"یادآوری اعمال"
*أین الرجبیون...*
حلول ماه رجب المرجب،ماه ریزش باران رحمت الهی و میلاد مسعود امام باقر علیه السلام بر رجبیون مبارک!
*شب اول ماه رجب:
1-از رسول خدا نقل شده كه به هنگام رؤيت هلال ماه رجب، اين دعا را ميخواند:
اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَيْنا بِالاَْمْنِ وَ الاْيمانِ،وَ السَّلامَةِ وَ الاِْسْلامِ، رَبّى وَرَبُّكَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ.
2-غسل
3-زیارت امام حسین-ع
*روز اول ماه رجب(فردا):
1-غسل
2-روزه (روز اول تا سوم)
3-عمل توبه (اولین یکشنبه یا پنجشنبه ویا جمعه ماه رجب)
ولادت امام باقر علیه السلام می باشد که در آن رعایت آداب ولادت ائمه اطهار سفارش شده است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #این_الرجبیون
🦋 ما امسال اهل رجب می شیم؟
🦋 برای خلوت آسمون خودمون رو فارغ می کنیم؟
👤 استاد شجاعی
👌 از دست ندهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔺چه کسی با امام زمان دوست تر است؟!
آیت الله بهجت قدس سره:
🔹آن کسی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دوستتر است که بعد از اتیان(انجام دادن) واجبات و ترک محرمات و طاعت خدا در واجبات و محرمات، برای فرج او (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر دعا بکند.
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
45.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #مستند
🌹"شهیده مکتب حاج قاسم"
🔸آنقدر اربعین و راهیاننور میرم تا شهید بشیم...
🔻روایت زندگی شهیدانه "شهیده سیده صغری حسینی فرد" از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان اهل منطقه دارالمیزان بخش اسیر شهرستان مهر به روایت فرزندش
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوای_مهدوی
🎙حاج محمدعلی قاسمی
درد بی صاحبی و غصه بی مولایی..😭
#اللهمعجللولیڪالفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥حرفهای شنیده نشده از شهادت مظلومانه شهید آرمان علی وردی
💥از عطش و تشنگی و فیلم گرفتن با گوشی خودِشهید علی وردی توسط اغتشاشگران تا هلهله و رقصیدن پای پیکر بیجان شهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷 حسن آقا علاقهی زیادی به امام (ره) داشت. به قول معروف در مکتب و رهبری حل شده بود. دیدار با امام که پیش آمد بهترین موقعیت و امتیازی بود که در طول زندگی برایش پیش آمده بود. اما همین که دید همسرش هم علاقه دارد به ملاقات امام (ره) برود، همان یک سهمی را که برای دیدار داشت به او داد و خودش نرفت.
#شهید_حسن_آقاسی_زادهی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از پایگاه مقاومت شهید باهنر
🌸صدقه اول ماه قمری🌸
کارخیروصدقه،فقر رامی بَرند،برعمرمی افزایندوهفتادمرگ بد را از صاحب خود
دورمی کنند(من لایحضره الفقیه ج۲ص۶۶)
لطفا صدقه های خود رابه شماره کارت زیر واریزنمایید(مَبلغ صدقه مهم نیست؛ مهم اینه که داریم برای سلامتی وفرج امام زمان(عج)، صدقه میدیم)
بزنیدروش کپی میشه
👇👇👇👇👇
۵۰۲۲۲۹۱۳۰۳۷۷۳۹۷۰بنام مرتضی آقامحمدی 🔴چند نکته مهم🔴 ✅۱)زمان واریزی صدقه فقط تا ساعت۲۴(روزیک شنبه۲۴دی)می باشد ✅۲)صدقه های شماعزیزان جمع آوری میشود؛ودر ایستگاه صلواتی که ان شاءالله بمناسبت#میلاد_امام_زمان(عجل الله)برپامیشود،جهت تهیه اقلام مصرفی خرج می گردد ✅۳)لطفا پس از واریز صدقه،عکس فیش واریزی رابه آیدی زیردرایتابفرستین ممنون💐 👇👇👇👇 @mortezaali71 #مشهد #ماه_رجب #نشر_پیام_صدقه_جاریه_میباشد 🌺☘🌺☘ ♨ پایگاه #شهید_باهنر ❇ حوزه مقاومت بسیج #۲یاسر 🏢 ناحیه مقاومت بسیج سپاه #یاسر 👇👇👇👇👇👇👇👇 eitaa.com/shahid_bahonarh2
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند. اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است.
و شهدا مانده اند.
چه خوش ساعتی بودساعت شهادتشان
شهیدان،زمان را چه ماهرانه! به دست گرفتند.
الهی الحقنی به الشهدا
امین یارب العالمین
#شهید_مرتضی_آوینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#سخن_بزرگان
کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی هستند به هر دری میزنند کارشان درست نمیشود، خبر ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی هستند!
• آیت اللّٰه مجتهدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مبارک باشد آمدن ماه رجب 🎊🌸
💫 ماهی که
🌸اولین روزش باقری،
💫سومینش نقوی،
🌸دهمینش تقوی،
💫سیزدهمینش علوی،
🌸نیمه اش زینبی
و بیست و هفتمش محمدی است.🌸💐
#حلول_ماه_رجب_مبارک🌸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
روستای همت آباد سفلی، شهداد
خانوادهای عجیب...
سه شهید دادند ولی مقاوم...
درعین مقاوم بودن، بسیار دلتنگ...
نتونستم صبر کنم تا محتواش آماده بشه، فعلا این چند قسمت رو بخونید
شهیده نجمه همتآبادی
شهیده فاطمه نظری
شهیده فائزه نظری
روایت حادثه کرمان از خانوادههای شهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
یاد خدا ۶.mp3
11.3M
مجموعه #یاد_خدا ۶
#استاد_شجاعی | #استاد_صفائی_حائری
✘ چکار کنم بعد از ازدواج، بعد از پولدار شدن، بعد از بچه دار شدن، بعد از مدیر شدن و ...
انس من با خدا و رفاقتم باهاش بهم نریزه؟
@ostad_shojae | montazer.ir
@shahidNazarzadeh
#رمان_ادموند
#پارت_دوم🌱
حس سرخوردگی و طرد شدگی فزاینده ای در ادموند شکل گرفته بود، خشمی سرکوب شده که قلبش را سوراخ و او را از هر حسی خالی میکرد، اما با این حال تلاش می کرد بر خود مسلط باشد. هر دو نفر غرق در افکار خود وارد پارکینگ شدند، ادموند عصبانیتش را فرو میخورد اما احساس میکرد قلب و مغزش در حال ترکیدن است. از خودش عصبانی بود نه هیچ کس دیگری، شاید دچار غرور شده و این عذابی که میکشید نتیجه گناه خودش بود...
آرتور در حال سوار شدن به ماشین بود که یک دفعه فریاد زد: یا عیسی مسیح، اونجا چه خبره؟! نگاه کن اِد! بی اختیار از ماشین پیاده شدند و با سرعت برق آسایی خود را به آنجا رساندند. تعدادی از دانشجویان پسر به یک دختر جوان محجبه حمله ور شده و او را کتک میزدند. برای چند لحظه همگی ساکت شدند، آنها وکلای جوان و زبردست دانشگاه را شناخته و از عواقب کارشان تازه وحشت زده شدند.
بدون اینکه حرفی رد و بدل شود مهاجمین پا به فرار گذاشتند، ادموند که تا آن لحظه هنوز بر حال و روز خودش مسلط نشده بود، در حالیکه آرتور سعی داشت به دختر کمک و او را از روی زمین بلند کند به ادموند نهیب زد؛ اِد، بیا کمک... و ماجرا برای ادموند تازه شروع شد، زیرا به محض اینکه چشمش به آن دختر افتاد، قلبش از جا کنده شد. رشته افکارش با صدای فریاد آرتور پاره شد؛ اِد! تو چه مرگت شده؟! چرا خشکت زده ؟!! این بدبخت داره می میره، بیا کمک کن لعنتی. ادموند همچنان بی حرکت ایستاده بود و به آن دختر چشم دوخته بود....
📚 رمان #ادموند تالیف آمنه پازوکی
👌با ادموند همراه باشید تا ابعاد جدید و جذابی از این زندگی عجیب روشن شود...
#رمان_مهدوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_ادموند
#قسمت_سوم🦋
پرستار چشم غرّهای به او رفت و برای نشان دادن حسن نیتش کیف همراه دختر را در حضور آن دو مرد باز و کارت شناسایی او را پیدا کرد؛ ملیکا حسینی. قلب ادموند با شنیدن این نام فرو ریخت. رنگ صورتش سرخ شده بود و احساس گُر گرفتگی داشت، انگار از شدت هیجان در حال خفه شدن بود، ناخودآگاه روی صندلی کنار دیوار نشست و یقه لباسش را چنگ زد، شاید بتواند هوای بیشتری را ببلعد. آرتور هم به او ملحق شد و آهسته در گوشش گفت: اِد، تو چته؟ چرا امروز اینجوری شدی؟!
- هیچی! چیزی نیست.
- فکر کردی من احمقم؟! برای چی تو پارکینگ زُل زده بودی به دختره و چشم ازش بر نمیداشتی؟! نکنه میشناسیش؟
- نه آرتور، نه! معلومه که نمیشناسمش، من فقط شوکه شده بودم، همین!
- به نظرت من باید حرفت رو باور کنم؟! میگم عکس دختر رو دیدی؟! تو کارت شناساییش! خیلی زیباست، از اون دسته دخترهای شرقی خاورمیانه! نمی دونم، شاید عرب باشه اما نه! فکر کنم نوشته بود ایران! ولی هر چی هست زیباست.
ادموند بدون اینکه نگاهش را از زمین بردارد جواب داد: بله خیلی زیباست، نیازی نیست که این رو از روی عکسش بفهمم!
و سرش را در میان دستهایش گرفت و با صدایی گرفته گفت: اما من تا حالا تو دانشگاه ندیده بودمش، اینجوری که معلومه جزء دانشجویان رشته مطالعات تاریخی باید باشه، پس حتماً تو دانشکده حقوق هم رفت و آمد داشته ولی چرا من تا حالا متوجه حضورش نشدم؟!
📚 رمان #ادموند تالیف آمنه پازوکی
🌱با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن شود...
#رمان_مهدوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh