eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمؤمنین: «فَمَن یَمُت یَرَنی» هر که بمیرد، مرا خواهد دید 😍😍 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😇 چه ثوابی بالاتر از اینکه صد و بیست و چهار هزار پیامبر رو خونتون دعوت کنید....😍 🎤 | حجت الاسلام رفیعی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌ای کاش که آسمان دری بگشاید خالق به وطن عنایتی فرماید تا هشتم تیر،جمعه از صندوق رای آنکس که شبیه توست بیرون آید 🇮🇷🌺🌺🌺 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 💠 نماز اولین چیزی است که از تو درباره آن سوال خواهند کرد پس حواست باشد آخرین چیزی که به آن فکر میکنی نماز نباشد ❤️ 🌺 🤲 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هرکس که با علی‌ست در اوجِ شرافت است ای دل بکوش در طلبِ باشرف شدن! اجدادِ ما مُحب علی بوده‌اند و بس یارب روا مدار به ما ناخلف شدن... 🌸 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر می‌گوید...❣ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط حیدر امیرالمومنین است...❤️ کلیپ زیبای « ناد علی » با صدای سیدمجید بنی فاطمه تقدیم نگاه عاشقانِ مولا امیرالمومنین علیه السلام❤️ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 گفت : سر همین کوچه یک سبزی فروشی هست فعلا اون جا مشغول شدم.» پدرش همان روز برگشت و ما زندگی جدید را شروع کردیم عادت کردن به اش سخت بود ولی بالاخره باید می ساختیم. نزدیک دو ماه توی سبزی فروشی مشغول بود. بعضی وقت ها که حرف از کارش می شد می فهمیدم دل خوشی ندارد. یک روز آمدگفت:« این کار برام خیلی سنگینه من از تقسیم اراضی فرار کردم که گرفتار مال حروم نشم، ولی این جا هم انگار کمی از ده نداره» پرسیدم: «چرا؟» با زن های بی حجاب زیاد سر و کار دارم. سبزی فروشه هم آدمی درستی نیست سبزی ها رو می ریزه تو آب که سنگین تر بشه.» آهی کشید و ادامه داد: از فردا دیگه نمی رم» گفتم: «اگه نخوای بری اون جا، چکار می کنی؟» گفت: « ناراحت نباش خدا کریمه...» فردا صبح باز رفت دنبال کار ظهر که آمد،تو یک لبنیاتی مشغول شده بود به اش گفتم: ا«ین جا روزی چقدرت می دن؟» گفت: «از سبزی فروشی بهتره ،روزی ۱۰ تومن میده.» ده، پانزده روزی رفت .لبنیاتی یک روز بعد از ظهر زودتر از وقتی که باید می آمد پیدایش شد. خواستم دلیلش را بپرسم چشمم افتاد به وسایل توی دستش یک بیل بود و یک کلنگ «اینا رو برای چی گرفتی؟» «به یاری خدا و چهارده معصوم می خوام از فردا بلند شم و برم سرگذر» چیزهایی از کارگری «سرگذر»شنیده بودم. می دانستم کارشان 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh