eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
يكى از زیباترین عکس های دفاع مقدس معروف به عکس (شش برادری) چرا که در عکس سه برادر بزرگتر ایستاده و سه برادر کوچکتر زیر پای برادر بزرگتر نشسته و از همه جالبتر اینکه پنج نفر به درجه رفیع شهادت و یک نفر به درجه جانبازی مفتخر گردیدند😔 مدیون شهداییم یاد شهدا صلوات 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بہ‌سرشانه‌ۍ‌مردم‌چه‌نیــ ــازدارم؟ تاسرم‌هست‌به‌دیوار‌اباعبدالله♥️˹ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
داستان روزگار من (۱۴) سحر - باور کن اگه یه بار دیگه چوقولیه مارو کنی اون وقته که بد میبینی😒😒😠😠 زینب بغضش گرفته بود 😢😢 ونمیدونست چی بگه وتنها کاری که اون لحظه به فکرش میرسید این بود که بدونه اینکه حرفی بزنه🤐🤐 اونجارو ترک کنه. 🏃🏃🏃🏃🏃 کار منو سحر شده بود در مورد پسرا حرف زدن ، نه به اون عصبانیتم که از کار سحر شاکی شده بودم که چرا منو به بهنام معرفی کرده و نه به حالا که خودم همش دارم بحث بهنامو می کشم وسط . دیگه آشنایی ما با پسرا به حدی رسیده بود که برای دیدنشون لحظه شماری میکردیم . 😍😍😍 اون شب اعظم خانم مادر سحر مارو برای شام به خونشون دعوت کرد. ماهم اماده شدیمو رفتیم .وارد خونه سحر اینا شدیمو و بعد از یه استقبال گرم از طرفشون رفتیم برای صرف شام ،🍛🍛🍛🍛🍛 همه چی عالی بود بنده خدا اعظم خانم چقدر زحمت کشیده بود ، مامانم گفت اعظم جان حسابی افتادی تو زحمت بخدا راضی به این همه زحمت نبودیم حسابی شرمندمون کردی اعظم خانم - نه بابا این چه حرفیه تا باشه از این زحمتا ، بعد تموم شدن شام همه با کمک هم سفره شامو جمع کردیم . مادرا ازمون خواستن که ظرفارو خودشون بشورن و با هم گپ بزنن ماهم رفتیم تو اتاق سحر، البته از خدامونم بود ظرف نشوریم 😉😉😉😉خخخخخخ رفتمو رو تخت سحر نشستم تزیین اتاقش عالی بود کاملا دخترونه و شیک ، از تویه کمد یه جعبه اورد این چیه فرزانه ؟.؟؟ سحر- نگاه کن فقط 👁👁 جعبه رو باز کرد توش پر از بدلیجات های شیک و خوشگل بود. چشام خیره مونده بود به سمتشون خیلی قشنگن سحر... اره همشو شاهین خریده برام حتی اون خرسی که گوشه اتاق اویزونش کردم کلاه صورتی سرشه . راستشو بگوو یعنی همشو اون خریده یا خالی میبندی 😏😏😏 سحر - نه جوووونم چرا خالی ببندم مگه چوب به دست بالا سرمی قسم میخورم همشو خودش خرید نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
با عرض پوزش به خاطر تاخیر در ارسال رمان 🙏
اکسیر کرامت شما می آید انوار ولایت شما می آید این خرقه یِ سبزِ علوی ای آقا الحق که به قامت شما می آید 🌺 (عج)💚 ✨🌺✨ 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
4_5830111203136897469.mp3
6.93M
🎧 فوق العاده شنیدنی❣ 🎼 به انتظارت شهر و چراغونی کردیم 🎤 🌙 به انتظارت شهر و چراغونی کردیم😍💚 @yaranzoohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○•🌹 💚سلام امام زمانم💚 هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میکنم🌿 ، هر روز که می‌گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم...🧡 ✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆ هـــــم خودشان بودند وهم لباس هـــــایشان... ڪافے بـــــود بـــــاران ببارد تا عطـــــرشان در ســـــنگرها بپیچد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.jpg
2.55M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مرتضی خاکزاد🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡شهید مرتضی خاکزاد♡ 🍃شهید مرتضی سال ۱۳۴۰ در شهرستان رهبان از استان دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی در مدارس شهر رهبان گذراند سپس برای کمک هزینه زندگی خانواده به شغل نجاری مشغول شد. 🍃شهید مرتضی در کنار کار به کسب علوم و سیاسی نیز می پرداخت به همین جهت با شنیدن خبر حمله صدام از طریق بسیج به اعزام شد. 🍃وی سه نوبت خود را به منطقه نبرد رساند. نوبت سوم در ایام بود، به پدرش گفت، در ایام محرم جبهه بودن نیکو است. سرانجام در نوبت سوم در همان ایام محرم تاریخ ۶۲.۷.۲۴ در منطقه جنگی کردستان به رسید. 🍃از وی پیام زیبایی به یادگار مانده است" پروردگارا! به سویت شتافتم تا از من راضی و خوشنود شوی! ما در راه خدا و به فرمان رهبر عزیزمان با دشمنان اسلام مبارزه می کنیم. اسلامی که ما را عزیز و گرامی ساخته است. اگر پیروز گشتیم افتخار به دست آورده ایم و اگر جام شهادت نوشیدیم به آرزوی خود رسیده ایم..." ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۲۴ مهر ۱۳۶۲ 📅تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : شهدای رهنان 🕊محل شهادت : کردستان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 ۱۵ روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت. گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید. با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره می کرد. تشنه بود.  آب که به لبش رسید حالش عوض شد. شاید یاد تشنگی امام حسین  علیه السلام  افتاده بود.شروع کرد به یا حسین علیه السلام  گفتن. 🌷بعد از ۱۵ روز بیهوشی این اولین کلمه ای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین  علیه السلام  می گفت که شهید شد… "شهید حسینعلی پوراسحاق" 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 ☆پیامبر صلی الله علیه و آله : حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا و... پیش از آنکه مورد حسابرسی قرار گیرید...💛🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_36679613.mp3
3.97M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۲۵ 🎤 استاد 🔺سلسله پادکست های 🔸«دولت کریمه»🔸 🔹بخش ۱۲ 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
▫️شهداء رفته‌اند و رسالتی از جنس آگاهی و حرکت را بر دوش ما باقی گذاشته‌اند. شهادت، مرز زمین و آسمان است و شهداء مرزبانان هماره بیداری شهیدان، پیامبران حماسه انسان‌اند که ما را مسئولیتی ممتد که در لحظه لحظه زندگی‌مان جاری است، ▫️حضرت علی علیه‌السلام فرموده‌اند... فرصت‌ها مانند ابر بهاری می‌گذرند و ما وقت زیادی نداریم جنگ، جنگ‌ ثانیه‌هاست. 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
⚘خاطره‌ای‌ازشهیدعبدالرضامجیری⚘ ▫️خیلی روی حق‌الناس‌‌ دقت‌‌ داشت.. به عنوان‌ِ‌ مثال‌؛ برای خرید‌‌ میوه وقتی می‌خواست‌‌ میوه‌ جدا‌‌ کند؛آنقدر‌‌ حواسش‌ بود‌ که اگر‌‌‌ ناخنش‌ به میوه‌ای می‌خورد‌‌ همان‌‌‌ را‌‌ بر‌می‌داشت‌ که نکند‌‌ به اندا‌زه‌‌‌‌ی ذره‌ای حق‌الناس‌ شده‌‌ باشد...! 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان شهدایی💕✋💕 مهمان عزیزمون داداش مسلم هست🥰 *رزمنده تیپ هوابرد ۳۳ المهدی (عج)*🕊️ *شهید مسلم نصر*🌹 تاریخ تولد: ۲ / ۶ / ۱۳۵۹ تاریخ شهادت: ۳۰ / ۷ / ۱۳۹۴ محل تولد: فارس/ جهرم، موسویه محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← زمان خاستگاری توضیح داد شغلش نظامی است🍃ممکن است به مأموریت‌های چند هفته‌ای برود🍂من هم شغل نظامی خیلی دوست داشتم و مخالفتی با کارش نداشتم🍃 مسلم نمازهایش همیشه اول وقت بود📿 خدا یک دختر به ما هدیه داد که اسمش را مبینا گذاشتیم🌸 او زیاد به ماموریت میرفت اما زمان رفتنش به سوریه رفتارهایش خیلی تغییر کرده بود🥀و تاحدودی متوجه این موضوع شده بودم🥀چند روز قبل از اعزامش ما را به شیراز برد و مبینا را برای گردش به همه جا برد🍃روزی که داشت می‌رفت آرام و قرار نداشت🥀از این اتاق به آن اتاق می‌رفت و در خانه می‌گشت🥀می‌رفت در حیاط و بیقرار بود🥀فکر می‌کنم به او الهام شده بود که این سفر بازگشتی نخواهد داشت🕊️و همین علت بیقراری‌اش بود🥀خودم هم خیلی استرس داشتم🥀نگاهش که می‌کردم گریه‌ام می‌گرفت🥀راوی ← موقع استراحت بود که موشک به زمین برخورد کرد💥و ترکش آن به مسلم خورد🥀خودش رفت داخل آمبولانس نشست و از خون‌ریزی زیاد بی‌هوش شد🥀ترکش پشت گردنش را در بیمارستان عمل کردند🥀و دو روز هم در بیمارستان زنده بوده✨اما به دلیل خونریزی داخلی🥀به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید مسلم نصر* 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
روزگار من (۱۶) خب اعظم جون باید چیکار کنم که از این حال و هوا در بیام ؟؟!!😞😞😞😞 بسپرش به من خودم درستت میکنم 😉😉😏 خب ببخشید خیلی بهتون زحمت دادیم دیگه دیر وقته فردا دخترا شیفت صبح هستن بهتره زود بخوابن 😊😊😅😅 اعظم خانم- عه بازم که گفتین زحمت ، این چه حرفیه مگه غریبه ایم ناسلامتی همسایه و دوست هستیم مرجان خانم- درسته ممنون از لطفتون فرزااااانه .... فرزاااانه ... دخترم بیا میخوایم بریم از اتاق اومدیم بیرون سحر گفت عه خاله هنوز که زود یه خرده بشینین تازه گرم گرفتیم باهم نه عزیزم دیگه وقت گذشته شماهم فردا باید زود بیدار بشین بازم تشکر میکنم اعظم خانم بابت شام و مهمونیه امشب خیلی خوش گذشت فرزانه-اره خاله دستت درد نکنه خواهش میکنم عزیز دلم ☺️☺️ رسیدیم خونمون وااای مامان چقدر خوش گذشت مامان فرزانه چه دست پختی داشت البتههههه غذاهاش به خوشمزه گیه غذاهای مامان مرجان من که نیست ... ای شیطون . اره خداییش خیلی زحمت کشیده بود همون جور که تو اتاقم داشتم لباسامو عوض میکردم بلند گفتم مامان..... جانم...... میگم مامان بهتر نیست یه شبم ما دعوتشون کنیم چراکه نه عزیزم ماهم دعوت میکنیم حالا دیگه برو بخواب صبح نمیتونی بیدار بشی چشم شب خیر مامان شب بخیر گلم😘😘😘 بازم مثل همیشه آماده شدمو رفتم دنبال سحر تا بریم مدرسه سحر تو راه بهم گفت : دیشب مامانم خوابیده بود من زنگ زدم به شاهین حرف زدیم ☎️☎️☎️☎️☎️ قرار شد که بعدازظهر بریم بیرون همدیگرو ببینیم ... منم گفتم لابد تو هم گفتی اررررره...؟! سحر - خب معلومه که قبول کردم 😈😈😈😈😈 نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻 بچه ها این جبهه ای ها این جنگی ها این رزمنده ها اقتدا به امام کرده بودن... 🎧 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مۍنـــویــسم زتـوڪہ دار و نـدارم شـده اۍ بـیقرارتـــ شدم و صبـرو قــرارم شده اۍ مـن ڪہ بیتاب توأم اۍ همہ تاب وتبم تو همہ دلخوشۍ لیل ونهارم شده اۍ السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh