🔰بخش هفتم🔰
میرزا ابوطالب زنجانی و نقیبالسادات و پسرش و اکبرشاه و حاج میرزا لطفالله روضهخوان و سلطانالعلماء و جمعی دیگر از سید و آخوند را... پلوهای چرب پر ادویه و قرابه های عرق محله همه را گرم کار کرد.
ناظمالاسلام کرمانی، ثقةالاسلام تبریزی، فریدون آدمیت و... نوشته اند[اعتراف دارند] که صور اسرافیل و یارانشان، منبع فساد و عناد و آشوب و خرابی و ترور بودند؛ نه شیخ فضلالله و دیگر علما.
4. ترویج اندیشه های ماسونی و غربی
معرفی و تبلیغ کتابهای میرزا ملکمخان و افکار ماسونیها در نشریة صور اسرافیل، جلوهای خاص دارد که نشانه گرایش نویسندگان این روزنامه به افکار غربی و ماسونی است. صور اسرافیل گاهی با تیتر «مژده» و زمانی با عنوان «بشارت» ـ در اینجا به کنایه، مردم ایران را مردههای چند هزار ساله گورستانهای غفلت و نادانی میداند که تنها با خواندن و عمل به کتابهای ملکمخان، بیدار میشوند! تا بستری برای تبلیغ نوشته های ملکمخان ارمنی فراهم سازد! ـ و بارها هم در قالب «اطلاعیه» برای کتابها، روزنامه ها و مجموعه آثار (کلیات) ملکمخان، تبلیغ فروش آنها را میکردند.
نشریه صور اسرافیل مینویسد: «... همان انجمن (ماسونیک) است که موجب آبادی دنیا و رفع خرافات و اوهام باطله میباشد».
اسماعیل رائین در مورد فراماسونها مینویسد: ماسونیها نهتنها برای ایران نکبت به بار آوردند، بلکه برای انگلیس نیز هم. او در آخر جلد اول کتابش، به اشارهای معنادار با این عبارت «پوزش و تأسف» از خرابکاریهای ماسونرها و خرابی ایران به دست آنها با تأسف و تأثر یاد کرده است. همین نویسنده در عبارتی کوتاه و گویا نوشته است:
کاری که فراماسونهای انگلیسی و ایرانی عالماً و عامداً با میهن ما کردند، عواقب نکبتباری داشت که بدبختی آن بعدها دامنگیر خود انگلیسیها نیز گردید.
5. جسارتهای ناموسی و خلاف ادب به ایرانیان و تحقیر ملت
سردبیر سابق و همهکارة کنونی نشریه، بعد از آنکه از طریق سفارت انگلیس به خارج از کشور فرار داده میشود، به شهر ایوردون در سوئیس میرود و در یکی از ستونهای همان «چرند پرندِ» صور اسرافیل مینویسد:
... یکصد و هشتاد هزار نفر اهل رشت اگر همیشه زیردست چهارده پانزده نفر فراش و پیشخدمت و مشت و مال چی و آفتابه لگنگذار حکومت نباشند، ناخوش میشوند. همانطور که اهالی رشت، شیراز، اصفهان، بلوچستان، خوزستان، کرمانشاهان، لرستان، عراق، کردستان و یزد، اگر سالی چندین صد دختر باکره و هزارها طفل امرد برای اندرون آبدارخانه های حکام ندهند، ناخوش میشوند. و همانطور...؛ ای ادبای ایران[!] الان شما یک سال و نیم است به چرند و پرند نوشتن دخو عادت کردهاید و خوب میدانید چرند و پرند نوشتن یعنی چه.... به بینید[ببینید] من هرگز در تمام عمر باین [به این] چرند و پرندی نوشتهام یا شما در عمرتان خواندهاید.
6. اهانت به شعائر دینی
نشریه و انتشاردهندگانش، به بهانههای مختلف به مسخره کردن و تخریب حجره و حوزة درس و عالمان و دیگر شعائر و مظاهر دینی مردم پرداخته است.
7. ترویج باستانگرایی
نشریة صور اسرافیل، به طور صریح و بیپرده به ترویج باستانگرایی میپرداخت و از مزدک و مجوس و کاوه و کامبیز و نادر و دیگر سلاطین! آن هم بدون نامی از اسلام یا خدمات متقابل ایران و اسلام تعریف میکرد!
این هفتهنامه، سراسیمه و تناقضگویان، منتشر میشد و به قول کسروی «با نفاق و دورویی». گاهی ـ همان طور که پیشتر دیدیم ـ از باستانپرستی قلم میزد و زمانی از غربگرایی! نشریة صور اسرافیل ـ در اواخر کار ـ بیپردهتر از قبل مینوشت. در یکی مانده به آخرین شمارهاش دربارة یکی از مهمترین دستورها و نشانههای اسلام، یعنی تقسیم کار در خانواده و ریش مردان و نیز به طور ضمنی به تمسخر دعا و نیایش میپردازد و مینویسد:
حالا من صریح میگویم و وجدان تمام وزرا و وکلا و اولیای امور را شاهد میگیرم که اصل خرابی مملکت و بدبختی اهل ایران همان اعتقاد کاملی است که...؛ دیگر عقل من به جایی نمیرسد بروند ختم عمن یجیب بگیرند... این اولش و این هم آخرش دخو
8. ترویج آزادی مطلق؛ بدون قید شرع و عقل
نشریة صور و گردانندگان سه گانهاش، برای دستیابی به آزادی مورد نیازشان به انبیا نیز افترا بستند و به آرامی دست وحی را از زندگی اجتماعی و تعیین آزادی کوتاه کردند. آنان میگفتند که چون نوع بشر بر اساس طبیعتش در تشخیص کمال، قادر است! حد و مرزی برای محدود کردن آزادی ندیدهاند؛ مگر ضرر به آزادی دیگران! عین قول و قلم آنها را بنگریم که خود گویا و روشن است. آنان نوشتهاند:
معنی آزادی که تمام انبیا و حکما و علمای دنیا مستقیم یا غیرمستقیم برای تکمیل معنی آن کوشیدهاند... همین است که مدعیان تولیت قبرستان ایران کمال انسان را به معرفیهای حکیمانة خودشان محدود نکرده و اجازه فرمایند تا نوع بشر به همان وسائل خلقتی در تشخیص
🔰ادامه در بخش هشتم🔰
🔰بخش هشتم🔰
کمال و پیروی محدود نکرده و اجازه فرمایند تا نوع بشر به همان وسائل خلقتی در تشخیص کمال و پیروی آن بدون هیچ دغدغة خاطر ساعی باشند. معنی آزادی چیست؟... [ابتدا مینویسد]: آزادی رفتار نمودن انسان است در تمام امور مشروعه خود به نحو دلخواه. آیا سرحدی برای این رفتار دلخواه هست؟ سرحد این رفتار دلخواه تنها آزادی دیگران است... یعنی سرحد این آزادی تا آنجا منبسط میشود که به آزادی دیگران صدمه[ای] نرساند. حدود آزادی هر فرد هیئت دیوار آزادی فرد دیگر است.
نتیجه
در این مقال پس از اشاره به احوال نشریه و ناشرانش، بر اساس سند و مکتوب بیواسطه، که در کمال آزادی و اوج اختیار و قدرت آن را نگاشتهاند، ناشران نشریة طلوع مشروطیت ایران به هیچ خط قرمزی اعتقاد نداشتند. از همه بد میگفتند و مخالف همه چیز بودند، بازار را آشفته میکردند دم از قانون و ترقی میزدند ولی به منطق جنگل عمل میکردند؛ به گونهای که نهتنها مردم را به خود، بلکه به مشروطه هم بدگمان و متنفر میکردند.
مجموعه عملکرد آنان موجب به فعلیترسیدن استبداد محمدعلی شاه و انزوا و اعدام علما گردید. سرانجام، آنان به دامن بیگانه پناه بردند و در کنار پهلوی قرار گرفتند و بنیانگذار حکومت استبدای رضاخان شدند. اینان دم از ترقی خود و تحجر علما میزدند!
منابع مقاله بالا
ـ آدمیت، فکر آزادی و مقدمه مشروطیت، تهران، سخن، مهرماه 1340.
ـ آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، (ج 2، مجلس اول و بحران آزادی)، تهران، روشنگران، بیتا.
ـ ابوالحسنی منذر، علی، «مشروطه و رژیم پهلوی؛ پیوندها و گسستها» تاریخ معاصر ایران، ش 15 و 16، زمستان 1379.
ـ استادی، رضا، بررسی لغتنامه دهخدا، قم، فرا نشر، 1377
ـ اعظام قدسی، حسن (اعظامالوزاره)، خاطرات من یا تاریخ صد ساله ایران، تهران، نشر کارنگ، 1379 ش.
ـ اقبال، عباس، مجله یادگار، سال سوم، شماره 2 و 8.
ـ احمدیخواه، علی «فقیه فداکار» گلشن ابرار، قم، چ نشر نورالسجاد?، 1386.
ـ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، زوّار، 1347ش.
ـ ترکمان، محمد، رسائل، اعلامیهها و... ، چ مهتاب، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، [بیتا].
ـ ثقةالاسلام تبریزی، میرزا شفیع، مجموعه آثار قلمی ثقةالاسلام، به کوشش نصرتالله فتحی، تهران، انجمن آثار ملی، 1354.
ـ دولتآبادی، میرزا یحیی، حیات یحیی، تهران، کتابفروشی ابنسینا، چاپ تهران مصور، [بیتا].
ـ دهخدا، میرزا علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چ دوم از دوره جدید، 1337.
ـ رابینو، ه. ل، روزنامههای ایران از آغاز تا سال 1329 ق / 1289 ش. (برداشتی از فهرست رابینو، ترجمه و تدوین جعفر خمامی زاده)، تهران، اطلاعات، 1372 ش.
ـ رائین، اسماعیل، اسناد و خاطرههای حیدر عمو اغلی (جلد دوم)، بیجا، بینا، 1358.
فراموشخانه و فراماسونری در ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ سپهر، چ چهارم، 1357 ش.
ـ رئیسینیا، حیدر عمو اغلی گذر از طوفانها، بیجا، انتشارات دنیا، فروردین 1360.
ـ رضازاده ملک، رحیم، چکیدة حیدرخان عمو اغلی، تهران، دنیا، 1352 ش.
ـ زاهد زاهدانی، سیدسعید، بهائیت در ایران، با همکاری محمدعلی سلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ سوم، 1384.
ـ شریف کاشانی، محمدمهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار، به کوشش منصوره اتحادیه، سیروس سعدوندیان، تهران، چاپ نقش جهان، 1362 ش.
ـ شیفته، نصرالهس، رجال بدون ماسک ایران، تهران، چاپ تابان، بینا، بهمن 1331.
ـ صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه(دورة اول)، تهران، چاپ محمدحسن علمی، انتشارات جاویدان، چ دوم، خرداد1362.
ده نفر پیشتاز، تهران، شرق، بیتا.
تاریخ مشروطیت به روایت اسناد، تهران، ایرانیاران، 1381.
ـ عینالسلطنه، قهرمان میرزا (سالور)، روزنامه خاطرات، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1377 ش.
ـکرمانی، محمد ناظمالاسلام: تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، آگاه، چ چهارم، 1362.
ـ کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چ پنجم، 1340.
ـ مجلس شورای اسلامی، همایش یکصدمین سالگرد نهضت مشروطیت، (خبرنامه شمارة 1) مجلس شورای اسلامی، تهران، 14 و 15 مرداد 1385.
ـ گوبینو، کونت، «امیرکبیر 1 و 2 و 3»، مجله محیط (به انضمام خاطرات مطبوعاتی استاد سیدمحمدمحیط طباطبایی)، به کوشش و با مقدمه سیدفرید قاسمی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1374.
ـ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار، تهران، علمی، 1324.
ـ ملکزاده، مهدیخان، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، سخن، 1383.
ـ مؤسسه قدر ولایت، تاریخ تهاجم فرهنگ غرب (نقش روشنفکران وابسته)، ناشر مؤسسه قدر ولایت، بیجا، چاپ سهند، 1374.
ـ میرزا علیاکبر دهخدا و میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل، صور اسرافیل (دوره کامل؛ مجموعه متون و اسناد تاریخی، کتاب پنجم) قاجاریه، تهران، نشر تاریخ ایران، 1361 و 1403 ق.
🔰ادامه در بخش نهم🔰
🔰بخش نهم🔰
ـ ولایتی، علیاکبر، مقدمه فکری نهضت مشروطیت، بیجا، نشر فرهنگ اسلامی، تابستان 1368.
ـ هدایت، مهدی قلیخان (مخبرالسلطنه)، طلوع مشروطیت، به کوشش امیر اسماعیلی، بیجا، نشر جام، 1363.
2⃣ ✍ علیاکبر دَخو، معروف به #دهخدا در چهار پرده و بررسی هفته نامه دین ستیز صوراسرافیل🔰
◽️پردهی ۱: دشمنی با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) و تخریب شخصیت ایشان
◽️پردهی ۲: چرندیات ازلی
◽️پردهی ۳: دهخدا از زبان مدرسی چهاردهی
◽️پردهی ۴: نگاهی به لغتنامه دهخدا
⁉️ به راستی رژیم دیکتاتوری و وابسته پهلوی، با چه انگیزه ای و برای رسیدن به چه هدفی، مأموریت نوشتن لغت نامه ایران را به هجو نویسی دین ستیز، همچون علی اکبر دخو(دهخدا) سپرد!!!؟
در میان سطور حجیم این لغت نامه چه مطالبی گنجانده شد، که نباید می شد!؟ و چه مطالبی باید گنجانده می شد، که نشد!؟...
🔰کامل مطلب👇
معرفی علیاکبر دهخدا در چهار پرده
پردهی اول: دشمنی با شیخ شهید
دشمنیهای ازلیان با مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری بهسبب تغییر رویکرد وی نسبت به مشروطیت -که برای ایشان نقطهی عطف تاریخی مهمی بود و عملی شدن یکی از بشارتهای بزرگ باب دانسته میشد- افزونی یافت. بهعنوان نمونه، میرزا جهانگیرخان شیرازی پنج روز پس از آغاز تحصن شیخ فضلالله نوری در ری، مقالهای تند در روزنامه صور اسرافیل چاپ کرد.
آن مقاله ضمن تجلیل یا طرفداری از برخی عالمان و واعظان مشروطهخواه، او را «تاجرباشی بازار دینفروشان، شیخ فضل بینور» خواند، دوست و همراهش، آخوند ملا محمّد آملی را «کور موصلی»، «بوزینه» و «بدبخت شقی» گفت و هممسلکانشان را «کهنهپرستان روحانيين» یاد کرد.
همچنین، «خلاف و خیانتهای شیخ فضلالله» را از حد گذشته دانست و نوشت که او «با این همه مرحمتهای حضرت حجةالاسلام [آقا سیدمحمد طباطبایی]، چون خائن بود، خوف خیانت مجبورش نمود که به بقعهی حضرت عبدالعظیم پناه برد و آن ناحیهی مقدسه را به لوث وجود خود آلوده نماید.» (1)
یکسال و هفتماه بعد، میرزا علیاکبر خان دهخدا در شمارهی نخست روزنامه صور اسرافيل در سویس، او را «شیخ فضلالله خر» که «خر شیخ فضلالله هاست» خواند. (2)
پینوشتها:
(1) میرزا جهانگیرخان شیرازی، روزنامه صور اسرافیل، ش5، صص2-4. تاریخ چاپ این روزنامه ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۵ق. است. ورود شیخ فضلالله نوری به ری و آغاز تحصنش در آنجا شب ۱۰ جمادی الاول ۱۳۲۵ق. بود. (ستار شهوازی، بازخوانی روزنامه شیخ فضلالله نوری، ص17)
(2) میرزا علیاکبر خان دهخدا، چرند پرند، مندرج در: روزنامه صور اسرافیل، چاپ سویس، ش1، ص8. نگارنده با توجه به برخی قرینههای تاریخی مانند جایگاه بنیادین شیخ هادي نجمآبادی (از شهداء بیان) در تربیت دهخدا و نیز آثاری از ازلیان و برخی مسلمانان نزدیک به او، اعتقاد دینیاش را بابی ازلی میداند و در آینده به آن خواهد پرداخت.
منبع: سیّدمقداد نبوی رضوی، اندیشه اصلاح دین در ایران، جلد اول: دوره قاجار، ص473
پردهی دوم: چرندیات ازلی
پس از سرکوب مشروطهخواهان و کشته شدن میرزا جهانگیرخان شیرازی (جمادی الاول ۱۳۲۶ق.)، میرزا علیاکبر خان دهخدا با کمک سفارت بریتانیا توانست از دست حکومت فرار کرده و ایران را ترک کند. او پس از چندماه دورهی دوم روزنامه صور اسرافیل را در شهر ایوردن سویس با کمک ابوالحسنخان معاضدالسلطنه پیرنیا بنیان نهاد اما تنها به چاپ سه شماره از آن موفق شد. این زمان، دهخدا گذشته از نگارش مقالات چرند پرند، دیگر بخشهای روزنامه را نیز خود به تنهایی آماده میکرد. (1)
سیداسدالله خرقانی در پاسخ به نامهای که از معاضدالسلطنه پیرنیا دربارهی شروع کار دوبارهی روزنامه صور اسرافیل دریافت کرده بود، از مرهم يافتن پریشانیهایی که بهسبب «شهادت شهدای عدالت و قربانیهای کوی مساوات» در دل داشت سخن گفته است. میتوان گمان داشت آن شهدای راه عدالت و مساوات، هممسلکان ازلیمذهب او در انجمن بابی باغ میکده، حاج میرزا نصرالله ملکالمتکلمین، سیدجمالالدین واعظ، میرزا جهانگیرخان شیرازی و شیخ علی قاضی قزوینی، بودند که همگی پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی (حدود هفتماه پیش از نگارش نامهی معاضدالسلطنه به خرقانی) جان خود را از دست دادند….
آنچه در این میان مهم مینماید، راهنمایی او [خرقانی] درباره بخش چرند پرند است که به قلم میرزا علیاکبر خان دهخدا نوشته میشد. روزنامهی هفتگی صور اسرافیل را مهمترین جریدهی دوره مشروطیت باید دانست. ادوارد براون (دوست صمیمی ازلیان) که میرزا جهانگیرخان شیرازی را در شمار مشروطهخواهان ازلی یاد کرده، (2) روزنامهاش را «یکی از بهترین مطبوعات قدیم و جدید ایران» خوانده و بهویژه «قسمت فکاهی یا هجایی» آن، چرند پرند، را «عالیترین نمونهی ادبیات هجایی (انتقادی) ایران» دانسته است.
🔰ادامه در بخش دهم/پایانی🔰
🔰بخش دهم/پایانی🔰
(3) احمد کسروی نیز نوشته که «خوانندگان به این بخش بیشتر رو میآوردند و انگیزهی رواج روزنامه بیش از همه این بخش میبود.» (4) دیدگاه براون دربارهی اندیشهی اصلاح دینی صور اسرافیل نیز قابل توجه است:
از نکات بسیار مهم در دورهی انتشار صور اسرافیل پیکار آن با روحانیون و تذکرات انتقادی در خصوص انحطاط ملل اسلامی بهعلت روحانیون است که در شمارهی چهارم مجله منتشر و غوغای عظیمی در میان ملايان و عامهی اهالی پدید آورد و منتهی به توقیف و تعطيل آن در حدود دوماه گشت. (5)
دیدگاه برخی محققان آن است که «در انتقاد از جهالت دینی تأثیر میرزا آقاخان [کرمانی] در سبک گفتار و فكر صور اسرافیل کاملا نمایان است.» (6) برخی دیگر از ایشان نیز «کندن و برانداختن ریشهی خرافات دینی» را از اهداف میرزا علیاکبر خان دهخدا در نگارش چرند پرند یاد کردهاند. (7)این پژوهش با توجه به آنچه از آثار ازلیان و نیز مسلمانانی که با دهخدا آشنایی نزدیک داشتند دریافته، همراه با قراین مهم دیگری چون بالندگی جدّیاش نزد شیخ هادی نجمآبادی (از شهداء بیان) و… او را یک فعال بابی ضد قاجار میداند. (8)
پینوشتها:
(1) یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج2، ص94.
(2) Edward G. Browne, Materials for the Study of the Babi Religion, p.221
(3) ادوارد براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ج2، ص498.
(4) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، بخش یکم، ص۲۷۷.
(5) ادوارد براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ج۲، ص۴۹۹.
(6) فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، ص۲۲۲.
(7) یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۷۹.
(8) بهعنوان نمونه، نورالدین چهاردهی از شهرت دهخدا به اعتقاد ازلی سخن گفته و نوشته که محمدصادق ابراهیمی (از بزرگان ازلیان) او را همکیش خود میگفت. (نورالدین چهاردهی، باب کیست و سخن او چیست؟، صص۹۸ و۲۴۰) نگارنده امیدوار است تمام آنچه را که شاهد بر اعتقاد ازلي دهخدا یافته در پژوهش دیگری بیاورد.
منبع: سیّدمقداد نبوی رضوی، اندیشه اصلاح دین در ایران، جلد دوم: دوره پهلوی، صص723-725
پردهی سوم: دهخدا از زبان مدرسی چهاردهی
دهخدا که مردی دانشمند شهیر و مؤلف لغتنامه که با یاری عدهای از فرزانگان در صدد تهیه و تدوین لغتنامه پرداخت و سالها در این باب رنج فراوان برد و در استقرار مشروطيت سهمی داشت اما به مسلک ازلیه رو آورد و بهزعم این ناچیز یکی از علل تأليف لغتنامه نوشتن شرح حال باب بود و پیشوای بابیه دهخدا را هممسلک خود معرفی میکرد. مرحوم فروغی که مدتی نخستوزیر ایران بود و برادرش و ملکالمتکلمین و سیدجمال که هردو تن اخیر از وعّاظ مشروطیت بودند همگی از بزرگان بابیه بودند و بابیه تقیه را جایز میشمردند برادران فروغی و دهخدا از تلامذه عالم بزرگ شيخ هادي نجمآبادی بودند…
عدهای از سران مشروطه ازلی بودند و شیخ هادی نجمآبادی و دهخدا و جمالزاده واعظ و فرزندش و ملکالمتکلمین و فروعی و برادرش را ازلی میشناختند…
منبع: نورالدین مدرسی چهاردهی، باب کیست و سخن او چیست؟، ص98و240
پردهی چهارم: نگاهی به لغتنامه دهخدا
آیةالله رضا استادی کتابی دارد بهنام «بررسی لغتنامه دهخدا». در این کتاب که در دوازده بخش به نگارش در آمده نقدهای مفیدی دربارهی لغتنامه مطرح شده. اسامی برخی از بخشهای کتاب از این قرار است:
بخش دوم: تجلیل و تکریم از افراد فاسد و خائن و یا ذکر نکردن خیانت و فساد آنها [مانند: احمد کسروی، صادق هدایت، آتاتورک و…]
بخش سوم: بد و یا نارسا معرفی کردن برخی از شخصیتهای دینی و…
بخش چهارم: مطالبی که به نظر شیعه صحیح نیست و…
بخش پنجم: مطالب زننده نسبت به اسلام در سایه ملیگرایی
بخش هفتم: پیرامون باب و بهاء
برخی از اشارات آیةالله استادی در بخش هفتم:
1. در اینجا [جلد3] 32 صفحه درباره باب بحث شده!! که اگر جدا چاپ شود خود کتابی خواهد شد.
2. در معرفی صبح ازل 5 صفحه مطلب آورده شده با عکسهای متعدد و عکس خط او. این همه اهمیت چرا؟
3. درباره طاهره زرینتاج [قرةالعین] ده ستون مطلب آوردهاند با چه عباراتی… سپس اشعاری عارفانه از او نقل میکنند. بدون اینکه درباره بطلان عقیده او توضیحی بدهند.
4. شاید یکی از مفصلترین مقالههای لغتنامه مقالات مربوط به باب و بهاء است. بنده معتقدم دستی پشتپرده بوده که این فرقه گمراه در کتابی چنین عظیم و حجیم تا این مقدار مطرح باشد.
منبع: رضا استادی، بررسی لغتنامه دهخدا، صص127-128
🔸برگرفته از: پرتال جامع علوم انسانی و اندیشکده مطالعات یهود
✳️ @ShahidRabe
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بیانات آیتالله تحریری پیرامون شخصیت و کارنامه سیاسی مرجع شهید آیتاللهالعظمی علامه #شیخ_فضلالله_نوری(ره)
🔻 ایشان یکی از صالحان است که هم در زمان خودش هم بعد از آن، تاکنون، مظلوم واقع شده است.
🔻 پشتوانه انقلاب اسلامی
🔻ولایت فقیه در طول ولایت اهلبیت است.
🔻 لزوم عبرت آموزی از عرصههای تبلیغی دشمنان در مشروطه
🔻وقتی غربزدهها وارد شدند و حرکت از مسیر قانون اسلام و دین خارج شد؛ مرحوم شیخ فضلالله نوری اعلام کردند مشروطیت باید مشروعیت داشته باشد.
🔻 شیخ فضلالله نوری، میرزا ملکمها را بهعنوان طرفدار استبداد و حکومت قاجاریه که مجری استبداد بود، معرفی کرد.
🔻 شهادت شیخ فضلالله نوری، یکی از مصیبتهای بزرگ عالم اسلام است.
🔻 جامعیت علمی مرجع شهید؛ تعداد کمی از علمای حوزوی داشتیم که این جامعیت را داشته باشند.
🔻 ورود به تهران به نمایندگی از میرزای شیرازی برای دفاع از مکتب اهلبیت و جلوگیری از نفوذ بیگانگان و غربزدهها
🔻 آنچه را که نجاتبخش جامعه ماست، حاکمیت فقیه است و ایشان این معنا را با شهادتش نشان داد.
🔻 به بنبست رسیدن نهضت مشروطه در نظر شیخ فضلالله نوری بهخاطر زمامدار شدن غربزدهها بود.
🔻 نتیجه زمامدار شدن غربزدهها، بر سر کار آمدن رضاخان شد.
نسخه با کیفیت:
http://aparat.com/v/dS8KW
✳️ @ShahidRabe
🔴 به بهانه ایام ثبت جهانی هنر نگارگری (مینیاتور) در یونسکو
🔴 آشنایی با بزرگترین بنای تاریخی، مذهبی، کاشی مینیاتور جهان، در کرمانشاه (تکیه سید الشهداء معاون الملک، پایگاه انقلابیون مشروعه خواه در صدر مشروطه) که اثری از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را در خود دارد
✍ در ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۹، پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو - UNESCO) که به دلیل شیوع بیماری کرونا به صورت مجازی (آنلاین) به میزبانی جامائیکا برگزار ميشد پرونده هنر نگارگری (مینیاتور) ايران به صورت مشترک با(دیگر مدعیان این هنر)، کشورهای ترکیه، ازبکستان و آذربایجان شمالی، مطرح شد و پس از بررسی با رأی اکثریت آرا و بدون مخالفت به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.
نگارگری، هنری است که در آن هنرمند نگارگر آنچه را که در عالم واقعی یا در پرده خیال دیده به تصویر میکشد و با چنگ انداختن به ریسمان معنوی و بهرهگیری از تعالیم اسلامی، مفاهیم فرهنگی به خلق اثر هنری ایرانی اسلامی میپردازد. نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی، چون تعالی روح و رسیدن به عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقتگرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته شده است. اوج شکوفایی این هنر با ظهور چهره هایی، چون کمالالدین بهزاد و رضا عباسی در عهد صفویه شکل گرفت که بیانگر دوران طلایی آن و مایه مباهات هر ایرانی است. نقاشی های موسوم به قهوه خانه ای از داستان های شاهنامه و پرده نگاره های مربوط به عاشورا و کربلا نیز برگرفته از این هنر می باشد.
✅ آشنایی با بزرگ ترین بنای نگارگری جهان🔰
✍ تکیه مذهبی تاریخی معاون الملک کرمانشاه، بزرگ ترین تکیه کاشی نگارگری (مینیاتوری) جهان، پایگاه انقلابیون اسلام خواه (مشروعه خواه) در مشروطه، سال ۱۲۸۸ شمسی، توسط مشروطه چیان لامذهب جریان انگلیسی مشروطه، به توپ بسته و به آتش کشیده شد و بانی آن نیز ناجوانمردانه ترور گردید.
📷 تصاویر بالا، از کاشی مینیاتورِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) و واعظ کبیر اشرف الواعظین شیرازی [۱*]، از همفکران شیخ فضل الله، در تکیه معاون الملک🔰
[۱*] اشرفالواعظین، از دوستانِ معاونالملک نیز بوده كه در ایام سوگواری حضرت سيدالشهدا (ع) به ذکر مصیبت میپرداخته است
تابلو کاشی مینیاتوری که از مجلس وعظ اشرفالواعظین مشاهده می کنید در ضلع جنوبی حسینیه تکیه معاونالملک قرار دارد.
در مورد ایشان بیشتر بدانیم🔰
عالم مشروعه خواه، حاج سیدعلیاکبر اشرف الواعظین شیرازی، (والدِ سلطان الواعظین شیرازی صاحب کتاب گرانسنگ شبهای پیشاور) و از همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، رئیس جمعیت بسیاری از سادات شیراز و از پرچمداران دیانت و مروجین مذهب و شریعت بود. ایشان سالها در تهران به ترویج و تبلیغ مشغول بود تا آن که حوادث مشروطه پیش آمد. مرحوم اشرف الواعظین به کرمانشاه نقل مکان کرد و در این شهر ماندگار شد. او در کرمانشاه قدرت و نفوذ بسیاری یافت و در برابر دشمنان دین و معاندین سدی استوار گشت. وی در ترویج شرع انور [مشروعه خواهی] و جلوگیری از انحرافات و ایستادگی در برابر ارباب تفکرهای گمراه کننده، نهایت سعی خود را مبذول داشت.
ایشان همواره مورد احترام و توجه علما، همچون آیتالله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی(صاحب عروه و از همفکران و دوستان علامه شیخ فضل الله نوری ره) و مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم و از شاگردان مرجع شهید علامه نوری ره) بود. وی بعد از تقریباً هشتاد سال زندگی، در سپیده دم روز سه شنبه ۲۱ شعبان سال ۱۳۵۱ ه. ق در کرمانشاه بدرود حیات گفت.
به مناسبت درگذشت مرحوم سیدعلیاکبر اشرف الواعظین از سوی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دروس حوزه علمیه قم تعطیل شد و مجلس ترحیمی نیز از سوی ایشان در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) برگزار گردید.
✅ تاریخچه و تصاویری از تکیه معاون الملک کرمانشاه؛ جلوه ای بی مانند از پیوند کاشی کاری و معماری(کلیک بر لینک)👇
https://www.kojaro.com/2016/5/7/118853/moaven-almolk-tekiye/
🔸منابع: خبرگزاری صدا و سیما، پایگاه اطلاع رسانی حوزه(حوزه نت)، ویکی فقه، کجارو...
✳️ @ShahidRabe
🗓 به بهانه روز وحدت حوزه و دانشگاه
✍ ۲۷ آذر سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح (ره)، توسط گروهک تروریستی التقاطی فرقان(پیروان مکتب شریعتیسم)
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌹زندگی نامه شهید دکتر محمد مفتح🔰
https://navideshahed.com/fa/news/389915/
✍ روز شهادت دکتر مفتح را به پاس خدمات ایشان، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام نهاده اند.
⁉️اما آیا می دانستید که سالها قبل از این شهید بزرگوار، عالمی بزرگ و انقلابی (ولی متأسفانه گمنام مانده!)، مسیر تحقق این وحدت را با تلاش های بی وقفه خود، طی نموده است؟!🔰
به این بهانه، خبرنگار خبرگزاری رضوی از کاشان، خدمات آیت الله حاج شیخ محمد غروی کاشانی رضوان الله تعالی علیه، نخستین شخصیتی که پیوند حوزه و دانشگاه را در دهه ۴۰ ایجاد کرد، از علمای برجسته و چهره های مبارز و انقلابی کاشان، از مریدان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری را از زبان آقای عباسعلی فراهتی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی و نوه این عالم جلیل القدر، اینچنین معرفی می نماید👇
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
✍استاد عباسعلی فراهتی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی، نوه این عالم جلیل القدر گفت: آیت الله غروی کاشانی نخستین شخصیتی که پیوند حوزه و دانشگاه را در دهه 40 ایجاد کرد.
آیت الله غروی، قبل از انقلاب اسلامی همزمان با مبارزات سیاسی خود علیه رژیم پهلوی در تهران شاگردان دانشگاهی از جمله مرحوم دکتر حسن حبیبی(حقوق دان)، دکتر سید محمود کاشانی، دکتر حمید بهرامی رئیس سابق دانشکده حقوق امام صادق(ع) و دکتر آزمایش از حقوقدانان معاصر را در کنار تربیت شاگردان حوزوی پرورش داد.
وی با تاکید بر اینکه آيت الله غروي معتقد بود برای حل مشکلات اجتماعی این دو قشر همدیگر را باید پوشش دهند و در عرصه سیاست و مسائل اجتماعی کنار هم باشند گفت: این در حالی بود که رژیم پهلوی سعی داشت که بین قشر روحانی و دانشگاهی اختلاف ایجاد کند .
به گفته وی، آیت الله غروی کاشانی از خطه عالم پرور، مومن و متدین دارالمونین کاشان از چهره های مبارز و انقلابی است که با فداکاری ها، اقدامات و مبارزات سیاسی ارزنده خود سهم بسزایی را در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است.
رئیس سابق دانشگاه پیام نور کاشان، در خصوص جایگاه و اهمیت شخصیت این عالم برجسته گفت:
زمانی که دستگاه وقت بدنبال مبارزه جدی وی با فعالیت علنی با فرقه ضاله بهائیت و فتوایش علیه چند تن از سران بهائیت، خواست او را دستگیر و به یک نقطه بسیار دور دست تبعید کند، با مقاومت و ممانعت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی(ره) روبرو و مجبور شد در برابر این دستور، آیت الله غروی را در سال 1329تحت الحفظ به منطقه ای در جنوب تهران تبعید کند.
دکتر فراهتی تصریح کرد: با تبعید آیت الله غروی به تهران، علمای بزرگ و فدائیان اسلام بسیار از حضور وی خشنود و وی را مورد استقبال گرم خود قرار می دهند و در این جلسه استقبال، مرحوم آیت الله شیخ محمد رضا تنکابنی پدر سخنور نامی حجت االاسلام فلسفی خطاب به آیت الله غروی می فرمایند: "بحمدالله با ورود جنابعالی تهران از فقر علمی به در آمد."
*نخستین روحانی مبارز از بین علمای طراز اول تهران در اعتقاد کامل به ولایت مطلقه
وی اظهار داشت: همچنین آیت الله غروی کاشانی نخستین روحانی مبارز از بین علمای طراز اول تهران در سال 1342 بود که با اعتقاد کامل به ولایت مطلقه فقیه طی انتشار اعلامیه هایی مردم را دعوت به تبعیت ازحضرت امام خمینی (ره )در مبارزه با رژیم شاهنشاهی کرد.
به گفته وی، آیت الله غروی در تهران با اینکه تحت نظر بود، مبارزات سیاسیش را همواره در کنار فعالیتهای فرهنگی مذهبی ادامه می دهد.
عضو شورای فرهنگ عمومی کاشان، اقدامات ارزشمند آیت الله غروی در نهضت ملی صنعت نفت همگام با آیت الله کاشانی، همکاری مبارزاتی وی با آیت الله کاشانی در سقوط دولت هژیر و رزم آرا، تلاش و کوشش در راستای آزادی آیت الله کاشانی از زندان در سال 1335 و مبارزه با لوایح 6 گانه انقلاب سفید را از دیگر اقدامات موثر این عالم شجاع و فقیه وارسته بر شمرد.
دکتر فراهتی تشکیل جلسات روحانیان مبارز در مخالفت با رفراندوم ساختگی شاه و پشتیبانی از مراجع تقلید در سال 1341 در منزل آیت الله غروی را یادآورشد و گفت: زمانیکه سرتیپ طاهری و نیروهایش به منزله آیت الله غروی حمله ور شدند ایشان شجاعانه در برابر طاهری می ایستد و قاطع و کوبنده می گوید:"شقی تر از شما هم در کربلا مامور بود "ما در برابر همه چیز خود را آماده کرده و به تکلیف خود واقفیم و هیچ ترس و واهمه ای از شما نداریم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید." [در ایام قیام اسلامی مردم در اوایل دهه ۴۰ شمسی، با جمعی از علما و وعاظ در منزل آیت الله حاج شیخ محمد غروی کاشانی که از کاشان به تهران آمده بود نشسته بودیم و از محضر ایشان بهره علمی و معنوی می بردیم. غافل از آنکه منزل و حتی کوچه های منتهی به منزل ایشان، در محاصره پلیس قرار دارد. ناگهان سرهنگ طاهری با عده ای از ساواکی ها به منزل ریختند و درصدد جلب و دستگیری ایشان و ما برآمدند. سرهنگ طاهری با صدای خشن گفت، آقایان بازداشت هستند! آقای غروی عصبانی شده، به تصویر بردار شده مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که بالای سرشان در روی رف قرار داشت، اشاره کردند و فرمودند:
"ما در راه دفاع از اسلام، تا اینجا هم حاضریم، و ابایی نداریم که حتی بالای دار برویم"
عکس شیخ فضل الله شهید را بلند کرد و گفت:
"هدف ما آن است که ایشان دنبال می کرد"
سپس همه را سوار اتوبوس کرده به زندان قزل قلعه بردند.آیت الله غروی کاشانی در زندان در پاسخ به تهدید های تند و تیز مأمورین، با صلابت گفتند، دلیلی ندارد که از شما بترسم و دست از یاری دین خدا و حفظ احکام اسلام بردارم. حبس آقا هفت روز طول کشید که پنج روزش در ماه مبارک رمضان بود./ک، تنهای شکیبا]
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
وی اظهارداشت: آیت الله غروی و همراهان پس از حمله طاهری به منزل وی دستگیر شده و در زندان قزل قلعه بازداشت می شوند که دستگاه با اعتراض و حرکت و همراهی آیت الله میلانی از مشهد به تهران و برپایی تظاهرات روبرور می شود و در نتیجه آیت الله غروی و علما را آزاد می کند.
*تداوم مبارزات سیاسی پس از آزادی از زندان
به گفته وی، پیگیری شدید مبارزات این عالم کاشانی با رژیم شهنشاهی پس از آزادی از زندان نیز از طریق تشکیل جلسات مخفیانه و آشکار با مبارزان و علما ادامه می یابد بطوریکه شهادت آیت الله سعیدی و آیت الله غفاری را توسط رژیم ستمشاهی افشاگری می کند و نخستین مجلس ترحیم کشور برای یاد بود این دو شهید بزرگوار را در مسجد ارگ تهران از طریق انتشار در روزنامه اطلاعات و چاپ و تکثیر اطلاعیه های جداگانه در بازار تهران اعلام می کند و مردم را به شرکت در این مراسم و اعلام انزجار از این حرکت خاندان پهلوی دعوت می کند.
دکتر فراهتی اظهارداشت: دستگاه پهلوی نیز بلافاصله پس از این اقدام آیت الله غروی منزل وی را در محاصره کامل نیروهای ساواک در می آورد و با حضور در مسجد ارگ و بستن درهای آن مانع از برگزاری این مراسم می شود.
وی افزود: برگزاری مراسم شهادت شهید محمد بخارایی و همرزمانش، اسماعیل و طیب حاج رضایی در زمانیکه رفت و آمد بر سر مزار آنها ممنوع بود با برپایی مراسم یادبود در همان محل از دیگر افشاگریهای آیت اله غروی در جنایات مکرر خاندان پهلوی است.
به گفته وی، دعوت از علما به همبستگی در حمایت از امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)، ایجاد زمینه برای وقوع قیام 15 خرداد بطوریکه امام خمینی (ره)در آن سالها شخصا از طریق نامه در پیامی محبت آمیز از ایشان تقدیر می کند از دیگر خدمات مبارزاتی وی است.
*قطع تلفن منزل آیت الله و قطع حق ملاقات با وی به دستور شخص شاه بدلیل حمات از امام راحل
استاد دانشگاه کاشان تصریح کرد: دستگاه بدلیل حمایت آیت الله غروی از قیام امام خمینی(ره)در سال 1342 وی را مدتی به زندان می برد و حتی به دستور شخص شاه نامش از دفتر تلفن حذف و تلفن منزلش نیز قطع می شود و کسی حق ملاقات با این روحانی مجاهد را ندارد.
فراهتی افزود: آیت الله غروی در سال 1346 دستور چاپ و انتشار عکس آقای طالقانی را می دهد که همین امر زمینه ساز آزادی مرحوم طالقانی از زندان می شود.
وی گفت: آیت الله غروی نه تنها در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی و مبارزه با رژیم پهلوی اقدامات تاثیر گذار و قابل نفوذی را انجام داد بلکه در مبارزه با رژیم غاصب صهیونیست نیز از هیچ اقدامی کوتاهی نکرد بویژه آنکه بارها عکس و مدارک لازم خود را جهت هجرت به فلسطین تهیه و اقدام به ترک دیار داشت که دستگاه پهلوی از خروج وی ممانعت کرد اما ایشان همواره با ترغیب جوانان و پیوستن به صفوف مسلمانان بر علیه اسرئیل غاصب تا آخر عمر از هیچ کوششی فروگذاری نکرد.
به گفته وی، اعلام جلسه اعتراض و محکومیت جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در قالب مجلس دعا در مسجد ارگ تهران یکی از اقدامات وی در مبارزه با اسرائیل است.
*فلج کردن آیت اله برای جلوگیری از حضور وی در مبارزات
فراهتی، تداوم مبارزات این روحانی بزرگ تا سالهای آخر عمر وی را تاکید کرد و گفت: دستگاه با تداوم این مبارزات آیت الله غروی از طریق شخصی که در نقش پزشک به منزل وی جهت درمان ایشان رفت و آمد می کرد، با تزریق آمپول از ناحیه دو پا فلج میکند و ایشان اجبارا" خانه نشین می شود.
به گفته وی، پس از وقوع این حادثه خانه محقر این عالم فرهیخته تا پایان مرگ، پایگاه علم، فقاهت و سیاست برای مبارزان انقلاب اسلامی، طلاب دینی، اساتید و دانشجویان می شود و با وجود اینکه قدرت ترک منزل را نداشته پس از واقعه 17 شهریور 57 مجلس ترحیم و اعلام انزجار از این حرکت شاه مخلوع را نیز برپا می کند.
*آیت الله غروی اعجوبه دوران دارای ابعاد گسترده شخصیتی
رییس سابق دانشگاه پیام نور کاشان با تاکید بر اینکه آیت الله غروی دارای ابعاد گسترده شخصیتی، خصوصیات برجسته اخلاقی، عارفی جلیل القدر با ملکات اخلاقی و حسنات معنوی، مجتهدی جامع الشرایط در فقه و اصول و اعجوبه دوران در کشف اسرار و رموز آیات قرآنی در زمینه استخاره به کلام الله بوده است گفت: مرحوم آیت الله غروی در آخرین سال پایانی زندگی خود چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی زمانیکه شاه مخلوع هنوز در اوج قدرت بوده با استناد به آیه 22 سوره مجادله مژده این پیروزی را به مردم نوید می دهد و می گوید "من نخواهم بود ولی این انقلاب پیروز خواهد شد."
🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰
فراهتی افزود: زمانی که آیت الله غروی در بیمارستان جم تهران به دیدار حق شتافت مردم تهران روز 27 ذیحجه به دعوت جامعه روحانیت و تعطیلی کامل بازار و خیابان های اطراف آن تشییع جنازه با شکوهی از وی بعمل آوردند به طوری که آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره) درباره وی فرموده بودند:"هر کاری برای تجلیل و بزرگداشت آیت الله غروی انجام بگیرد کم است زیرا که وی در زمانی وارد صحنه مبارزات شد که ما هنوز وارد نشده بودیم و در برابر دستگاه پهلوی همچون شیری غران ایستاد."
*اعلام حکومت نظامی دستگاه برای جلوگیری از مراسم تشییع پیکر آیت الله غروی
وی افزود: دستگاه فرومایه و ظالم پهلوی با اعلام حکومت نظامی در چند خیابان برگزاری مراسم تشییع پیکر آیت الله غروی مردم مشایعت کننده را به رگبار گلوله می بندد و سه نفراز آنها را به شهادت می رساند و تعدادی را نیز مجروح می کند.
به گفته وی،پیکر مرحوم آیت الله غروی در کاشان نیز در میان دستان انبوه دوستداران علم و فقاهت که ساعتها در میدان ورودی شهر انتظار رسیدن پیکر وی را داشتند بسیار شایسته و سنگین تا مزار فیض این شهرستان تشییع می شود و در آرامگاه خانوادگی وی به خاک سپرده می شود و جامعه روحانیت مبارز تهران پس ازوفات وی به پاس خدمات این عالم مجاهد نخستین سالگرد این فقیه مبارز را در اول محرم سال 1400ه.ق در مدرسه عالی شهید مطهری برگزارمی کند.
شایان ذکر است: آيت الله غروي کاشاني عالم وارسته، فقيه جامع الشرايط، مجاهد نستوه و مبارزي شجاع فرزند علامه شهير حاج ملا محمد حسين مجتهد‹‹کاشاني›› فقيه و رياضيدان نامدار از علماي بزرگ و مراجع قرن 13 هجري، فرزند آيت الله العظمي حاج ملا احمد نطنزي داماد علامه فاضل نراقي صاحب کتاب معراج السعاده و مستند الشيعه و از مریدان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و نزد دو تن از اصحاب و همفکران مرجع شهید نوری، یعنی میرزا حبیب الله شریف کاشانی و آقا سید محمد باقر درچه ای که از علمای انقلابی مشروعه خواه بودند، تلمذ کرده بود. در سن 22 سالگي نزد آيت الله ملا حبيب الله شريف كاشاني موفق به کسب درجه اجتهاد شد.
اين محقق و پژوهشگر علوم اسلامي افزود: پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي، سطوح عاليه حوزه را نزد آيت الله ملا حبيب الله شريف كاشاني در كاشان فرا گرفت و پس از آن راهي مدرسه صدر اصفهان شد تا در محضر بزرگاني عارف و فيلسوف همچون مرحوم آخوند كاشي و آيت الله درچه اي به تلمذ پرداخت.
آيت الله غروي پس از اصفهان براي تكميل مباني فقه، اصول و اجتهاد، فلسفه و عرفان به حوزه علميه نجف اشرف عزيمت کرد و به مدت 14 سال در حوزه درس حضرات آيات عظام آقاسيدابوالحسن اصفهاني، آقا ضياء الدين عراقي... اساتيد بزرگ فقه و اصول حاضر شد و از آن استادان عالي مقام و مراجع نامدار نيز به دريافت اجازه اجتهاد نائل شد.
آيت الله غروي درسال 1314 هجري شمسي با وجود مخالفت و ممانعت علماي نجف از برگشت وي به ايران به كاشان مراجعت نمود و تا سال 1329 كه به دليل فعاليت مداوم در عرصه مبارزات سياسي به تهران تبعيد شد به تدريس و تعليم طلاب و ارشاد و هدايت مردم و رتق و فتق امور آنها پرداخت.
سرانجام این ستاره پر فروغ آسمان علم و فقاهت کاشان پس از سال ها مبارزات سیاسی و اقدامات فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در پنجم آذر سال ۱۳۵۷ سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در بیمارستان جم تهران به دیدار حق شتافت.
کد مطلب ۳۷۹۰۲
🌹شادی روح پرفتوح شهید دکتر مفتح و آیت الله مجاهد غروی کاشانی «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
🏴 ایام ارتحال سخنران بزرگ انقلاب اسلامی، خطیب خاصِ مراسمات امام راحل، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی(ره)/ ۲۷ آذر ۷۷ شمسی
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
📷 تصویر سخنرانی آقای فلسفی(ره) در مدرسه فیضیه در حضور حضرت امام خمینی(ره)
حضرات آیات مرحوم شیخ ابولقاسم خزعلی(ره) و شیخ حسن صانعی(رئیسِ وقت بنیاد ۱۵ خرداد) در تصویر دیده می شوند
🔰👇👇
💠 خاطرات واعظ شهیر، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی(ره) از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و امام راحل:🔰
به ياد دارم كه در سال 1358 ، مدرسين محترم حوزه علميه قم تصميم گرفتند به مناسبت چهلم شهيد آيت الله مطهري دو روز در مدرسه فيضيه مجلس بزرگداشتي بگيرند. آنها براي سخنراني در آن مجلس از من دعوت كردند و من نيز هر دو روز را منبر رفتم، امام خميني هم در هر دو مجلس حضور داشتند. تمام صحن مدرسه فيضيه و اطراف آن مملو از روحانيون و اقشار مختلف مردم بود. در آن جلسات، اساس سخنراني من درباره خدمات بزرگ روحانيت در نهضت هاي تاريخي ايران بود. در آن ايام كساني كه غرب زده بودند مي خواستند كه نقش دين و روحانيت در جامعه كم رنگ باشد و يا اصولا انديشه اسلام منهاي روحانيت حاكم باشد، لذا در منبر به تفصيل آن موضوع را مورد بحث قرار داده و در مقام اشاره به يکي از مصاديق تاريخي اين بحث، گفتم:
«در ماجراي مشروطيت... در آن زمان مردم رشد فكري لازم را نداشتند، لذا در آن مقطع عوامل وابسته به اجانب كه از سفارت انگليس دستور مي گرفتند، مي گفتند : اگر مشروطه بر پا شود همه روزه يك نان سنگك با دو سيخ كباب به در خانه ها خواهند داد! و بدين وسيله مردم كوته نظر را تطميع و به سوي گروه و دسته خود جذب نمودند. آنها غرب زدگاني بودند كه نمي خواستند قانون اساسي حاوي وجه ديني و امر روحانيت باشد و به همين جهت شهيد شيخ فضل الله نوري را كه در اين باره پافشاري مي کرد، مورد جسارت و حملات شديد قرار دادند و سرانجام هم با اينكه وي طرفدار مشروطه مشروعه بود، او را ضد مشروطه معرفي نمودند؛ بعد هم به همين عنوان كه دروغي بيش نبود، به دارش آويختند...
به اين ترتيب سخنراني آن دو روز به پايان رسيد. به خاطر دارم كه شبِ روز دوم، در منزل آقاي خزعلي مهمان بودم. مرحوم آقاي پسنديده – برادر بزرگ امام – و مرحوم اشراقي – داماد امام- هم آنجا بودند. آقاي اشراقي گفت: «بعد از سخنراني شما در معيت امام، به منزل ايشان رفتم. ايشان فرمودند: الان به راديو و تلويزيون -كه آن موقع مسئولش قطب زاده (عامل معدوم کودتای نافرجام علیه نظام، با مشارکت و عاملیت مرجع شاه ساخته، کاظم شریعتمداری) بود – تلفن كنيد و بگوييد كه اين سخنراني [به خاطر دفاع به حقی که از حقانیت راه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری شده بود] بايد عينا پخش شود و يك «واوش » هم كسر نشود. پرسيدم: حتي يك واوش هم كسر نشود و تمامش پخش شود؟ امام فرمودند: بله! » با اين همه، مسئولين وقت نه تنها به دستور امام ترتيب اثر ندادند و سخنراني را پخش نكردند، بلكه تا آنجا كه به خاطر دارم، حتي خبر برگزاري اين مجلس مهم را هم درست اعلام نكردند و به همين مقدار اكتفا شد كه امام به فيضيه آمدند و فلاني هم سخنراني كرد.
به دنبال اين سخنراني، ملي گرايان در روزنامه ها و مجلات خود، با به راه انداختن موجي از تبليغات منفي عليه من، به تخطئه آن سخنراني پرداختند و آن را خلاف واقع وانمود كردند. از بارزترين موارد اعتراض آنان اين بود كه چرا از شيخ فضل الله نوري دفاع و او را طرفدار مشروطه مشروعه معرفي كرده اي، در حالي كه او [به زعم فکر منحرف آنان] مخالف مشروطه و طرفدار استبداد بود!!!
البته امروز تا حد زيادي با انتشار اسناد و مدارك تاريخي مربوط به دوران معاصر ايران، مردم با واقعيتِ ديدگاه هاي مرحوم شيخ در دوران مشروطيت آشنا شده اند و چندان نيازي نيست كه در مقام پاسخگويي به ذهنيت آن افراد [منحرف] سخن بگويم.../
...در حدود سي چهل سال پيش يکي از دوستان صميمي مرحوم حاج ميرزا عبدالله صبوحي واعظ [خطیب مشهور تهران] برايم نقل كرد كه حاج ميرزا عبدالله از ياران نزديك #مرجع_شهید شیخ فضل الله نوري(ره) بود و به منزل او بسيار رفت و آمد داشت و در مواقعي محرمانه و دو نفري از اوضاع و احوال با یکديگر صحبت مي كردند. حاج ميرزا عبدالله گفت: «شبی به منزل مرحوم شيخ فضل الله رفتم كسي غير از من نبود. به من گفت: امروز از طرف سفارت روس بسته اي برايم آوردند كه داخل آن پرچم روس بود. آورنده گفت: چون در خطر قرار گرفته ايد اگر مايل هستيد اين پرچم را بالاي سر در خانه خود بزنيد تا تحت حمايت دولت روس قرار گيريد و كسي نتواند متعرض شما شود. شيخ فضل الله گفت: من به آن فرد گفتم: من يك روحاني مسلمانم و در پناه غيرمسلمان نمي روم، مرگ را مي پذيرم، ولي به اين ذلت تن نمي دهم.
🔸منابع: خاطرات و مبارزات مرحوم فلسفی/ ماهنامه فرهنگی شاهد یاران...
✳️ @ShahidRabe
🔳 به بهانه ایام شمسی درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی(ره)، از دوستانِ آخوندخراسانی/۲۹ آذر ۱۲۹۹ ش
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
⁉️ ماجرای اعتراض شیخ الشریعه اصفهانی، به آخوند خراسانی(بابت رفتارهای جسارت آمیز و ناشایستِ پسر آخوند)، چه بود؟!
⁉️عاقبت کار پسرِ آخوند خراسانی چه شد؟
⁉️ آیت الله العظمی امامی مازندرانی(استاد امام راحل و شاگرد مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری)، مُعممینِ مُسببِ قتل شیخ (آخوند خراسانی، حسین طهرانی، عبدالله مازندرانی...) را به چه تشبیه نمود و چگونه توصیفشان کرد؟!
🔰👇👇
✍ روایت شیخ فتح الله شریعت، ملقب به شیخ الشریعه اصفهانی(از علمای مشروطه خواه نجف و از دوستان آخوند محمد کاظم خراسانی)، از قضیه توهین فرزند آخوند خراسانی، به ساحت مقدس مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه) در حضور پدرش!
✍ شیخ الشریعه اصفهانی پس از کسب اطلاع از وقایع بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، منقلب شد و مطلبِ درد آور تری را اینگونه برای آیت الله امامی مازندرانی نقل فرمود:🔰
یکی از تجار نجف، مجلس عروسی برای فرزندش داشت. به همین مناسبت علما و طلاب [مشروطه خواه را] برای صرف شام دعوت نمود. من و آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و سایر مراجع در یک اتاق قرار گرفتیم و طلاب با فرزندان مراجع، در یک سالن بزرگ دیگر مجاور این اطاق.
در این هنگام تلگرافچی وارد اتاق شد، دست آخوند خراسانی را بوسید و تلگراف را تقدیم آخوند کرد. آخوند تلگراف را باز کرد و مشغول خواندن شد، ناگهان دیدم دستش لرزید، تلگراف از دستش افتاد. به من اشاره کرد، من تلگراف را برداشتم و خواندم. به شدت لرزیدم و متأثر شدم.
متن تلگراف این بود:
"حضور محترم آیت الله آقای آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، شیخ فضل الله مرتد و ضدانقلاب، اعدام و به دار مجازات آویخته شد. امضاء: یپرم ارمنی" [۱]*
پسر [آخوندخراسانی] میرزا مهدی آمد تلگراف را برداشت و گفت: آقا! چه شده؟ من گفتم: چه میخواهی بشود، تلگراف را بخوانید. وقتی خواند با خوشحالی به سالن مجاور اتاق رفت و به طلاب تبریک گفت ...به شادمانی پرداختند!!! و به یکدیگر تبریک گفته! شیرینی توزیع کردند!!! بدون اینکه آخوند خراسانی بابت جسارت پسرش به وی معترض گردد!/ مطلب از شیخ حسن شمس گیلانی، به نقل از آیت الله العظمی شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره)
...شمس گیلانی می افزاید:
مرحوم شیخ مهدی امامی مازندرانی، این مطلب را که خود از شیخ الشریعه شنیده بود، در همین جا به اتمام رساند و درحالیکه قطرات اشکش برای مظلومیت استادش، شیخ فضل الله جاری بود. من فورا" عرض کردم:
آقا!
فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
فرمود:
چطور؟
گفتم، آقا! همان میرزا مهدی[فرزند آخوند خراسانی] به رشت آمد و من بودم و از نزدیک این مطلب را دیدم که وقتی در رشت دیده از جهان بربست، ورقه ای از او به جا ماند که نوشته بود: سالها است در نجف عمر گذرانده ام، افسوس که اکنون عمرم به پایان می رود، با دستی لرزان در این دقایق آخر عمر، این جملات را می نویسم، که جنازه مرا به نجف ببرید.
امیر المؤمنین(ع) حاضر نشد که این آقازاده، که در قتل شیخ شهید فضل الله نوری(ره)، شادی کرد، در جوارش از دنیا برود...!
[۱]* پرسشی کلیدی!
⁉️ براستی چرا باید "یپرم" رئیس ارمنیِ لامذهب، حرامزاده (پدرش معلوم نبود)، جانی، عیاش و زنبارهِ نظمیهِ مشروطه و از عوامل انگلیس، با خوشحالی به آخوند خراسانی از معممینِ ثلاثِ حامیِ مشروطه در نجف، تلگراف ارسال کند؟! و با وقاحت تمام، گزارش اعدام مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری را به وی بدهد!؟
⁉️اساسا" چرا آخوند خراسانی چنین فرد معلوم الحالی را [یپرم ارمنی را] باید به عنوان رئیس نظمیه کشور شیعه پذیرا باشد؟! در تاریخ آمده است که،
یپرم خبیث ارمنی، آن وقیح کثیف، پس از اعدام، بر روی جنازه مطهر مرجع شهید، ادرار نمود و گفت، بالاخره پاپ مسلمانان را کشتم!
👈 پاسخ در بیانات امام خامنه ای(حفظه الله):
در صدر مشروطه هم علمایی بودند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند، در مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که می دانست و می فهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛۱۳۸۸/۱۲/۶
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم/ پایانی🔰
‼️استاد امام راحل و شاگرد مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره)، مُعممینِ مُسببِ قتل شیخ را اینگونه توصیف می نماید👇
«دستاربندانی[۲]* که در قتل شیخ دست داشتند، مشابه شریح قاضی (فتوا دهنده به قتل سید الشهداء علیه السلام) بودند»
✍ مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره)، فقیه، متکلم، خطیب، عارف پارسا و غیور و مجاهد از شاگردان برجسته و خصیصین مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و از اساتید #امام_راحل، قریب ده سال نزد مرجع شهید، دانش و معرفت آموخت.ویژگی بارز او احیای نام و مرام، شیخ نوری پس از شهادت بود. گویی، برخود فرض می دید که، مستمراً نزد این و آن، از شخصیت بزرگ شیخ و راز اعدام و پیامد های سوء شهادت وی، سخن گوید و به تعبیر آیت الله العظمی اراکی ره، روضه شیخ را بخواند.🔰
◽️کشته شدن مظلومانه آن آیت حق الهی، برایش قابل تحمل نبود. هر وقت از مشروطه سخن به میان می آمد، به طرفداری از استادش سخن می گفت و با گریه و اشک، آن حادثه را نقل می کرد، می گریست و می گریاند و از هم کسوتان، شکوه (شکایت) می کرد. در همین زمینه، دستار بندانی (معممینی) را که در قتل شیخ دست داشتند به شریح قاضی(فتوا دهنده به قتل سیدالشهداء علیه السلام) تشبیه می کرد.🔰
◽️اعدام شیخ را در راستای فاجعه عاشورا ارزیابی می کرد و به گفته آیت الله جوادی آملی، در مصیبت امام حسین علیه السلام و شیخ فضل الله نوری(ره)، اشکها می ریخت.🔰
◽️آیت الله شیخ مهدی امامی مازندرانی در حالیکه می گریست می گفت:🔰
وقتی شیخ ما بر دار شد و به جنازه مطهرش اهانت شد، گفتم، قصه حضرت اباعبدالله روشن شد! [و تکرار شد] بابی انت و امی یا اباعبدالله، پدر و مادرم فدای تو باد، امروز می بینم، مسلمانان جمع شدند و همان کار ها با نوکر شما شده است...🔰
✍ختم کلام آیت الله امامی مازندرانی(ره):🔰
شیخ، فردی که با آن سن و سال، کم نظیر بود، با آن وضع شهید کردند و به جنازه اش جسارت نمودند...من زمانی بی سرمایه شدم که استادم، حاج شیخ فضل الله را بالای دار دیدم.
[۲]* ◽️محمد کاظم خراسانی(معروف به آخوند)
◽️حسین خلیلی( معروف به آ میرز خلیل طهرانی)
عبدالله دیوشلی(معروف به مازندرانی)
◽️ابراهیم زنجانی(فراماسون، از شاگردان، معتمدین، مرتبطین و مبلغین آخوند خراسانی و رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به قتل علامه شیخ فضل الله داد)
◽️و...
🔸منابع: کتاب خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی منذر(ره)/مشرق/۲۲بهمن/انقلاب اسلامی/کانال جهادتبیینی...
✳️ @ShahidRabe
🗓 ۲۹ آذر (۹۶ ش) سالگرد ارتحال آیت الله محی الدین حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه، نماینده امام راحل در استان فارس و امام جمعه اسبق شیراز، از پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
💠 آیت الله حائری شیرازی(ره):🔰
عکس [ #مرجع_شهید علامه ] آقا شیخ فضل الله نوری درحالیکه بر سر دار است را نگه دار و به خودت بگو: این آخوند است! اگر می خواهی آخوند بشوی مثل این بشو. اگر نمی خواهی مثل آشیخ فضل الله بشوی، طلبه نشو.
🔸روحانی نباید تابع جوّ باشد🔸
روحانی باید #جوّشکن باشد. آن که تابع جوّ قرار می گیرد، به درد روحانیت نمی خورد. همیشه هر وقت به ذهنتان می آید که من آخوند شدم، دست بوسی ها را نبینید. تکریم ها و تجلیل ها را نبینید. این ها شیطانی است.
آقا #شیخ_فضل_الله نوری را بر #بالای_دار ببینید. بگویید من این را دیدم که آمدم آخوند بشوم. اگر برای آقا شیخ فضل الله شدن آمدی، آخوند شدی. بعد اگر فحش به تو بدهند برایت مهم نیست. آن که #فحش_خوری اش محکم نباشد، این نقطه ضعف است.
🔸نقل از کانال نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی(ره)
✍ زندگینامه اجمالی آیت الله حائری(ره) به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان:🔰
محمدصادق (محیالدین) حائریشیرازی در اسفند سال ۱۳۱۵ در شیراز در خانوادهای اصیل و روحانی که به تعبیر وی «رغبتشان الی الله بود» به دنیا آمد. پدرش آیتالله عبدالحسین حائری، مجتهد زاهد و عارفی بود که جز به ضرورت سخن نمیگفت و مادرش بانویی مسلمان، پارسا و دین باروری بود که در دوران منع حجاب و رضاخانی، نزدیک به ۲۵ سال به اعتراض در خانه نشست.
آیتالله حائری تحصیلات کلاسیک خود را تا اخذ دیپلم ریاضی در شیراز طی کرد و در سال تحصیلی ۳۵-۳۴ به قصد شرکت در کنکور و ورود به دانشگاه به تهران آمد. اما مأموران رژیم پهلوی، وی را با وجود داشتن همه شرایط برای ورود به دانشگاه به دلیل مسائل سیاسی از تحصیل در دانشگاه باز داشتند. او از آن پس، به خاطر درک وجود جوهر استقلال در روحانیت و نظام طلبگی (سال ۱۳۳۵) به تحصیل علوم حوزوی رو آورد.
دوره سطح را ابتدا در مدرسه منصوریه و مدرسه سید علاءالدین حسین و سپس مدرسه آقا باباخان طی نمود. در این دوره از محضر درس آیتالله بهاءالدین محلاتی و آیتالله شیخ محمدعلی موحد بهره وافر برد.
وی پس از فراغت از دروس سطح، برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم هجرت کرد و در درس حاج آقا حسین بروجردی و همچنین درس آیتالله داماد و امام خمینی(ره) حاضر شد و به کسب فیض پرداخت.
ورود آیتالله حائری به عرصه مبارزات سیاسی به سالهای پس از تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه باز میگردد که به علت شدت تعلق خاطر به حضرت امام خمینی (ره) قادر به ادامه تحصیل در قم نگردید و به شیراز مراجعت نموده و به تدریس دروس حوزوی و سامان دادن یک حرکت فکری و فرهنگی به روز در مسجد شمشیرگرها پرداخت.
در طول ۱۰ سال جلسات مستمر در این مسجد مبارزات سیاسی فرهنگی خود با رژیم را پی گیری نمود؛ و پس از تجربه سالها زندان و تبعید در سال ۱۳۵۳ به قم مهاجرت نمود؛ و این بار در کنار شهید آیتالله دکتر بهشتی، شهید آیت الله قدوسی و آیتالله جنتی و علامه مصباح یزدی کمر همت به تربیت طلاب علوم دینی در مدرسه حقانی بست که بسیاری از خدمتگزاران فعلی نظام ثمره این سالیاناند.
پس از انقلاب جلسات درس منظمی را برای دانشجویان پیرو خط امام و دفتر تحکیم وحدت در محل لانه جاسوس اداره نمود و به دفاع از مبانی نظام پرداخت که کتاب ولایت فقیه حاصل این جلسات هست.
ایشان در دوره اول مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده اول شیراز به این مجلس راه یافت و ریاست کمیسیون اصل ۹۰ را به عهده گرفت.
پس از شهادت شهید محراب حضرت آیتالله دستغیب(ره) در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ از جانب امام به امامت جمعه شیراز منصوب گردید.
حاصل سالها امامت جمعه ایشان ایراد خطبههای محققانه و تشکیل جلسات مستمر علمی با اساتید حوزه و دانشگاه حول محور علوم انسانی اسلامی است. تقدیم بیش از بیست عنوان کتاب و ارائه مقالات تخصصی در حوزه اقتصاد اسلامی از دیگر ثمرات این سالیان است.
ایشان در دوره اول و دوم خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم فارس به مجلس خبرگان راه یافت و پس از ارتحال امام راحل به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری، (که از اهداف هاشمی رفسنجانی و همفکران وی بود) سخنان مؤثری را در این مجلس ایراد نمود؛ که در نهایت به انتخاب مقام معظم رهبری منجر گردید.
✳️ @ShahidRabe