روایت پدرِ «دختر کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی» از روز حادثه برای اولین بار در حسینیه معلی یه خانواده چهارنفره بودیم که همسرم و دو تا بچه‌هام شهید شدن...به حالشون غبطه می‌خورم. ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

خیلی‌عزیزی‌اباعبدالله💔 #کربلایی_حسین_طاهری #محرم_۱۴۰۳ ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

می‌دانم در این دنیا به عده زیادی محبت کرده ام ، حتی عشق ورزیده ام ، ولی جواب بدی دیده ام. عشق را به ضعف تعبیر می‌کنند و به قول خودشان زرنگی کرده از محبت سوءاستفاده می نمایند! اما این بی خبران نمی‌دانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است محرومند. من قدر خود را بزرگ‌تر از آن می‌دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم. حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سوءاستفاده نماید. من بزرگ تر از آنم که به خاطر پاداش ، محبت کنم. یا در ازء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می سوزم و لذت میبرم. این زندگی بزرگ ترین پاداشی ست که ممکن است در جواب عشق من به حساب آید.. -شهید مصطفی چمران .. ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

‌وقتی روضه می‌خوانند ننشینید نگاه کنید! چون قساوت می‌آورد . حداقل یک عکس العملی نشان دهید ، ولو اینکه سرتان را پایین بیندازید...🍃 - آیت‌اللّٰه‌جاودان

دنیای تاریک ما با نوکری او روشن می شود .. ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

امروز سالگرد تولد اقا محمد رضا تورجی زاده ست ، شهید عزیزِ اصفهانمون ..💔 ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

-🖤- #شش‌ماهِ|#محرم ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

چند ثانیه وقت داری؟✨ ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯

- به نام جوانِ حسین ابن علی:)💔 -

کل روز حضرت علی اکبر، تو دو چیز خلاصه میشه..

اول، تنی که تو یه بقچه جا شد💔

و دوم گریه های حسین رو پیکر پسرش 🥲💔

هی حسین میگفت علی جان یه بار دیگه بگو بابا

منتظرم فقط یه بار دیگه بگی..

هی دید نمیتونه آقا حرف بزنه دید لبای پسرش خونیه فکر کرد دور لباشو پاک کنه یه بار دیگه بهش میگه پدرم

با آستین دور لبای پسرشو پاک کرد گفت حالا بگو بابا جان حسین فقط یه بار دیگه منتظرم تا بابا بگی..💔

امام حسین اینقدری بهم ریخته بود که صورت گذاشته بود رو صورت علی اکبر بر نمی‌داشت میگفت تا دوباره بهم نگی بابا حسین ولت نمیکنم علی..

قبل رفتن علی اکبر هم امام حسین خیلی پسره شو نگاه کرده بود میدونست دیگه برنمی‌گرده💔🙃

میتونید پلی کنید:)💔

عمر سعد تا دید علی خورده زمین گفت هلهله کنین داغ حسین بیشتر بشه

دیدی وقتی هم بغض داری و هم دلت گریه میخواد با آستین اشکتو پاک میکنی..

امام حسین رسیده بود سر پیکر علی اکبر دست به کمر گرفته بود همینجوری بلند بلند داد میزد و گریه میکرد..🥲💔

هی میگفت منکه علی اکبر فرستاده بودم چرا علی اصغر میبینم😭💔

علی اکبر سوره رفت آیه آیه برگشت😭

دیگه حضرت زینب دید فایده نداره راوی تو لشکر عمر سعد بود گفت من دیدم یه خانمی خیلی سریع راه میره خودشو زد وسط لشکر