🌷شهید نظرزاده 🌷
#تلتگرانه💥 🌀مانتو هر #چقدر هم بلند و گشاد باشد... 🌀آخرش #چادر نمیشه... میراث خاکی #حضرت زهرا(س)چاد
1⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🌸 #نحوه_اسارت
#شهید_محسن_حججی
🔰داعش جلو و جلو تر آمد. #بالاخره #پایگاه را گرفت و به آتش کشید.🔥
خشاب های محسن تمام شده بود. نفس هایش هم به #شماره افتاده بود.😔
تشنه و بی جان و بی توان پشت خاکریز افتاد.به حالت نیمه بیهوش.
🔰داعشی ها او را دیدند. به طرفش رفتند. #رسیدند بالای سرش.
دست هایش را از پشت، با #بند_پوتین هایش بستند.او را بلند کردند و به طرف ماشین🚍 بردند. خون هنوز داشت از #پهلویش خارج میشد.😭تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد.
محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند.
🔰چادر ها و خیمه 🏕های پایگاه چهارم، داشت در #آتش می سوخت و آسمانش🌫 مانند غروب عاشورا🏴 شده بود…محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق. تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و #صورتش میزدند و فحشش میدادند.
🔰به #شهر القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند.
محسن نگاه به #دوربین📸 کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. #شهرستان نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم."💪🏻اول او را از #گردن آویزان کردند و بعد #شکنجه ها شروع شد.
🔰شکنجه هایی که #دیدنش ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد…
خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند. سرش را #بریدند و دست هایش را جدا کردند. بعد هم پایش را به عقب یک #ماشین بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم #سنگبارانش کنند.😭
#شهید_محسن_حججی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌾این ۵ نفر آخرین #نفراتی هستند که از پُل خرمشهر گذشتند تا در برابر #تانکهای عراقی بایستند. نامشان در جایی ثبت نیست اما تکاوران #شهید؛
🌾#داریوش باقری،منصور پوراحمد،جهانریز دهقان،علیاکبر رجبی،علیرضا صناعی سده،#سیدمصطفی طباطبایی،محمدباقر ارجمند و محمد علی سیدمومنی؛ روی همین خاک افتادند
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺
📖قرآن، از تو #شرمندهام؛ حتی آنان که تو را میخوانند و تو را میشنوند، آنچنان به پایت مینشینند که خلایق به پای #موسیقی هر روزه نشستهاند. اگر چند #آیه از تورا بخوانند، مستمعین فریاد میزنند #احسنت..! گویی مسابقه نفس است.
📖قرآن، من شرمندهام اگر به یک #فستیوال مبدل شدهای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول یک #معرفت است یا #رکوردگیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کردند، حفظ کنی تا اینچنین تو را اسباب #مسابقات هوش ندانند.❌
🔆خوشابهحال هر #کسی که دلش💓 #رحلی است برای تو؛ آنان که وقتی تو را میخوانند، چنان #حظ میکنند که گویی قرآن همین حالا بر ایشان #نازل شده است..آنچه ما با #قرآن کردهایم، تنها بخشی از #اسلام است که به صلیب #جهالت کشیدهایم."
✍دل نوشته ای از
#شهید_محسن_حاجی_حسنی_کارگر
#ایام_شهادت🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌳وقتی #میان نفس و هوس جنگ☄ 🍂می شودقلبم 💜به چشم هم زدنی 🌳سنگ می شود
🌳آقا ببخش بس که #سرم گرم زندگی 🍂است کمتر #دلم برای شما تنگ💔 🌳می شود
💔 #غروب_جمعه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
@mataleb_mazhabi313 .mp3
5.38M
🎙 #فایل_صوتی
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🌳غروب #جمعه است دوباره
🍂دل تنگم بونِه داره
🎤 #جوادمقدم
👌فوق زیبا
💔 #غروب_جمعه
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین
🍃رئیس دفتر #سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید.
#سردار علی (حمید) خدادی،
پس از یک دوره تحمل #بیماری ناشی از عوارض شیمیایی، صبح 🌥امروز دعوت حق را لبیک گفت و به #کاروان شهدا پیوست.
🌸وی #جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس و معاون ایمنی و #اقدامات تأمینی سپاه بود و بیش از یک دهه به عنوان رئیس دفتر سردار #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی در سپاه قدس خدمت می کرد.
🍃سردار خدادی، بیش از ۸۰ ماه در جبهههای #حق علیه باطل در دوران جنگ تحمیلی حضور داشت و چندین بار در عملیاتهای #مختلف مجروح و بارها به دلیل عوارض شیمیایی در بیمارستان بستری شده بود.وی پس از #جنگ تحمیلی نیز در بخشهای مختلف ستاد کل نیروهای مسلح و ستاد فرماندهی کل سپاه
🌸خدمت کرد و #سالها در کنار مدافعان حرم با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش همراه بود.#مراسم تشییع و تدفین ساعت ۱۰ صبح جمعه ۴ مهر ماه در بهشت 🌸زهرا(س)، قطعه ۲۶، ردیف ۵۷۸، شماره ۳۵ با حضور خانواده، #همرزمان و برخی مسئولان لشکری و کشوری با رعایت #پروتکلهای بهداشتی، برگزار شد.
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•° #دلبده🖐🏻 حاجحسینیڪتامےفرماد:🦋 🌿بچہها͜͡꙰ اصراربرامر#حقداشتہباشید❲👊🏻❳ یہچیزےفهمیدےخوبہ❲💡❳
♦️#حاج_حسین_یکتا میگفت
🔗در عالم رویا به #شهید گفتم :
چرا برای ما دعا 🤲نمیکنید که #شهید بشیم⁉️
🔗گفت: ما #دعا میکنیم براتون شهادت مینویسن ولی #گناه🔞 میکنید پاک میشه...✔️
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک💔
#حاج_حسین_یکتا🌾
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 6⃣3⃣#قسمت_سی_ششم 💢درست همان جا که #گمان مى برى #انتهاى
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
7⃣3⃣#قسمت_سی_هفتم
💢آتش🔥 همچنان #پیشروى مى کند...
و #خیمه_ها را یکى پس از دیگرى فرو مى ریزد.... بچه هاى #نفس_بریده را فقط #آب💧 مى تواند هستى ببخشد....
اما در این قحطى آب ، چشمه امید کجاست جز #اشک_چشم 😢⁉️
🖤اگر #آرامش بود،...
اگر تنها آتش بود، کار #آسانتر به انجام مى رسید،... اما این #بوق و کرنا و #طبل ودهل و #هلهله دشمن ،...
این #گرگها که با #چشمهاى_دریده ، بره هاى شیرى را دوره کرده اند، این #کرکسها که معلوم نیست #چنگالهایشان درنده تر است یا نگاههایشان،...
💢این #هجوم_همه_جانبه...
این #اسبها 🐎که شیهه مى کشند و بر روى دو پا بلند مى شوند و فرود مى آیند، این ضرباتى که با #تازیانه و #غلاف_شمشیر....🗡
که نیزه بر دست و پا و #پشت و پهلو وسر و صورت شما نواخته مى شود،
اینها قدرت #تفکر و #تمرکز را سلب مى کند.همین دشمن🐲 اگر آنچه را که به زور و هجوم و توحش چنگ مى زند،...
به آرامش طلب کند، همه چیز را آسانتر به دستمى آورد و به یغما مى برد.
🖤آهاى ! سوار #سنگدل بى مقدار!
چه نیازى است که این دخترك را به #ضرب_تازیانه بر زمین بیندازى...
و #خلخال را #به_زور از پایش بکشى ، آنچنانکه #خون تمام انگشتان و کف پایش را بپوشاند؟!...
#بى_اینهمه_جنایت هم مى توان خلخال از او گرفت.... تو بگو، بخواه ، اگر نشد به #زور متوسل شو! به این #رذالت تن بده!
💢این فرار بچه ها از #هراس هجوم سبعانه شماست... نه براى دربردن دارایى کودکانه شان.چه ارزشى دارد این تکه طلاى #گوشواره که تو #گوش دختر آل الله را بشکافى ؟!...
نکن ! تو را به هرچه بریت مقدس است ، دنبال فاطمه نکن ! این #دختر، زهره اش آب💧 مى شود و دل کوچکش مى ترکد.
بگو که از او چه مى خواهى و به #زبان_خوش از او بگیر....
🖤#عذاب خودت را #مضاعف نکن....
آتش🔥 به قیامت خودت نزن ! ...
ببین چگونه دامنش به پاهایش مى پیچد و او را #زمین_مى زند!همین را مى خواستى ⁉️که با #صورت به زمین بیفتد و از هوش برود؟ و تن#روسرى_اش را به #غنیمت بگیرى ؟
خدا نه ، پیامبر نه ، دین نه ،...
جوانمردى هم نه ، آن دل سنگى که در سینه توست چگونه به اینهمه #خباثت رضایت مى دهد؟
💢#تپش_قلب💙 کبوترانه🕊 این #پسربچه_ها را از روى پیراهن نازکشان نمى بینى؟...
هراس و #استیصالشان تکانت نمى دهد؟
آهاى ! نامرد بى همه #چیز که بر اسب🐎 نشسته اى و به یک خیز بر #النگو و دست این #دخترك، چنگ انداخته اى...
بایست ! پیاده شو! و #النگو را دربیار و ببر!نکشان این دختر نحیف را اینچنین به دنبال خود!... مگر نمى بینى چگونه در #زیر_دست_وپاى_اسبت ، دست و پا مى زند؟!
🖤اگر از #قیامت اندیشه نمى کنى،...
از #مکافات_همین_دنیا بترس !
بترس از آن روز که #مختار دستهاى تو را به #اسبى ببندد و به خاك و خونت بکشاند.آى ! #عربهاى خبیث بیابانى !
عربهاى جاهلیت مطلق ! شما چه میفهمید #دختر یعنى چه؟ و دختر کوچک چه لطافت غریبى دارد.اگر #مى فهمیدید؛
#رقیه را، این دختر داغدار سه ساله را اینگونه دوره نمى کردید و هر کدام به یاد ازلام(18) جاهلیت ، زخمى بر او نمى زدید.
💢تو به #کدامیک از اینها مى خواهى برسى... زینب ! به کدامیک مى توانى برسى!به #سجادى که #شمر با شمشیر🗡 آخته بالاى سرش ایستاده است و قصد جانش را کرده است ؟به بچه هایى که در #بیابان گم شده اند؟
به زنانى که بیش از کودکان در معرض خطرند؟به پسرانى که عزاى تشنگى گرفته اند؟به #دخترانى که از حال رفته اند؟به مجروحینى که در غارت و احتراق خیام آسیب دیده اند؟
آنجا را نگاه کن !...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
4_5848177510621119097.mp3
8.08M
این گل🌷 را به رسم هدیه
تقدیم #نگاهت کردیم😔
حاشا اینکه از راه تو
حتی لحظه ای برگردیم🚫
#یازینب
🎤 #میثم_مطیعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهدا جاذبه عجیبی دارند🖤
اثر مغناطیسی #شهدا در آدم های سالم فوق تصور است🖤
و میتواند به #عنوان یک محک برای #ارزیابی دلهای پاک قرار گیرد🖤
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌦خوب است ما هم #مثل باران حس بگیریم هـر صب☀️ــــــح #سراغـی از گل🌼 نرگس بگیـریم ...
🌦خبرت هست که #بی روی تـــ✨ـــو آرامم نیست!❌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌲اے #شــــهید...!
#صبح ⛅️و طلوع هر چه
🌲 ڪه خوبے براے #ٺــــ🌸ــو
ما را هميڹ بس اسٺ
ڪه #دݪ 💓بسته ٺـوئیم ...
#سلام_صبحتون_شهدایی🌸🥀
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
مداحی_آنلاین_وصیت_امام_حسن_مجتبی.mp3
5.95M
🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
▪️وصیت امام حسن مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸#حاج_اسماعیل_دولابی ( معلم اخلاق #شهید_ابراهیم_هادی ) 🍃هر وقت #کسی شما را اذیت کرد و ناراحت شدید
#خاطرات_شهدا
🔻 خاطره ای از برخورد شهید ابراهیم هادی با یک معلول
🔅بخوانید:
حوالی میدان #خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
🔅همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده #یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🔅ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی #آهسته برویم تا او ناراحت نشود.گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه⁉️
🔅بیا #سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.آنچنان #قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page342.mp3
772.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه مؤمنون✨
#قرائت_صفحه_سیصدو_چهل_دو
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنگرانه💥
🥀میگن: تو روز #قیامت؛
جایگاه و ظرفیت هر کسی رو
نشونش میدن...
🌿میگن:فلانی....ببین....تو باید اونجا میبودی...ولی #نیستی !یعنی چی⁉️
یعنی باید بدوییم
🥀فکر نکنیم با #نماز و روزه
شق القمر میکنیم ؛)
[باید امروزت بهتر از #دیروزت باشه،
اگه می خوای اونروز کمتر حسرت بخوری...]
#بهخودمونبیایم :)
#شایدتلنگر...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
☘#شهیـد بیدارت میڪند 🥀#شهیـد دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد #شهیـدت مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند..
🌾چفیه آقا
💢برادر #شهید ابراز می دارد:
وقتی پیکرش را داخل #قبر گذاشتم،از طرف همسر معززش گفتند محمود رضا سفارش کرده است چفیه ای که از آقا گرفته همراه او دفن شود؛جا خوردم؛نمیدانستم از #آقا چفیه گرفته؛رفتند چفیه را از داخل ماشین 🚗آوردند.
💢بردار #شهید تعریف میکند:یکی از دوستانش جمله ای عربی برای من پیامک کرده بود و اولش نوشته بود:این سخنی از #محمودرضاست. آن جمله این بود:《اذا کان المنادی زینب(س) فاهلا بالشهاده》یعنی:《اگر دعوت کننده زینب (س)باشد #سلام بر شهادت!》🥀
#شهید_محمود_رضا_بیضائی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾چفیه آقا 💢برادر #شهید ابراز می دارد: وقتی پیکرش را داخل #قبر گذاشتم،از طرف همسر معززش گفتند محمود
2⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰نگذار کار #بزرگم را خراب کنند
بارآخری که دراسلامشهردیدمش، نگران بودکه بعد از#شهادتش کسی شماتتی بکند، به ویژه در حق رهبر عزیز انقلاب. می گفت: «می ترسم بعدازما پشت سرآقا حرفی زده شود.» محمودرضا خیلی هوشیار بود.
🔰 فکرهمه جای بعداز #شهادتش را کرده بود. جنس نگرانیشرامی دانستم. نگران این بودکه مثل زمان جنگ،💥 کسانی بگویند جواب خون این جوان هاراچه کسی می دهدوازاین حرفها. نمی دانستم دربرابرحرفش چه باید بگویم. گفتم: «اینطوری فکرنکن. #مطمئن باش چنین اتفاقی نمی افتد.»
🔰وقتی این را گفتم برگشت گفت: «من می خواهم کار بزرگی انجام بدهم. نبایدحرفی زده شودکه ارزش آن را پایین بیاورد.» چیزی #پیدا نکردم درجواب حرفش بگویم. بی اختیارگفتم: «خون شهدای مامثل خون #سیدالشهدا(ع) است. صاحبش خداست. خدانمیگذاردچنین اتفاقی بیفتد.» گفت:به هیچ کس اجازه نده پشت #سرآقاحرف بزند.»
🔰خودش این #طور بود. دیده بودم که وقتی کسی حرف نامربوطی دربارهٔ آقامی زد، اخم هایش می رفت توی هم. اگربابحث می #توانست جواب طرف رابدهد، جواب می داد واگر می دیدطرف به #حرفهایش ادامه می دهد، بلندمی شدومی رفت.
#شهید_محمود_رضا_بیضائی🌷
#به_روایت_احمد_رضابیضائی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
🌲اگر #بخواهیم به ازای هر یک نفر از شهدا و جانبازان ايرانى #جنگ ايران و
🌲 عراق تنها ۱ دقیقه #سکوت کنیم، بيش از ۲ سال طول میکشد!
🌲«سلام و درود بر تمامی #شهدای جنگ☄ تحمیلی ، یادشان گرامی»
🇮🇷هفته دفاع مقدس گرامی باد.
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh