✅ مشروح تقويم و مناسبت های #ماه_رجب بنا بر منابع دينی به شرح زير است:🔰
🗓 اول رجب: مطابق بعضى از روایات، روز ولادت امام محمد باقر (ع) در سال 57 هجرى.
🗓 سوم رجب: روز شهادت امام على النقى (ع) در سال 254 هجري.
🗓 دهم رجب: روز ولادت امام محمد تقى (ع) طبق بعضى از روایات.
🗓 سیزدهم رجب: روز ولادت امیر مومنان على بن ابى طالب (ع) در داخل كعبه؛ 12 سال قبل از بعثت رسول خدا (ص).
و روز بردار شدن #مرجع_شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع (اعلی الله مقامه الشریف) توسط ایادی جریان انگلیسی حاکم بر مشروطه در سال ۱۳۲۷ هجری قمری.[۱]*
🗓 پانزدهم رجب: مطابق برخى از نقلها، روز وفات حضرت زینب کبري (س) در سال 63 هجرى.
🗓 هجدهم رجب: روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خدا (ص).
🗓 بیست و پنجم رجب: روز شهادت امام موسى بن جعفر (ع) در سال 183 هجرى.
🗓 بیست و ششم رجب: مطابق روایتى، روز وفات حضرت ابوطالب (ع).
🗓 بیست و هفتم رجب: بعثت پیامبر گرامى اسلام (ص).
✍ ماه رجب و ماههاى شعبان و رمضان، از ماههاى بسیار پرفضیلت هستند و از تعبیرات بعضى از روایات اينگونه برمىآید که ماه رجب در میان این سه ماه، امتیاز خاصى دارد؛ تا آنجا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده و ماه شعبان «ماه پیامبر» و ماه مبارک رمضان «ماه امت».
ماه رجب یکى از ماههاى حرام است که آغاز و ادامه جنگ در آن با دشمنان اسلام حرام است (مگر جنگ دفاعى) و جنایات نیز در این ماهها (ماههاى حرام) دیه سنگینترى دارد.
پیغمبر اکرم (ص) ماه رجب را «ماه أصَبّ» نامیدهاند زیرا رحمت خدا در این ماه بر امت فرو مىریزد.
[۱]* اعدام مرجع شیعیان، در روز میلاد اول امام شیعیان
🔹انسان نماهایی که با فرهنگ غرب آمیختند
🔹نقشههای شوم، بهر دین ستیزی ریختند
🔹شیخ فضلالله را از بغضِ با دین نبی(ص)
🔹روز میلاد علی (ع) بر دارِ کین آویختند
✍... زمانیکه برای اعدام مجتهد بزرگ شهر انتخاب شد روز ۱۳رجب، سالروز تولد امیرمؤمنان(ع) و مکان آن نیز میدان توپخانه واقع در تهران بود. رسم است که اعدامها در ساعات آغازین روز، سپیده دم یا طلوع آفتاب صورت می گیرد، ولی عناصر تندرو[جریان انگلیسی مشروطه]... شیخ را شتابزده در نزدیکی های غروب روز ۱۳رجب به دار آویختند. حتی ... نگذاشتند نماز عصرش را بخواند... گویی تعمد و شتاب داشتند که این کار، حتماً در روز تولد پیشوای شیعیان صورت پذیرد! مجری اعدام نیز یپرم ارمنی داشناک عیاش بود و چنانکه نوشتهاند او حتی به مبانی مسیحیت نیز باور نداشت و بنا به اعتراف هم پالکی هایش، حرامزاده بود و پدرش نامعلوم بود. او بعد از اعدام شیخ، با خوشحالی گفت: پاپ مسلمانان را کشتم.
امام خمینی(ره) شاگردی از شاگردان و از رهروان #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) برای خنثی کردن این حرکت خباثت آلود (انتخاب ۱۳ رجب برای اعدام) دستور دادند، تاریخ شهادت ایشان به هجری شمسی محاسبه و در تقویم ها ثبت گردد. متأسفانه چند سالی است که توسط عناصر غربگرای حاکم بر فرهنگ مملکت، تاریخ شهادت ایشان (۱۱ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی)[۲]* از اکثر تقویم ها حذف گردیده است.⁉️
[۲]* در برخی اقوال، ۹ مرداد تاریخ شهادت شیخ، ذکر شده
🔸منابع: پژوهه، بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی پژوهشکده باقر العلوم(ع)، #خبرگزاریمردمیعَمّار، کانال حوزه انقلابی، آثار مورخان فقید ابوالحسنی و دوانی...
✳️ @ShahidRabe
🔴 گزارش خبری🔰
✍ قابل توجه افرادی که با نگرانی پیگیر وضعیت بیت در حال تخریبِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بودند👇
🔻تملک بیت در حال تخریب شیخ در تهران و تبدیل آن در آینده نزدیک به خانه موزه🔰
🔻در مراسم رونمایی از سردیس علامه شیخ فضل الله نوری(ره) مطرح شد🔰
🔻سخنگوی شورای شهر تهران گفت: سرانجام بیت شریف و تاریخی علامه شیخ فضلالله نوری(ره) جنب شهرداری مرکز تملک و به زودی این خانه پس از مرمت و بازسازی مورد استفاده قرار خواهد گرفت🔰
🔶🔸برگرفته از گزارش ایسنا
✍ آیین رونمایی از سردیس آیت الله العظمی علامه شیخ فضلالله نوری(ره) با حضور علیرضا نادعلی سخنگوی شورای شهر تهران، سید احمد علوی رئیس کمیته گردشگری شورای شهر تهران، مهدی صالحی شهردار منطقه ۲ و رضا صیادی مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران در ابتدای بزرگراه شیخ فضلالله نوری (میدان صنعت) برگزار شد.
علیرضا نادعلی سخنگوی شورای شهر تهران در این مراسم با اشاره به اینکه سوم دی ماه سال ۱۳۳۲ سالروز ولادت شیخ فضلالله نوری بوده است، گفت: این مرجع مبارز در ۹ مرداد سال ۱۲۸۸ توسط جریان غربزده در تهران به شهادت رسید.
وی افزود: از ابتدای این دوره مدیریت شهری و بنا بر وعدهای که داده شده بود توجه ویژهای به موضوعات فرهنگی در کنار دیگر وظایف شهرداری شده است. یکی از مواردی که طی سنوات گذشته مغفول مانده است ساخت سردیس علامه شیخفضلالله نوری بود که با پیگیریهای مدیریت شهری، همچنین سازمان زیباسازی این اقدام مهم انجام شد، البته درگذشته نیز اتوبانی به نام این شهید بزرگوار در تهران نامگذاری شده بود.
نادعلی با اشاره به اختصاص بودجه شهرداری تهران و همچنین سازمان زیباسازی برای اجرای چنین اقداماتی در پایتخت تصریح کرد: یکی دیگر از اقدامات قابل توجه از سوی سازمان زیباسازی شهر تهران تملک خانه قدیمی شیخ جنب شهرداری مرکز است که خوشبختانه این خانه چند روز گذشته تملک و به زودی این خانه پس از مرمت و بازسازی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
در بخش دیگری از این مراسم رضا صیادی مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران نیز با بیان اینکه یکی از وظایف این سازمان تکریم مفاخر و چهرههای نامآشنا است، گفت: در همین ارتباط ساخت سردیس علامه شیخ فضلالله نوری در دستور کار سازمان زیباسازی قرار گرفت، به طوریکه این روحانی مبارز مورد تکریم حضرت امام و همچنین مقام معظم رهبری قرار گرفته است.
وی تصریح کرد: سردیس علامه شیخ فضلالله نوری(ره) توسط هنرمند مجسمهساز حمیدرضا صادقزاده تهیه شده و جنس این اثر از فایبرگلاس است.
صیادی همچنین به دیگر اقدام سازمان زیباسازی در قالب تکریم شیخ اشاره کرد و گفت: این اتفاق به تملک منزل شیخ در مجاورت شهرداری منطقه ۱۲ بر میگردد که متاسفانه سالها این خانه مورد بیمهری قرار گرفته بود که در چند روز گذشته سرانجام صورتجلسه این خانه تهیه و این خانه در اختیار سازمان زیباسازی شهر تهران قرار گرفت.
مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران ادامه داد: انشاءالله با مرمت و بازسازی این خانه بر اساس یک طرح تهیه شده و در یک بازه زمانی ۶ ماهه، این محل به خانه موزه مشروطه مشروعه تبدیل خواهد شد./۵ دی ۱۴۰۱
✳️ @ShahidRabe
❇️ گفت و شنود خواندنی🔰
«نظری بر مکانت علمی و عملی مرجع شهید آیتالله العظمی علامه شیخ فضلالله نوری(ره)» در گفتوشنود با آیتالله دکتر یحیی نوری
«پیشبینیهای شیخ شهید، همگی تحقق پیدا کرد»
✍ فقید سعید مرحوم آیتالله دکتر یحیی نوری (قده) از جهات متعدد با خاندان شهید آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری قرابت داشت و به همین علت دانای بسیاری از خاطرهها و نکتهها درباره منش علمی و عملی آن بزرگ بود. گفتوشنودی که پیش روی شماست در واپسین سالهای حیات آن مرحوم و درباره کارنامه فکری و سیاسی مرجع شهید آیتالله العظمی علامه شیخ فضلالله نوری(ره) انجام شده است(ایشان در۲۹دی۸۶ دار فانی را وداع گفتند)./محمدرضا کائینی
□ با سپاس از جنابعالی که پذیرای این گفتوگو شدید، در آغاز مناسب است به چگونگی آشنایی خود با مرام فکری و اندیشههای شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری اشاره نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. در پاسخ به پرسش شما باید عرض کنم که قرابت فامیلی و ارتباط نزدیک گذشتگان و بزرگان خاندان ما با ایشان، از عوامل و دلایل این آشنایی بوده است. عامل دیگر آشنایی اینجانب با تفکران و مجاهدات ایشان نیز وحدت روش ماست. نامبرده در متن حوادث و انقلاب زمان خود بودند و اینجانب نیز به سهم خود در انقلاب اسلامی حضور داشتم و به علاوه وحدت رشتههای علمی و تحقیق هردوی ما در علوم اسلامی و فقاهت و سایر عوامل و مناسبات بوده است.
از لحاظ روابط خانوداگی برای نمونه، جد اینجانب مرحوم آیتالله حاج میرزا یحیی نوری(قدس سره) ــ که نام یحیی به احترام ایشان بر من گذاشته شد) از جمله دوستان نزدیک و مرتبطان با مرحوم حاج شیخ فضلالله و مرحوم محدث بزرگ، آیتالله حاج میرزا حسین نوری(ره) (دایی و پدر همسر علامه شیخ فضلالله) بودند و آن ایام همگی در نجف اقامت داشتند. علاوه بر این، نفس این نکته که تمامی آنها متعلق به منطقه نور بودند، در حد خود زمینهساز افزایش این مودّت و نزدیکی بود. مرحوم حاج میرزا یحیی نوری در مقطع مشروطه و در زمانی که مرحوم شیخ فضلالله برای مشروعه ساختن مشروطه، در تهران اقداماتی انجام میدادند، از همفکران و مؤیدان مواضع سیاسی ایشان در نجف اشرف بودند و به همین دلیل نیز در زمان آشفته شدن اوضاع و مصلوب شدن مرحوم شیخ، از سوی مشروطهخواهانِ (طرفدارِ آقایان ثلاث+یک[۱*]) مقیم نجف بسیار تحت فشار و ایذاء قرار گرفتند. به علت همین شرایط دشوار، به پیشنهاد مرحوم آیتالله حاج سید محمدکاظم یزدی (صاحب «عروهالوثقی»، از همفکران و دوستان علامه شیخ فضل الله، که خود از مراجع مشروعه خواه بود و حاج میرزا یحیی از اصحاب فتوای ایشان بودند) از نجف به شهر اهواز مهاجرت کردند؛ چرا که مردم اقامت ایشان را در اهواز درخواست نموده بودند. ایشان بعدها در خوزستان بسیار مورد توجه و احترام مردم قرار گرفت. البته سابقه آشنایی این دو بزرگوار به سالها پیش از آن بازمیگشت. وقتی حاج شیخفضلالله از نجف عازم ایران و تهران شد، مرحوم حاج میرزا یحیی پیشنهاد نمود: شما فعلا در تهران در منزل پدر و جد ما، مرحوم حاج شیخ اسماعیل و حاج ملانصیر نوری، واقع در سنگلج (پارک شهر فعلی تهران) سکونت فرمایید تا منزلی برای شما تهیه گردد و مرحوم شیخ فضلالله به منزل پدری حاج میرزا یحیی وارد شدند.
موضوع دیگر برادر حاج میرزا یحیی، یعنی حاج میرزا ابوالقاسم نوری، است که والی قزوین بود («تاریخ پیدایش مشروطیت ایران» هروی، ص 244) و چون به تبعیت از برادر خود و مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری از مشروطه مشروعه حمایت میکرد، مشروطه چیان او را در دارالحکومه قزوین اسیر نمودند که البته پس از چندی آزاد شد.
به هرحال، پس از گذشت مدتی کوتاه از واقعه مصلوب شدن شیخ، که جو حاکم بر نجف متاثر از روشن شدن حقانیت مواضع سیاسی وی تغییر کرد، [و آقایانِ حامی جریان غربگرای مشروطه در موضع انفعالی قرار گرفتند] عدهای خواهان بازگشت مجدد حاج میرزا یحیی به نجف شدند، اما این مسئله به دلیل علاقه شدیدی که مردم خوزستان در این مدت نسبت به ایشان پیدا کرده بودند، مقدور نشد و ایشان تا پایان حیات در همان شهر اقامت نمودند. نوادگان ایشان هنوز در شهر اهواز و شهرهای دیگر هستند. علاوه بر مرحوم حاج میرزا یحیی نوری، جد مادری اینجانب، مرحوم آیتالله آقا شیخ محسن سلطان احمدی نوری(ره)، نیز از شاگردان و ملازمان مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری در نجف بودند که همراه ایشان به تهران آمدند. احمدی نوری(ره) در تهران نیز در محافل درسی شیخ فضلالله شرکت میکردند و از نزدیکان و اصحاب ایشان بهشمار میآمدند. همین نزدیکی موجب شد به پیشنهاد مرحوم حاج شیخ فضلالله، خواهرزاده جدم آقای شیخ محسن، که زهراخانم حرمتالشریعه نام داشت (دختر میرزا حسنخان معین و خواهر علی محمدخان سالار مجلل) به همسری فرزندِ [ناخلفِ] حاج شیخ فضلالله ــ یعنی مهدی ــ درآید. خاندان کیانوری از این ریشهاند.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
مرحوم آقا شیخ محسن در متن تمامی اقدامات سیاسی مرحوم شیخ فضلالله، اعم از نهضت تنباکو و پس از آن درخواست تأسیس عدالتخانه ــ قبل از مطرح شدن مشروطه ــ و نیز نهضت مشروطه و تحصنهای مربوط به آن حضور فعال داشت و بسیاری از واقعیتهای مرتبط با آن را از نزدیک مشاهده کرده بود. ایشان پس از واقعه مصلوب شدن شیخ، به سختی از اوضاع سیاسی آزرده خاطر شد؛ چندان که حاضر نشد دیگر در تهران بماند و به زادگاهش بلده نور مهاجرت کرد و مدتها در آنجا امام جماعت بود. آقا شیخ محسن در آغاز طلبگی اینجانب تا حدود سیوطی و حاشیه و جامی، استاد من بودند و در اوقات مختلف از مقامات علمی و فقهی و نیز شخصیت والای مرحوم شیخ فضلالله، استاد خود، و حوادث مربوط به ایشان، مکرر سخن میگفتند. بههرحال این قرابت فامیلی گسترده نیز انگیزهای برای جلب توجه و تحقیق فزونترم درباره مرحوم حاج شیخ فضلالله بود. بنده همواره در این سالها در جنب فعالیتهای علمی و اجتماعیام، مطالعه درباره شخصیت و اندیشههای مرحوم شیخ را از نظر دور نکردهام.
□ در بررسی ابعاد گوناگون شخصیت علامه شیخ فضلالله، از بعد علمی ایشان آغاز میکنیم؛ زیرا به نظر میرسد توانمندی علمی شیخ زمینهساز توفیق ایشان در سایر ابعاد و جوانب عملی و اجتماعی بوده است. از دیدگاه جنابعالی، مرحوم شیخ در عرصه علوم اسلامی و نیز در مرحله بعد، در حوزه آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در چه جایگاهی قرار دارد؟
لازم میدانم در پاسخ عرض کنم: اولا مرحوم شیخ فضلالله نوری از شاگردان مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ جنبش تنباکو) و از فقها و مجتهدان مسلم عصر خود بهشمار میآمدند و صاحب تألیفات و آثار متعدد بودند. علاوه بر رسائل فقهیه [و عملیه]، کتاب جالب و مختصر فارسیِ «تذکرهالغافل و ارشادالجاهل» ایشان، که مرحوم شیخ آن را یک سال قبل از شهادت خویش تألیف کردند و نشر دادند، مسائل بسیاری را روشن میکند و آشکار میسازد که سیاستبازان خارجی به کمک فرنگرفتههای ایرانی همچون تقیزاده در نظر داشتند «حاکمیت مشروطه منهای اسلام» را برپا کنند. مرحوم شیخ پیشبینیهایی در آن کتاب کرد که همگی بعدها تحقق یافت.
ثانیا آن بزرگوار به لحاظ اشراف فراگیر بر علوم متداول [با آشنایی به چند زبان خارجی]، در بسیاری از علومی که میتواند یاریگر فقیه برای استنباطی قابل اعتمادتر باشد، تبحر داشت. در قدرت بحث و استدلال بسیار چیرهدست بود و معمولا دیدگاههایش در محافل علمی، نقش «قول فصل» را داشت. شما اگر لوایح ایشان را مطالعه کنید، درخواهید یافت که به لحاظ استدلال و تنظیم مقدمات و نتایج بحث بسیار غنی است و اساسا در مجلس بحث علمی، کمتر پیش میآمد که از حاضران کسی در موضوع مورد بحث، بیش از او سخنی داشته باشد. مرحوم جدم، آقا شیخ محسن سلطان احمدی نوری، برای من نقل کردند که چندی پس از ورود مرحوم شیخ به تهران و #مرجعیت_عامه_و_خاصه یافتن ایشان، دایی و پدر همسر ایشان، محدث بزرگ آیتالله مرحوم حاج میرزا حسین نوری، به ایران آمدند و مرحوم شیخ نیز به احترام ورود ایشان، ضیافت نهاری ترتیب دادند که در آن مجلس حدود هزار نفر از علما و ادبا و اهل فضل و طلاب و محترمان شهر حضور داشتند. آن روز وقتی نهار آوردند همزمان وسایل شستشو هم آوردند که [به رسم آن دوره] حضار دست خود را بشویند. اولین وسایل را احتراما برای مرحوم محدث نوری آوردند. ایشان اظهار کردند: من ابدا در این کار از علمای حاضر سبقت نمیگیرم؛ علما نیز اجماع کردند ما از شما سبقت نمیگیریم. مرحوم محدث گفتند: باید حق تقدم روشنی در این میان مطرح شود؛ حضار گفتند: این حق تقدم را شما تعیین کنید. مرحوم محدث اظهار نمودند: برای غذای موجود در این سفره حدیثی بخوانید، هر کس توانست که احادیث بیشتری بیان کند حق تقدم با او خواهد بود. حضار خندهای کردند و گفتند: موضوع بسیار خوب و جالبی است. بعضی چند حدیث درباره آب، نمک، برنج، نان و گوشت نقل نمودند، اما نتوانستند ادامه دهند؛ تمامی نگاهها به خود مرحوم محدث و نیز مرحوم حاج شیخ فضلالله بازگشت. مرحوم شیخ که از حافظه ای بسیار قوی برخوردار بود شروع کرد و ظرف مدتی نسبتا طولانی، تعداد بسیار زیادی از روایات و اخبار مربوط به غذای موجود در سفره را بیان نمود، اما پیدا بود که میل دارد به احترام ابالزوجه و دایی خود، بقیه احادیث را ایشان بگویند تا در این ضیافت از ایشان تجلیل شود و دست ایشان ابتدا شسته شود؛ بنابراین، با خنده گفت: هل من ناصر ینصرنی؟! و پس از ایشان، مرحوم محدث نوری، که متخصص فن حدیث و صاحب موسوعه ارزشمند «مستدرک الوسایل» بود، باقی احادیث را بیان نمود، اما بهرغم توانایی بسیار ایشان، حضار دریافتند که مرحوم حاج شیخ فضلالله در ضبط و حفظ حدیث نیز اعجوبهای است.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
به علت همین استحضار بر مطالب بود که پس از مدت اندکی که از ورود ایشان به تهران سپری گردید، در دارالخلافه در ردیف موجهترین علمای تهران قرار گرفت و #مرجعیت عامه و تامهای پیدا نمود. مرحوم جدم نقل میکردند که احراز همین جایگاه موجب شد مرحوم شیخ مورد حقد و حسد عدهای[از معممین] قرار بگیرند که بعضی از آنها بعدها در صف مشروطهخواهان قرار گرفتند و با کوک کردن ساز مخالف، درصدد جبران گذشته برآمدند. اما درباره بینش و آگاهی سیاسی ایشان همین بس که او [با تسلط به چند زبان خارجی] در میان تمام علما و عدالتخواهان، اولین کسی بود که با تیزبینی، جوهره غیردینی و سکولاریستیِ مشروطه وارداتی را شناخت و در برابر آن قد علم کرد. این نتییجهای بود که برخی دیگر از علما و شخصیتها ــ حتی آنها که در مقطعی رویاروی شیخ فضلالله قرار گرفتند ــ سالها بعد به آن رسیدند و با ناامیدی و سرخوردگی به انزوا کشیده شدند[۲*] و حتی تعدادی از آنها نیز بهدست خود قَتَلِه [: قاتل] شیخ، کشته شدند[مانند سید عبدالله بهبهانی].
□ پیشینه تلاشها و اقدامات سیاسی مرحوم شیخ به کدام مقطع زمانی باز میگردد؟
به طور مشخص و براساس اسناد موجود، ایشان در نهضت تحریم تنباکو برای نخستین مرتبه، حضور سیاسی پررنگ و تعیینکنندهای داشتند. مرحوم شیخ با دقت نظر خاص خود دریافته بود که این قرارداد منحوس در واگذاری امتیاز تنباکوی ایران به شرکتی انگلیسی، مفهومی فراتر از یک قرار اقتصادی دارد و زمینه را برای دخالتهای سیاسی دولت انگلیس در امور گوناگون ایران به بهانههای واهی فراهم میکند. ایشان به اتفاق علما در آغاز، مسئله را به ناصرالدینشاه منتقل کردند و از او لغو سریع این مصوبه را خواستند، اما شاه به دلیل رشوهای که به خاطر امضای این قرارداد دریافت کرده بود و بند و بستهای دیگر، نه میخواست و نه میتوانست اقدامی برای لغو آن انجام دهد. پس از این رویداد، مرحوم شیخ تلگرافهای بسیاری به نجف اشرف و بهویژه به محضر استاد خویش، مرحوم میرزای شیرازی(قده) مخابره نمود و با شرح حساسیت مسئله و علل و انگیزههای دخیل در آن، خواستار عکسالعمل شدید ایشان و تحریم استعمال تنباکو گردید. برحسب اسناد، بیش از 80 درصد از زمینهسازیها و انگیزه دادنها برای صدور این فتوای تاریخی به مرحوم حاج شیخ فضلالله مربوط است، چنانکه برخی از نامههای مرحوم میرزا و علمای دیگر نیز در این مسئله، فقط خطاب به ایشان است. در واقع همین مسئله بهوضوح نمایانگر نگرش آن شهید بزرگوار به مقوله استعمار و بهالتّبع آن استبداد داخلی است و زمینه بسیاری از شایعات را که مغرضان در سالهای بعد جعل کردند، از بین میبرد. از دیدگاه من باید ریشه شهادت مرحوم شیخ را در همین حضور فعال وی در نهضت تنباکو جست. در واقع استعمار انگلیس، پس از یک دهه، با نفوذ در نهضت مشروطه و انحراف مسیر آن و سپس حذف فیزیکی مرحوم شیخ از او انتقام گرفت. این مسئله را حتی برخی موثقان از جمله مرحوم جد من نقل کرده و گفتهاند: پس از پیروزی نهضت تنباکو در میان مردم نیز شایع شده بود که سفارت انگلیس درصدد انتقام از اوست؛ یعنی حس انتقامجویی آن سفارتخانه نسبت به مرحوم شیخ آنقدر واضح و مشخص بود که عامه مردم نیز به آن پی برده بودند.
□ اگر ممکن است درباره شکل و کیفیت نفوذ سفارت انگلیس در نهضت مشروطیت و جهتدهی آن به نفع سیاستهای استعماری انگلستان توضیح بیشتری بفرمایید.
باید به این نکته اشاره کنم که در واقع انگیزه قیام به دلیل سابقه طولانی استبداد شاه، از چند دهه قبل از وقوع مشروطیت ایجاد شده بود و در میان عامه مردم وجود داشت. مظالم و تعدیات ناصرالدینشاه چون شاهان قبل، از حد و مرز گذشته بود و حتی شاه و عمال او به جان، مال و ناموس مردم نیز تجاوز میکردند. آنها بازرگانان و متدینان را به نیت اخاذی بیشتر به فلک میبستند و زندانی میکردند. این اقدامات موجب شد علما در حرمها تحصن کنند و شعار «عدالت»خواهی و تأسیس عدالتخانه بر سر زبانها افتد. در چنین شرایطی، فرنگرفتهها از حکومت مشروطه در انگلیس سخن بهمیان آوردند و اظهار کردند: در آنجا قدرت مطلقه شاهان را پس از جنگ و نزاعهای فراوان محدود و مشروط کردند؛ خوب است در ایران نیز چنین کنید. در مقطع وقوع این نهضت، سفارت انگلستان به طور طبیعی باید یکی از دو گزینه را انتخاب میکرد: یا با تأسیس عدالتخانه همراه شاه به حاشیه قدرت سیاسی رانده شود یا اینکه با دقت و زیرکی، با نفوذ در این جنبش، نقش استعماری خود را به شکل دیگری ادامه دهد.
سفارت انگلیس در راستای این نفوذ به طور مشخص از دو راه بهره برد: نخست به خدمت گرفتن مستقیم و غیرمستقیم تحصیلکردگان فرنگ و بهویژه از انگلستانبرگشتهها که به طور طبیعی علاقهمند به برقراری مشروطه با شیوه و مارک غربی آن بودند؛
🔰ادامه در بخش چهارم🔰