11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اولین دیدار آزادگان با رهبر انقلاب پس از آزادی
🔹آنروز خدا پاداش صابران را داد. کدام روز؟ ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹ شمسی. روزی که نخستین گروه از #آزادگان به خاکی که وجب به وجب حفظ شده بود، بوسه زدند و #مفقودالاثر ها هم پیدا شدند و آمدند!
چه روزهایی بود و هر که ندید از دستش رفت!🥀
کانال #شهید_امید_اکبری ✨
@Shahidomidakbari
CQACAgQAAxkBAAE7pbBhGqjmB_mviHdzoCxHLvt6vu2XoAACiQUAArU1oFMY_wM1trCMBCAE.mp3
11.14M
▪نوحه حضرت علی اکبر "ع"
▪بالا بلند بابا گیسو کمند بابا
💠حاج محمـود کریـمی
#روزهشتممحرم
#یاعلیاکبربنالحسین
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
🇮🇷۲۶ مرداد ۱۳۶۹
🔺سالروز #ورود غرور آفرین #آزادگان سرافراز دفاع مقدس به میهن اسلامی گرامی باد .
🏴 #شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
کانال رسمی شهید امید اکبری
رسیدن به #لذت_بندگی و #برنامه_ترک_گناه 106 🌺🔹🔹✅✔️ #مبارزه_با_راحت_طلبی 27 "تبدیل رنج" 🔹ما میتونیم
رسیدن به #لذت_بندگی و
#برنامه_ترک_گناه 107
🌺🔹🔹✅✔️
#مبارزه_با_راحت_طلبی 28
🔺استاد پناهیان میفرمودن: من توی مجلس ختم شهید علی خلیلی که به خاطر امر به معروف چاقو خورده بود شرکت کردم.
🔹در حالی که هر سال صد ها و هزاران جوان به دلایل واهی خودکشی میکنن
🖲میدیدم که خانواده ی شهید خلیلی با چه زجری به مدت دو سال برای زنده موندن پسرشون تلاش کردن
اما خب نشد...
⁉️برای چی زجر میکشیدن؟
در راه خدا؟
به به! چقدر خوب...✅✔️
آفرین. رنج خوب بکش.
بله اون جوان جان داد اما در راه خدا...
🔴در حالی که خیلی از جوان ها همون رنج جان دادن رو میکشن برای هیچ...
چرا رنج بد میکشی؟😒
کسی که با اختیار خودش نره سراغ رنج خوب، حتما در دنیا رنج های بدی میکشه که اعصابش رو بهم میریزه.
چرا نمیشینی برای رنج های خوب برنامه بریزی؟
اولیش هم مبارزه با راحت طلبی!
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
بسم الله...
شب تاسوعا رسید...
یه امشب و فردا شب مهمون این روضه ها هستیم...
خوش به حال اونایی که دلشون همیشه خیمهی غمِ حسین ِ...
😔
خوش به حال اونایی که مشتری ثابتن...
خوش به حال اونایی که مشتری موقت و مشتریِ گذری نیستن...
امشب برا یه آقایی که باب الحوائج هست اما خودش آرزو به دل موند و حاجتش برآورده نشده روضه میخونیم...
برا یه آقایی که گره افتاد به کارِ عشقِ خودش و اربابش...
😔
برا یه آقایی که خجالت زده ی رباب شده...
😭
از کار عشق این گره بسته وا نشد
باب الحوائج همه حاجت روا نشد...
دستان او جدا شده از پیکرش ولی...
یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد
امروز داشتم مقتل میخوندم...
نوشتن که:
وقتی دو دست عباس رو قطع کردن
مشک رو به دندان گرفت
سرشو هم خم کرد و خودشو انداخت رو گردن اسب
مشک رو بین خودش و گردن اسب قراد داد که تیر بهش نخوره...
دلواپس این بود که بچه ها تشنه نمونن...
هی تو ذهن خودش لبای خشک و ترک خورده ی بچه ها رو مرور میکنه...
😭
هی نگاه های ملتمسانه ی رقیه و سکینه رو موقع خدافظی تو ذهن خودش مرور میکنه...
😭😭
هی یاد استیصال و دستپاچگی رباب میفته...
😭😭
اما نشد که آب به خیمه برسه...
😔
تو تیر بارونی که عباس رو هدف قرار داده بودن، یه تیر به مشک خورد...
آب که نه، آبروی عباس رو ریختن...
😭😭😭
با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
راضی به دل شکستگی بچه ها نشد
😭
گفت: حسین، منو نبر سمت خیمه ها....
اما از یه نظر خوب شد که عباس موند کنار شریعه فرات...
میدونین چرا؟؟
احتمالا دیگه عصر عاشورا اسب رو بدنش نتازوندن...
😭😭
شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند
پامال نعل تازه ، غروب بلا نشد...
اما یه جا هم جای عباس خییییییلی خالی بود...
نبودش خیییییلی حس میشد...
دیگر نصیب اهل حرم ، خسته حالی است
بزم شراااااب…😭😭😭
جای علمدار، خالی است
یه چند بیت هم از لحظه ای که حسین رسید بالا سر عباسش بگم و یا علی...
ای از همه بریده بریده بریده تر
بنگر به پای تو نفس من بریده تر
از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین
از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر...
😭
اشک حسینو در آوردی عباســــــــــ...😭
بالای پیکر پسرم خم شدم ولی
پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر
من با امیدِ دیدنِ رویت دویده ام
اما عمودْ زن به سراغت دویده تر
😭
این بیت آخر خیلی منو سوزوند...👇
رنگِ تمام منتظرانت پریده است
اما رباب...
از همه رنگش پریده تر
😭😭😭
صلی الله علیک یا ابا عبد الله
السلام علی الحسیـــن
وعلی علی بنالحسـین
وعلی اولاد الحسیــــن
وعلی اصحاب الحسین
التماس دعا