و اتفاق افتاد.
╔═.🍃🕊.════♥️══╗
لینک عضویت کانال شهیدنویدصفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
╚═♥️═════.🍃🕊.═╝
#گزیده_کتاب_شهید_نوید🌷
#شماره_۱۵
#باشهدا_رفیق_شده_بود💙
#تو_رفافت_هیچی_کم_نمیزاشت
حواست بود گفتم یک روز نوید دست من را گرفت و برد پیش رفقای جدیدش؟؟
سال ١٣٩٣ بود فکر می کنم. یک روز گفت : بیا برویم پیش رفیقی که تازه پیدایش کردم.
💙خیلی رفیق دوست بود.
پای رفاقت خیلی معرفت خرج می کرد.
هرکاری از دستش برمی آمد برای رفقایش می کرد.
وقت دامادی من سنگ تمام گذاشت.
شب عروسی همه کارها را روبه راه کرد.
قبل از مراسم کمک داد وسایل سنگین را چند طبقه با هم بردیم بالا.
🔹نصب مهتابی ها، چراغ ها، دوش حمام و خلاصه بیشتر کارهای فنی خانه را #نوید🌷 برایم انجام داد. ندار بودیم باهم. توقع جبران از هم نداشتیم؛ ولی با خودم قرار گذاشته بودم تمام محبت هایش را سر مراسم ازدواجش جبران کنم. فرصت نشد.
#نوید🌷 برای رفتن عجله داشت.
در عوض روز تشییع پیکرش تمام تلاشم را کردم که توی رفافت کم نزارم.
#به_نقل_از_دوست_شهیدنوید
📘کتاب شهیدنوید صفحه ٢٢
#تلنگر👇
راستی، همین الان هم آقانوید ، همون آقانویده.
بلکه خیلی بهتر و رفیق دوست تر.
#رفیق_شهیدم
#شہیدنویدصفرے
#نویدانه
#لینک_عضویت_تلگرام_ایتا👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید
#شماره_۱۶
#حرف_و_سخن_از_شهادت🌷
#قول_و_قرار_شهادت
خیلی با هم از شهادت🌷 حرف می زدیم.
قول و قرار برادری گذاشته بودیم باهم. قرار گذاشته بودیم هرکس اول شهید 🌷 شد دست آن یکی را هم بگیرد.
قسم خورده بودیم.
نوید بدقول نبود. هیچ وقت بی معرفت نبود. لابد کم کاری از خودم بوده نه؟؟
📚کتاب شهیدنوید صفحه ٢٢
#هشتگ_جدید #NEW
#الشهیدالبطل_نویدصفرے🌷
#شہیدشجاع_سلحشور_نویدصفرے
#قطعه۵۳بهشت_زهرا
#نویدانه
#شهیدمدافع_حرم #شهید_اربعین
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۷
#اولین_زیارت_عاشورای_مشترک
#شهیدنوید_چطور_زیارت_عاشورا_میخواند⁉️
#انگار_خود_اباعبدالله_روبه_رویت_ایستاده
به یاد اولین زیارت عاشورایی که با هم خواندیم. همان شبی که مهمان شهدای گمنام میدان امام حسین بودیم. تو تازه از دامغان برگشته بودی. چقدر با ادب تک تک فرازها را می خواندی!! انگار که خود اباعبدالله روبه رویت ایستاده اند. میانه ی دعا یک بیت شعر می خواندی و با همان چند کلمه انگار می نشستی وسط صحرای کربلا. اشکهایت را به سینه می کشیدی و دعا را ادامه می دادی. راستش را بخواهی آن شب بیشتر از زیارت عاشورا، من حواسم پیش تو بود. تو ندیدی ولی بعد رفتن تو توی دفتر خاطراتم نوشتم :
« کاش می توانستم لحظات خواندن زیارت عاشورایش را فریز کنم، نگه دارم برای بعد از شهادتش! !🌷»
همان جا بود که بعد از خواندن زیارت گفتی که
«چقدر ساده اند آن کسانی که فکر می کنند شهدا به همین راحتی به شهادت🌷می رسند.
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۱۶
#تلنگرانه👇
راستی ما چطور، با چه حال و توجهی زیارت عاشورا می خوانیم؟؟؟ #اندکی_تفکر
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#تصویرشهیدنوید📸
#مزارشهدای_میدان_امام_حسین
#عکس_مرتبط_با_پست_ذیل
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۷
#مورخ۰۶_۰۴_۱۴۰۱_۲۷ژوئن
#اولین_زیارت_عاشورای_مشترک
همان جا {میدان امام حسین} بود که بعد از خواندن زیارت {عاشورا} گفتی که
«چقدر ساده اند آن کسانی که فکر می کنند شهدا به همین راحتی به شهادت🌷می رسند.»
#کلام_شہیدنویدصفرے
#شهادت_را_به_اهل_درد_میدهند🌷
#یالیتنی_کنا_معکم_فنفوز_فورا_عظیما
#نویدانه
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۸
#درخواست_دعای_شهادت_هنگام_خطبه_عقد🎉🎊
داستان از این قراره که آقانوید از همسرش می خواهد که دعای همسرش هنگام #جاری_شدن_خطبه_عقد این باشه که «من زودتر شهید🌷 بشم؟؟» خواهش می کنم. «می شه؟؟ » #ادامه👇
چه جوابی باید می دادم؟؟!!
من که نمی توانستم این حال و روزت را ببینم.
این بی تابی و اشتیاقی که برای #شهادت🌷داشتی چنگ می انداخت به دلم.
با تمام وجود دلم می خواست به آرزویت بررسی؛ اما نمی توانستم دعا کنم که این آرزو زود برآورده شود.
گفتم: « #دعای_شهادت🌷 می کنم. مگه می شه عاقبتی رو که می دونم چقدر دوست دارید بهش برسید از خدا نخوام. می خوام که به #بهترین_شکل شما رو بپذیرند. #تواوج_مقام_بندگی. هرزمان که ارباب بی تاب دیدارتون شد همون وقت. اما کلمه زود رو نمی گم. اگه زود می خواید باید زودتر به اون جایگاه برسید. دوست ندارم به کم راضی باشید. خواهش می کنم شما هم نگید زود.
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۱۲
#شهادت_ی_جایگاهه_که_باتلاش_بایدبهش_رسید
#نویدانه🌹
#التماس_دعای_شهادت
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۹
#نخواستم_باور_کنم_این_قدر_مشتاق_شهادتی🌷
🔹هیچ وقت نفهمیدیم وقتی به عکس آن شهدا خیره می شوی، {چندتا عکس شهید که به سقف اتاق زده بود تا برق چشمان شهدا بیفتد توی نگاهش} به چی فکر می کردی.
هیچ وقت نخواستم باور کنم این قدر مشتاق #شهادتی🌷.
حتی وقتی که روی دیوار اتاقت درست روبه روی جایی که نماز می خوانی آن شعرها و مناجات ها را می دیدم.
می دیدم نوشته ای :
#یارب_المستغفرین_بالاسحار.
می فهمیدم سحرهای تو شبیه بقیه ی آدم هایی که می بینم نیست، ولی نمی خواستم باور کنم.
«قبل ازدواج می دیدم می نشینی توی اتاق و توی دفترت می نویسی، ولی نمی دانستم داری با خدای خودت مناجات می کنی. »
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۹
نوشته ای که #شهیدنوید در اتاقش نوشته و زده بود، چه بود⁉️
#یارب_المستغفرین_بالاسحار
#شهدا_اهل_سحر_بودند
#یارب_المستغفرین_بالاسحار
#نویدانه💐
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۰
#نوید_صفای_مهمانی_ها_و_دورهمی_ها
#شیوه_امربه_معروف_شهیدنوید🌷
🔹سال های نزدیک #شهادتت خیلی فرق کرده بودی. قبل تر خیلی بیشتر اهل شوخی و خنده بودی. اصلا صفای مهمانی ها و دورهمی ها به وجود تو بود. از جمع فاصله نگرفتی، ولی خیلی #مراقب بودی. نامحرمی دستش را می آورد جلو، با احترام حواسش را جمع می کردی که بزرگ شدی. به هرکدام از دخترهای فامیل که حجاب نداشتند با محبت می گفتی :
« اگر روسری تون رو سرتون نکنید، نمی تونم نگاتون کنم. »
من اگر می رفتم توی جاده #غیبت، می آمدی دستت را می زدی روی شانه ام و می گفتی:
«ماااامان مامان بیدار شو، بیدار شو!! »
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید🌷
کاش الان هم از توی این خاک سرد بلند می شدی با قد رشیدت کنارم می ایستادی. من به کت و شلور بادمجانی و پیراهن یاسی ات نگاه می کردم و کیف می کردم.😭
بعد تو دست می گذاشتی روی شانه ام و با صدای قشنگت می گفتی:
«ماماااان ماماان بیدار شو من اینجام!!!»
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۰
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
#نویدانه
#مادرانه💕
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۱
#آخرین_حضور_شهیدنوید_درحرم_اباالجواد💐
من شنیده ام می گویند هرکس غصه ای دارد بیاید حرم شما {امام رضا}. شنیده ام می گویند زیارت شما غبار غم را از دل می برد. شنیده ام می گویند شما دوست دارید روی لب های زائرتان خنده باشد. اما دیگر فکر نمی کردم دخترم برایم تعریف کند شبی که به همراه پیکر برادرش آمدند #مشهد شما انگار که شب عروسی #نویدم💙 باشد همین قدر شاد بودند.
می گفت آرامشی که کنار #پیکر_نوید🌷 داشتیم خیلی عجیب بوده، تا جایی که حتی یکی از زائزهایی که این صحنه را می بیند نمی تواند درک کند که چرا ما جیغ و داد و بی تابی نمی کنیم، می آید جلو و می پرسد :
«این آرامش عجیب نیست؟ می شه بگید دلیلش چیه؟ »
دخترم می گفت در جوابش گفتم : « #برادرم باعث سربلندی ماست، بهترین راه رو رفته،👌 بهترین عاقبت رو داشته، چرا باید ناراحتش باشیم؟! »
این هم از کرامت شماست. دل های مرده را زنده کردن از دست شما بر می آید فقط.
دخترم می گفت: توی حرم دنبال تابوت #نوید🌷 می رفتیم.می گفت چادر مریم کشیده می شد روی زمین. مریم تازه عروس نوید است.🕊
می گفت من چادرش را می گرفتم و جمع می کردم. می گفت بی اختیار وقت پر چادرش دستم بود برگشتم و به مریم گفته ام: «شبیه عروسا شدی مریم. یکی باید دنبال سرت بیاد چادرت رو جمع و جور کنه»
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید🌷
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۴
#نویدانه
#مادرانه💕
#خواهرانه
#همسرانه💞
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۲
#خواسته_شهیدنوید_در_شب_قدر
#درخواست_اذن_شهادت_از_شهدا🌷
#درخواست_ما_در_شبهای_قدر_چه_بود
هر سه شب قدر هم که باهم می رفتیم بهشت زهرا.
شب قدر بیست و سوم بود که رو کردی و به من گفتی : «خیلی خوشحالم که خدا سال پیش تو رو برام مقدر کرده!»
حال خوبی داشتی. #بین_الطلوعین☀️ که شد، شروع کردی به تک تک قبور شهدای مدافع حرم بهشت زهرا سر زدی.
سر مزار هرکدام یک سوره قدر خواندی و آخر از همه که رسیدی سر خاک #شهیدمحرم_ترک که الان رو به روی مزار خودت هست. ملتمسانه گفتی : « آقا محرم، شهدا، از همه تون امشب شهادت رو خواستم. شاهد باشید همه شما رو واسطه کردم برای منم امشب #اذن_شهادت🌷 بگیرید!»
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۳۰
#دعای_سحرهای_قدر
#نویدانه
#همسرانه💞
#اذن_شهادت
#رمز_ورود👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۳
#چله_نمازشب_برای_خوانده_شدن
#خطبه_عقد_توسط_مقام_معظم_رهبری💐
{ماجرا از این قرار است که #آقانوید از مدتها قبل پیگیر بودند که خطبه عقد شان بصورت غیابی و تلفنی توسط مقام معظم رهبری خوانده شود و بالاخره انتظار پایان می یابد و #آقانوید با کلی وجد و شعف این خبر مسرت بخش رو به اطلاع همسرش می رسونه و میگه:}
امروز یه خبر خوب بهم دادن!
نه خیر، خبر رفتنم نبود!
خبر وام هم نبود که جور شده!
خبر هیئت امشبم نبود.
زنگ زدن.☎️
بالاخره زنگ زدن.
بله از بیت تماس گرفتن!
🔹به پیشنهاد تو دوتایی با هم رفتیم پیش سیدالکریم. بعد از زیارت نشستیم روبروی گنبد. منتظر بودیم از بیت رهبری تماس بگیرند. برای رسیدن به چنین روزی چقدر ذوق داشتیم.
❇️از #چهل_روز قبل تو پیشنهاد داده بودی هرشب به نیت #حضرت_زهرا_نمازشب بخوانیم. تازه#جریمه📛 هم گذاشته بودی که کسی نتواند در برود و تنبلی کند. گفتی اگر یک شب بیدار نشدیم، شب بعد باید قبل خواب نماز قضا شده را ادا کنیم و دو ساعت هم تنبیهی بیدار بمانیم.
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۲۴
#جریمه_گذاشتن_برای_قضاشدن_نمازشب
#نویدانه
#همسرانه💞
🌷 کانال رسمی شهیدنویدصفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۴
#آخرین_درخواست_آقانوید_از_همسرشان
#دعا_کن_روز_اربعین_کربلایی_بشم
چقدر این راهپیمایی اربعین نعمت بزرگی است. کاش این نعمت را خدا هیچ وقت از ما نگیرد.
🌸سال پیش(١٣٩۶) توی مسیر تنها بودم، اما قرار بود کنار #عمود١۴١۴ آقا نوید را ببینم. خودش البته این حرف را نزده بود، اما چون همیشه اهل غافلگیر کردن من بود حدس می زدم که همانجا منتظر من است. از طرفی به دوستش هم گفته بود قرار ما #عمود١۴١۴.
توی مسیر چهره اش از جلوی چشم هایم نمی رفت. خیلی براش دعا کردم.
قبل از اینکه بیام پای تلفن گفت : (کربلایی ... خوش به حالت داری کربلایی می شی، خیلی دعاکن. کم نخواه از آقا. برای شهادت من وقت تعیین نکن.)
_ ان شاءالله مثل اربابت شهید بشی، خوبه این طوری؟؟
_ آره خیلی خوبه. زیاد دعا کنی🙏، باشه؟؟
_ اصلا خودت بگو من چه دعایی برات بکنم، رو به روی گنبد حضرت عباس همون رو از آقا برات میخوام.
_ دعا کن روز اربعین کربلایی بشم.
#خالصانه_خواستی_و_عمل_کردی_و_شدی
#شهیداربعین۱۳۹۶
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید🌷
📚کتاب شهیدنوید صفحه ١٣٨
#هنیأ_لک_الشهاده
#نویدانه
#لینک_عضویت
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۶
#آقانوید_شهدا_را_استاد_خودش_می_دانست
#می_دانست_محرم_و_نامحرم_خط_قرمز_شهداست
تعجبی هم ندارد شما کریمی. شبیه امام حسن. اسم تان هم که راستی شناسنامه محمدحسن بود. مادرتان هم { مادر شهیدمحمدحسن خلیلی (رسول) } هم سر سفره افطار نیمه ی رمضان که از شما برایمان می گفت، روی دو تا ویژگی شما خیلی تاکید کرد.
1⃣ یکی اینکه شما روی ارتباط با نامحرم📛 حساسیت نشان می دادید؛
2⃣دوم اینکه بی نهایت دست و دل باز و بخشنده بودید.
چه تصمیم های خوبی آن شب گرفتیم، برای اینکه شبیه شما بشویم.
شبیه شما توی کریم بودن. شبیه شما تو رعایت حرمت ها ....
اتفاقاً همان شب یکی دیگر از زائرهای مزارتان {شهید رسول} پای سفره گفت: که توی خوابش آمدید و گفتید ادارت به شهدا فقط به برادر برادر گفتن نیست، #به_شبیه_شدنه.🌹
ما هم تصمیم گرفتیم فقط توی حرف شما را برادر خودمان ندانیم. فقط نیاییم سرمزار شما بشینیم و از حال و هوای معنوی آنجا لذت ببریم. سعی کنیم این حال خوب را همیشه برای خودمان ایجاد کنیم، هرجایی که هستیم.
#ادامه👇
#ادامه👇
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۶
#آقانوید_شهدا_را_استاد_خودش_می_دانست
#می_دانست_محرم_و_نامحرم_خط_قرمز_شهداست
🔹شاید جلسه دوم خواستگاری که با #آقانوید آمده بودیم مزارشهدای گمنام محلاتی وقتی رو کرد به من و به جای همه ی سوال های معمولی و رایجی که توی خواستگاری می پرسند گفت: «شما چقدر کریم هستید؟» دلش پیش شما بود.
به قول خودش شما استادش بودید. #آقانوید شهدا را بدون تعارف #استاد_خودش می دانست. شعار نمی داد، تمام تلاشش را می کرد که از شهدا درس بگیرد. بفهمد چه ریزکاری هایی را رعایت می کردند. چه خط قرمزهایی🚫 داشتند.
#نیمکت_هایی که با رفقایش سر مزار شما جوش دادند هم جریانش همین بود. می دانست که محرم و نامحرم خط قرمز ⛔️ شماست.
وقتی دیده بود سرمزار شما آخرهفته شلوغ می شود و ممکن است حرمت محرم و نامحرم رعایت نشود آستین بالا زده بود و دست به کار شده بود.
📚کتاب شهید نوید صفحه صفحه ۸۱_۸۰
#به_نقل_از_همسر_شهیدنوید🌷
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۷
#فکر_می_کردی_هر_خانم_چادر_مشکی_منم
#از_دور_که_آمدی_همه_دنیا_آمد_به_سمت_من
دو سالگی ات هم زمان شد با #شهادت_برادرم. دایی محمد که شهید🌷 شد مامان بزرگ خیلی دلتنگ می شد. هرهفته می آمد سرخاکش. ما هم همراهش می آمدیم. من همیشه تو خواهرت را با خود می آوردم.
ما بزرگ ترها می نشستیم سرخاک و فاتحه می خو اندیم و خاطره مرور می کردیم. شما بچه ها هم می رفتید برای خودتان اطراف ما بازی می کردید و خوش می گذراندید.
💐بازی که می کردید من از دور نگاه تان می کردم و برایتان وَ اِن یَکاد و آیتَ الکُرسی می خواندم. همیشه چشمم دنبال تان بود؛ ولی آن روز توی بهشت زهرا چطور شد که از چشمم دور شدی؟ چقدر به خیر گذشت. همه بلند شدیم که برویم سمت ماشین، تو جلوتر از ماه راه افتاده بودی و همراه یک خانواده ی غریبه شده بودی.
🌼بچه بودی. سه چهار سالت بود. فکر می کردی هر خانم چادر مشکی منم. چقدر حرص و جوش خوردم تا پیدایت کردیم. چقدر بین این سنگها دنبالت گشتیم.
از دور که آمدی انگار همه ی دنیا داشت می آمد به سمت من. #بغلت_کردم سرو صورتت را بوسیدم.😘
به این فکر می کردم که اگر دیگر هیچ وقت نمی توانستم تو را بینم چه باید می کردم!!!
بقیه گفتند چرا عوض اینکه بزنی زیر گوشش بیشتر لوسش می کنی؟ ولی من که کاری به حرف های آنها نداشتم.
📚کتاب شهید نوید صفحه ۳۵
#به_نقل_از_مادر_محترم_شهیدنوید🌷
#مادرانه
#کودکانه
#نوღـیدانه
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari