🌱✨یه رفیقۍبراۍِخودتانتـخابکن
که هروقتکنارشبودۍنتونۍگناه کنی!'
←خجالتبکشۍوبہحُرمت پاك بودنِ
کارهاۍ رفیقت " دست به گناه نزنۍ♥️" :)
#برادرشهیدم
#شهیدبابکنوری♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHMdhEiOvz6MnXzCBEf7j5ZY3L3UtewACAgkAAkhRkVD3VPD0GgRlnyAE.mp3
11.62M
🔊 #صوتی
▫️سبک #واحد
📝 هلال ماه ماتم اومد، محرم رسیده...
👤 کربلاییسیدرضا #نریمانی
ویژه #اول_محرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
کِی خزانم میشود مولا بهار؟
کِی کناره میرود گرد و غبار؟
یک سؤال از طعمِ بغض واَشک و آه
کِی به پایان میرسد این انتظار؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸 #علمدار_کمیل
🔻محال است
به خندهاش نگاه کنی
و حال دلت عوض نشود
کلا فرق دارد
حتی خندههایش ...
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸امروزمان را با نام و یاد شهید دفاع مقدس #مرتضی_عباسی متبرک می کنیم.
🗓امروز:
☀️ چهارشنبه ٢٠ مرداد ١۴٠٠
🌙 الأربعاء، ۰۲ محرم ١٤٤۳
Wednesday 11 Aug 2021🌲
💫 امروز متعلق است به امام کاظم، امام رضا، جواد الائمه، امام هادی (علیهمالسلام)
💫 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (١٠٠ مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (١٠٠٠ بار)
- یا متعال (۵۴١ مرتبه) برای عزت
📎وقایع مهم امروز:
- ورود امام حسین(ع) به کربلا( ٦١ق)
🌸در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
#تقویم_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطره_شهید🌱🖇
_____________________
پسرم خیلی اهل احترام به والدین، بود
بعد از ازدواج روح الله با دخترداییاش آنقدر مشغله کاری داشت که در خانه استراحت نداشت و فرزندانش او را نمیدیدند. اما هر روز از محل کارش به من زنگ میزد و از حال و اوضاعم میپرسید و میگفت اگر مشکلی داری بیایم و رفعش کنم، من هم میگفتم فقط سلامتی شما را میخواهم پسرم. آخرین روزی که مأموریت داشت گفت: مامان باید برای عرض ادب بیایم و شما را ببینم و آخرین باری هم که از من خداحافظی کرد شهادت را در چهرهاش دیدم. میخواست خداحافظی کند سرم را بوسید. قدش بلند بود خم شد صورتش را بوسیدم، گفتم خدایا پسرم را به تو سپردم. در را باز کردم وقتی که رفت هر ۱۰ متر برمیگشت و خداحافظی میکرد كه به خواهرش گفتم پشت سر برادرت آب بریز، اما روح الله رفت و دیگر بازنگشت.
#شهیدروحاللهسلطانی🌱
--------------------------------
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِحسین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃نمی دانم به حرمت صبر در برابر از دست دادن خواهر و برادر کوچک تر از خودت بود، یا پیشی گرفتن در #سلام برای همه، از کوچک و بزرگ! شاید هم به حرمت تکریم بزرگترانت که با هر بار دیدنشان #دست_بوسشان بودی!
🍃نماز اول وقتت که جای خود دارد و دعای رزق #شهادتت در سجده. هر کدام می تواند عامل این معجزه باشد که پیکر پاکت، نزدیک به #شصت_روز زیر آفتاب سوزان بماند، اما دشمن سالم پیدایت کند در حالی که طاقباز دراز کشیده و دستی را زیر سر قرار داده ای! انگارکه مشغول استراحتی🥺
🍃داعش است دیگر! چطور می تواند تو را که جسم بی جانت معجزه وار #سالم مانده تحویل دهد؟ یا رهایت کند؟ تو را که یک #شیعه هستی و مسلمان واقعی. تو را که مظهر پاکی هستی #علی جان. اما به زعم آنان یک کافر! که به شهادتت رسانده اند تا پاداش از خدا بگیرند😒
🍃تحویلت نمی دهند و زود سر و ته این #معجزه_الهی را هم می آورند تا مبادا مُنافاتش را با تعاریفی که از کفر شیعیان داده اند بر نیروهایشان آشکار شود. باید این خبر را درز بگیرند که پیکری زیر #آفتاب_سوزان در بیابانی که پر از کرکس است و کفتار، نه آفتاب سوخته شده نه خوراک درنده و چرنده! حتی دریغ از خطی از #کبودی! تا دستان گناه آلودشان بر ملا نشود.
🍃نمی دانم در آن بیابان سوزان چه کسی پَر چادر یا پر َعبایش را بر سرت گسترد؟ اما می دانم بی شک کسی #مراقبت بوده تا حقانیت راهی را که رفته ای آشکار سازد💔
🍃چنان فاصله زندگی تو با ما زیاد است که حتی رویم نمی شود طلب #التماس_دعا داشته باشم چه رسد به شفاعت😭
🍃تنها آرزو می کنم خداوند صبری عظیم و جمیل بر دل رنج کشیده مادر نازنینت عطا فرماید که چشم به راه است...
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_عظیمی
📅تاریخ تولد : ۲۵ دی ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۰ مرداد ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : زرند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_919860293.mp3
12.31M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۷۴
🎤 استاد #شجاعی
🔸«بدر کبری»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کوی و منزل
جملگی نذر قدوم توست؛
یاصاعبعزا ..
#غمروزدوم
عزاخانهحسین🖤
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدۍکہامامزمانکفنشکرد..🌿'
شهیدیبودکہهمیشہذکرشاینبود،
نمےدونمشعرخودشبودیاغیر...🔗🌩
یابن الزهرا..
یابیایکنگاهۍبہمنکن💙❄️
یابهہدستتمرادرکفنکن.. ꧇)
ازبساینشهیدبہامامزمان(عجلاللہتعالے فرجہ)علاقہداشت..
بہدوستروحانۍخودوصیتمۍکند.
اگرمنشهیدشدمدوستدارمدرمجلس ختممنتوسخنرانۍکنۍ..⛓💙
روحانۍمۍگوید:
ماازجبهہبرگشتیموقتۍآمدیمدیدیم عکسشهیدرازدهاند..🖐🏽
پیشپدرومادرشآمدمگفتم:
اینشهیدچنینوصیتۍکردهاستآیامن مۍتوانمدرمجلسختماوسخنرانۍکنم آناناجازهدادند..💛✨
درمجلسسخنرانۍکردمبعدگفتمذکر شهیداینبودهاستـــ:
یابنالزهرا..
یابیایکنگاهۍبہمنکن✨
یابہدستتمرادرکفنکن🌿
وقتیاینجملہراگفتم،یکنفربلندشدو
شروعکردفریادزدن..⛓🌸
وقتۍآرامشدگفت:
منغسالهستمدیشبآخرهایشب
بہمنگفتندیکۍازشهدافردابایدتشییع
شودوچونپشتجبهہشهیدشدهاست
بایداوراغسلدهۍ🍭✨
وقتۍکہمۍخواستماینشهیدراکفنکنم
دیدمیکشخصبزرگواریواردشد..🍓 گفت:بروبیرونمنخودمبایداینشهیدرا
کفنکنمـ .. ꧇)🌿
منرفتمدروسطراهباخودگفتماین شخصکہبودوچرامرابیرونکرد !؟🧐
باعجلہبرگشتمودیدم 😳
اینشهیدکفنشدهوتمامفضای
غسالخانہبویعطرگرفتہبود..🌸💞
ازدیشبنمۍدانستمرمزاینجریانچہبود. اماحالافهمیدمـ.. نشناختم.. ꧇)💔
منبع:
کتابروایتمقدسصفحہ ⁹⁶
#بشیم_مثل_شهدا🙃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱#زیارتنامهشهدا🌱
🍃🌸بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌸🍃
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَاَحِبّائَہُ
_اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ وَاَوِدّآئَہُ
_اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
_اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
_اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
_اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَفاطِمَةَ سَیِّدَةِ 🌹نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ
_الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
_اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ،
_بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ
_الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌹فَیا لَیتَنےکُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
#شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات...🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆
#شهیدانہ🌿
خدايـا...؛∞
بہتوپناهمےآورم :)➣
از نَفْسے ڪہ سير نمےشود !
و از دانشے ڪہ سود نمےدهد !
از نمازے ڪہ بالا نمےرود !
و از دعايـے ڪہ بہ اجابتـــــ نمےرسد !
#شهیدجوادحیدرےفرد🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطره
رفیقشهید🌹:
🌱من بچه ی آستانه ام،بابک بچه رشت،
تو آموزش ها باهم آشنا شدیم یادمه
یکم آبان از رشت رفتیم تهران یک
شب تهران موندیم...تو تهران یکی از
بچه ها یه برگه📄 پیدا کرده بود آورد
پیشمون وقتی برگه رو برگردوند
دیدیم عکس سه تا شهید روش چاپ
شده بابک برگه رو گرفت و کلی گریه😭
کرد گفت:یعنی میشه منو هم بخرن؟؟؟💔
بهش گفتم:بابک ان شاءالله اول تو شهید
بشی بعدم من الان که اون دوستمو
میبینم میگم کاش دعا کرده بودم اول
من شهید بشم بعد بابک...❤🍃
#شهیدبابڪنورے❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#کانال_مدافعان_حرم
❤ #عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_بیستم
_چاره اے نبود باید میرفتم...
_اوایل مهر بود کلاس هاے دانشگاه تازه شروع شده بود
_ما ترم اولے ها مثل ایـݧ دانشگاه ندیده هاروز اول رفتیم تنها کلاسے کہ تو دانشگاه برگزار شد،کلاس ترم اولے ها بود
دانشگاه خیلے خلوت بود.
_تو کلاس کہ نشستہ بودم احساس خوبے داشتم خوشحال بودم کہ قراره خانم مهندس بشم براے خودم
_تغییرو تو خودم احساس میکردم هیجاݧ و شلوغے گذشتمم داشت برمیگشت
هموݧ روز اول با مریم آشنا شدم
دختر خوبے بود.
_اولیـݧ روز دانشگاه پنج شنبہ بود.
از بعد از اوݧ قضییہ تو بهشت زهرا هر پنجشنبہ میرفتم اونجا و بہ شهدا سر میزدم شهداے گمنامو بیشتر از همہ دوست داشتم هم بخاطر خوابے کہ دیدم هم بخاطر محمد جعفرے پسر هموݧ پیرزݧ نمیدونم چرا فکر میکردم جزو یکے از شهداے گمنانہ.
_اوݧ روز بعد از دانشگاه هم رفتم بهشت زهرا قطعہ ے شهداے بی پلاک.
_زیاد بودݧ دلم میخواست یکیشونو انتخاب کنم کہ فقط واسہ خودم باشہ اونروز شلوغ بود
سر قبر بیشتر شهداے گمنام نشستہ بودن.
چشمامو چرخوندم کہ یہ قبر پیدا کنم کہ کسے کنارش نباشہ
بالاخره پیدا کردم سریع دوییدم سمتش نشستم کنارش و فاتحہ اے براش بفرستادم سرمو گذاشتم رو قبر احساس آرامش میکردم
یہ پسر بچہ صدام کرد:خالہ؟خالہ؟گل نمیخواے
سرمو آوردم بالا یہ پسر بچہ ے ۵ سالہ در حال فروختـݧ گل یاس بود .
عطر گلا فضا رو پر کرده بود برام جالب بود تاحالا ندیده بودم گل یاس بفروشـݧ آخہ گروݧ بود
ازش پرسیدم:عزیزم همش چقدر میشہ؟
گفت:۱۵تومـݧ
۱۵تومــݧ بهش دادم و گلهارو ازش گرفتم چند تاشاخہ بیشتر نبود.
بطرے آب و از کیفم درآوردمو روقبر و شستم بوے خاک و گل یاس باهم قاطے شده بود لذت میبردم از ایـݧ بو
گلها رو گذاشتم روقبر دلم میخواست با اوݧ شهید حرف بزنم اما نمیتونستم
میخواستم باهاش درد و دل کنم اما روم نمیشد از گذشتم چیزے بگم براے همیـݧ بہ یہ فاتحہ اکتفا کردم.
یہ شاخہ گل یاس و هم با خودم بردم خونہ و گذاشتم تو گلدوݧ اتاقم هموݧ گلدونے کہ اولیـݧ دستہ گلے کہ رامیـݧ برام آورد بود و گذاشتہ بودم توش بهم ریختم ولے با پیچیدݧ بوے گل یاس تو فضاي اتاقم همه چیز و فراموش کردم و خاطرات خوب مثل چادرے شدنم اومد تو ذهنم.
_همہ ے کلاس هاے دانشگاه تقریبا دیگہ برگزار میشد
چندتا از کلاس ها روکہ بین رشتہ ها،عمومے بود و با ترم هاے بالاتر داشتیم
سجادے هم تو اوݧ کلاس ها بود.
_مـݧ پنج شنبہ ها اکثرا کلاس داشتم و بعد دانشگاه میرفتم بهشت زهرا پیش شهید منتخبم سرے دوم کہ رفتم تصمیم گرفتم تو نامہ همہ چیو براش از گذشتم بنویسم و بهش بگم چی ازش میخوام
_نامرو بردم خندم گرفتہ بود از کارم اصلا باید کجا میذاشتمش بالاخره تمام سعے خودمو کردم و باهاش حرف زدم وقتے از گذشتم میگفتم حال بدے داشتم و اشک میریختم و موقع رفتـݧ یادم رفت نامہ رو از اونجا بر دارم.
با صداے سجادے از خاطراتم اومدم بیرون...
#نویسنده✍
#خانوم. #علی_آبادی
ادامــه.دارد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#راهکار_شهادت♥️🕊
یک راه بیشتر نداره گریه کنید🕊
اشک بر حسین💔
#حاج_حسین_یکتا
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh