🍃در میان العفو های #شب_قدر و اشک برای #امام_مظلوم که غم هایش را با چاه شریک می شد، #محمودرضا_بیضایی حرف هایش را بر تن کاغذ به یادگار گذاشته است. قسمتی از #وصیت_نامه اش، درس بزرگی است برای نسلی که امامش غائب است و منتظرهایش، غافل شده اند از ظهورش.
🍃نوشته بود: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و #شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق #ظهور_مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با #فداشدن محقق نمی شود حقیقتا.
🍃نسیم ِغربتِ #حسین از سوی کوفه کوچ کرده و حال در دوران غیبت حسینِ زمان، در میان شیعیان می وزد. سیاهی نامه اعمال ها با درد سینه اش برابری می کند. اما به رسم مادرش #زهرا دعا می کند برای شیعیان و از خدا طلب #بخشش می کند برای گمراهی ها و گناهان.
🍃 گاهی #وجدان هم ناله سر می دهد و خستگی هایش را با دلگیری های عصر #جمعه به رخ یاران بی وفا می کشد.
🍃راه برای سرباز آقابودن باز است. #محمودرضاها، سرباز آقاشدند و با فدا کردن جانشان، زمینه ساز #ظهور شدند. به قول شهید: «امام زمان امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهد، آدمی که شجاع و مرد میدان باشد» کاش سربار بودن را توبه کنیم و #سرباز شویم.
♡#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♡
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمودرضا_بیضایی
📅تاریخ تولد : ۱۸ آذر ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۲۹ دی ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای تبریز
🕊محل شهادت : قاسمیه جنوب شرقی دمشق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍️ تفسیر المیزان
▫️به در خواست خودم مهریهام شد یک تفسیر المیزان به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره عقد چیدیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان میداد، میارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان میخواست داشته باشد. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم، ولی فتح الله نگذاشت درست کنیم! میگفت: حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسی چنین غذای گرانقیمتی بدهم؟! برنجها را بستهبندی کردیم و به خانوادههای نیازمند دادیم. وقتی برنجها را میدادیم، فتح الله میگفت: این هدیه امام خمینی رحمه الله است.
📚 خدا بود و دیگر هیچ نبود، صفحه ۴۰
🌹#شهید_فتحاللهژیانپناه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_23780057.mp3
3.08M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۶۶
🎤 استاد #جعفری
🔸«وظایف منتظران»🔸
🔺قسمت پنجم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ℳahdi:
⛔️چگونه به نامحرم نگاه نکنیم ⁉️
🔰 یکی از دوستانمون سوال کرده بودن که با این وضع بد فضای مجازی📱 و ماهواره📡 و خیابونا 🛣 ما چطوری به نامحرم نگاه نکنیم؟؟😣
🌀به این حکایت توجه کنین بچه ها🤔... جوابتونو میگیرین😊
جوانی ازعالمی پرسید:
من جوان هستم ونمی توانم نگاهم را از نامحرم منع کنم...چاره ام چیست ؟😱
👈عالم نیز کوزه ای🏺 پر از شیر به اوداد و به اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی هم درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند!😰
جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...😍
عالم ازاوپرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟😐
جوان جواب داد: هیچ😟! فقط به فکرآن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخوار و خفیف بشوم...😢
⚠️عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر👀
بر کارهایش می بیند...😓
و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خوار وخفیف شود بیم دارد 😱
🌹 آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!!✨سوره
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃
گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔
گفتم : آری.
گفت : در چی؟ 😳
گفتم :در خواندن نماز شب.😊
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟ 😮
گفتم: در توفیق شهادت.😇
گفت: جرزنی بود؟ 😳
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .😭
گفت: بخور بخور بود؟😏
گفتم: آری .☺
گفت: چی میخوردید؟ 😏
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟😏
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😔
سکوت کرد و چیزی نگفت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴مزین شدن خیابانهای بغداد به تصاویر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در آستانه دومین سالگرد شهادت فرماندهان مقاومت
✍️ حسین کازرونی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۷۰)
زن عمو اصلا از جریان منو محسن خبر نداشت
بعد گذشت ۲ـ ۳روز محسن از سوریه برگشت . زن عمو با دیدنش کلی ذوق کرد براش اسپند دود کردو دور سرش میچرخوند ...
محسن ـ چی شده مامان این سری انگار خیلی خوشحالتر از روزای دیگه ای ؟؟؟😄😄
نه عزیزم روزایه قبلم همین جور بودم ...😌😌
محسن دستشو انداخت گردن مامانشو گفت :
اگه من مامانمو نشناسم که دیگه باید برم بمییرم لیلااا خانم بگووو چه خبره ؟؟؟
زن عمو با خنده یه نگاه به محسن انداخت ... دستشو گرفت و برد نشوند روی مبل خودشم نشست بغل دستش
زن عمو نمیدونست از کجا و چجوری قضیه خاستگاری رو بگه...
محسن ـ مامان خانم خجالت نکش راحت حرفتو بزن
آااااااااااااا اینم از این چشامو بستم که خجالت نکشی پس بگووو حاج خانم 😌😌😌
زن عمو صورت محسن و بوسید و گفت قربون پسرم بشم من.... من حرف میزنم تو فقط گوش کن...
چشم قربان من سراپا گوشم
ببین محسن جان پسرم الان تو
۲۴ـ ۲۵ سالته دیگه وقتشه تشکیل خانواده بدی و یه زن خوب بگیری به نظره من پسر هرچه زودتر ازدواج کنه بهتره اینجوری زودتر وارد زندگی میشه ....
محسن با شنیدن این حرف مامانش کلی ذوق کرد چشاشو بازکردو گفت حتماااا به حرفتون عمل میکنم ...
جدی پسرم من تازه داشتم مقدمه چینی میکردم انگاری خودتم تو فکرش بودی😃😃😃
خب پس دیگه همه چی تمومه من امشب یه زنگ به معصومه خانم میزنم و یه قرار برای خاستگاری میزارم ....
محسنم بی خبر از همه جا فکرد میکرد که مامانش از قضیه فرزانه باخبر شده و منظورش خاستگاری از فرزانه ست
😍😍😍😍😍
پسرم ان شاالله خوشبخت بشین زینب واقعا دختر خوب و مومنیه حتما کنارش یه زندگی خوب و شروع میکنی...
با این تیکه اخر حرف زن عمو محسن خشکش زدو تو ذوقش خورد ...😳😳😳😳
چی !!! مامان چی گفتی!!!
زینب!!! ما قراره بریم خاستگاریه زینب ؟؟!!
😳😳😳😳😳
معلومه پسرم خب میخواستی خاستگاری کی بریم معصومه خانم فقط یه دختر داره اونم زینبه دیگه😃😃😃
خدا نکشتت محسن عجب شوخی میکنی تو😂😂
محسن با عصبانیت از جاش بلند شد مامان چی میگی
شوخی چیه من جدی گفتم
شما زنگ زدین از طرف من از زینب خاستگاری کردین؟؟؟
خب اره مگه چی شده؟؟؟
مادرم من که اسم نبردم زینب و میخوام ... خواهشن الان زنگ بزنید همه چی رو تموم کنید بگید اشتباه شده ....
عه یعنی چی مگه زینب چشه اون خواهر دوست صمیمیته
خواهره عباسه تو چرا مخالفی مگه از پاکی و حیای این دختر بی خبری؟؟؟؟
مادرمن .... من کاری به این چیزا ندارم فقط نمیخوام کاش قبل قول و قرار گذاشتن با من مشورت میکردی
اخه پسرم ...
اخه نداره مامان خواهش میکنم هر جور شده به هر بهونه ای که میتونی فقط این قرارو بهم بزن ....
محسن حسابی داغ کرده بود
چی فکر میکردو چی شد
رفت اتاقشو درم بست ...
ادامه دارد....
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 زینب ای گل محمدی✨
همدم حسین خوش آمدی ✨
💐 ویژه ولادت
#حضرت_زینب (سلام الله علیها)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#سلام_امام_زمانم 💚
💚برخاتم اوصیاء،مهدے صلوات
💚برصاحب عصر ما،مهدے صلوات
💚خواهے ڪه خداوند بهشتت ببرد
💚بفرست تو بر حضرت مهدے صلوات
💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ
💚وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهدایے زندگے ڪردن به؛↓
←پروفایل شهدایے
نیست...‼️
اینڪه همون شهیدے ڪه من
عڪسشو پروفایلم📲 گذاشتم↓
🌹 چے میگه مهمه..!
🍃چے از من خواسته مهمه..!
🌹راهش چے بوده مهمه..! 🤞🏻
🍃چطورزندگےمیڪرده مهمه..!
🌹باڪے رفیق بوده مهمه..!
🍃دلش ڪجاگیربوده مهمه..!
🌹چطورحرف میزده مهمه..!
🍃چطورعبادت میڪرده مهمه..!
صبح وعاقبتتون شهدایی✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh