فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امام حسین علیه السّلام
با خانواده به کربلا رفت؟!
🎙استاد مسعود عـــالے
#امام_حسین #محرم #حضرت_رقیه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مظلومیت امام زمان عج الله تعالی را در این کلیپ مشاهده کنید
#امام_زمان🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⭕️ مردم کوفه با امام حسین(علیهالسلام) آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین(علیهالسلام) به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند.
🔶 بلکه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین(علیهالسلام) رسید، مقابل او هم ایستادند❗️
🔷 ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان میشویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود ❗️
#امام_حسین #امام_زمان #محرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
نذر في سبيل الله
#قسمت_پنجاه_و_هشت_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
اشاره کرد به پلاستیکها و گفت:« می خوام اینارو بگذارم توش»
فکر کردم خودش می خواهد سهم فک و فامیل و همسایه ها را ببرد درخانه هاشان گفتم:« شما نمی خواد زحمت بکشین من خودم با بچه ها می برم.»
لبخند زد انگار فکرم را خواند با لحن معنی داری پرسید:«مگر شما این گوسفند رو فی سبیل الله نذر نکردی؟»
«خوب چرا.»
«پس برو یک گونی بیار»
رفتم آوردم. همه ی پلاستیک ها را که قسمت کرده بود ریخت توی گونی حتی یک سیر گوشت هم برای خودمان نگه نداشت کیسه را گذاشت پشت موتورش،
گفت:«تو فامیل و همسایه های ما الحمدلله کسی نیست که به نون شبش محتاج باشه.»
خداحافظی کرد و رفت
نمی دانم گوشت ها را کجا برد و به کی ها داد ولی می دانم که یک ذره از آن گوشت ها را نه ما دیدیم و نه هیچ کدام از فامیل و در و همسایه چندتایی شان می خواستند ته و توی قضیه را در بیاورند.
گوسفند رو کشتین؟
«آره.»
وقتی این را می شنیدند چشم هاشان گرد می شد.
«چه بی سروصدا!»
حتما انتظار داشتند سهمی هم به آنها برسد شنیدم بعضی شان با کنایه می گفتند:« گوسفند رو برای خودشون
کشتن!»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
نمره ی تک
#قسمت_پنجاه_و_نه_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
بعدها هم
اگر گوسفندی نذر داشتم، همین کار را می کرد هرچی هم می پرسیدم:«گوشت ها روکجا می برین؟»
نمی گفت، هیچ وقت هم نگذاشت کسی بفهمد.
ابوالحسن برونسی (فرزند ارشد شهید)
از درس ما هیچ وقت غافل نمی شد هر بار می آمد مرخصی از مدرسه ی همه مان خبر می گرفت، قبل از بقیه . می آمد مدرسه ی من، خاطره ی آن روز هنوز مثل روشنایی خورشید توی ذهنم می درخشد.
نشسته بودیم سر کلاس معلم دیکته گفته بود و حالا داشت ورقه ها را تصحیح می کرد ورقه ای را برداشت و نگاهی به من انداخت پیش خودم گفتم: «حتماً مال منه!»
دلم شروع کرد به تند زدن می دانستم خیط کاشتم هر چه قیافه اش تو هم تر می رفت حال و اوضاع من بدتر می شد یکهو صدای در کلاس حواس همه را پرت کرد معلم با صدای بلندی گفت: «بفرمایید.»
در باز شد. از چیزی که دیدم قلبم می خواست از جا کنده شود پدرم درست دم در ایستاده بود! معلم به خودش تکانی داد و زود بلند شد پدرم آمد جلو با هم احوالپرسی کردند.
«اتفاقاً خیلی به موقع رسیدین حاج آقای برونسی»
پدرم لبخندی زد پرسید: «چطور؟»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
نمره ی تک
#قسمت_شصت_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
همین حالا داشتم دیکته ی حسن رو صحیح می کردم یعنی پیش پای شما کارش تموم شد.»
با هم رفتند پای میز ورقه ی مرا نشان پدرم داد یکدفعه چهره اش گرفت نگاه ناراحتش آمد تو نگام کمی خودم را جمع و جور کردم دهانم خشک شده بود و تنم داغ
سرم را انداختم پایین و چشم دوختم به کفش هام. حواسم ولی نه به کفش هام بود و نه به هیچ جای دیگر .فقط خجالت می کشیدم از لابلای حرف های معلم فهمیدم نمره ی دیکته ام هفت شده.
این چه نمره ایه که شما گرفتی؟»
صدای پدرم مرا به خود آورد سرم را گرفتم بالا ولی به اش نگاه نکردم« چرا درس نمی خونی؟ آقای معلم میگن درسات ضعیفه.»
حرفی نداشتم بگویم انگار حال و احوال مرا فهمید لحنش آرامتر شد گفت :«حالا بیا خونه تا ببینم چی میشه.»
با معلم خداحافظی کرد و رفت.
زنگ تفریح بچه ها دورم را گرفتند.
هر کدام چیزی می گفتندیکیشان گفت: «اگر بری خونه حتماً یکدست کتک مفصل می خوری»
به اش خندیدم،گفتم:« بابام اهل زدن نیست ،دیگه خیلی ناراحت باشه دعوام .
کنه حالا کتک هم بزنه عیبی
نداره، چون خیلی دوستش دارم»
زنگ تعطیلی مدرسه خورد دوست داشتم از کلاس بیرون نروم یاد قیافه ی ناراحت پدر مرا به هزار فکر و خیال می
انداخت هر جور بودراهی خانه شدم.
بالاخره رسیدم خانه پیش بقیه نرفتم تو اتاق دیگری نشستم و کز کردم همه اش قیافه ی ناراحت پدرم تو ذهنم
می آمد که دارد دعوام می کند.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
محرم 03.mp3
10.23M
#محرم 3
▪️اگه خسته شدی
از گِره هایی که روحتو حبس کردن!
▪️اگه دنبال رها شدن از نَفْسِ ناآرامت هستی!
آسمونِ محـرم...
بستــرِ رها شدن و پروازه!
قلبـ❤️ـت رو به حسین برسون👇
@shahidNazarzadeh
@ostad_shojae
محرم 04.mp3
9.69M
#محرم 4
عشـ❤️ـق؛ معیّت میاره!
اگه واقعاً از سر عشق، در عزاداری ها شرکت می کنی؛
باید همراهی با اهل بیت
در سبکِ زندگیت دیده بشه!
💢اگه اینجوری نیست؛
به میزان عشقت، شک کن👇
@shahidNazarzadeh
@ostad_shojae
■ برگرد و به نوکر نفسی ناب بده
با آمدنت جلوه به محراب بده...✨
■ وقت غم ارباب شده آقا جان
تو دست مرا به دستِ ارباب بده...✨
السَّلاَمُ عَلَيْكَ (ایها) اَلثَّائِرُ بِدَمِ اَلْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ🖤
تعجیل در فرج مولایمان صلوات🍃
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#امام_زمان #امام_حسین #محرم
الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج🤲🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا هر گناهی باشه
به حسین میبخشه💔 (:
حاج حسین خلجی🎙
❣اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
❣وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
❣وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
❣وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
اللهم ارزقنا حرم ؛ چهارم ماه محرم
#محرم #امام_حسین
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
اَللّٰهُمَّ باٰرِک لِمَوْلاٰناٰصٰاحِبَ ٱلزَّماٰن
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 195 - پرهيز از بخل ورزى
وَ قَالَ عليهالسلام وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ اَلْبَاخِلُونَ وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ🍃🌹
و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه از كنار مزبلهاى عبور مىكرد.) اين همان است كه بخيلان به آن بخل مىورزند! (و در روايت ديگرى نقل شد كه)
هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالْأَمْسِ
اين چيزى است كه ديروز بر سر آن رقابت می کردید
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوای_ماندگار
🎙 نوحه «زینب زینب» با صدای مرحوم سلیم مؤذنزاده
اندوه عزا و مصیبت شما با نوای ماندگار کسانی که دوستت داشتند از دل تاریخ به ما رسید تا امروز دل های ما از این واقعه بیقرار و چشم هایمان در مظلومیت تو اشکبار باشد.
🔹اینبار شما یک نوای ماندگار عاشورایی را معرفی کنید...
🏴 آزادگان عالم در خیمه حسیناند
#روزتون_حسینی
#اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 شهید مدافعحرم #غلامحسن_دهقان_آزاد
▪️فرزند شهید نقل میکند: همیشه پدرم دوست داشت توی خونهمون برای اهل بیت علیهمالسلام روضه بگیریم ولی یادمه شب چهارم #محرم سال ۱۳۹۸ بود که با هم رفتیم هیئت!
▪️همیشه توی روضه حسّ و حال قشنگی داشت و بلند بلند توی روضههای اهلبیت گریه میکرد ولی اون شب با این شعر مداح جلسه دلش رفت زینبیه! نمیدونم چی گفتی باباجان که اینطور قشنگ امام حسین علیهالسلام خریدت
هوای این روزای من هوای سنگره
یه حسّی روحمو تا زینبیّــــه میبَره
تا کِــی باید بشینــــم و خدا خدا کنم
به عکس صورت شهیدامون نگاه کنم
🌷هدیهبهارواحطیبهشهداصلوات..
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
آقا جان حُر تن زینب را لرزاند ولی ببخشیدیش ...
ماکه از حُر بدتر نیستیم ما راهم ببخش؛ دستمون رو بگیر💔
#روز_چهارم_محرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
زینب همان کسی ست که در راه عفتش..
عباس میدهد نخ معجر نمیدهد..
#خانومجان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh