#وصیتنانه_آغشته_به_خون📜
🕊اے مولاےمن، من بهشت، میوه ها و جاودانگی اش را نمیخواهــم ⛔️
🕊من به چیز #بزرگتری طمع دارم بهشت🌸 من بودن درکنار شما #اباعبدالله حسین است😭😭
#شهید_علی_مصطفی_حیدر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣6⃣1⃣ به یاد #شهید_حجت_اسدی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣4⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰هر بار با شنیدن اخبار جنگ #سوریه خیلی ناراحت میشد😔 و میگفت: چرا من باید اینجا پیش زن و فرزندم باشم و شیعیان جای دیگر زیر بار #ظلم قرار بگیرند. قبل از رفتن به سوریه خیلی دوست داشت هر جا درگیری باشد، برای دفاع👊 از #اسلام برود. سالها پیش به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم امام حسین (ع) و امام علی (ع) در زمان حمله آمریکا به شهرهای نجف و کربلا به عراق رفت و با متجاوزان جنگیده💥 بود.
🔰با اینکه زیاد در خانه نبودند اما من به ایشان خیلی وابسته💞 بودم این وابستگی بعد از ازدواج روز به روز بیشتر شد همین حس را هم #اقاحجت نسبت به من داشتن. دید ایشان نسبت به یک خانم بسیار خوب بود👌 هیچ وقت به من دستور نمیداد، در این 15 سالی که با وی زندگی کردم بیشتر اوقات در ایام عید و مراسمات خانه نبود🚫 هر بار 40 روز من #تنها در خانه میماندم و شهید به فعالیتهایشان در عید و مراسمات مذهبی میرسید اما با بازگشت از سفر به حدی در خانه به من پر و بال میداد که این تنهایی جبران میشد😍
🔰17 بار کربلا رفته بود و در زمانی که برای ساخت #موکب در ایام پیاده روی🚶♂ اربعین به کربلا میرفت تمام زحمات بچهها به دوش من بود، میگفت: که اگر شما نبودی امکان اینکه من به این فعالیتهای مذهبی و #فرهنگی خود برسم، وجود نداشت. آقاحجت من را هم در #ثواب کاراهایش شریک میکرد این بار هم امیدوارم در ثواب شهادتش🌷 من را بینصیب نگذارد.
🔰آخرین باری که برای موکب زنی اربعین رفت 38 روزکربلا حضور داشت و دلش برای بچهها تنگ شده بود💔 چند روز زودتر قبل از #اربعین برگشت. این اواخر یک حال و هوای دیگری داشت و مدام بی قرار بود💓 و خیلی در خانه راه میرفت.
🔰آقاحجت هیچ وقت عکس📸 من را در گوشی تلفن خود نگه نمیداشت اما پیش از رفتنش به من گفت #چادرت را سر کن تا باهم عکس بگیریم، میخواهم در سوریه که دلم تنگ شد به عکس شما نگاه کنم☺️
#شهید_حجت_اسدی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹یکی از ایام ماه معظم #شعبان بود همگی جمع شدیم و رفتیم سر مزار ابوالفضل🌷هر کدام از بچه ها یک چیزی ته
🌸شهید مدافع حرم #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی 🌸
هنگام #جزء_خوانی قرآن کریم
در مسجد حضرت زینب(س)
📆ماه مبارک رمضان سال 1394
شادی روح شهدا #صلوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
6285551_766.mp3
4.15M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء هشتم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹یکبار با #آقاروحالله حرف می زدیم. میون حرف هامون گفتم: من که میدونم #جهنمی هستم ،ما که جامون آخر
🔸روزها و شبهای #ماه_رمضان
برایِ روحالله بیش از روزهای دیگر،
گره خورده بود با #جلسات پر نورِ
"حاج آقا مجتبی آقا تهرانی". رابطهاش با حاج آقا فرای #شاگرد و استادی بود👌
🔹روحالله علم و معرفت حاج آقا را
#جرعه جرعه مینوشید و در زندگی خود عمل میکرد✅ این علاقه در #وصیتنامه او هم مشخص است:
📜اگر شهید شدم؛ یک کلام #نصیحت اینکه حاجآقا مجتبی به نقل از حضرت علی (ع) میگفتند: که منتهی رضای الهی #تقوی ست؛ شهادت خوب است و تقوا بهتر، تقوایی که در قلب♥️ است و در #رفتار بروز میکند
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*زنده زنده سوخت....*
*اما آخ نگفت....*
😭😭
حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک #نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت.
*فهمیدیم یک #بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد😰 من و #حسین_آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا #ضجه و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
#خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️
*خدایا!*
الان سینه ام داره می سوزه😭
این سوزش به سوزش سینه ی #حضرت_زهرا نمی رسه
خدایا!
الان دست هام #سوخت
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲
نمی خوام دست هام #گناه کار باشه!
*خدایا!*
#صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه♥️
برای #ولایته
*اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!*
آتش که به #سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله😭
*خدایا!*
خودت شاهد باش!
خودت #شهادت بده آخ نگفتم😭
آن لحظه که #جمجمه اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️
ما #فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه #جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر #گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
#شهید_حسین_خرازی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
• #شهید_رضا_کارگر_برزی • #تم_رفیق_شهید📲 • #تم 📲📱ایتاتو مثل تلگرام کن با کلی تم زیبا👌☺️ به ما بپیو
خیلی عجله ای برای #افطار کردن نداشت❌ نماز مغرب و عشا را اول وقت میخواند بعد میومد سر سفره افطار، البته بخاطر شرایط تغییر مکان بچه ها خیلی ها #روزه نبودن و برای همین خاطر هم من برام خیلی مهم بود که از افطار برای رضا یک مقداری نگه دارم تا وقتی اومد بخورد😋
یک بار که یکی از اهالی برای بچه ها غذای گرم🍲 آورده بود باز #رضا برایش نماز اول وقت مهم بود، هرچند از اون غذا شاید چند لقمه ای بیشتر سهم رضا نشد
راوی: همرزم شهید
#شهید_رضا_کارگربرزی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #وقتی_بیایی ✨نگاهی به زیبایی های ظهور✨ 🔻زیباترین بیعت ✳️جبرئیل #اولین کسی است که افتخار بیع
❣﷽❣
📚 #وقتی_بیایی
✨نگاهی به زیبایی های ظهور✨
🔻سپاه صلح و آشتی
✳️تنها ۸ ماه جنگی می کنی آن هم نه با مردم❌ بلکه با لشکر #کفر که در مقابلت صف کشیدهاند و مخالف برنامههای زیبای شما هستند. آری مردم در امانند که شما امان اهل زمین هستید♥️ سپاه عظیم شما که فرشتگان و انس و جن با افتخار در آن عضو هستند به سوی دشمن حرکت می کند
✳️رعب و ترسی که خداوند در دل #دشمن انداخته لرزه بر اندام شان می آورد و آنها را به تسلیم نزدیک کرده، راه نجات امت ها را فراهم می سازد. سفیانی دشمن اصلی شما که پلیدترین انسان هاست😈 لشکری عظیم به سوی مکه گسیل میدارد تا به خیال خام خودش با شما مقابله نماید
✳️اما معجزه ای در سرزمین #بیدا رخ داده زمین با شوق و برای یاری شما لشکر او را می بلعد، تا در راه محقق شدن زیبایی های ظهور😍 مانعی نباشد. آری خدایی که با چند مشت شن در صحرای طبس به ما نشان داد تمام تجهیزات دشمن سر تا پا مسلح در مقابل لشکر او عددی نیستند. اینجا هم به زمین دستور میدهد که شکافته شود و #خبیث ترین انسان ها را در خود جای دهد
❇️لشکریان خدا بسیار خرسند هستند که پا در #رکاب_شما هستند و برای برپایی حکومت خدا☝️ از هیچ تر از هیچ تلاشی فرو فروگذار نکرده #مخلصانه در راه شما جانفشانی می نمایند
📝نویسنده: #حسن_محمودی
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چگونه عبادت کنم_3.mp3
11.88M
#چگونه_عبادت_کنم 3 🤲
💢طلبِ هرچیزی؛ نشانهی سنخیت تو با آن است! هرچه طلب بیشتر میشود،
سنخیت نیز بیشتر میشود!
چقدر مشتاقِ #آغوش_خدا هستی؟
#استاد_شجاعی👆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌺🍁🌺🍃🌸🍃 🌾آغاز ما تویی و سرانجام ما #تویی 🌴بی تو💕 مسیر عشق به آخر نمیرسد 🌾دجال ها و #حرمله ها را
🔰همرزم شهید نوری:
❣دو روز قبل از #شهادت بابک بود. شدت درگیری زیاد بود و چون دشمن سالها در ان منطقه حضور داشت پر از تله های انفجاری💥 بود. بچه ها تله ها را پیدا میکردن و خنثی میکردن ولی گاهی هم انفجار رخ میداد و #شهید تقدیم میکردیم.
❣شهید صمدی🌷 به یکی از این تله ها برخورد کرد و شهید شد. بعد از شهادت #شهید_صمدی دیدم بابک نامه مینویسد✍ بهش گفتم چیکار میکنی؟ گفت: بعد میفهمی. به شوخی گفتم: چیه بابک عاشق شدی⁉️ یاخبرش میاد یا نامه اش😉
❣وقتی بابک #شهید_شد من پیشش بودم و دیدم داخل جیبش کاغذ هست. بازش کردم، همون نامه بود📃 که روز شهادت شهید صمدی مینوشت.
🔖مضمون نامه:
(متن نامه به صورت دقیق نیست و فقط #کلیات است)
📝من تا به حال نه شهید دیده ام نه #لحظه_شهادت. هرکس بعد از شهید صمدی به فیض شهادت نائل شود🕊 اسمش را داخل این نامه مینویسم.
📝بعد از شهادت شهید صمدی، خود #بابک به فیض رفیع شهادت رسید و به اسمان عروج کرد🕊🌷
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5983565187712549062.mp3
15.69M
🔺برای من نامه نوشتین
🔻با نامه کم نمیشه درد دوری
📎 #سیدرضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•★ #پدرت را نبُود
° بعد تـو امّیـد حیات 😔
•★جـانِ من❣ بودے
° و تقدیم #خدایت ڪردم ...
🍁وداع پدر با فرزندش
#شهید_حسین_جامد
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
منتظرم!
منتظر دلى از جنس نور💖
کسى از قوم خورشید!
#مردی از نژاد نفس هاى گرم!
مردم نیز #منتظرند!
و غرق در لحظه هاى انتظار
نیازشان را از لابه لاى نفس هاى حیران خود بازگو مى کنند.
شقایق ها🥀 منتظرند!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
پر کن از باده ی #چشمت
قدح صبحِ مرا...
خود بگو
من ز ِ #تو سرمست شوم
یا خورشيــ☀️ـد...؟
#شهید_محمد_جنتی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بہ دلمـ♥️ لڪ زده با خنـده ی تـو #جــان بدهم طرحِ لبخنـــدِ #تـو پـايـانِ پريشانے هاست😌 #خادم_الشهد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خادم شدن
به پیراهن خادمی
و چسباندن #پلاک_خادمی بر روی سینه نیست❌
#خادم_الشهدا بودن
👈یک #تفکر است ...
تفکر و سبک زندگی👌
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣2⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 #عاشقانه_شهدا 🔹 #بار_اول که خیره شدم تو صورتش وقتی بود که انگشتر فیروزه شو
💢خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل #شعر و آواز🎵 میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم #نماز بخوانم، گفتم:« چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش☺️» چون #شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم.
💢با خنده گفت: « #زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش #سروصداهای_میثم بود»." 😔
زهره نجفی همسر شهید مدافع حرم
#شهید_میثم_نجفی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل #شعر و آواز🎵 میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم #نماز بخوانم، گفتم
9⃣4⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🗓تولد:۱۳۶۷/۰۲/۱۰ قرچک
🗓شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۱۰
حلب،مصادف با روز اربعین
اصابتترکشبه #سر
🔰میثم،خیلی عاشق #حضرت_زینب (ع) بود. همیشه دنبال این بود که برای امام حسین(ع) کار کند. به هیچ عنوان ظاهرسازی را دوست نداشت❌، شاید هر کسی ظاهر او را میدید فکر نمیکرد #شهیدشود(چون ظاهرش به شهدایی که میشناسیم نمیخورد🚫) در حالی که #باطنش چیز دیگری بود.
🔰یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی⁉️ اجازه بده #بچه به دنیا بیاید.» گفت: «زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟ دلت میآید حضرت زینب(س) #دوباره اسیری بکشد؟»😔 بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم.و #حلما 17 روز #بعدازشهادت پدرش به دنیا آمد👶.
🔰قبل از رفتن به #سوریه خیلی دوست داشت هر جا درگیری باشد، برای دفاع👊 از اسلام برود. این موضوع را نیز همان اول ازدواجمان💍 به من گفته بود. حتی چندین مرتبه جلوی من با برخی از دوستانش تماس گرفت☎️ و اعلام کرد که #علاقمند است که برای دفاع برود.
🔰سالِ قبل از شهادتش🌷 یک هفته داوطلبانه به #عراق رفت. همان سال، یک شب، ساعت 2 نیمه شب⏰ بود که #دوستانش تماس گرفتند و گفتند اگر میخواهی سوریه بروی، همین #الان بیا
🔰که همان موقع با موتور🏍 رفت ولی رفتنش به سرعت #کنسل شد. وقتی برگشت، گفت: «به قدری با سرعت رفتم که نزدیک بود، بین راه تصادف💥 کنم». از سوریه رفتن خیلی حرف میزد و #عاشق❤️ این بود که برود آنجا
احساس میکرد آنجا به #خدا نزدیکتر است💞
🔰حتی یک بار در تماسی که از آنجا با من داشت، گفت: «به قدری خاک اینجا #گیراست که اصلا دوست ندارم برگردم، اگر #متاهل نبودم، اصلا برنمیگشتم❌
راوی:همسر شهید
#شهید_میثم_نجفی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
912703e58f80ec87322d7110ffcce6d47c42294f.mp3
14.26M
🎧 صـــــوت
#روایت_شهدا🌷
#حال_و_هوای_شهدایی
🍃یکی بـود/ یکی نبـود!🍂
#بدون_شرح
#حاج_حسین_یکتا
#عالیه حتما گوش کنید👌😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh