🔴تکمیلی
🔻سربازان گمنام امام زمان(عج) بر مبنای همکاری عنصر بازداشتی گروهک دمکرات در اقلیم کردستان عراق، موفق به دستگیری چندین تن از عناصر داخلی مرتبط با گروهک و متلاشی نمودن برخی هسته های مخفی و مسلح در چندین شهرستان استان آذربایجان غربی و کردستان شدهاند.
🔹بعد از سفر حاکمان اقلیم کردستان عراق و جناب نیچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان تروریست های زیادی در کردستان عراق بازداشت شدهاند.
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳 در روز اول ثبتنام داوطلبان ریاستجمهوری چه گذشت؟
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳🥀تصاویری از رئیس جمهور شهید هنگام ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری 1400💔
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین اظهارنظر ترامپ پس از مجرم شناخته شدن در دادگاه نیویورک: قاضی فاسد است! مردم نظر نهایی را خواهند داد
🔹دونالد ترامپ پس از محکومیت در پرونده جنایی نیویورک و محکوم شدن به خاطر پرداخت حق السکوت به یک بازیگر فیلم های مستهجن گفت: این یک پرونده دروغین است. من یک مرد بی گناه هستم. ما هیچ کار اشتباهی انجام ندادیم. آنچه اتفاق می افتد شرم آور است. من تا آخر مبارزه خواهم کرد. من برای مردم آمریکا مبارزه خواهم کرد. حکم واقعی در روز ۵ نوامبر (روز انتخابات) خواهد بود. این نبرد تمام نشده است
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
🔴 تیر خلاص در تیر ماه به اصلاح طلبان
بنیامین نتانیاهو در جریان فتنه سال ۸۸ گفت:
اصلاح طلبان، بزرگ ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند.
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
🇮🇷🇵🇸
﷽
🏴 کدام چهرهها در روز اول ثبتنام کردند؟
▪️◾️▪️
▪️در نخستین روز ثبتنام #انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ۴ چهره شناخته شده ثبتنام کردند. نکته جالب در مورد این افراد اینکه همگی دانشآموخته رشته علوم سیاسی هستند.
▪️داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری ۴ روز دیگر برای ثبتنام فرصت دارند.
#انتخابات_۱۴۰۳ | #سیدالشهدای_خدمت
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
🇮🇷🇵🇸
﷽
🏴 #انتخاب اصلح در کلام امام خامنهای مدظلهالعالی
▪️◾️▪️
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
🇮🇷🇵🇸
﷽
🏴 ۱۴۶ کشور دنیا، کشور فلسطین را به رسمیت شناختند
▪️◾️▪️
#جنایت_جنگی | #فلسطین
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🏴 بدون تعارف با خانواده خلبان شهید مصطفوی
▪️◾️▪️
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🏴 استقامت شگفتآور #امام_خمینی
▪️◾️▪️
▪️مشکلاتی که برای هیچ رهبری در دنیا رخ نداد!
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
روز هفتم✅
چله زیارت عاشورا به نیابت شهید نوید صفری هدیه به شهید ابراهیم هادی و امام زمان علیه السلام🌸
https://eitaa.com/joinchat/2560230186C7b9343b024
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که ایشان میفرمایند: «الصَّدَقَةُ لَیْلَةَ اَلْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ وَ اَلصَّدَقَةُ یَوْمَ اَلْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ» ثواب صدقه در شب و روز جمعه هزار برابر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ چشم به راه...
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لحظات_سرنوشت_ساز
🎥 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#پیروزی_حق_برباطل
🔺امام خامنه ای:
یکی از چیزهایی هم که من مایلم تأکید کنم مسئلهی توسّل و دعا است. ما از اوّل هم عرض کردیم که در این قضیّه، توسّل عمومی خیلی چیز مهمّی است. و مخصوص این #دعای_هفتم_صحیفهی_سجادیه که خب عدّهی زیادی خواندند و عمل کردند نیست؛ دعاهای مختلف. دعا کنید، از خدا بخواهید، تضرّع کنید و طلب کنید از خدای متعال. بخصوص #جوانها، بخصوص دلهای پاک و صاف که مثل آب زلال، بعضی از دلها روشنند؛ دعای اینها میتواند کاملاً مستجاب بکند؛
😭یاالله🤲
🙏🏻 از خواندن این دعا غافل نشوید
ان شاالله به امید خدا #سپاه_مقتدر با پشتیبانی مردم پرچم را بدست صاحبش خواهد سپرد
برای پیروزی برکفرجهانی دعا کنید🤲
#نشرواجب
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://splus.ir/khakresshohada313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
📖 #بی_تو_هرگز
🌹 شهید سیدعلی حسینی
📌 قسمت پانزدهم
این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت. اسماعیل که برگشت، تاریخ عقد رو مشخص کردن و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن. سه قلو پسر. احمد، سجاد، مرتضی و این بار هم علی نبود.
حالم خراب بود. می رفتم توی آشپزخونه بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم. قاطی کرده بودم؛ پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت.
برعکس همیشه، یهو بی خبر اومد دم در. بهانه اش دیدن بچه ها بود. اما چشمش توی خونه می چرخید. تا نزدیک شام هم خونه ما موند. آخر صداش در اومد.
- این شوهر بی مبالات تو؛ هیچ وقت خونه نیست.
به زحمت بغضم رو کنترل کردم.
- برگشته جبهه
حالتش عوض شد. سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره. دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه. چهره اش خیلی توی هم بود. یه لحظه توی طاق در ایستاد.
- اگر تلفنی باهاش حرف زدی بگو بابام گفت. حلالم کن بچه سید. خیلی بهت بد کردم.
دیگه رسما داشتم دیوونه می شدم. شدم اسپند روی آتیش. شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی برد.
اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد. خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند، ریخته بودن سر علی. هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کند و می برد.
از خواب که بلند شدم، صبح اول وقت سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه مون. بابام هنوز خونه بود. مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد. بچه ها رو گذاشتم اونجا. حالم طبیعی نبود. چرخیدم سمت پدرم...
- باید برم. امانتی های سید. همه شون بچه سید..
و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمت در . مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید.
- چه کار می کنی هانیه؟ چت شده؟
نفس برای حرف زدن نداشتم. برای اولین بار توی کل عمرم. پدرم پشتم ایستاد. اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون.
- برو ...
و من رفتم ...
احدی حریف من نبود. گفتم یا مرگ یا علی. به هر قیمتی باید برم جلو. دیگه عقلم کار نمی کرد. با مجوز بیمارستان صحرایی خودم رو رسوندم اونجا. اما اجازه ندادن جلوتر برم.
دو هفته از رسیدنم می گذشت. هنوز موفق نشده بودم علی رو ببینم که آماده باش دادن. آتیش روی خط سنگین شده بود. جاده هم زیر آتیش. به حدی فشار سنگین بود که هیچ نیرویی برای پشتیبانی نمی تونست به خط برسه. توپخونه خودی هم حریف نمی شد.
حدس زده بودن کار یه دیدبانه و داره گرا میده. چند نفر رو فرستادن شکارش اما هیچ کدوم برنگشتن. علی و بقیه زیر آتیش سنگین دشمن بدون پشتیبانی گیر کرده بودن. ارتباط بی سیم هم قطع شده بود.
دو روز تحمل کردم. دیگه نمی تونستم. اگر زنده پرتم می کردن وسط آتیش، تحملش برام راحت تر بود. ذکرم شده بود علی علی.. خواب و خوراک نداشتم. طاقتم طاق شد. رفتم کلید آمبولانس رو برداشتم.
یکی از بچه های سپاه فهمید دوید دنبالم..
- خواهر ... خواهر ...
جواب ندادم ...
- پرستار ... با توئم پرستار ...
دوید جلوی آمبولانس و کوبید روی شیشه. با عصبانیت داد زد..
- کجا همین طوری سرت رو انداختی پایین؟ فکر کردی اون جلو دارن حلوا پخش می کنن؟
رسما قاطی کردم ...
- آره. دارن حلوا پخش می کنن. حلوای شهدا رو. به اون که نرسیدم. می خوام برم حلوا خورون مجروح ها.
- فکر کردی کسی اونجا زنده مونده؟ توی جاده جز لاشه سوخته ماشین ها و جنازه سوخته بچه ها هیچی نیست. بغض گلوش رو گرفت. به جاده نرسیده می زننت. این ماشین هم بیت الماله. زیر این آتیش نمیشه رفت. ملائک هم برن اون طرف، توی این آتیش سالم نمیرسن.
- بیت المال ... اون بچه های تکه تکه شده ان. من هم ملک نیستم. من کسیم که ملائک جلوش زانو زدن.
و پام رو گذاشتم روی گاز. دیگه هیچی برام مهم نبود. حتی جون خودم ...
"و جعلنا.." خوندم. پام تا ته روی پدال گاز بود. ویراژ میدادم و می رفتم.
حق با اون بود. جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته. بدن های سوخته و تکه تکه شده. آتیش دشمن وحشتناک بود. چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود.
تازه منظورش رو می فهمیدم. وقتی گفت دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن؛ واضح گرا می دادن؛ آتیش خیلی دقیق بود.
باورم نمی شد. توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو. تا چشم کار می کرد شهید بود و شهید. بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن. با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم. دیگه هیچی نمی فهمیدم. صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم. دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن.
چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم. بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم.
غرق در خون.. تکه تکه و پاره پاره.. بعضی ها بی دست.. بی پا.. بی سر.. بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده.. هر تیکه از بدن یکی شون یه طرف افتاده بود.. تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم..
(نویسنده شهید طاها ایمانی)
♦️ادامه دارد...
📖 #بی_تو_هرگز
🌹 شهید سیدعلی حسینی
📌 قسمت شانزدهم
بالاخره پیداش کردم. به سینه افتاده بود روی خاک. چرخوندمش؛ هنوز زنده بود. به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد. سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون. از بینی و دهنش، خون می جوشید. با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید.
چشمش که بهم افتاد. لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد. با اون شرایط هنوز می خندید.
زمان برای من متوقف شده بود.
سرش رو چرخوند. چشم هاش پر از اشک شد. محو تصویری که من نمی دیدم. لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد. آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم. پرش های سینه اش آرام تر می شد. آرام آرام آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش خوابیده بود.
پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا علی الخصوص شهدای گمنام و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان سوختند و چشم از دنیا بستند صلوات.
وجودم آتش گرفته بود. می سوختم و ضجه می زدم. محکم علی رو توی بغل گرفته بودم. صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد. از جا بلند شدم بین جنازه شهدا علی رو روی زمین می کشیدم. بدنم قدرت و توان نداشت. هر قدم که علی رو می کشیدم محکم روی زمین می افتادم. تمام دست و پام زخم شده بود. دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش. آخرین بار که افتادم چشمم به یه مجروح افتاد.
علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش. بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن. هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن. تا حرکت شون می دادم ناله درد، فضا رو پر می کرد. دیگه جا نبود مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم. با این امید که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن. نفس کشیدن با جراحت و خونریزی اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه...
آمبولانس دیگه جا نداشت. چند لحظه کوتاه ایستادم و محو علی شدم. پیشونیش رو بوسیدم
- برمی گردم علی جان. برمی گردم دنبالت.
و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس
آتیش برگشت سنگین تر بود فقط معجزه مستقیم خدا ما رو تا بیمارستان سالم رسوند. از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان. بیمارستان خالی شده بود فقط چند تا مجروح با همون برادر سپاهی اونجا بودن. تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید. باورش نمی شد من رو زنده می دید.
مات و مبهوت بودم ...
- بقیه کجان؟ آمبولانس پر از مجروحه باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط.
به زحمت بغضش رو کنترل کرد.
- دیگه خطی نیست خواهرم. خط سقوط کرد. الان اونجا دست دشمنه. یهو حالتش جدی شد. شما هم هر چه سریع تر سوار آمبولانس شو برو عقب. فاصله شون تا اینجا زیاد نیست. بیمارستان رو تخلیه کردن. اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه.
یهو به خودم اومدم.
- علی.. علی هنوز اونجاست.
و دویدم سمت ماشین. دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد.
- می فهمی داری چه کار می کنی؟ بهت میگم خط سقوط کرده..
هنوز تو شوک بودم. رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد. جا خورد؛ سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد.
- خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب. اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده بیان دنبال مون. من اینجا، پیششون می مونم.
سوت خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می شد. سرچرخوند و نگاهی به اطراف کرد
- بسم الله خواهرم. معطل نشو. برو تا دیر نشده.
سریع سوار آمبولانس شدم. هنوز حال خودم رو نمی فهمیدم.
- مجروح ها رو که پیاده کنم سریع برمی گردم دنبالتون.
اومد سمتم و در رو نگهداشت ...
- شما نه. اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم. ارزش گیر افتادن و اسارت ناموس مسلمان دست اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره. جون میدیم ولی ناموس مون رو نه.
یا علی گفت و در رو بست..
با رسیدن من به عقب خبر سقوط بیمارستان هم رسید.
پ.ن: شهید سید علی حسینی در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این شهید هرگز بازنگشت.
جهت شادی ارواح طیبه شهدا صلوات...
(نویسنده شهید طاها ایمانی)
♦️ادامه دارد...
🏴 تصویری از لوازم به جا مانده از شهید رئیسی «پس از سانحه»
پ.ن: این عکس رو بذارید جلو چشمتون تا هرروز یادتون بیاد کی و چطور شهید شد و کشورو از وضعیت اسف بار دوران روحانی رد کرد! تا تو دام تفرقه و اختلاف و شیاطین رنگی نیفتید!
مشی شهید یادتون باشه!حتی یک کلمه در راستای تفرقه و وحدت شکنی بیان نکردن!!!
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━