🌷شهید نظرزاده 🌷
💠عشق به فرزند یا شهادت؟ خیلی #مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه
✍ #زندگی_به_سبک_شهدا
ما رو با #هزینه خودش باعزت و
احترام به #کربلا فرستاد🚎
بهش گفتم وقتی برگشتم ولیمه
نمی خوایم پول #خرج نکن☺️✋
اما گوشش👂 بدهکار نبود کلی برای
#استقبال ما زحمت کشیده بود🏃
گوسفند قربانی کرد و همه ی اقوام
و دوستان رو #ولیمه🍲 داد🍃🌹
#شهید_میثم_نجفی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر شهید(فرشته ملکی) 3⃣ #قسمت_سوم ✨فرشته: 16آﺑ
﴾﷽﴿
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
4⃣ #قسمت_چهارم
✨اﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎ را داد دﺳﺘﻢ و ﮔﻔﺖ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮدد.وﻟﯽ دﻧﺒﺎل ﻣﻮﺗﻮرش رﻓﺘﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ رود و ﭼﻪ ﮐﺎر
ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﮑﻨﺪ.ﺑﺎ دو ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺗﻮرﺳﻮار دﯾﮕﺮ رﻓﺘﻨﺪ ﻫﻤﺎن ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ درﮔﯿﺮ ﺷﺪه ﺑﻮدم.ﺣﺴﺎب دو ﺳﻪ ﺗﺎ از ﻣﺎﻣﻮرﻫﺎ را رﺳﯿﺪﻧﺪ وﺷﯿﺸﻪ ي ﻣﺎﺷﯿﻨﺸﺎن را ﺧﺮد ﮐﺮدﻧﺪ.ﺑﻌﺪ او ﭼﺎدر و روﺳﺮﯾﻢ را ﮐﻪ ﻫﻤﺎن ﺟﺎ اﻓﺘﺎده ﺑﻮد ﺑﺮداﺷﺖ و ﺑﺮﮔﺸﺖ.ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﺪاﻧﺪ ﮐﻪ دﻧﺒﺎﻟﺶ آﻣﺪه ام .دوﯾدﻢ ﺑﺮوم ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺮار ﺑﻮد ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻤﺎﻧﻢ اﻣﺎ زودﺗﺮ رﺳﯿﺪ.ﭼﺎدر وروﺳﺮي را داد وﮔﻔﺖ:"ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ ﭼﺎدر زن ﻣﺴﻠﻤﺎن را ﻧﺒﺎﯾﺪ از ﺳﺮش ﺑﮑﺸﻨﺪ .
✨اﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎ را ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﻔﺖ:"اﯾﻦ راﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ آﯾﯽ ﺧﻄﺮﻧﺎك اﺳﺖ.ﻣﻮاﻇﺐ ﺧﻮدت ﺑﺎش ﺧﺎﻧﻮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ...."و رﻓﺖ .
«ﺧﺎﻧﻮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ!»
✨ ﺑﻌﺪ از آن ﻫﻤﻪ رﺟﺰ ﺧﻮاﻧ ﯽ ﺗﺎزه ﺑﻪ او ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد .«ﺧﺎﻧﻮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ!»ﺑﻪ دﺧﺘﺮ ﻧﺎز ﭘﺮورده اي ﮐﻪ ﮐﺴﯽ بهش نمی ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻻي ﭼﺸﻤﺖ اﺑﺮوﺳﺖ.
ﭼﺎدرش را ﺗﮑﺎﻧﺪ و ﮔﺮه روﺳﺮﯾﺶ را ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺮد.ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺖ ﭼﺮا،وﻟﯽ از او ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪه ﺑﻮد.در ﺧﺎﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ او ﻧﻤﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﻃﻮر ﺑﭙﻮﺷﺪﺑﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ راه ﺑﺮود،ﭼﻪ ﺑﺨﻮاﻧﺪ و ﭼﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ.اﻣﺎ او را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺠﺎﺑﺶ ﻣﺆاﺧﺬه اش ﮐﺮده ﺑﻮدند.
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﺗﻨﺪ ﺑﻮد اﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد.
ﮔﻮﺷﻪي ذﻫﻨﻢ ﻣﺎﻧﺪهﺑﻮدﮐﻪ او ﮐﯽ ﺑﻮد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. ﭘﺴﺮﻫﻤﺴﺎيه روﺑﺮوﯾﯿﻤﺎن.
اﻣﺎ ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﻧﺪﯾﺪ ﺑﻮدﻣﺶ.رﻓﺖ وآﻣﺪ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ داﺷﺘﯿﻢ،
اﺳﻤﺶ را ﺷﻨﯿﺪه ﺑﻮدم،وﻟﯽ ﻧﺪﯾﺪه ﺑﻮدﻣﺶ.
✨ﯾﮏ ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﻫﻢ دﯾﺪﻣﺶ.ﺑﯿﺴﺖ وﯾﮏ ﺑﻬﻤﻦ از داﻧﺸﮑﺪه ي ﭘﻠﯿﺲ اﺳﻠﺤﻪ ﺑﺮداﺷﺘﯿﻢ.ﻣﻦ ﺳﻪ ﭼﻬﺎرﺗﺎ ژ_ﺳﻪ اﻧﺪاﺧﺘﻢ رو ي دوﺷﻢ وﯾﮏ ﻗﻄﺎر ﻓﺸﻨﮓ دور ﮔﺮدﻧﻢ.ﺧﯿﺎﺑﺎن ﻫﺎ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﻨﺪي ﺑﻮد.از ﭘﺸﺖ ﺑﺎم ﻫﺎ ﻣﯽ ﭘﺮﯾﺪﯾﻢ.ده دوازده ﺗﺎ ﭘﺸﺖ ﺑﺎم را رد ﮐﺮدﯾﻢ.دم ﮐﻼﻧﺘﺮي ﺷﺶ ﺧﯿﺎﺑﺎن ﮔﺮﮔﺎن آﻣﺪﯾﻢ ﺗﻮي ﺧﯿﺎﺑﺎن.آن ﺟﺎ ﻫﻢ ﺳﻨﮕﺮ زده ﺑﻮدﻧﺪ.ﻫﺮ ﭼﻪ آورده ﺑﻮدﯾﻢ دادﯾﻢ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ آﻧﺠﺎ ﺑﻮد.ﺻﻮرﺗﺶ را ﺑﺎ ﭼﻔﯿﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮد. قطر ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﭘﯿﺪا ﺑﻮد.ﮔﻔﺖ:"ﺑﺎز ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﯾﯽ؟" ﻓﺸﻨﮓ ﻫﺎ را از دﺳﺘﻢ ﮔﺮﻓﺖ.
ﺧﻨﺪﯾﺪ و ﮔﻔﺖ:"اﯾﻦ ﻫﺎ ﭼﯿﻪ؟ﺑﺎ دﺳﺖ ﭘﺮﺗﺸﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﻓﺸﻨﮓ دوﺷﮑﺎ ﺑﺎ ﺧﻮدم آورده ﺑﻮدم.ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدم ﭼﻮن ﺑﺰرگ اﻧﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ درد ﻣﯽ ﺧﻮرﻧﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ:"اﮔﺮ ﺑﻪ درد ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺧﻮرﻧﺪ ،ﻣﯽ ﺑﺮﻣﺸﺎن ﺟﺎي دﯾﮕﺮ."
#ادامه_دارد...✒️
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
5⃣ #قسمت_پنجم
✨ﮔﻔﺖ:"ﻧﻪ ﻧﻪ.دﺳﺘﺘﺎن درد ﻧﮑﻨﺪ.ﻓﻘﻂ زود از اﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﺮوﯾﺪ.
{ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﺗﺴﺖ ﺑﻪ آن دو ﺑﺎر دﯾﺪن او ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ.دﻟﺶ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﺑﺪاﻧﺪ او ﮐﻪ آﻧﺮوز ﻣﺜﻞ ﭘﺮ ﮐﺎه ﺑﻠﻨﺪش ﮐﺮد و ﻧﺠﺎﺗﺶ داد و ﻫﺮ دو ﺑﺎر آن ﻫﻤﻪ ﻣﺘﻠﮏ ﺑﺎرش ﮐﺮد،ﮐﯿﺴﺖ.ﺣﺘﯽ اﺳﻤﺶ را ﻫﻢ ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺖ.ﭼﺮا ﻓﮑﺮش را ﻣﺸﻐﻮل ﮐﺮده ﺑﻮد؟ﺷﺎﯾﺪ ﻓﻘﻂ از روي ﮐﻨﺠﮑﺎوي.ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺖ اﺣﺴﺎﺳﺶ ﭼﯿﺴﺖ.ﺧﻮدش را ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﺮد ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪش.ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﻓﺮاﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﺪ،وﻟﯽ او وﻗﺖ و ﺑﯽ وﻗﺖ ﻣﯽ آﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮش.}
✨اﯾﻦ ﻃﻮري ﻧﺒﻮد ﮐﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ داﺋﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ اداي ﻋﺎﺷﻖ ﭘﯿﺸﻪ ﻫﺎ را درﺑﯿﺎورم و اﺷﺘﻬﺎﯾﻢ را از دﺳﺖ ﺑﺪﻫﻢ. ﻧﻪ، وﻟﯽ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ اوﻟﯿﻦ ﻣﺮدي ﺑﻮد ﮐﻪ وارد زﻧﺪﮔﯿﻢ ﺷﺪ؛اوﻟﯿﻦ و آﺧﺮﯾﻦ ﻣﺮد.ﻫﯿﭻ وﻗﺖ دل ﻣﺸﻐﻮل ﻧﺸﺪه ﺑﻮدم.وﻟﯽ ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺘﻢ ﮐﯽ اﺳﺖ و ﮐﺠﺎ اﺳﺖ. ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب ﺳﺮﻣﺎن ﮔﺮم ﺷﺪ ﺑﻪ درس وﻣﺪرﺳﻪ.ﻣﺴﺌﻮل ﺷﻮراي ﻣﺪرﺳﻪ ﺷﺪم.اﯾﻦ ﮐﺎرﻫﺎ را ﺑﯿﺸﺘﺮ از درس ﺧﻮاﻧﺪن دوﺳﺖ داﺷﺘﻢ.
✨ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ﮐﻼس ﺧﯿﺎﻃﯽ و زﺑﺎن اﺳﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ.دوﺳﺘﻢ ﻣﺮﯾﻢ ﻣﯽ آﻣﺪ دﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ رﻓﺘ ﯿﻢ. آن روز ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﯿﻢ ﺑﺮوﯾﻢ ﮐﻼس ﺧﯿﺎﻃﯽ.در را ﻧﺒﺴﺘﻪ ﺑﻮدم ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻦ زﻧﮓ زد.ﺑﺎ ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ی روبه رویی،ﮐﺎر داﺷﺘﻨﺪ.ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎن ﺗﻠﻔﻦ ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ.رﻓﺘﻢ ﺻﺪاﺷﺎن ﮐﻨﻢ .ﻻي در ﺑﺎز ﺑﻮد.رﻓﺘﻢ ﺗﻮي ﺣﯿﺎط.دﯾﺪم ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ روي ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﺳﯿﮕﺎر ﻣﯽ ﮐﺸﺪ.اﺻﻼ ﯾﺎدم رﻓﺖ ﭼﺮا آﻧﺠﺎ ﻫﺴﺘﻢ.ﻣﻦ ﺑﻪ او ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮدم و او ﺑﻪ ﻣﻦ،ﺗﺎ اﯾﻨﮑﻪ او ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ رﻓﺖ ﺗﻮي اﺗﺎق.
✨ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﺎﻧﻢ آﻣﺪ ﺑﯿﺮون.
ﮔﻔﺖ:"ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺟﺎن ﮐﺎري داﺷﺘﯽ؟"
ﺗﺎزه یادم اﻓﺘﺎدم ﭘﺎي ﺗﻠﻔﻦ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮ اﺳﺖ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﺻﺪا زد و ﮔﻔﺖ ﻣﯽ رود ﭘﺎي ﺗﻠﻔﻦ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﭘﺴﺮ ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻮد.
لطیفه خانم از ﻣﻦ ﭘﺮﺳ ﯿﺪ:" ﮐﺠﺎ ﻣﯽ روي؟"
ﮔﻔﺘﻢ:"ﮐﻼس."
ﮔﻔﺖ:"واﯾﺴﺘﺎ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ رﺳﺎﻧﺪت.
#ادامه_دارد...✒️
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Defa-Shohada[15].mp3
1.8M
🎵 #صوت_شهدایی
شور و شرری دارد
باز این دلِ شیدایی
با یادِ شهیدانِ این نهضتِ زهرایی🕊
با صبر و بصیرت✊
با شوقِ شهادت
مشتاق جهادیم
در راهِ ولایت🇮🇷
🎤🎤 #حاج_میثم_مطیعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷 مثل شهدا برای ملت
🔻رهبرانقلاب:
همیشه #بانشاط و #پرانگیزه در صحنه باشید و
همانطور که #شهدایتان
به کشور، نظام و اسلام خدمت کردند، شما هم #خدمت کنید. ۹۷/۰۹/۰۲
#کلنا_جنودک_یا_خامنه_ای
✌️نه دی روز بصیرت
📸 #شهید_رسول_خلیلی🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی👌👌👌
برای بازشدن گره های کور، چه کنیم⁉️
👌 #کوتاه_ولی_مهم
👌 #بسیار_کاربردی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#شهید_علیشاهسنایی متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت #داوطلبانه 😍برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم #سوریه شد و به #شهادت رسید.💔🕊
او #نهمین شهید مدافع حرم از خطه شهید پرور اصفهان است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) آسمانی شد.🕊
#شهید_شاهسنایی در وصیت نامه خود، بعد از سفارش به نماز اولوقت، پیروی از ولایت فقیه و احترام به والدین، دوستانش را به خواندن #زیارت_عاشورا سفارش کرد🌹🍃، عملی معنوی که شهید در هر صبح و شام به آن مبادرت می ورزید.
#شهید_علی_شاه_سنایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#خانواده_شهادت🌺
برادران اختیاری:
🌷شهید صیف الله اختیاری
شهادت : 20 سالگی
آبان 1362 ،پنجوین، عملیات والفجر 4
🌷شهید محمد اختیاری
شهادت : 19 سالگی
بهمن 1364 ،فاو، عملیات والفجر 8
🌷شهید احمد اختیاری
شهادت : 19 سالگی
فروردین 1366، شلمچه، عملیات کربلای 8
🌷مرحومه سکینه بیدمشکی
مادر دلسوخته شهیدان اختیاری
در سال 89 به فرزندان شهیدش پیوست
🌷مرحوم حاج غلامحسین اختیاری
پدر شهیدان اختیاری
درسال 77 به رحمت خدا رفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
🌷صلوات به روح خانواده شهادت
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #کلیـــپ_ویــژه شـــهید حماســه خانــطـــومان #شهید_علی_جمشیدی🌷 #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم حت
از شهدا الگو برداری کنیم...
🍁بهش گفتم رفیق
دانشگاه یک #پرسنل جای خالی داره #نیرو هم احتیاج داره
تو هم که نیروی #ارزشی و ولایی هستی
🍃ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه، دستت بازه
بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار
🌾 #تبسمی زد و گفت:
رفیق!...اگر #آزمون برگزار می کنند
همه می تونند شرکت کنند
مسئله ای نیست اسم من هم بده
ولی اگر مردم #عادی نمی توانند بیایند شرکت کنند
من از #موقیعت #شغلی و #بسیجی ام سوءاستفاده نمی کنم
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از شهدا الگو برداری کنیم... 🍁بهش گفتم رفیق دانشگاه یک #پرسنل جای خالی داره #نیرو هم احتیاج داره
8⃣1⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 به روایت یکی از دوستان شهید
🌷سال ۸۴ از طریق یکی از دوستانم که مرا دعوت به هیئت باب الحوائج کرد با علی آقا آشنا شدم، خصوصیات #اخلاقی او سبب شد تا جذب او شوم ..
🌷اگر علی آقا شب و روز در راه دین کار میکرد هرگز #خسته نمیشد، علی آقا به معنای واقعی کلمه مجاهد فی سبیل الله، خستگی ناپذیر و #مسئولیت_پذیر بود...
🌷او دغدغه دین داشت، #امر_به_معروف را در تمام برنامههایش مد نظر داشت و از هر نظر ممتاز و به معنای واقعی کلمه مرد اقدام و عمل بود...در وصیت نامه علی آقا اشاره شد که در این راه چه دغدغههایی داشت و چه خون دلهایی خورده، علی آقا اگر کاری را شروع میکرد برای اتمام آن شبانه روزی پای کار میایستاد...
🌷علی آقا مظلوم ترین و مخلص ترین بسیجی بود که هیچ کس او را نشناخت...علی آقا عاشق زیارت عاشورا و مناجات حضرت علی (علیه السلام) بود، بر سر مزار #شهدای_گمنام مینشست و مناجات حضرت علی(علیه السلام) را میخواند...
🌷شهید گریه ندارد اما من میگریم، نه برای شهادت علی آقا که لایق شهادت بود بلکه برای خود میگریم که چنین همنشین و دوستی را از دست دادم ..
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
برو به ميدون #پسرم
دست #علي يارت باشه✌️
برو به ميدون پسرم
#خدا نگهدارت باشه✋
برو که اشک #پدرت😭
بدرقه ي راه تويه
برو دعاي #مادرت 🌸
هميشه همراه تويه
#وداع_های_عاشقانه 💔
#پدرانه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔴اطلاع رسانی مراسم 🔴
#سخنران: حجت الاسلام
فاطمی ارفع(فرمانده سازمان بسیج طلاب وروحانیون خراسان رضوی-عضوسابق شورای شهرمشهد)
#زمان: دوشنبه(10دی)
بعدازنماز مغرب وعشا
#مکان: مشهد؛استاد یوسفی27 مسجدحضرت موسی بن جعفر
(علیه السلام)
پایگاه #جندالله
حوزه مقاومت بسیج ١یاسر
ناحیه مقاومت بسیج سپاه یاسر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وضعیت مالی خوبی نداشت، به رزق کفاف اعتقاد داشت. می گفت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند بهتر
#مستاجر بود...🍃
وقتی هم دستش خالی بود
به میدان #کارگران شهر میرفت و بعنوان #کارگر_بنایی سرکار میرفت....👌
گاهی لباس روحانیت به تن داشت و دستهایش اثر گچ کاری...☺️
جمله سردار ذوالنور
در مراسم وداع با پیکر شهید علی تمام زاده تعبیر #زیبایی بود:
"گردی از دنیا بر دامن این شهید ننشسته بود"
#شهید_علی_تمام_زاده🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣2⃣1⃣ به یاد #شهید_سعید_خواجه_صالحانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣1⃣9⃣#خاطرات_شهدا 🌷
✍️ زندگی نامه :
🔮 سعید خواجه صالحانی از رزمندگان ایرانی مدافع حرم عصر روز جمعه چهارم فروردین ماه 96 در نبرد با تروریست های #تکفیری در استان حماه سوریه به فیض #شهادت نائل آمد.
🔮 این شهید مدافع حرم فرمانده پایگاه بسیج سید الشهدا(ع) شهرستان پاکدشت بود و در چهارمین اعزام خود به مناطق عملیاتی سوریه به #شهادت رسید.
شهید سعید خواجه صالحانی دومین فرزند خانواده خود بود و در هنگام شهادت 27 سال سن داشت.
🔮خانواده وی خودشان را برای بیست و هشتمین سالگرد #تولدش آماده کرده بودند که خبر شهادتش در شبکه های اجتماعی دست به دست شد.
🔮 «شهید خواجه صالحانی» در کنار #تحصیل به ورزش #کشتی نیز مشغول بود و در این رشته به چند >مقام استانی هم دست یافت، سعید خواجه صالحانی پس از اتمام تحصیل به #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و فعالیت های فرهنگی خود را در این نهاد و با مسئولیت فرمانده پایگاه سیدالشهدا شهرستان پاکدشت ادامه داد.
#شهید_سعید_خواجه_صالحانی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
حضور #فعال و #موثر شهید مدافع حرم سعید خواجه صالحانی👇
در احداث #نمایشگاه هفته دفاع مقدس (کوله های خاکی سال94)
بهمراه سایر بسیجیان #حوزه سه سیدالشهداء ناحیه پاکدشت
#شهید_سعید_خواجه_صالحانی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#رزمنده_فلسطینی_در_ایران
✅عملیات نصر هفت، کردستان عراق، مرداد ۱۳۶۶
📸 #عکاس : سید مسعود شجاعی طباطبایی
🌸در ميان عکس هايم #دلبسته يک عکس از يک بسيجي با نام احمد هستم، #فلسطيني بود و به عشق #امام ❣خود را به جبهه هاي حق عليه باطل رسانده بود
احمد از شيعيان #مخلصي بود که سعادت ديدار با او در عمليات نصر هفت نصيبم شد...😍
☘فارسي کم مي دانست، کلماتي را هم که مي دانست در #عشق به امام و افتخار #بسيجي بودن در رکاب امام زمان خلاصه مي شد👌👌.
✔️ #جبهہ چه در ايـران يا فـلسطين، حریم #راز با خـداست و #پـاسداران اين حريم شـهدايند.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خیلی اصرارداشت که برود، یک روز آمد و گفت #مادرجان شما پنج پسر داری بالاخره باید زکات و #خمس این بچه
موضوع آقا عبدالله که پیش آمد قرار شد بیایند منزل برای #خواستگاری...☺️👌
البته شهید باقری هم نمی خواست به این #زودی ازدواج کند...❤️🍃
اما به دلیل شرایط کاری اش باید متأهل میشد
و این باعث شد #عروسی ما زودتر انجام شود....🌺🍃
ملاک من برای ازدواج💍
#اخلاق و مذهبی بودن و برای او هم این ها مهم بود...
یک جلسه صحبت کردیم و جلسه بعد بله برون بود....💝🍃
#شهید_عبدالله_باقری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#محافظ_رئیس_جمهور_سابق
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
موضوع آقا عبدالله که پیش آمد قرار شد بیایند منزل برای #خواستگاری...☺️👌 البته شهید باقری هم نمی خواس
0⃣2⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 مروری کوتاه بر زندگی
#شهید_عبدالله_باقری
🍃پس از اخذ مدرک دیپلم و در سال 1379در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول #خدمت شد.
سال 1381 عقد و سال 1382 زندگی مشترکشان را شروع کردند، در آغازِ خدمت عضو تیم #رهایی_گروگان بود اما از سال 1383 به سپاه #انصارالمهدی ملحق شد تا در تیمهای #حفاظت اشخاص انجام وظیفه کند.
🍂از همان اوایل آغاز درگیری ها در #سوریه تلاش فراوانی برای سفر به سوریه داشت اما هر بار #فرماندهان سپاه انصار با درخواست وی #مخالفت میکردند تا این که اولین بار در اسفندماه سال 1393 برای یک ماموریت کوتاه سه روزه عازم شامات شد
🍃وقتی میخواست برود، به مادرش گفت: مادرم تو 5 فرزند #پسر داری نمی خواهی #خُمسش را بدهی و یکی را در راه دفاع از اسلام و اهل بیت فدا کنی؟مگر همیشه نمی گفتی فرزندانم فدای اهلبیت! امروز همان روز است؛
🍂تو باید با #رضایتی که در رفتن من به سوریه می دهی، به اهل بیت لبیک بگویی و در #عمل حمایت خود را از #اسلام ثابت کنی، در این صورت است که در قیامت #شرمنده نیستی و نخواهی گفت پنج فرزند پسر داشتم و از اسلام دفاع نکردم و در مقابل حضرت زهرا(سلام الله علیها) سرت را پایین نمیاندازی ما را خودت اینچنین #تربیت کردهای.بعد از شنیدن صحبتهایش مادر با رضایت او را به خدا سپرد
🍃اشتیاق شهید باقری برای بازگشت به سوریه پس از اولین اعزامش #صدچندان شده بود و به تعبیر دایی محترمشان، حاج عبدالله مانند #اسپند_روی_آتش شده بود و با دیدن اوضاع سوریه نمیتوانست اینجا طاقت بیاورد.
🍂اعزام دوباره حاج عبدالله شش ماه طول کشید و در طول این مدت ایشان به هر #دری می زد تا سریعتر به جبهه برگردد تا بالاخره در مهر ماه سال 1394 دومین #اعزام او رقم خورد و در یازدهمین روز پاییز دوباره راهی شد و تنها 20 روز پس از دومین اعزام در آخرین روز مهر سال 1394 مصادف با #شب_تاسوعا همراه با #امین_کریمی که از همرزمانش در سپاه انصار المهدی بود، در حومه شرقی شهر حلب به درجه رفیع #شهادت رسید.
#شهید_عبدالله_باقری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_تاسوعا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب2⃣2⃣ 📗 خداحافظ دنیا 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب، مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم، #شهید_محمد
💠معرفی کتاب3⃣2⃣
📗 بادیگارد
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 این کتاب داستان زندگی #شهید_عبدالله_باقری🌷 از محافظین رئیس جمهور سابق است که در سال 94 در سوریه به #شهادت میرسد.
👈کتاب در #شش_فصل نگاشته شده است که هر فصل از زبان یکی از #نزدیکان عبدالله است.
👈فصل پنجم کتاب مصاحبه با #دکتر_احمدی_نژاد است که عبدالله #12 سال و از زمان #شهرداری_تهران شانه با شانه ایشان حرکت کرده است.
💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همسر شهید صدرزاده: بعدها شنیدم #شب_شهادتت از ساعت 12 تا 4 صبح با دوستت صحبت کردی و راجع به من #وصیت
🍃🌺🍃🌺
ما یک ماشین #پاترول سفید داشتیم🚙
و هر کس که این ماشین را میدید به ما #خرده میگرفت😒که الان زمان پاترول نیست😐 #خرج دارد...🍃
وقتی این حرفها را شنید گفت ماشینی در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است....☺️👌
ماشین یکی از #همسایههایمان در مسیر شمال خراب شده بود.😧
مصطفی با پاترول این ماشین را حدود 90 کیلومتر #بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند....🍃
میگفت که میخواهد با این ماشین به بقیه کمک کند.🙂❤️
گفت خدا این را به ما داده تا بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم....🍃🌹
به روایت همسر
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh