eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
می شود در انتهای یک کانال تنها برای خدا جان داد و نامت در امتداد تاریخ بر جان ها نقش بندد گمنامی بجویید ...💔 💐سلام بر ابراهیم💐 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊 یکی از خصلت‌های دوست داشتنی مصطفی این بود که حتی در سخت‌ترین شرایط که برای کسی فکر درست و حسابی نمی‌موند همون نماز همیشگی رو با حضور قلب و اشک ریزان به جا می‌آورد..! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
°•✨🌹🕊✨•° دقیقا روز قبل شهادتش برایم نوشت مصطفےجان، دعاکن بـےبـے «س» این‌بار بهم نگاه ڪند وگفت مےروم تا انتقام سیلے رقیہ‌خاتون «س» را بگیرم. ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 حاج‌قاسم‌سلیمانی: ▪️«هیچ نمازی ندیدم که احمد(شهید احمد کاظمی) بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند....» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴غیرت..... ‏وقتی خبرنگار خارجی توی اردوگاه اسرای ایرانی حضور پیدا کرد نوجوان شجاع ما براش یه بیت زمزمه کرد: ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
•|🦋🌱|•. ‏وسطِ‌عملیات‌زیرِ‌آتش‌فرقۍ‌براش‌‌نداشت اذان‌‌ڪھ‌میشدمی‌گفت:‌↓ من‌میرم‌موقعیتِ‌الله...♥️:) 🌻 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠 شهید محمد جعفر سعیدی: امروز روز یاری اسلام است و روز لبیک گفتن به هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) است. امیدوارم که این راهی که در پیش گرفته اید به رهبری امام امت تا انقلاب حضرت مهدی (عج) ادامه دهید، ان شاء الله. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گناھ ڪہ ڪردے🚫 اسمشونزارجوونے⁉️ به جوونی عݪے اکبࢪهاے🌹 امام حسین برمیخورھ🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
| 🔰 شجاعتی که ریشه در یقین داشته باشد، شجاعت حقیقی است و در‌سخت ترین شرایط نیز از دست نمیرود. 🔹"شهید آوینی" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣6⃣ #قسمت_شصت 📖توی #بیما
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣6⃣ 📖زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود. محمدحسین داد کشید: میگویم کجاست؟ رو کرد به پرستار ها، اقا نعمت دست محمد را گرفت و کشیدش عقب، محمد برگشت سمت نعمت اقا _بابا ایوب رفت⁉️ اره؟😭 📖رگ گردنش بیرون زده بود. با به پرستارها گفت: کی بود پشت تلفن گفت حالش خوب است؟ من از پاسگاه زنگ زدم☎️کی گفت توی ای سی یو است؟ بابا ایوب من ، شما گفتید خوب است؟ چرا دروغ گفتید؟ 📖دست اقا نعمت را کنار زد و دوید بیرون🏃‍♂ سرم گیج رفت، نشستم روی صندلی. اقا نعمت دنبال دوید وسط خیابان محمدحسین را گرفت توی بغلش، محمد خشمش، را جمع کرد توی مشت هایش و به سینه ی اقا نعمت زد، اقا نعمت تکان نخورد +بزن محمدجان، من را بزن. داد بکش، گریه کن محمد😭 📖محمد داد میکشید و اقا نعمت را میزد. مردم ایستاده بودند و نگاه میکردند😟 محمد نشست روی زمین و زبان گرفت _شماها ک نمیدانید؛ نمیدانید ایوبم چطوری رفت. وقتی میلرزید شما ها که نبودید. همه جا تاریک🌚 و سرد بود. همه وسایل ماشین را دورش جمع کردم. 📖ایوب را دیدم به ضربه خورده بود. رگ زیر چشمش ورم کرده بود. محمدحسین ایوب را توی درمانگاه میبرد تا امپولش را بزند. بعد از امپول، ایوب به محمد میگوید. حالش خوب است و از محمد میخواهد که راحت بخوابد😴 هنوز چشم هایش گرم نشده بود که ماشین چپ میشود. ایوب از ماشین🚗 پرت شده بود بیرون. 📖دکتر گفت: پشت فرمان بوده از موبایل📱 اقا نعمت زنگ زدم به خانه. بعد از اولین بوق گوشی را برداشت _سلام مامان گلویم گرفت +سلام هدی جان، مگر مدرسه نبودی؟ -ساعت اول گفتم بابام تصادف💥 کرده، اجازه دادند بیایم خانه پیش دایی رضا و خاله مکث کرد _بابا ایوب حالش خوب است؟ 📖بینیم سوخت و اشک دوید به چشمانم😢 +اره خوب است دخترم، است. اشک هایم سر خوردند روی رد اشک های آن چند ساعت و راه باز کردند تا زیر چانه ام، صدای هدی لرزید _پس چرا اینها همه اش گریه میکنند⁉️ صدای گریه ی از ان طرف گوشی می امد. لبم را گاز گرفتم و نفسم را حبس کردم. هدی با گریه حرف میزد. _بابا ایوب ؟ اه کشیدم +اره مادر جان، بابا ایوب دیگر رفت😭 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh