eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣1⃣ 📖 قرارش را با مامان گذاشته بود. وقتی امد من و مامان خانه بودیم. اقاجون سر کارش بود. رضا مثل همیشه منطقه بود و زهرا و شهیده مدرسه بودند. دست ایوب به گردنش اویزان بود و از چهره اش مشخص بود ک درد دارد😣 📖مامان برایش پشتی گذاشت و لحاف اورد. ایوب پایش را دراز کرد و کاغذی📃 از جیبش بیرون اورد. -مامان میشود این نسخه را برایم بگیرید؟؟ من چند جا رفتم نبود🚫 مامان کاغذ را گرفت -پس تا شما حرف هایتان را بزنید برگشته ام. 📖مامان که رفت به ایوب گفتم: کار درستی نکردید. میدانم ولی نمیخواستم بی گدار به آب بزنم با عصبانیت😠 گفتم: -این بیگدار به آب زدن است؟؟ ما که حرف هایمان را زده بودیم، شما از چی میترسیدید؟؟ چیزی نگفت❌ 📖گفتم: -به هر حال من فکر نمیکنم این قضیه درست بشود ارام گفت: " میشود"✅ -نه امکان ندارد، اقاجونم به خاطر کاری که کردید حتما مخالفت میکنند من میگویم میشود، میشود؛ مگر اینکه ... -مگر چی؟؟ -مگه اینکه.... ، یا من بمیرم یا شما..... 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_13714624.mp3
8.67M
🎧🎧 🎵دلم گرفته ای رفیق... 🎤🎤 گرشا #رضائی تقدیم به همه عزیزانی که #رفیق_شهید دارن💐💐 #بسیار_زیبا👌👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 به آسمان می نگرم ... از همیشه است. دیگر ستارگانش⭐️ برایم جلوه ای ندارد و سوسوی آنها دلمـ❤️ را سرشار از شور و شعف نمی کند. آسمانی غم گرفته😞، آسمانی پر از هیچ ...اما نه ... ... شهابی زیبا در حال عبور🌠 است. ⚡️اما نه .... عبور نمی کند🚫 انگار قصد عبور ندارد. نور درخشانش🌟 دلم را روشن کرده.گویی به من می زند. این شهاب .... تویی که در آسمان زندگی ام درخشیدی✨ و ماندی و روشن بخش زندگی ام شدی . و ... به تو می اندیشم... به تو ای بهتر از جانم، به تو ای تنهایی ام، به تو ای همدم شبهای تارم🌚 ... به تو...به تو و تو را .... تو را ای شهید🌷 با تمام وجود . 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ای جانِ❣جهان بسته به یک دل گشته چو گلـ🌹 سبــ🌱ـز به خاک سر هم بام فلک پایگه قدر و جلالت💫 هم چشم ملک خاک قدمهای 🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
خورشیــ☀️ــد را بگو که #نتابد ز پشت ابر چون #صبح من به نگاه تـ♥️ـو آغاز میشود. #شهید_سعید_کمالی_کفراتی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_140162259.mp3
1.13M
♨️تواضع داشته باش 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید #نفت ریختند و #آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن
💠کرامت شهدا 🔰 از زبان مادر شهید ❣✨بعد از شهادت غلام رضا خیلی بی تابی میکردم، دلم میخواست هر طــور شده به دیدار بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم... ❣✨غلام رضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت... خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی داشتم... بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم... ❣✨همون شب به آمد باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من... با همون خنـ❤️ــده ی همیشگی ش بهم گفت: -امروز شما ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام همسر ایشون رو نمی دانستم) +آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید... -حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به بدهی.. بهش بگو از طرف ماســت اینم ... +تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت این شال همان شالی بود که حضرت آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم... ❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک و آن هم به واسطـه ی یک برآورده کرد. و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_6006033660581511542_1396-11-8-13-16.mp3
2.26M
رضا امیر📞 امیر جان به گوشم موقعیت داداش ! حاجی کمکمون کنه یاعلی رضا توروخدا، توروخدا برگرد😭😭 📞مکالمه بی سیم لحظه شهادتِ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔺 🌸 ما نیازی به نداریم! قهرمان‌های ما از جنس شخصیت‌های خیالی سینمایی و داستانی نیست. قهرمان‌های ما که افسانه نیستند!. 🌸 قهرمان‌های ما نیازی به داستان‌پردازی ندارند. آن‌ها خود داستان حماسه‌شان را از قبل خلق کرده‌اند. ما فقط باید قهرمان‌هایمان را روایت کنیم. ♻️آنها که رفتند کار حسینی کردند، آنها که ماندند باید کار زینبی کنند... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۱۳۴ استاد پرهیزگار .MP3
956.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه انعام✨ #قرائت_صفحه_صدوسی_وچهارم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 7⃣2⃣ 📗 طائر قدسی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و عاشقانه از زندگی شهید مدافع ح
💠معرفی کتاب 8⃣2⃣ 📗 خدای خوب ابراهیم 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب زیبا شامل 178 روایت و خاطره زیباست که به برسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی پرداخته است. کسی که خاطرات او الگوی زندگی سالم برای نسل حاضر و آیندگان است. 👈از نکات جالب و کاربردی این کتاب میتوان به ترکیب کردن داستان ها با آیات قرآنی دانست، آیاتی که در زندگی انسان بسیار کاربرد دارد. 🔰برشی از کتاب: 🌷رابطه عاشقانه‌ای با خدا داشت. این را از صحبت‌های خصوصی‌اش می‌فهمیدم. من از بقیه نیروهای رزمنده کوچک‌تر بودم. غیر مستقیم مرا نصیحت می‌کرد. 🌷یک بار به من گفت: خدا، خدا، خدا. همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد. هر چی گفته باید قبول کنیم. خیر و صلاح ما در همین است. 🌷بعد به من گفت: این آیه رو ببین، چقدر خدا قشنگ با ما حرف زده. آدم می‌خواد از خوشحالی فریاد بزنه: أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) 💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید. 🌐 این کتاب را میتوانید از کتابفروشی های سراسر کشور تهیه نمود. لینک خرید کتاب: http://osveah.ir/ابراهیم-هادی/136 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃✨🍃✨🍃✨ 🌷روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته #سنگی روی پای احمد انداخت.
💠 اعتقاد به حجاب♡ 🗣 راوی: دوست شهید 💢 با احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم. ولی احمد تمرکزش روی جنگ نرم و خطرات آن بر جامعه بود. معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ ویرانگر نرم آورده اند. 💢 یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. 💢 احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است. قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت: #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن 📚ملاقات_در_ملکوت #شهید_احمد_مشلب🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷وقتی به آقا روح الله #اصرار میکردم که چرا توی شهر خودمون کار نمیکنی⁉️ این طوری کمتر به #ماموریت میر
آسمانِ سرخ #شهـادت آسمانــ🕊ـی است که↯↯ جز بر مرغان #خونین_بال گشوده نمی شود🚫 و چه مرغی خونین بال‌ تر از #شهید #شهید_روح_الله_صحرایی 🌷 #شهید_رضا_حاجی_زاده 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞خاطره ای گویی شهید مدافع حرم #رضا_حاجی_زاده بالای مزار #شهید_روح_الله_صحرایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 145 #ولایت 4 #استاد_پناهیان 🔻 بخشش خطای ولایتمداران 🌹 در روایات هست که اگه یه ن
❣﷽❣ 146 5 🔻 امتحان ولایت فقیه 🔷 در مورد هوای نفس صحبت کردیم و بعد از تقوا به ولایت رسیدیم. کارش چیه؟ ☀️«ولایت مو رو از ماست بیرون میکشه!» 💢 نمیذاره کسی با بخواد دینداری کنه. 🌺 هم بسیاری از ناخالص ها رو مشخص میکنه.👌 -- ولی فقیه که معصوم نیست پس چرا باید ولایتش رو قبول کنیم؟🙄 🔶 عزیزم مگه سلمان فارسی معصوم بود؟😊 شما میدونستی که اگه کسی "ولایت سلمان فارسی" رو هم نداشته باشه از ولایت اهل بیت خارج شده؟ ♨️ -- من فقط به ۱۴ معصوم احترام میذارم و نوکرشون هستم اما کاری به بقیه ندارم!😤 * خوبه آفرین! ✅⭕️ اما شما اگه نوکرِ نوکر های اون بزرگواران هم نباشی و به یکی از نوکرهاشون توهین کنی، از ولایت معصومین خارج شدی...⚠️ ✔️✔️ برای همین عجالتاً باید به همشون بذاری❤️ و وقتی در جایی رسیده که باید طبق ولایتشون عمل کنی، اونجا باید این ولایت رو هم بپذیری....💯 🔷 ببینید خداوند متعال برای اینکه برنامۀ مبارزه با نفس رو به ما بده، با اینکه میتونه خودش برسونه مثل قرآن ؛ ✅ اما «گاهی برخی حرفا رو به پیامبرش میفرماید که ای پیامبر من! تو به مردم بگو» 🕋 یکی از مهمترین این موارد، اتفاق بزرگ بود. 💥🎉 🌺 خداوند متعال به پیامبرش فرمود: «أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک...» 💖✔️ انگار خدا مدام میخواد به انسان ها بگه که "اتصال من با پیامبرم جداشدنی نیست..." 🌹 در سایر آیات قرآن هم هر جا خداوند به اطاعت از خودش فرمان داده ، در ادامش فرموده که «باید از رسول من هم کنید». 👌 - چرا اینطوریه؟ ✅👈 برای اینکه «هوای نفس انسان فقط زمانی نابود میشه که عمل کنه» ⭕️ وگرنه کسی صرفاً از خدا اطاعت کنه کار مهمی نکرده و هوای نفسش رو نتونسته از بین ببره..... ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_56890292.mp3
4.82M
⏯پادكست 🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران 3⃣ 🎤استاد #ملایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‌ #کلام_شهید ✍ 🔸من به این نتیجه رسیده ام که #شهادت دست خودمان است. انتخاب شهادت🌷 را خداوند به عهده
🔸آن وقتها #حسن رو به قیافه نمیشناختم🚫 فقط این طرف و آن طرف چیزهایی درباره ش شنیده بودم. چند ساعتی بود که در محوطه دیدبانی بود و هی دستور می‌داد و #سازماندهی می‌کرد. 🔹من هم که اعصابم خیلی بجا نبود😒 از این همه جنب و جوش او به ستوه آمدم. آخر سر کفری شدم و از آن بالا داد زدم سرش: "ببینم #تو اصلا کی هستی که این قدر به پرو پای بچه‌ها می‌پیچی و سین جیمشان می‌کنی⁉️" 🔸سرش رو بلند کرد، نگاهی به من انداخت، لبخندی زد🙂 و خیلی آروم جواب داد: "من نوکر شما #بسیجی‌ها هستم!" #شهید_حسن_باقری #درس_اخلاق 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم 📖 #ایو
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 5⃣1⃣ 📖از این همه اطمینان حرصم گرفته بود -به همین سادگی؟ یا من بمیرم یا شما⁉️ به همین سادگی، انقدر میروم و می ایم تا اقا جون را راضی کنم، حالا بلند شو یک عکس از خودت برایم بیاور -عکس؟ عکس برای چی؟ من عکس ندارم میخواهم به پدر و مادرم نشان بدهم 📖-من میگویم پدرم نمیگذارد شما میگویید برو بیاور؟؟ اصلا خودم هم مخالفم⛔️ میخواستم تلافی کنم. گفت: من انقدر میروم و می ایم تا را هم راضی، کنم، بلند شو یک عکس بیاور.... عکس نداشتم. عکس یکی از کارتهایم را کندم و گذاشتم کف دستش. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 6⃣1⃣ 📖توی بله برون مخالف زیاد بود. مخالف های دلسوزی که دیگر زورشان نمیرسید جلوی این وصلت را بگیرند. دایی منوچهر که همان اول مهمانی با مامان حرفش شده بود و زده بود بیرون. از چهره هم میشد فهمید چندان راضی نیست. 📖توی طبق رسمشان برای ایوب دختر نشان کرده بودند. کار ایوب یک جور سنت شکنی بود. داشت دختر غریبه میگرفت. ان هم از تهران. ایوب کنار مادرش👥 نشسته بودو به ترکی میگفت: ناسلامتی بله برون من است آ...اخم هایت را باز کن. 📖دایی حسین از جایش بلند شد. همه ساکت شدند. رفت را از روی تاقچه برداشت و بلند گفت: -الان همه هستیم؛ هم شما خانواده داماد، هم ما خانواده عروس. من قبلا هم گفتم راضی به این وصلت نیستم❌ چون شرایط پسر شما را میدانم. اصلا زندگی با سخت است. ما هم شما را نمیشناسیم. از طرفی میترسیم دخترمان توی زندگی عذاب بکشد، مهریه ای هم ندارد که بگوییم پشتوانه درست و حسابی مالی دارد. 📖دایی قران را گرفت جلوی خودش و گفت: -برای ارامش خودمان یک راه میماند این که قران را بگیریم. بعد رو کرد به من وایوب و گفت: بلند شوید بچه ها، بیایید دستتان را روی قران بگذارید. 📖من و ایوب بلند شدیم و دست هایمان را کنار هم روی قران گذاشتیم. دایی گفت: قسم بخورید که هیچ شیله پیله ای توی زندگیتان نباشد، به مال و ناموس هم خیانت نکنید هوای هم را داشته باشید. خوردیم. قران دوباره بین ما حکم شد. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_78411965.mp3
3.16M
🎵 ✨پدر ها به شوق تو اي مولا ✨تو ميدان كمر بسته اند ✨ببين دختران شهيدان را ✨كه چشم انتظار پدر هستند 🔻با نوای حاج 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh