#شهیدانه🥀
بایدبہخودماݧبـِقبولانیمڪہدرایݧزماݧ
بدنیاآمدهایم
وشیعہهمبدنیآمدهایم؛کہمؤثردرتحققظھورمولاباشیم
وایݧهمراهبامشڪلات،مصائب،سختےها
غربتهاودورےهاست
وجز بافداشدݧمحققنمیشودحقیقتا...🌱
#شهید_محمودرضا_بیضایی🕊
#یادشهداباذڪرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_43179118.mp3
3.53M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۷۳
🎤 استاد #کفیل
🔸«انتظار»🔸
🔺قسمت اول
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊 #برادر_شهیدم
هیـچکس؛جـز آنڪہ دل بہ خـدا
سپرده،رسم دوستداشتن نمیداند...🙃
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب: عمامه های خاکی
🔻گذری بر خاطرات زندگی ده طلبه شهید
✍نویسنده:مسعود مختاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃 مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند.
حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند.
❣️دائما ميگفت:
"اگر دست جوانان را در دست امام حسين سلام الله علیع بگذاريم، همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده لطف به آنها نگاه ميكند.
شهيد ابراهيم هادى🌱
#امام_حسین سلام الله علیه
#شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*امام رضا (ع)..*🕊️
*شهید محمد زهرابی*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۱ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۱۸ / ۱۱ / ۱۳۶۱
محل تولد: شوهان،دزفول
محل شهادت: عراق
*🌹راوی← یکبار یکی از نیروهاش بهصورت او سیلی زد و ناسزا گفت‼️ولی محمد هیچ نگفت🥀پسرعمهی محمد گفت: بیا بریم درس عبرتی به او بدهیم مگه تو فرمانده نیستی!؟🍂محمد گفت: من از احوالات پیامبر شنیدهام که حتی شکمبه گوسفند بر سرش ریختند و هیچ نگفت🥀 من هم به تأسی از پیامبر میخواهم منش و خلق و خوی ایشان را در پیش بگیرم.»💫 عاقبت او با اصابت تیرهای تیربار💥 به پهلویش🥀همانند حضرت زهرا(س) شهید و مفقودالاثر شد🥀و مدت 11 سال از او خبری نبود🥀راوی← ۲۳ ماه ذی القعده بود، روز زیارتی مخصوص امام رضا💫 و بنا به روایتی شهادت امام رضا(ع) است🌙 گروه تفحص پس از قرائت زیارت عاشورا، ذکر مصیبت و توسلی به امام رضا(ع) کردند💫 و کار تفحص شهدا را آغاز کردند💫تا غروب آفتاب فقط پیکر مطهر 8 شهید بدست آمد‼️که یکی از این شهدا، محمّد زهرابی بود🕊️ اما نکته جالب این بود که با نام امام رضا💫 کار را آغاز و فقط 8 شهید را پیدا کردند💫جالبتر و مهمتر اینکه تمام این شهدا به پابوسی امام رضا(ع) رفته بودند🎗️و تذکره شهادتشان را از امام رضا گرفته بودند💫 در نهایت محمد هم به آغوش خانواده بازگشت*🕊️🕋
*شهید محمد زهرابی*
*شادی روحش صلوات*
📓📕📗📙📘📒📔📕
#داستان روزگار من (۷۷)
وارد خونه شدیم پدر و مادر عباس ازمون یه استقبال گرمی کردن ...
منو زینب قرار شد تو یه اتاق بخوابیم ... دلمون میخواست تاصبح باهم حرف بزنیم ...
فرزانه جات واقعا خالی بود...
بعد رفتنت همراه یکی دوتا از دوستام از خانواده شهدا دیدار میکردیم ...
فرزانه ـ یادش بخیر ...دلم برای اون روزا تنگ شده ... زینب دلم برای روزای مجردی که چجوری عاشق عباس شده بودم روزی که عباس اومد خواستگاریم و روزای خوشی که باهم داشتیم
ولی افسوس که خیلی کوتاه و زود گذر بود😔😔😔
زینب من اونجورکه میخواستم نتونستم از زندگیم لذت ببرم فقط مثل یه رویا یا یه حسرت تو دلم موند😢😢😢
ابجی جون به گذشته فکر نکن همین که یاد عباس تو دلت زنده بمونه کافیه
بخدا اونم راضی نمیشه تو اینجوری خودتو عذاب بدی
زینب گفتنش راحته کاش جای من بودی و از اوضاع دلم باخبر میشدی
😔😔😔😔
فرزانه نمی شه دوباره برگردی اینجا
میخوام مثل سابق کنار هم باشیم ...
چرا شاید بیایم مامانم که از خداشه از اولم مخالف بود ...
منم برای رهایی از دوریه عباس میخواستم خادم بشم و پناه ببرم به حرم که نشد البته شرایطشو نداشتم
اما حالا دیگه امیدی به موندن ندارم حتما بر میگردیم...
وااای چقدر عالی میشه بازم منو تو باهم هوراااا😊😊😊
راستی فرزانه میخوام یه فضولی کنم
😅😅😅😅
جونم بپرس ببینم چی میخوای بدونی کلک!!😏😏😏
فرزانه عباس تو نامه اش چی نوشته بود ....
تو نامه چیزه خاصی نبود یه خمیازه بلند کشیدم هاااااااا چقدر خوابم میاد توراه خسته شدم
زینب بخوابیم ؟؟؟
اره بخوابیم توهم خسته ای شب بخیر
شب خوش...
به بهونه ی خواب از جواب دادن به سوال زینب طفره رفتم ...
شاید اگه از جریان خبردار میشد دلش می شکست اخه بهم گفته بود که جوابش به محسن مثبته لابد خیلی دوسش داره ...
صبح از خواب بیدار شدیم که بریم صبحونه بخوریم که بازم سرگیجه و حالت تهوعم شروع شد دوییدم رفتم تو دستشویی...
با صدای هوووق زدنه من معصومه خانم و مامان و زینب اومدن ...
زینب ـ چی شده فرزانه ؟؟؟
معصومه خانم ـ دخترم خوبی ، چت شد یه دفعه 😰😰😰
مامان ـ نگران نباشید چیزیش نیست یه مسمومیت ساده ست حالا که بالا اورده بهتر میشه....
دست و صورتمو شستم و اومدم بیرون همه نگران نگاهم میکردن ...
ناراحت نباشین چیزیم نیست مامان راست میگه یه مسمومیت ساده بود که الان بهترم 😊😊
زینب ـ مطمئنی نمیخوای بریم دکتر؟؟
نه جوونم دکتر چرا گفتم که خوبم ...
صبحانه خوردنمون که تموم شد مامان گفت من میرم یه سر خونه عموت اینا تو نمیای ....
نه مامان از طرف من بهشون سلام برسون ... امروز قراره با زینب بریم خرید برای مراسم امشب براش لباس انتخاب کنیم ...
من فردا شب میبینمشون ...
باشه دخترم مراقب خودت باش خدا حافظ...
ادامه دارد...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر التماس دعا
مادر منو ببر کربلا
مادر
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#یا_صاحب_الزمان_عج💔
🌼دلخوش نڪن بہ«ندبہ ی جمعه»خودٺ بیا
✨بـا ایـن همہ«گناه»نگیـرد دعای شهـر
🌼اینجـا ڪسی برای تـو ڪاری نمی ڪند
✨فهمیده ام ڪہ خستہ ای از اِدعای شهـر
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆
بارالهـا؛
یاریمان دہ ،
ڪه چون آنان باشیم ..
آنان ڪه خوبـــــ بودند
نه براے یڪ هـفته!!
بلڪه براے یڪ تاریخ ...
سلام
صبح زیباتون، شهدایـے🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
برشی از کتاب یادت باشد ❣⇩
شهید سیاهکالی اعتقاد ویژه ای به رزق معنوی هیئت داشتند
ایشان بهترین روش برای جذب جوانان به معارف را ظرف هیئت می دانستند و بر همین اساس هیئت خیمه العباس را به همراهی دوستانشان راه اندازی کردند
حتی در شب های سرد زمستان با موتور در هیئت هفتگی شرکت می کردند
اصرار داشتند همسر و دوستانشان در این جلسات حضور داشته باشند.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بهقولحاجحسینیکتا:
🌱رفاقتبـامهدیعجل الله خیلیسختنیستا
تویاتاقتونیهپشتیبزارید
آقارودعوتکـنیدبیان
یهخلوتنیمهشبکافیهـ
آقاخیلیوقتهچشمانتظارهمونه:)💔
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_43179363.mp3
3.5M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۷۴
🎤 استاد #کفیل
🔸«انتظار»🔸
🔺قسمت دوم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استورى | #شهید_آوینی
🔻پندار ما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند،اما حقیقت آن است که زمان ما رابا خود برده است وشهدا مانده اند...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh