❣ #سلام_امام_زمانم❣
بیا که با تو بگویم غم ملالت دل💔
چرا که بی تو👤 ندارم
#مجال گفت و شنید
بهای #وصل تو💞
گر #جان بود خریدارم
که جنس خوب
#مُبصّر به هر چه دید خرید✅
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🦋
رفیق!
حواست بہ جوونیت باشه،
نکنہ پات بلغزه
قراره با این پاھا
تو گردان صاحبالزمان باشۍ!
#شهید_حمید_سیاهکالی🌿
سلام
صبحتون شهدایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانه
فرماندهبودامـا . .
براۍگرفتنغذامثلِبقیهرزمندهها
توۍصفمۍایستاد
.سرصفغذاهمجلویۍهابهاحترامش
کنارمۍرفتند،مۍخواستنداو
زودترغذایشرابگیرد،
اوهمعصبانیمیشد،رهامیکردومیرفت . .
.نوبتشهمکهمۍرسید،
آشپزهاغذاۍبهتربرایشمۍریختند
اوهممتوجهمیشدومیدادبهپشتسرش.. :)
.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی🌺
☆مناسب برای #پروفایل☆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی🌺
☆مناسب برای #استوری و #بک_گراند☆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃دست میکشم بر کتیبهی #یافاطمة_الزهراء و آن را به پرده مشکی دیوار که سیاهپوش عزای مادر است سنجاق میکنم و غمها به دلم سنجاق میشود.
🍃آه میکشم، #نفسم این روزها به زور بالا میآید. برمیگردم و چشمهایم به چشمهای #معصومت گره میخورد. بغضها در گلویم پیچک میشود و اشکهایم به دادم میرسند. لبخندت مثل همیشه حاضر است تا #بیقراریها را آرام کند اما #دلم آرام نمیشود و داغش تازهتر میشود.
🍃دوسال است لبخندت و اشکهایم از هم سبقت میگیرند. #دو_سال است در روضه حضرت مادر، جای خالیات را با قاب عکست پر میکنم. گفته بودی اگر من نبودم مجلس #حضرت_مادر را برپا کنید. حال با داغ #شهادتت که صاحبخانه دلم شده، مینشینم و برای حضرت مادر اشک میریزم.
🍃 #حاج_قاسم، انگشتر و دستت هنوز مقابل چشمانم است و مرا میبرد به #کربلا، به گودال، آنجا که انگشت و انگشتر را با هم بردند. ندای یا بنیمادر #پهلو_شکسته به گوش میرسد.
🍃ناله میزنم و دلم میرود به #مدینه، به پشت در، به هیزمهای آتش گرفته و #فاطمهای که بین در و دیوار میسوخت. نفسم میگیرد. آخ بمیرم که تو هم در #آتش سوختی. همچون مادر، غریبانه سوختی و بدن ارباً اربایت یادگار ماند برای ما....
🍃سردار دلم، تلاقی زیبایی است که روز شهادتت با ایام شهادت حضرت مادر یکی شده. اشک میریزم برای #مادر_قدخمیده، برای تو و #شب_جمعهای که داغ نبودنت را بر دلم گذاشت...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨
📅تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۰
🥀مزار شهید: کرمان
🕊محل شهادت: بغداد، عراق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483420.mp3
2.83M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۹۰
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت نهم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بسم الله قاصم الحبارین
🔴نشر دهید
پویش #فریاد_دلها
طنین فریاد الله اکبر در سراسر ایران
✨امشب ۱۲ دی ساعت ۲۱✨
این فریاد ؛تکبیر ملت امام حسین(علیه السلام) است
فریادی که تا همهی کاخ های ستم میرود
وبر تن همهی جابران وظالمان زمانه تندر می افکند
#عکس_باز_شود
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـرَج
🌷🍃🌷🍃
@ShahidNazarzadeh
#اطلاعیه
/ به مناسبت ایام عزا صدیقه کبری حضرت #زهرا سلام الله علیها
مورخ دوشنبه ۱۳ دی ماه الی ۱۷ دی ماه
سخنران|حجتالاسلام سجاد سلطانی
بانوای|کربلایی رضا شریفی
کربلایی حسین شیرمحمدی
مکان | مشهد ، قاسم آباد ، حجاب ۲۱ ، بیت شهید نظرزاده
شــروع مراسم از ساعت ۱۹
ویــــژه خواهــــران و بــــرادران ♦️
🚩هیئت محبان جواد الائمه علیهالسلام🚩
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
استوری موشن.👆👆
لطفا رسانه باشید و پخش کنید باتشکر از شما.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج منصور هست🥰✋
*ڪارگری که مدافع حرم شد*🕊️
*شهید منصور مسلمی سواری*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۳ / ۱۳۶۰
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۸ / ۱۳۹۲
محل تولد: سوسنگرد،اهواز
محل شهادت: سوریه
*🌹همسرش← زندگیمان را از یک اتاق کوچک در خانه پدرشوهرم آغاز کردیم🍃شرایط مالی مساعدی نداشتیم🥀منصور به عنوان کارگر روزمزد در شرکت فولاد کار میکرد🍂وضع مالیمان خوب نبود🥀اما همیشه احساس خوشبختی میکردم💞تلوزیون که داعش را نشان میداد منصور خیلی بیتابی میکرد🥀چند روز بعد تصمیم گرفت به سوریه برود🕊️او به شکل ناشناس با تیپ فاطمیون به سوریه اعزام شد🕊️هر چند راضی نمیشدم و گفتم حلالت نمیکنم🥀اما باز هم در راه زنگ زدم گفتم حلات کردم🌙عشق عجیبی بین من و منصور بود💞 خیلیها حسرت این عشق و محبت را میخوردند با اینکه شرایط زندگیشان از ما بهتر بود،🍃در سوریه در تماس بودیم📞 مدتی از منصور خبری نشد🥀و خبر رسید که شهید شده🕊️وقتی پیکر همسرم آمد🕊️خیلی اصرار کردم او را ببینم ولی اجازه ندادند🥀 گلوله به پیشانیاش خورده بود💥ولی به نظر شهید نشده بودند🥀داعشیان محل استقرار منصور و همرزمان را به آتش میکشند🥀و چهره و دستش را میسوزانند🥀پیکر ایشان 15 روز به زیر آوار ماند🥀و وقتی به ایران برگشت🕊️چیزی از پیکرش نمانده بود🥀او مظلومانه به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید منصور مسلمی سواری*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از این لحظہ
هاۍ قشنگ نصیب همـہ . .😍!'
♥️| #امام_خامنه_ای
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃💐🌾🍂🌺🍃💐
🌾🍂🌺🍃💐
🍃💐🌾
🍂🌺
🍃
🌺بسم رب الشهدا والصدیقین🌺
#شاهرخ_ضرغام_حر_انقلاب
#قسمت_پنجم 🎬
اوايل سال پنجاه وهفت بود که شاهرخ به کاباره ميامي رفت. جائي بسيار
بزرگتر و زيباتر از کاباره قبلي. شهروز جهود گفته بود: اينجا بايد ساکت و
آرام باشه. چون من مهمانهاي خارجي دارم. براي همين هم روزي سيصد
تومن بهت ميدم.
در آن ايام آوازه شهرت شاهرخ تقريباً در همه محله هاي شرق تهران و بين
اکثر گنده لاتهاي آنجا پخش شده بود. من ديده بودم، چند نفراز کساني که
براي خودشان دار و دسته اي داشتند، چطور به شاهرخ احترام ميگذاشتند و از
او حساب ميبردند.
شاهرخ به همراه
چند تا ديگه از گنده لاتهاي شرق و جنوب شرق تهران از طرف ساواک دعوت شده بودند، . هر کدام از اينها با چند تا از نوچه هاشون آمده بود. من هم
همراه شاهرخ بودم.
جلسه که شروع شد نماينده ساواک تهران گفت: چند روزي هست که در
تهران شاهد اعتصاب و تظاهرات هستيم. خواهش ما از شما و آدمهاتون اينه
که ما رو کمک کنيد. توي تظاهراتها شما جلوي مردم رو بگيريد، مردم رو
بزنيد. ما هم از شما همه گونه حمايت مي کنيم.
پول به اندازه کافي در اختيار شما خواهيم گذاشت. جوايز خوبي هم از طرف
اعلي حضرت به شما تقديم خواهدشد.
جلسه که تمام شد،همه ازتعداد
نوچه هاوآدمهاشون ميگفتنو پول ميگرفتن،
اما شاهرخ گفت: بايد فکر کنم، بعداً خبر مي دم. بعد هم به من گفت: الان اوایل
محرم، مردم عزادار امام حسين(ع) هستند. من بعد از عاشورا خبرميدم.
عاشق امام حسين(ع)بود. شاهرخ ازدوران کودکي علاقه شديدي به آقاداشت.
اين محبت قلبي را از مادرش به يادگار داشت.
راه اندازي هيئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداري و گريه براي سالار
شهيدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه هاي محرم او بود.
هر سال در روز عاشورا به هيئت جواد الائمه در ميدان قيام مي آمد. بعد همراه
دسته عزادار حرکت ميکرد. پيرمرد عالمي به نام حاج سيد علي نقي تهراني
مسئول و سخنران هيئت بود. شاهرخ را هم خيلي دوست داشت.
در عاشوراي سال پنجاه وهفت، ساواک به بسياري از هيئتها اجازه حرکت
در خيابان را نميداد. اما با صحبتهاي شاهرخ، دسته هيئت جوادالائمه مجوز
گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد. ظهر هم به حسينيه برگشت. شاهرخ
مياندار دسته بود. محکم و با دو دست سينه مي زد.
نميدانم چرا اما آنروز حال و هواي شاهرخ با سالهاي قبل بسيار متفاوت بود.
موقع ناهار، حاج آقا تهراني کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم
به خانه هايشان رفتند. حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد. ما چند نفرهم
آمديم ودر کنار حاج آقا نشستيم. صحبتهاي اوبه قدري زيبا بود که گذرزمان
را حس نميکرديم.
اين صحبتها تا اذان مغرب به طول انجاميد. بسيار هم اثر بخش بود. من شک
ندارم، اولين جرقه هاي هدايت مادرهمان عصرعاشورا زده شد. آن روز، بعد از
صحبتهاي حاج آقاو پرسشهاي ما، ُحرديگري متولد شد. آن هم سيزده قرن پس
ازعاشورا، ٌحرّي به نام شاهرخ ضرغام براي نهضت عاشورائي حضرت امام(ره)
#ادامه دارد ....