فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فتنه شناسی پیش از ظهور از زبان شهید حاج قاسم سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
.
#شھیددهههفتادی🌱💕
ایشان یکی از جوان ترین شهدای کشورمان است..
شهیدی که تک فرزند خانواده بود..✨
و شخصیت آرام و عادی داشت!
وی در کارهایش ثابت قدم بود و اهدافش را با قطعیت دنبال میکرد!🍃
برای آشنایی با این شهید بزرگوار به کانال زیر مراجعه کنید..👇
https://eitaa.com/Mohammadhadi_Aminiii78
https://eitaa.com/Mohammadhadi_Aminiii78
کانال با حضور خانواده و دوستان شهید🌸
کپیبنرممنوع✋️
#سلام_امام_زمانم_
🌸 امید به آمدنتان ، هر صبح مثل سپیده، در ما طلوع می کند و با هر ضربان در رگ هایمان جاری می شود و با هر نفس در وجودمان زنده می گردد ...🌸🍃
🌼 امید به آمدنتان مثل اکسیری حیات بخش و نشاط آفرین ، ما را هر صبح به پرواز وا می دارد ...🌼🍃
امید به آمدنتان، امید به همه ی خوبی هاست
امید به همه ی دل خوشی هاست 🌹
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
😭😭
📝نامه مادر فائزه رحیمی، شهیده کرمان
آمده ام قلم به دست برایت نامه بنویسم
اما عزیزکم قلم هم توان نوشتن از غمت را ندارد!مدام در میان ماندن و رفتن، غلت می خورد. می خواهم با ندای قلبم، برایت لالایی بخوانم.
فائزه جانم، فدای چشمان زیبایت، قربان قد و بالایت بروم مادر .امروز منتظر پیام تبریک روز مادرت که نشسته بودم؛ با خودم ذکر زمزمه میکردم.
میگفتم خدایا شکر بابت چنین نعمتی، بابت چنین دختر زحمتکش و دلسوزی. ممنون از سردارم که او را به جایگزینی من، طلبید. دورت بگردم. فکر کنم زیارتت خیلی دلچسب بود،
انقدر دلچسب که دیگر دل به دل سردار بستی و دل از مادر دلتنگت بریدی !
مادر جان ظهر به وقت ساعت ۱۵ ،کانال های خبر، از ناآرامی ها و دل نگرانی های مادرانه سرریز شده بود .مدام با خدای خود نجوا میکردم ،خدایا دخترم در چه حال ست؟ حالش خوب است؟ سردش نیست؟ در مقابل این صحنه ها چه حالی دارد؟ چجوری ارامش را به جانش تزریق کنم؟ مادر پشت تلفن منتظر بوقهای متوالی بودم اما انگار خط ها سرسازگاری با دل مادر را نداشتند. از دوستانت جویا شدم، گویا در میان آنان نبودی .
جان مادر، فکر کردم حداقل در گوشه ای مثل همیشه در صحنه حاضری و نتوانستی خودت را به بقیه برسانی اما مادر جانم ماشاالله انقدر در صحنه حاضر شدی که هیچکس حاضر نشد حقیقت را به مادر بگوید!
فائزه جانم، دلبندم این رسمش نبود. هنوز به آغوش نکشیده بودمت که خون تو را در خود حل کرد !دخترم هرگز فکرش را نمیکردم فائزه ی من در میان پرکشیدگان حاج قاسم باشد.
بگو ببینم حالت خوب است؟ درد نداری جان مادر؟ راحت رفتی؟ میخواهی مثل چندشب پیش سرت را روی پاهایم بذاری تا دردت ارام گیرد؟ تصدقت گردم نوردیده، سلام مرا به حاج قاسم برسان.
اینجا همه عزادارت شده اند اما کسی عزاداری مادر را نمیفهمد! قربان غم مادرم حضرت زهرا (س )بروم. غم فرزند غمی عظیم و سرسخت است .... !
فقط یک سوال دارم کی به عنوان #هدیه_روز_مادر بغلم میکنی؟!
شهید_فائزه_رحیمی
فرشتگان_سرزمین_من
شهادت_اتفاقی_نیست
😭ان شاء الله شهیده فائزه جان دعا گوی ما باشد روحش یاد و راه پر افتخارش پر رهرو به برکت صلوات
😭✨الـٰلّهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَـجِّـلْ فَرَجَهُم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌀 شهادت اتفاقی نیست؛ مخصوصا شهادت در روز ولادت حضرت زهرا و در آغوش حاج قاسم
📝 به یاد طلبه شهید علیرضا محمدیپور اهل بجنورد
🔸 ده سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و داغ یتیمی را چشید؛ آخرین فرزند خانواده و تکپسر بود؛ از همان موقع مردی بود برای خودش و دربست در خدمت مادرش بود؛
✅ مهمترین شرط ازدواجش این بود که دختری که قرار است با او ازدواج کند بپذیرد مادرش هم باید با آنها زندگی کند.
✅ انقلابی بود و عاشق امامین انقلاب.
در فضای دروس طلبگی هم از طلاب بسیار درسخوان و با همت بود؛ عاشق طلبگی بود و شدیدا اهل رعایت مسائل اخلاقی.
مطالعات جنبی در فضای شهدا و شهادت هم زیاد داشت.
🔺 بسیار با شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده عجین بود و انس داشت؛ برای همین خیلی پیگیر کتب و شرح حال این شهید بود.
🔻 کار فرهنگی یکی از مساجد را به عهده گرفت و با وسع محدودی که در اختیار داشت، قفسه کتابخانهای برای این کار در مسجد قرار داد. کتابخانهای که بوی شهدا از آن استشمام میشد.
♨️ همین عید غدیر عروسیاش بود و دختری در راه داشتند به نام #زینب...
💠 و دیروز علیرضا سبکبال همچون الگوی شهیدش مصطفی صدرزاده پر کشید تا ملاقات خدا؛ میهمان حضرت زهرا شد در روز ولادت حضرتش در جوار مرقد پرنور حاج قاسم سلیمانی...
به فاتحه و صلواتی یاد کنیم از این شهید جوان روحانی ۲۴ ساله...
#شهدای_روحانیت
#جنایت_کرمان
#شهید_محمدی_پور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
13 دی ماه روز تولد امیرحسین افصلی بود، که در حادثه کرمان به شهادت رسید، متن زیر برای امیرحسین است👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دخترها لطیفترند عزیزکم
برای همین است که هیچ قلبی نبوده که پریشان آن دخترکِ گوشوارِ قلبیِ صورتی پوش نشده باشد.
تو اما پسری، مردی.هشت سالت شده بود.
شاید از دو سه هفته قبل هی تویخانه میپرسیدی:
- دقیقا چند روز مونده تا تولدم؟
و بعد تاکید میکردی که دوست داری کیک تولدت پاری سن ژرمن باشد. هرچند مادرت شنیده بود که آرام به دوستت گفته بودی: من دیگه خیلی مسی رو دوست ندارم. شنیدم به اس.را.ییلی.ها کمک کرده.
و مادرت قند توی دلش آب شده.
شاید از اول هفته گفته بودی:
- مهمونی تولدم رو بندازید جمعه. آخه چهارشنبه با دوستام قرار گذاشتیم که حتما بریم پیش سردار.
و بعد چشمهایت برق زده بود که:
- لطفا تو کادوهام یه قمقمه چریکی و یه ساعت هوشمند هم باشه.
و برادرت زیر لب غر زده که چه کم توقع!
شاید سه شنبه شب بدخواب شده بودی. مادر را صدا کرده بودی و او آمده بود کنارت. دستهایت را گرفته بود و مثل این طور وقتها به پوستر حاج.ق که روبروی تختت زده بودی اشاره کرده و گفته: بیا ۵ تا صلوات واسه سردار بفرستیم. بعدش برات یکی از خاطرههاش میگم تا خوابت ببره عزیزدلم.
شاید صبح چهارشنبه دست مادرت را بوسیده بودی که:
-روزت مبارکمامان. دوست دارم وقتی بزرگ شدم، برات روز مادر یه انگشتر خوشگل بخرم. و مادرت سرت را بوسیده که : همین که گفتی به اندازهی گرفتن جواهرات سلطنتی شادم کرد. و هر دو خندیده بودید و نمیدانستید این بوسه آخرین هدیهی روز مادر توست.
شاید وقت رفتن پیش سردار زودتر از همه لباس پوشیده بودی و دویده بودی دم در. پدرت کاپشنات را برداشته بود و به زور تنات کرده بود که:
- هوا سوز داره پسرجون، سرما میخوری...
و نمیدانسته که تو تا ابد دیگر مریض نخواهی شد.
شاید دم موکبی توی صف ایستاده بودی و دوتا لیوان شربت گرفته بودی. یکی را همانجا خودت سرکشیده بودی و آن دیگری را به هزار زحمت رسانده بودی به مادر! هرچند نصف بیشترش ریخته بود اما معرفت آن دستهایی که شربت را رسانده بود قلب مادرت را گرم کرد.
هرچند نمیدانسته این آخرین چیزی است که از دستان مردانهی پسرش میگیرد.
شاید صدای انفجار که بلند شده...
آه صدای انفجار
وای از انفجار
رها کنم که اینجایش به واژه نمیآید.
تو پسری
شاید کسی برایت ننویسد.
اما میدانی جانم؟
مهم محبت اصیلی بود که تو در دلت داشتی
ومسیر درستی بود که تو در آن قدم گذاشتی
تو با همین ها توانستی لج آنهایی را که مسی بهشان کمک کرده بود در بیاوری. آدمهای خبیثی که سالهاست دستشان به خون بیگناه آلوده است...تو از مسی خیلی قویتر مرد!
تولدت میان آسمان مبارک قهرمان
نوشته حبیبه آقایی پور
13 دی ماه روز تولد امیرحسین افضلی بود، که در حادثه کرمان به شهادت رسید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من حال ملیکا رو نمیفهمم و نخواهم فهمید ولی میدونم توی دل پدرش چی میگذره...
خدا بهشون صبر بده💔😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤
ای غـــم
از حـــالِ
دلــم یک
لحــظــه
غـــافــل
نیسـتی...
#کرمان_تسلیت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این خانمها در دنیا با کلاس ترین ،مدرن ترین ،به روز ترین و با شخصیت ترین خانمها هستند .
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد شجاعی
🔹 میخوای قلبت بوی امام زمانی بگیره؟
کوتاه و شنیدنی
#امام_زمان
#ظهور نزدیکه ان شاءالله
روزتون مهدوی
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کنارش ایستاده بودم، شنیدم که میگفت:
《صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان》
بهش گفتم: چرا الان به امام زمان سلام دادی..؟!
گفت: شاید این وزشِ باد و نسیم
سلام منو به امام زمانم برساند!
#شهیدابومهدیالمهندس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نماز
نماز قدم گذاشتن بر بال فرشتگان است ، نماز جنگ با نفس است نماز انتظار عاشق است ،✿⊱
،نماز تسبیح خداوند بلند مرتبه است.
نماز آرامش بخش جان است
نماز یعنی خشوع در برابر زیبایی مطلق ،✿⊱
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
💠 در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
به خانم ها بگوید ؛ #حجاب همانند
چتری است که انسان را در برابر
بارانی از گناه حفظ میکند .؛!
- شهید طلبه محمد هادی ذوالفقاری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷روایت همسر محترم شهید سعیدشاهدی از مخالفت سردار باقرزاده با اعزام سعید شاهدی به تفحص
#شهید_سعید_شاهدی 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
برایش دلمه درست کردیم که خیلی دوست داشت. وقتی خواستیم مزه یکی را بچشد، قبول نکرد. گفت: حاجی خیلی دلمه دوست داره، اول برای حاجی می برم.زنگ زد به خانه حاجی و گفت ناهار نخورد تا برایش دلمه ببرد.همیشه همین طور بود، به هر چیزی که حاج قاسم دوست داشت لب نمی زد تا اول برای او ببرد.
#شهید_حسین_پورجعفری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یعنی میشه یه روزی منم اینجوری کادو پیچ بشم برای خدا...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh