oluram sansiz.mp3
2.48M
🎶🎵🎶
ایلو تبارم هرچی که دارم
دارو ندارم فدات #حسین
معنی دنیاخوشگل زهرا جونیم اقا فدات حسین
#عالی👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 0⃣3⃣ ⭕️وقتی امام زمان (عج ) ظهور میکند؛ تکلیف پیروان سای
❣﷽❣
پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 1⃣3⃣
⭕️اگر ما با امام زمان صحبت کنیم ایشان متوجه میشوند یا خیر⁉️
✅پاسخ
طبق روایات فراوانی ثابت است که امامان بر کلیه امور مردمان خصوصا شیعیانشان واقف و اگاه هستند
❗️در روایتی امده است که رمیله یکی از صحابه حضرت امیر می گوید:
« تب شدیدی در زمان امیر المومنین داشتم روز جمعه ارامش بیشتری در خود دیدم با خود گفتم بهترین کار این است که روی خودم مقداری اب بریزم و پشت سر امیر المومنین نماز بخوانم این کار را کردم و بجانب مسجد رفتم همین که مولی امیر المومنین روی منبر رفت باز تب برگشت.
❗️وقتی خطبه را تمام کردند و بجانب خانه رفت من نیز با ایشان رفتم امام به من فرمود:
« رمیله دیدم در خود پیچیده بودی ؟
گفتم اری جریان را به ایشان گفتم
☀️امام علی فرمود:
« رمیله هر مومنی که مریض می شود ما نیز بوسیله او مریض می شویم و مریضیش شدت نمی باید مگر اینکه ما نیز از اندوه او محزون می شویم و دعایی نمی کند مگر اینکه ما امین می گوییم و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.
❗️گفتم یا امیر المومنین این برای کسی است که با شما در خانه باشد اما انها که در اطراف زمین هستند چگونه است
👌امام پاسخ داد:
« رمیله در شرق و غرب و غیر ان مومنی از نظر ما پنهان نیست»
📗بحار الانوار ج26 ص140
☀️امام صادق(ع) فرمود:
« گمان می کنی خداوند یک نفر را بعنوان رهبر و جانشین خود در میان مردم تعیین کند بعد یکی از مسایل انها را از او پنهان دارد»
📘امالی طوسی ص444
❗️در این باره روایات فراوان است که می توانید رجوع کنید به بحار الانوار ج26 ص132 باب 8 و ص137 باب 9 ج23 ص332 باب 20 و بصائر الدرجات ج1 ص 242 باب 11 و ص250 باب 12 و ...
#روایات_مهدوی
#پرسش_پاسخ_مهدوی
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران6⃣8⃣ 💠 باید معارف اسلام را با تمام وجود شناخت 📌خاطره ای از #شهید_محمدجواد_تندگویان🌷 👆
🌷 #یاد_یاران7⃣8⃣
💠 نذر مـادر
📌خاطره ای از
#شهید_حمیدرضا_اسداللهی🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#روایتـگــری
🔹برای جا مانده ها ...
🔸دلتنگ ها ...
🔹خسته ها...
🔸بریده ها ...
🔹برای همه...
#گوش_بدهید 📣📣
#درد_دلـ💔
🌾یک روز و شب هایی🌙 اینجا(شلمچه)
#زندگی می کردیم ...
دلمان که می گرفت😔 ...
می رفتیم و روی این #خاکها
می نشستیم ...
چقدر غر به #شهدا که نزدیم و...
🌾اما الان ...
معنی دلتنگیـ💔 بیشتر حس می شود
وقتی در این هوای #نفس_گیر شهر
جایی برای خودت پیدا نمی کنی ...
و گرم نمی کند🚫 دلت را ؛نگاه مردم !
و روشن نکند #چشمانت را ، چراغ ها💡
🌾سال گذشته از این ایام
عمرمان در #شلمچه
بی محاسبه
کنتور🎰 می انداخت
🌾و حالا ...
در هوای آلوده ی دنیـ🌍ــا !
زندگی در #بهشت چه لذتی دارد ...
بهشتِ خاکی😍 ...
#شلمچه_بهشت ...
#دلتنگی_سخت_است ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🐚🍂🐚🍂🐚 کتاب شهدا را بسیار دوست داشت با آنها بخصوص #شهید_همت ارتباط زیادی برقرار می کرد. یک روز قبل
ازش پرسیدن
چرا همیشه دست به سینه ای؟
گفت: #نوکر امام حسین (ع)
باید همیشه #دست_به_سینه باشه...
برادرش میگفت:
از یک ماه ۲۰ روزِش، روزه بود...
🌷شهید عباس آسیمه🌷
#مدافع_حرم_جاویدالاثر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💚 یادمه دیگه شهریه ی طلبگیش رو نمی گرفت‼️
یه زندگی زاهدانه ای رو شروع کرده بود😍✌️
یکبار ازش پرسیدم : محمد تو که شهریه نمی گیری، برای کار کردن هم که مزدی نمی گیری پس برای غذا چیکار می کنی ؟
گفت : بیشتر روزهای خودم رو با چای☕️ و بیسکوییت🍫 می گذرونم
💚 با این حال، روز به روز حالات معنویش بهتر می شد
از اون طلبه هایی بود که به فکر تهذیب نفس و عمل به دستورات دینه 👌
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌷
🌷شهید نظرزاده 🌷
کجا رفته ای #همت خط شکن شقایق تبار و #شقایق کفن تو شور #پرستو شدن داشتی هوای #فراسو شدن داشتی #شهید
🌷| #شعر_نوشته_شهدایی |🌷
🍃مـی خـواسـتم #رفــیـق تو باشم ولی نشد
🍂انــگــشــتــر #عــقـــیــق تو باشم ولی نشد
🍃دریـــای بــی کـــرانـــه ـی #مـــوّاج بــودی و
🍂مـی خـواسـتـم #غـریــق تو باشم ولی نشد
🍃می خواستم در این #تب رندانه، طبق عشق
🍂مــســتــانـه زیــر #تــیـــغ تو باشم ولی نشد
🍃تــو #پـــیــر مــاه روی خـــرابــات بــاشــی و
🍂مــن #ســالــک طــریـــق تو باشم ولی نشد
🍃مـشکل تـرین مـعادله ـی #عـشق باشی و
🍂مــن پــاســخ #دقـــیـــق تو باشم ولی نشد
🍃آقـای #حـاج_هــمّــتِ مــعـروفِ جـبـهـه ها !
🍂می خـواسـتـم #رفــیـق تو باشم ولی نشد
#رفیق_شهیدم
#شهید_ابراهیم_همت🌷
✌️به امید شهادت، یازهرا"س"✌️
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌹شهید حسین خرازی🌹
چند نوع #غذا داشتیم؛غذای عقبه،غذای منطقه عملیاتی،غذای #خط_مقدم
هر چی به خط نزدیک تر، غذا بهتر. دستور #حاج_حسین بود.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ای_شهدا .... در این #سرگشتگی و حیرانی زمانه ما را #تنها نگذارید ای رهیافتگان کوی خدا .... گم شده ا
#دلنــوشتـــــــه📝
⚜روبروی #عکست ایستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام. #تو هم چشمهایت مدتهاست به من خیره شده👀 و من مثل #کودکی لجباز به هر سو میدوم تا به خیال خودم دیگر تحت تعقیب چشمهایت نباشم🚫...!
⚜گم میشوم میان دلبستگی های💞 روزانه ام...
و با چشمهایی اشک الود😢 دوباره به التماس یک نگاه دیگر بر میگردم #سمت_تو...
⚜دوباره #نگاهت را به زندگی ام گره میزنی!
راه روشن میکنی💡 برایم و من دوباره #لجبازی های کودکانه ام را از سر میگیرم و غفلت زده خودم را به #جاده_خاکی میزنم!
⚜حس یک #کور محروم از روشنایی رهایم نمیکند!نمی بینم #تورا... و این درد دارد😭!
♨️این طور نمی شود!
هنوز عاشق نشده ام❌...!
هنوز فاصله دارم تا #مرد_میدان_عشق شدن!
⚜برای همین است که معنی نگاه هایت را #نمیفهمم...گم شده ام... چون تورا گم کرده ام..
باید فکری به حال این دلـ❤️ کرد که فقط #مدعای عشق است!
♨️وگرنه این دل کجا و...
رسیدن به #قافله_عشق کجا ؟!😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5769183097723553046.mp3
4.1M
#صوت_شهدایی
من عاشق اینم که هر شب
تو خیالم ...
بابای من از آسمون ها برگرده ...
سهم من از بابام
این سهمیه ها نیست ...
#پدران_آسمانی
👈تقدیم به فرزندان شهدا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 3⃣9⃣ 💠سوپرطلا😄😄 🔸اکبر کاراته از تو خرابههای آبادان یه #الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم
🌷 #طنز_جبهه 4⃣9⃣
💠 یه دور تسبيحی📿😅
🔹نشسته بوديم دور هم كنار آتش🔥 و درددل میكرديم. هر كی #تسبيح داشت درآورده بود و ذكر میگفت.
🔸تسبيحهای دانه درشت و سنگين وقتی روی هم می افتادند صدای #چريقچريقشان دل آدم را آب میكرد.
🔹من هم دست كردم داخل جيبم كه ديدم تسبيحی نيست🙁. از روی عادت دستم را بردم طرف تسبيح بغل دستيم تا تسبيح📿 او را بگيرم😁 كه دستش را كشيد به سمت ديگر😕.
🔸گفتم: «تو تسبيحت را بده #يك_دور بزنيم». كه برگشت گفت: « #بنزين نداره، اخوی!» گفتم شايد شوخی میكند 😅
🔹به ديگری گفتم: «او هم گفت #پنچره».
به ديگری گفتم:«گفت موتور پياده كردم😐»
و بالاخره آخرين نفر گفت: «نه داداش✋، يكوقت میبری چپ ميكنی، حال و حوصله #دعوا و مرافه ندارم؛ تازه من حاجت دستم را به #ديار_البشری نمیدهم».
🔸همه خنديدند😂. چون عين عبارتی بود كه #خودم يادشان داده بودم. هر وقت میگفتند: تسبيح📿 يا انگشتر💍 و مهر و جانمازت را بده، اين #شعارم بود.
فهميدم خانهخرابها دارند #تلافی میكنند.😅😅
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
8⃣4⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠پرواز با پا
🔰برای توجیه #عملیات_کربلای1 به همراه همه فرماندهان گردان رفتیم ابتدای ارتفاعات #قلاویزان. از ماشين🚙 پیاده شدیم سر غروب بود 🌥و هوا گرگ و ميش شده بود. يكى از بچه هاى اطلاعات شروع به #توجیه منطقه کرد، در جواب یک سئوال که الان موقیعت ما دقیقاً کجاست کم مى آورد؛ او رفت.
🔰سر شب🌝 شد. قرار بود آنجا بمانیم تا #فرمانده_گردان و چندتاى دیگه نیروها رو بيارن. ⚡️ناگهان متوجه شدیم #عراقیها به صورت دشتبانی در ۵۰ مترى ما هستند و سلاح ها را پشت سر #قايم کرده بودند تا ما رو فريب داده، خوب نزدیک بشن، و بعد به رگبار💥 ببندنمون. بعضی مى گفتن؛ #خودین! اما نزدیكتر شدن، شروع کردن.
🔰ما ضربتی موضع گرفته، #درگیر شديم. اونا مجبور به عقب نشینی شدن و ما ٢٠ نفر بيشتر نبوديم. باید تا #سحر که نیروها برای پیشروی مى آمدند؛ آنجا مى مانديم و از خودمون و منطقه مراقبت مى كرديم👌. من و #شهيدعلى_راهداری در شيارى کوچک استراحت مى كرديم که عراقیها شروع کردن به آتش💥 ریختن.
🔰خمپارهای ٨١ و ١٢٠ #هرلحظه بيشتر مى شد تا اینکه صوت خمپاره ۱۲۰ كه زوزه کشان پایئن مى آمد را روى سرمون احساس کردیم من و على #روبروی_هم تکیه داده بودیم و ته پوتین هامون بهم چسبیده بود خمپاره دقیقا👌 #وسط پاهای علی فرود آمد و ما به زمين چسبیده و دو دست را روی سرگذاشتیم🙆♂ که از خوردن #ترکش به سرمان جلوگیری بشه ⚡️اما....
🔰اما بعد از فرود خمپاره💥 #علی سه بار تكبير گفت. بنده که متوجه شدم ترکشی به من اصابت نکرده دو_سه بار على رو صدا زدم🗣 جواب نداد🔇! کنارش نشستم؛ دیدم آرام به #خواب رفته. آثار تركش بر سر و صورت نبود. پائينتر رو نگاه کردم دیدم #جفت_پاها از بالاى زانو قطع شده بود.
#او_مظلومانه_شهيد_شد....
راوى: #رزمنده_حسین_کلبعلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh