eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
💢چه شرحی ... ✨کافیست در نگاه کنی تا در نگاهش محو شوی 👈میشه مسئول بود، محبوب هم بود! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢چه شرحی ... ✨کافیست در #چشمانش نگاه کنی تا در نگاهش محو شوی 👈میشه مسئول بود، محبوب هم بود! ‎‎
🦋همسر : 🔸این عکس تمام خستگی😓 آقا مهدی را بعد از نشان می‌دهد؛ معلوم است که 3 ـ 4 شب و روز استراحت نکرده؛ طوری که دیگر چشم‌هایش از خستگی باز نمی‌شود. 🔹 که جوان 28 ساله بود در این عکس مثل یک پیرمرد 50 ـ 60 ساله افتاده است. با توجه به زمینه این عکس فکر می‌کنم منطقه غرب و باشد.
جانبازی که یک برادر خود را در زمان جنگ و دیگری را در جبهه فدا نمود و خود نیز به‌علمدار حسین اقتدا کرد💔 📸تصویر جانباز مدافع‌حرم برادر شهید مدافع‌وطن مسعود و شهید مدافع‌حرم ریحانه‌خانم دختر جانباز مدافع‌حرم سلامتی روزاَفزون جانبازان اسلام و شادی ارواح مطهر شهدا 🌺 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢شیعیان باید در شب و روز گوش به زنگ باشند که شاید ندای ظهور حضرت بقیة الله ارواحنافداه بلند بشود‌. لذا بچه هایتان را هم به گوش به زنگ بودن عادت بدهید. 💚در زیارت روز جمعه به حضرت عرض می کنیم: «هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک» یعنی این روز جمعه است و آن روز شماست که توقع بیشتری برای ظهور شما هست. ✨آیت الله ابطحی رحمة الله علیه ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اینطوری میکردن 📖خاطره‌ای از ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
من هر جا با مواجه شده ام، آن هارا حتی از پدران شهدا هم دیده ام.غالباً نمونه اش را در روحیه‌ی این مادران بزرگوار و شجاع می توانید ببینید. این عظمت در میدان های سیاسی و فرهنگی است. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودوم 📖روی پ
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣3⃣ 📖نفس های ثانیه ای ایوب جزئی، از زندگیمان شده بود. تا ان وقت از شیمیایی☠ شدن فقط این را میدانستم ک روی پوست های ریز و درشت میزند. 📖دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را میخورد ولی خارش، تاول ها بیشتر شده بود. صورتش زخم💔 میشد و از زخم ها می امد. ریشش را با تیغ زد تا زخم ها عفونت نکند. 📖وقتی از سلمانی ب خانه برگشته بود خیلی گرفته بود😞 گفت: مردم چه شده اند. میگویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا⁉️ بستری شدن ایوب انقدر زیاد بود ک و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود. 📖از اتاق عمل که بیرون می اوردنش. نیمه هوشیار شروع میکرد به حرف زدن" من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس میشود، بگذار خوب بشوم، میرویم انجا و من بالاخره پزشکی👨‍🔬 میخوانم. 📖عاشق پزشکی بود. شاید از بس که زیر تیغ جراحی رفته بود و نصف عمرش را توی گذرانده بود. چند بار پیش امد که وقتی گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده❌ 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣3⃣ 📖یک بار بهش گفتم: نگو؛ چیزی از عملت نگذشته صبر کن. شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود👌 دکتر که امد بالای سرش از اتاق امدم بیرون تا بخوانم. 📖وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود😰 بدون اینکه ایوب را کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بریده بود. کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت، دست خود ایوب بود و ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود. 📖ایوب از حال رفته بود😓 که پرستار ها برای تزریق مسکن قوی امدند. دوست نداشت کسی جز من کنارش💞 باشد. مادرش هم خیلی اصرار کرد اما قبول نکرد. 📖ایوب وقتی خانه بود کنار رختخواب و بساط چایش☕️ همیشه بود. از هر موضوعی، کتاب میخواند. یک کتاب دو هزار صفحه ای📕 به دستش رسیده بود که از سر شب یک لحظه ام ان را زمین نگذاشته بود 📖گفتم دیر وقت است نمیخوابی؟ سرش را بالا انداخت -مگر دنبالت کرده اند؟ سرش توی کتاب بود +باید این را تمام کنم صبح که بیدار شدم، تمامش کرده بود. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
M-ah-sabokbalan-1 (1).mp3
3.29M
🎤 با نوای: حاج صادق ✬سبک بالان خرامیدند و 💢مرا نامیدند و رفتند😔 ✬تو بالا رفته ای در زمینم 💢برادر روسیاهم شرمگینم😔 ✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊 💢 را امیدی بود روزی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh