🔻#اطلاع_رسانی
📣مراسم اولین سالگردشهادت جانبازسرفرازدفاع مقدس #شهیدحاج_سیدمصطفی_علمدار
برگذارمیگردد
📆زمان:پنجشنبه ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
⏰ساعت: ۱۹ (به صرف شام)
🎙سخنران:حجت السلام والمسلمین دکتر محمدحسین مختاری ریاست دانشگاه مذاهب اسلامی کشور
🎤مداح:حاج رضاکافی
🚪مکان:ساری،خیابان ۱۸ دی،حسینیه شهدا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹۲۱ دی سالروز شهادت شهید مصطفی احمدی روشن کسانی که #ثمرات خون شهداء و دانشمندان هسته ای رو زیر خروا
#مادران_شهدا
همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور مےشود، بےتاب مےشود⁉️
گلهای...
حرفے...
💥اما #مادر مصطفے چیزی نگفت
و محڪم ایستاده بود.
پرسیدند:
حالا شما چه مےڪنید؟
به #علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت:
👈" #مصطفایےدیگر تربیت خواهم ڪرد.."
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی می دیدم اینقدر مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون #شهی
پیکر⚰ را که آوردند من نگران این بودم که پیکر #بیسر باشد و به یاد آن حرفی که گفته بود دعا کن من بیسر برگردم افتادم و به خودم میگفتم حتما الان بدون سر است😥
وقتی #صورتش را دیدم, خیالم راحت شد و در اولین جمله به او گفتم «محمدرضا #چراباسر آمدی!»
در صورتی که وقتی فرماندهان نحوه شهادت🌷 محمدرضا را توضیح دادند فهمیدیم که #محمدرضا واقعا بیسر بوده و فقط یک لایه صورتش را آورده😔 و همانطوری که خودش میخواسته #شهید_شد و فقط صورتش را برای ما آورده که با دیدن صورتش #آرامش بگیریم.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#راوی مادر شهید آسمیه🕊 عباس در #اربعین روانه ڪربلا شد وقتی از او پرسیدم: #اولین آرزوی ڪه در #ڪربلا
💠عباس جزء #باتقواترین افراد در زمان کنونی بود و من همیشه در دعاهایم از خداوند برای او #درجات_عالیه مسئلت می کنم.
💠بسیار به حال #عباسم غبطه می خورم که چرا فرزند شهیدم🌷 را آنگونه که باید درک نکردم🚫 امیدوارم #راهش همیشه توسط دوستان💞 و #نسل_جوان ادامه پیدا کند.
#شهید_عباس_آسمیه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠عباس جزء #باتقواترین افراد در زمان کنونی بود و من همیشه در دعاهایم از خداوند برای او #درجات_عالیه م
0⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰۲ سال بود که وارد #سپاه شده بود. مدتی به عنوان تیرانداز💥 نمونه انتخاب شده بود. وقتی اعتراض مرا از خطرناک🚨 بودن کارش می شنید می گفت #مادرجان غصه مرا نخور، من به عشق کسی می روم که اگر تیر بخورم می دانم #خودش برای بردن من خواهد آمد.
🔰به من می گفت مادر اگر روزی نبودم ۱۳ روز #روزه_قضا برای من بگیر. خمس مالش💰 را پرداخت کرده بود. قبل از اعزام به #سوریه خیلی روی خودش کار کرد و برای عروج و آسمانی شدن🕊 کاملا آماده شده بود.
🔰عباس سخنی از سوریه با من نزد❌ و تنها گفت برای یک #ماموریت ۴۵ روزه خواهد رفت. من طاقت دوری💕 از او را نداشتم برای همین زمانی که ساکش را می بست💼 بیرون رفتم تا خداحافظی کردن و #رفتنش را نبینم.
🔰آن شب چند بار تماس گرفت☎️ وقتی متوجه حال #خراب من شد از مسئولان مربوطه اجازه گرفت و به منزل آمد🏡 او به من گفت #مادر هر زمان که جنگی رخ دهد و من در آن حاضر شوم #شهید خواهم شد چون آن را از امام حسین(ع) خواسته ام.
🔰پس بعد از شهادت من گریه نکن⛔️ و هر زمان که به یاد من افتادی و دلتنگ شدی💔 به یاد #علی_اکبر امام حسین(ع) گریه کن. می گفت کسانی که برای دفاع از حریم اهل بیت🕌 به سوریه می روند در حقیقت می روند تا #دشمن به کشور ما نیاید چرا که هدف اصلی دشمنان #ایران است از این رو ما با حضور در سوریه دشمن را در پشت مرزهای سوریه🗺 نگه داشته ایم تا #امنیت در کشور ما🇮🇷 همچنان ادامه یاید.
#شهید_عباس_آسمیه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷گرامی باد #چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران🇮🇷
#نماهنگ_شهدایی🌷
ایـــ🇮🇷ـــران
اگر دله تو رو شکستن ....
🎤 #سالار_عقیلی
#به_مناسبت_دهه_فجر🇮🇷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
nahaie_enghelab_chehel_sale97.11.6.pdf
3.46M
📚 #کتاب_انقلاب_چهل_ساله👌
🔵 نگاهی به دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران.🇮🇷
دستاوردهای فرهنگی، معنوی، علمی، پزشکی، اقتصادی، امنیتی و ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ
⭕️یادمون میره امام زمان مارا میبیند
#یاصاحب_الزمان ما رو ببخش.....😭😭
🎤 #استاد_رائفی_پور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸تمام اجرها در #گمنامی است🌷
🌺مگذار با خبر شود از مقصدت کسی
🌸حتی به سوی #میکده وقت اذان بیا
🌺شهرت درین مقام به #گمنام بودن است
🍂از من بپرس ولی #بی_نشان بیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(59) 2⃣ تقابل در سرزمین سوم 💢سرانجام در مقطعی از زمان، جریان درگیری دو
❣﷽❣
💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(60)
♨️اگر جنگ های صدر اسلام را به ترتیب وقوع بر روی نقشه علامت گذاری کنیم، به وضوح در می یابیم که جهت کلی آن به سمت بیت المقدس است. نکته جالب این جا است که در تمامی این جنگ ها رد پای یهودیان کاملاً مشهود است و در جنگ بزرگ و سرنوشت سازی مانند احزاب این حضور و دشمنی به شدت وضوح خویش می رسد.
♨️در واقع باید این چنین تحلیل کرد که پیامبر در پی دشمنی های یهود، بی هیچ اعلام آشکاری در پی ورود به قدس بوده و یهودیان نیز از ابتدای مهاجرت به مدینه برای مقابله با این حرکت در نقاط مهم و حساس مستقر شده بودند. نویسنده کتاب تبار انحراف-که برای نخستین بار این موضوع را طرح کرده است-در این خصوص این چنین استدلال می کند که با توجه به راهبردی بودن سرزمین فلسطین، اگر پیامبر به قدس دست می یافت، نقشه یهود-و به تعبیر این نوشتار حزب شیطان-برای در دست گرفتن حکومت جهان نقش بر آب می شد.
♨️در سومین محور این تقابل، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم که اینک نماینده تمام عیار جریان حزب الله بود، سعی در ایجاد پیوندی عظیم و تاریخی میان دو جریان نبوت و امامت داشت تا از طریق آن موضوع #ولایت به عنوان مهمترین موضوع آفرینش انسان به تحقق کامل خویش رسیده و راه انسان را تا استقرار ملک عظیم اسلام و از آنجا تا قیامت و عوالم بالاتر هموار نماید.
♨️این مهمترین موضوعی بود که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از همان ابتدای بعثت با جدیت و از طریق معرفی امیرالمؤمنین علیه السّلام دنبال می کرد و در مقابل، حزب شیطان برای خنثی سازی این تلاش ها مهمترین، مؤثرترین و قدیمی ترین ابزار خود را به صحنه کارزار آورده بود: #اختلاف و #تفرقه.
♨️این ابزار را شیطان بارها و از همان روز اختلاف میان فرزندان آدم علیه السّلام آزموده بود و به کارآیی آن اطمینان داشت. آنچه از فرزندان یعقوب پیامبر برای او حزبی تمام عیار ساخته بود، چیزی نبود جز همان کینه و تفرقه ابتدایی که میان برادران ایجاد کرده بود.
♨️در این نوبت و در سخت ترین شرایط نیز او دست به دامن همین حربه شد تا به وسیله آن میان امت پیامبر آخرالزمان شکاف انداخته و مقصود خویش را عملی سازد. نفوذ دادن منافقین و عوامل حزب شیطان در مقاطع و شرایط مختلف در میان جمع اصحاب پیامبر یکی از مهمترین طرح ها برای ایجاد این اختلاف بود.
♨️این خلاصه ای بود از آنچه در تقابل میان حزب الله و حزب شیطان در طول تاریخ صدر اسلام گذشته است. به نظر می رسد اکنون شایسته باشد که با این چارچوب به سراغ برخی وقایع و رویدادهای این مقطع رفته و به تحلیل آن بپردازیم، بدون این که-همانند بررسی دوران انبیای پیشین-قصد نقل سرگذشت ایشان و بیان کامل حوادث آن دوره را داشته باشیم.
🔻🔻🔻 #ادامه دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_40.mp3
5.17M
#سفر_پرماجرا ۴۰
🎊 تولدت مبارک 🎊
اگه جریان تولدت به برزخ،
شیرین و بی وحشت، اتفاق بیفته؛
یعنی زندگی ات در دنیا، ثمره ی خوبی داشته!
🎀دیگه خبرای خوبی در راهه...
تولدت حتما مبارکه👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸 ✍ به نقل از مادر شهید : 🌷|مسئول طرح #اکرام می گفت: روز اول آقای #امرایی گفت: می خوام یک علی اصغر
ساعت از حوالی نیمه شب🌙 گذشته که #علی وارد روستایی حوالی ورامین میشود. در🚪میزند. تا باز شدن در، دست به کار میشود و در صندوق عقب ماشینش🚙 را باز میکند.
#گونی_برنج، گوشت🍖، مرغ🍗و خلاصه همه ملزومات یک زندگی را پشت در میگذارد.
.در باز میشود و مردی👤 جلوی در ظاهر میشود. از #شرمندگی سرش را پایین😔 می اندازد. چشم راستش نابیناست👁 وپلکش بسته و چشم چپش هم در وسط #پیشانیش است.
این چهره #مادرزادی، از همان کودکی او را از نعمت زندگی عادی محروم کرده بود😔
در اوج فقر و نداری عزلت نشین شده بود. و چند ماهی🗓 هم میشد که از کار، #بیکارش کرده بودند. اگر خدا #علی را سرراهش قرار نداده بود....
سرش را بالا میگیرد و از ته دل❤️ برایش دعا میکند؛ #جوون! الهےهر چی از #خدامیخوای بهت بده. دست به خاکستر بزنی طلا بشه."
و چقدر دعایش #خالصانه بود.
#شهید_علی_امرایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 5⃣2⃣ #قسمت_بیست_وپنجم 🔻رسیدن به کانال دوم ✨سرانجام تع
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
6⃣2⃣ #قسمت_بیست_وششم
🔻دعای توسل و نماز جماعت
✨در آن شرایط و اوضاع عجیب، یکی از بچه ها پیشنهاد داد که دعای توسل بخوانیم. شاید الان کسی باور نکند اما همه ی بچه های کانال همراهی کردند. در شرایطی که گلوله های دشمن از بالای سر ما و از بالای کانال زوزه کشان عبور می کرد شروع به خواندن دعا کردیم. هر کس در گوشه ای سر خود را به دیوار کانال گذاشته و زمزمه می کرد. تا اینکه مداح به این عبارت رسید: یا فاطمه الزهرا (س) یا بنت محمد (ص) ... صدای ناله و ضجه بچه ها بلند شد. صدایی که من می شنیدم خیلی بالاتر از افراد داخل کانال بود. احساس می کردم همه ی ملائک با بسیجیان مظلوم داخل کانال همنوا شده اند. ساعتی بعد دعا تمام شد. من هم مثل بقیه سرما را تحمل کردم و خوابیدم.
✨شب سوم محاصره هم داشت رخت بر می بست که صدایی آشنا شنیدم. صدای ملکوتی اذان صبح ابراهیم، به جان و تن خسته ی یاران کمیل رمقی دوباره ببخشید. الله اکبر... بچه ها بلند شدند. مجروحان و سالم ترها با خاک کانال تیمم کردند. در اینجا ارتفاع کانال اجازه می داد که ایستاده نماز بخوانیم. دیدنی ترین و جان خراش ترین صحنه ها را مجروحانی آفریدند که دستی برای تیمم در بدن نداشتند. نماز جماعت یاران کمیل، نشان از ایستادگی و مقاومت داشت. اما نه مکان و نه وضعیت جسمانی نیروها، اجازه ی جمع شدن را نمی داد.
✨هر سه چهار نفری که به هم نزدیک بودند، عاشقانه جسم نحیف و مجروح خود را به نسیم جان فزای نماز جماعت نوازش می دادند. این اولین باری بود که در مکانی کوچک و زیر آتش دشمن، چندین نماز جماعت برگزار می شد. نمی دانید چه نمازی بود. همه در اوج معنویت بودند. همه احساس می کردند که برای آخرین بار است که با معشوق خود، خلوت کرده اند و راز و نیاز می کنند.
✨وقتی هوا روشن شد، بیسیم چی گردان کمیل با هزار سختی موقعیت ما را گزارش کرد و تقاضای آتش بر روی مواضع دشمن کرد. چند دقیقه بعد گلوله ها شلیک شد. اما چون نیروهای توپخانه از موقعیت ما آگاهی نداشتند، گلوله ها به اطراف کانال اصابت کرد. او هر چه سعی کرد نتوانست موقعیت دشمن را به توپخانه گزارش بدهد. بعد با ناراحتی اعلام کرد: خواهش می کنم دیگر شلیک نکنید، جان بچه های کمیل در خطر است.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
7⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهفتم
🔻سروسامان دادن به کانال
✨نور خورشید صورت من را نوازش می داد. خورشید روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه 61 طلوع کرده بود. بلند شدم و کمی در کانال چرخیدم. در گوشه گوشه کانال پیکرهای شهدا در کنار مجروحان و سالم ها مانده بود. هر ساعت که می گذشت بر تعداد شهدا افزوده می شد. خون ریزی زیاد و شدت جراحت و نبود امکانات پانسمان، بسیاری از مجروحان را مهمان خدا کرده بود. صورت های رنگ پریده و خونین شهدا، روحیه ی بچه ها را حسابی بهم ریخته بود. همه بهت زده به دوستان شهیدشان خیره شده بودند. جوان ترها و مجروحان از تشنگی می گفتند: یا حسین علیه السلام تو چه کشیده ای؟ یکی از بسیجی ها به نام برادر احمدی گفت: این طوری نمی شه، من می روم آب بیاورم. او خودش را به عقب رساند. ولی بدلیل شرایط بد منطقه، فرماندهان نگذاشتند به کانال برگردد.
✨ابراهیم هادی به عنوان فرمانده باید کاری می کرد. او بعضی از نیروها را برای نگهبانی از کانال مامور کرد. به آنها گفت بدلیل کمبود مهمات، تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که درست در تیررس قرار گرفته باشند. عده ای هم مشغول جمع کردن سیم خاردارهای کف کانال شدند، این کار بدون هیچ امکاناتی خیلی مشکل بود.
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_497192702744462336.mp3
4.64M
#همسران_شهدا🌷
🔺تو ماهے و من ماهے این برکه کاشے
🔻اندوه بزرگیست #زمــــانےکه_نباشے
تقدیم به همســــران صبور شــــهدا💔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh