💢چه شرحی ...
✨کافیست در #چشمانش نگاه کنی تا در نگاهش محو شوی
👈میشه مسئول بود، محبوب هم بود!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢چه شرحی ... ✨کافیست در #چشمانش نگاه کنی تا در نگاهش محو شوی 👈میشه مسئول بود، محبوب هم بود!
🦋همسر #شهید_مهدی_باکری:
🔸این عکس تمام خستگی😓 آقا مهدی را بعد از #عملیات نشان میدهد؛ معلوم است که 3 ـ 4 شب و روز استراحت نکرده؛ طوری که دیگر چشمهایش از خستگی باز نمیشود.
🔹 #آقا_مهدی که جوان 28 ساله بود در این عکس مثل یک پیرمرد 50 ـ 60 ساله افتاده است. با توجه به زمینه این عکس فکر میکنم منطقه غرب و #عملیات_حاج_عمران باشد.
جانبازی که یک برادر خود را در زمان جنگ
و دیگری را در جبهه #سوریه فدا نمود
و خود نیز بهعلمدار حسین اقتدا کرد💔
📸تصویر جانباز مدافعحرم #محمد_مدواری برادر شهید مدافعوطن مسعود و شهید مدافعحرم #میثم_مدواری
ریحانهخانم دختر جانباز مدافعحرم
سلامتی روزاَفزون جانبازان اسلام
و شادی ارواح مطهر شهدا #صلوات🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#آمادگی_برای_ظهور
💢شیعیان باید در شب و روز #جمعه گوش به زنگ باشند که شاید ندای ظهور حضرت بقیة الله ارواحنافداه بلند بشود. لذا بچه هایتان را هم به گوش به زنگ بودن عادت بدهید.
💚در زیارت روز جمعه به حضرت عرض می کنیم: «هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک» یعنی این روز جمعه است و آن روز شماست که توقع بیشتری برای ظهور شما هست.
✨آیت الله ابطحی رحمة الله علیه
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
• #شهید_عباس_دانشگر🌷 • #تم_شهیدایی 📲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
@shahidNazarzadeh(8).attheme
125.2K
• #شهید_عباس_دانشگر
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
من هر جا با #مادران_شهدا مواجه شده ام، آن هارا حتی از پدران شهدا هم #قویتر دیده ام.غالباً نمونه اش را در روحیهی این مادران بزرگوار و شجاع می توانید ببینید.
این عظمت #زن_مسلمان در میدان های سیاسی و فرهنگی است.
#مقام_معظم_رهبری
#حضرت_مادر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودوم 📖روی پ
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
3⃣3⃣ #قسمت_سی_وسوم
📖نفس های ثانیه ای ایوب جزئی، از زندگیمان شده بود. تا ان وقت از شیمیایی☠ شدن فقط این را میدانستم ک روی پوست #تاول های ریز و درشت میزند.
📖دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را میخورد ولی خارش، تاول ها بیشتر شده بود. صورتش زخم💔 میشد و از زخم ها #خون می امد. ریشش را با تیغ زد تا زخم ها عفونت نکند.
📖وقتی از سلمانی ب خانه برگشته بود خیلی گرفته بود😞 گفت: مردم چه #ظاهر_بین شده اند. میگویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا⁉️
بستری شدن ایوب انقدر زیاد بود ک #بیمارستان و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود.
📖از اتاق عمل که بیرون می اوردنش. نیمه هوشیار شروع میکرد به حرف زدن" #شهلا من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس میشود، بگذار خوب بشوم، میرویم انجا و من بالاخره پزشکی👨🔬 میخوانم.
📖عاشق پزشکی بود. شاید از بس که زیر تیغ جراحی رفته بود و نصف عمرش را توی #بیمارستان گذرانده بود. چند بار پیش امد که وقتی #پیوند گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده❌
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
4⃣3⃣ #قسمت_سی_وچهارم
📖یک بار بهش گفتم: نگو؛ چیزی از عملت نگذشته صبر کن. شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود👌 دکتر که امد بالای سرش از اتاق امدم بیرون تا #نماز بخوانم.
📖وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود😰 بدون اینکه ایوب را #بیهوش کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بریده بود. کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت، دست خود ایوب بود و #خون ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود.
📖ایوب از حال رفته بود😓 که پرستار ها برای تزریق مسکن قوی امدند. دوست نداشت کسی جز من کنارش💞 باشد. مادرش هم خیلی اصرار کرد اما #ایوب قبول نکرد.
📖ایوب وقتی خانه بود کنار رختخواب و بساط چایش☕️ همیشه #کتاب بود. از هر موضوعی، کتاب میخواند. یک کتاب دو هزار صفحه ای📕 به دستش رسیده بود که از سر شب یک لحظه ام ان را زمین نگذاشته بود
📖گفتم دیر وقت است نمیخوابی؟ سرش را بالا انداخت
-مگر دنبالت کرده اند؟
سرش توی کتاب بود
+باید این را #تا_صبح تمام کنم
صبح که بیدار شدم، تمامش کرده بود.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
M-ah-sabokbalan-1 (1).mp3
3.29M
🎤 با نوای: حاج صادق #آهنگران
✬سبک بالان خرامیدند و #رفتند
💢مرا #بیچاره نامیدند و رفتند😔
#شهیـــــــد
✬تو بالا رفته ای #من در زمینم
💢برادر روسیاهم شرمگینم😔
✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊
💢 #شهادت را امیدی بود روزی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh