eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
286 ویدیو
402 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
🔲 به بهانه روز بزرگداشت و ایام درگذشت مشکوک سید جمال الدین اسدآبادی(ره)/۱۸-۱۹ اسفند ۱۲۷۵ شمسی 💠امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه): سید جمال‌الدین[اسدآبادی] مرد لایقی بود لکن نقاط ضعفی هم [مانند خیلی ها] داشته است و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همۀ کوششها، به نتیجه نرسید! ۵۷/۱۰/۷ 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): 👈وجوه مشترک سیدجمال و شیخ فضل الله در مقابله و مواجهه با تهاجم فرهنگی غرب🔰 سید جمال الدین اسدآبادی، درصدد آن نبود که از اسلام دفاع کند، بلکه او [نیز همچون شیخ فضل الله نوری(ره)] سنگرهای فکر و فرهنگ و تمدن غرب را از موضع اسلامی خود، بمباران می‌کرد تا آنها از خودشان دفاع کنند، او به آنها هجوم می برد! ۵۹/۲/۲۷ 👈 دوستی و همفکری سید جمال و شیخ فضل الله🔰 ✍ آیت الله شیخ حسین لنکرانی(ره)، که پدرش میرزا علی لنکرانی(ره) از اصحاب خاص شیخ فضل الله بود و جدش، میرزا حسین فاضل لنکرانی(ره) نیز، استاد مشترک مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و سید جمال الدین اسدآبادی بود (که نشان از هم مدرسه ای بودن شیخ و سید در تهران و در مسجدمدرسه علمیه میرزا عیسی‌خان وزیر در محله سنگلج دارد)، ضمن اشاره به روابط خاص شیخ شهید با سید جمال اسدآبادی و میرزا عبدالغفارخان نجم الدوله(ریاضیدان و منجم نامدار عصر قاجار و از مقلدین علامه شیخ فضل الله نوری)، می گفت: میرزا عبدالغفار، با شیخ شهید نوری جلسات مباحثه ریاضی و نجوم داشت و رابط شیخ با سید بود، سید جمال دوست و همفکر شیخ بود. اوراق و نشریاتی که در خارج کشور نشر می یافت و ارتباط به اسلام و ایران داشت، به وسیله مرحوم عبدالغفار نجم الدوله تهیه شده و تحویل شیخ فضل الله که به چند زبان، از جمله فرانسه تسلط داشت، می شد(شیخ شهید اوضاع جهان را مستمر، رصد می کرد). ⁉️ سید جمال الدین اسد آبادی نیز همچون مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، مغضوب تاریخ نویسان فراماسون بود! 🔹«روشنفكران» ماسونى به درستى مى‏ دانستند كه نوشته‌هاى حسن تقى‏ زاده (از عوامل اصلی بردار کردن و تخریب شخصیت، شیخ فضل الله) «چندان اعتبارى ندارد» از اين‏ رو بر آن شدند كه اين بار براى رويارويى با نهضت امام «مجموعۀ اسناد و مدارك» دربارۀ را به بازار آورند تا به خيال خام خود پايگاه مردمى رهبران روحانى را سست سازند و زمينۀ جوسازى و سمپاشى بر ضد آنان فراهم كنند و با به نمايش گذاشتن به اصطلاح «سند»هايى كه فراماسونى بودن سيد را پابرجا مى‏ سازد، زمزمۀ مشكوكى را كه در سال 1297 بر ضد او آغاز كرده بود، به بار نشانند و بدين‏ گونه راه مبارزه را بر پيشروان برگشت‏‌ناپذير و نستوه انقلاب‏هاى اسلامى و مردمى ببندند و زورمداران و جهانخواران را از خطر انقلاب‏هاى اسلامى برهانند.(نهضت امام خمینی،ج۳،ص۸۰) 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 ✳️ دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی ✍ بررسی اسناد ادعایی علیه سید جمال اسدآبادی 💢 از بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی 🔹در سال 1342 همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « » ماسونى به نام‏هاى «اصغر مهدوى» و «ايرج افشار» يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارك چاپ‏ نشده درباره سيد جمال‏ الدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند! 🔸ليكن نكتۀ درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه « »مرموز اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضت‏ها و حركت‏هاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد مى‏ نشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانۀ «افشاگرى»، بر ضد او قلم مى‏ زدند؟! در مقدمۀ «مجموعه» يادشده آورده است: 🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانۀ امين‏ الضرب بوده است سال‏هاى دراز از طرف (امين‏ الضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آنها را از ميان خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد.. 🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشۀ جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى ده‏ها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟! 🔹 براى آنكه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشته‏ هاى ‏_زاده پيوند دهد و چهره سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند. ◀️در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشان ‏دهندۀ فراماسونى بودن سيد مى‏ باشد آورده شده است كه مى‏توان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته‏ اند. 🔹در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده : در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم. سنه 1293 🔸با چشم‏ پوشى از پرسش‏هايى كه دربارۀ اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكته‏ هايى در خور بررسى و نگرش است: 1. هر انسان باسوادى مى‏ داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن ‏دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكرده‏ هاى حوزۀ اسلامى سر بزند. 2. جملۀ «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جملۀ «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جملۀ نخستين به سبك و روش خاطره ‏نويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشته‏ هاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است. اگر سيد جمال‏ الدين به خاطره‏ نويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مى‏ كرده است، آوردن جملۀ «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزه‏اى او را به نگارش آن واداشته است؟! 3. نكتۀ سؤال‏ برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « سيد جمال الدين حسينى 1277» زده شده است! مهر زدن پاى جمله ‏اى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مى‏ شود، به هيچ وجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همۀ يادداشت‏هاى او اين مهر ديده مى‏شد، ليكن در زير ديگر يادداشت‏هايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمى‏شود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اينكه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چك بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟! 🔻براستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دوره‏اى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرك يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغ‏هاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰) 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 🔹«سند» ديگر نامه‏ اى است كه «لژ كوكب الشرق» در قاهره به شخصى به نام «جمال‏ الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يك سال برگزيده شده است درباره اين نامه نيز بايسته است نكته‏ هايى يادآورى شود: 1. اگر مقصود از «جمال‏ الدين» سيد جمال الدين اسدآبادى است؟ بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى‏ شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مى‏شود. به ويژه اينكه لازمۀ محتواى نامۀ يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!! 2. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامۀ رسمى سازمان شمرده نمى‏ شود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامۀ غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟! 3. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كرده ‏اند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابر اين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟! 4. تاريخ اين نامه سال 1878 مى‏باشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسون‏ها () از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود. 🔸برگ‏هاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسون‏ها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست‏ كم نمى‏ تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهرۀ سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مى‏ گذاريم و مى‏ گذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشته‏ هاى ديگران دربارۀ او بنشينيم و از روى دروغ‏پردازی ‏ها و نيرنگ‏ بازى‏ ها و خيانت‏ هايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم. ليكن نكته‏ اى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارك چاپ‏ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچ گاه رخصت نمى‏ دهد كه سندها، نوشته‏ ها و ديگر نشانه‏ هاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارك» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟! 🔹اسماعيل رائين آورده است: ... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، نمى‏ دانسته است كه نوشته‏ ها، سندها و كتاب‏ هاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشته‏ ها چاپ و پراكنده گرديده است!! اين دسته از نويسندگان بر آن بوده‏ اند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ‏ نشده دربارۀ را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسون‏ها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اي دروغ را بر ملا و نيرنگ‏ بازان را رسوا مى‏ كند، اين است كه نه تنها حاج امين‏ الضرب از اعضاى بوده است بلكه اصغر مهدوى و ايرج افشار كه «مجموعه» يادشده را دسته‏ بندى كرده و در دسترس مردم گذاشته‏ اند نيز از ماسون‏ها مى‏ باشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كرده‏ اند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مى‏باشند و «على‏ القاعده» سازمان پس از مرگ امين‏ الضرب به خانۀ او رفته و «اسناد ماسوني» او را بيرون برده و لابد از بردن «سند»هاى «ماسوني» سيد جمال «خوددارى ورزيده است»؟!! 🔸بنابراين اگر واقعاً هم سندها و نوشته‏ هايى در خانۀ حاج امين‏ الضرب داشته، بى‏ ترديد از ديد پوشيده نبوده و چاپ و پخش اين سندها نيز بنا بر سياست انجام پذيرفته است و اصغر مهدوى و ايرج افشار تنها اجراكنندگان اين سياست بوده ‏اند تا با اين شگرد و با بدنام كردن سيد، نهضت اسلامى ايران را به زير سؤال برند و تاج و تخت شاه و آز و نياز استعمارى امريكا را از خطر حتمى برهانند.(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸) 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰 قسمتی از نامه تاریخی حجت الاسلام‌ والمسلمین سید حمید (تاریخنگار امین امام) به حضرت (ره) مورخ ۱۳۶۷٫۱۱٫۱۱ ✍...تنها در دهه 1340 در پی آغاز نهضت اسلامی آن امام عزیز، می بینیم که درباره سلسله جنبان حرکتهای سده پیشین، سید جمال الدین ، ده ها کتاب و مقاله نوشته شده است و در آن سیل تهمت، پیرایه و ناسزا به سوی آن شخصیت بزرگ اسلامی سرازیر گردیده است. و آنگاه که سوابق نویسندگان این کتابها و مقاله ها مورد بررسی قرار می گیرد، روشن می شود که بیشتر آنان ساواکی، ماسونی و کمونیست بوده اند و کمتر کسی از این دست نویسندگان را می توان یافت که سر در آخور غرب و شرق نداشته باشند. انگیزه آنان از آن هجوم قلمی و تبلیغاتی به سید جمال، زمینه سازی برای به زیر سوال بردن امام بزرگوار و قیام خونبار 15 خرداد 42 و پیشگیری از اوج و گسترش آن قیام اسلام ملت ایران بوده است. 🔸در این میان، دردمندانه، باید گفت که در حوزه های علمیه و در مجامع علمی اسلامی، علم تاریخ و نگارش آن، جایگاهی ندارد. 🔹در این مراکز، نه تنها و کمتر یافت می شود، بلکه کشش به مطالعه تاریخ و سیر در سرگذشت گذشتگان، هرگز وجود ندارد. در صورتی که تاریخ از دیدگاه قرآن کریم، منبع تفکر، درس عبرت برای خردمندان، نمایانگر حقایق، نشان دهنده فرجام جنایت کاران و ناباوران آیات الهی می باشد. و می بینیم که زینب کبرا، صدیقه صغرا (سلام الله علیها) در راه رساندن حماسه عاشورا به ابناء بشر و به همه نسلها، به اسارت تن در می دهد و رنجنهای فراوانی تحمل می کند. 🔸اگر در حوزه های علمیه و مجامع روحانی، ارزش و اهمیت تاریخ نگاری شناخته می شد و علل و اسباب شکست ها، ضعف ها و لغزشهای گذشتگان به درستی مورد ارزیابی قرار می گرفت؛ تاریخ نگاری در انحصار و در نمی آمد و امروز عناصر مرموزی که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند و دین را از سیاست جدا می پندارند و بر این باورند که حکومت اسلامی تنها به دست حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) می تواند بنیان یابد و نیز آن دسته از خودباختگی که تز «اسلام منهای روحانیت» را دنبال می کنند هیچگاه نمی توانستند – همانند دوران مشروطه – خود را در پشت چهره مقامات روحانی پنهان سازند و در راه کنار زدن علما و روحانیان از صحنه و شعله ور ساختن آتش اختلاف توطئه کنند. اگر به فرمان قرآن کریم گوش فرا داده می شد و سرگذشت گذشتگان مورد بررسی و ارزیابی قرار می گرفت. امروز سرمایه داران تبهکار، روحانی نماهای نابکار و روشنفکر مأبهای جنایت کار نمی توانستند بازیگر میدان باشند و انقلاب اسلامی و ارزشهای آنرا به خطر اندازند. 🔹در دوران مشروطه این سه دسته مرموز دست در دست یکدیگر دادند و در آن برهه که رهبران مشروطه به قم هجرت کرده بودند، از فرصت بهره سوء گرفته توده ها را به درون کشاندند و نهضت عدالتخواهی را به بیراهه سوق دادند. 🔸امروز نیز این سه باند مرموز را می بینیم که در کنار یکدیگر ایستاده در راه آسیب رساندن به انقلاب اسلامی و کشاندن فرزندان انقلاب به کژ راهه به توطئه نشسته‌اند و برآنند که انقلاب اسلامی را زیر پای شیطان بزرگ ذبح کنند و من از شر آنها به خدا پناه می برم و از امام بزرگوارم استمداد می‌کنم. 🔹پدر عزیز و بزرگوارم حضرتعالی خود آگاهید که سرمایه داران در درازای تاریخ هماره رویاروی ایستاده بودند و از هیچ توطئه خیانت باری علیه راست قامتان تاریخ و رادمردان الهی کوتاهی نورزیدند. با پیامبران خدا جنگیدند، درب خانه عزت را بستند و خاندان عصمت و طهارات را خانه نشین کردند و به شهادت رساندند. بسیاری از حرکتها و نهضتها را با شکست روبرو ساختند. و امروز نیز باید گفت بزرگ برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران به شمار می آیند. اگر مبارزه ای قهرآمیز، همه جانبه و ریشه ای با آنان انجام نگیرد، انقلاب اسلامی در معرض خطری جدی و بنیانکن قرار می گیرد در آینده در برابر هجوم همه جانبه «مترفین» و زراندوزان، بی دفاع می ماند و رسالت مقدس اسلامی به پایان نمی رسد. بسم الله الرحمن الرحیم یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس صدق الله العلی العظیم. 🔸منابع: khamenei_history / خاطرات آیت الله شیخ حسین لنکرانی، سخنان مورخ معاصر مهدی انصاری، ک، آخرین آواز قو(علی ابوالحسنی)، بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، جهادتبیینی، راسخون و... ✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه سالروز هلاکت و به دَرَک واصل شدن یک خبیثِ دین ستیز بنام / ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ شمسی 🎭 فراماسون، سید احمد حکم آبادی، معروف به سید احمد کسروی (از ایادی انگلیس، روحانی خلع لباس کرده، مرتد و کافر شده، مفسد فی الارض، تحریفگر تاریخ، از مأمورین تخریب شخصیت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشریف)... ⁉️✍ سرنوشتی که شهید نواب صفوی برای سوزاننده و تحریفگر قرآن (احمد کسروی خبیث) رقم زد + تصاویر و شناخت اجمالی از ماهیت کسروی، نحوه هلاکت.../مشرق نیوز👇 mshrgh.ir/184081 ⁉️ پاسخ به ۴ سؤال درباره احمد کسروی؛ که بود و چگونه کسی که از دین نفرت داشت مدعی پیامبری شد؟👇 1⃣⏩ www.tasnimnews.com/fa/news/1398/12/20/2220762/ لینک کوتاه👇 2⃣⏩ https://tn.ai/2220762 ✍ مطلب ذیل، تلخیصی از مباحث مرحوم استاد ابوالحسنی منذر(مورخ و پژوهشگر معاصر) است که از آثار وی استخراج شده است.🔰 کسروی در تاریخ [تحریف نامه] خود، نسبت های ناروایی به شیخ [فضل الله(ره)] داده است: از جمله، رشوه گیری از شاه و مخالفت با مشروطه...! افزون بر کسروی خبیث [افراد معلوم الحال دیگری و عمدتا" فراماسون، همچون] حاج سیاح، یحیی دولت آبادی، ادوارد براون، ملکزاده، تقی زاده، فریدون آدمیت، ناظم الاسلام کرمانی، محمد علی تهرانی و ونسا مارتین و...نیز به تعابیر گوناگون، شیخ را به گرفتن پول از محمد علی شاه متهم ساخته اند. گفتنی است که اینان، در وارد ساختن اتهام مزبور به شیخ نوری، همسو با سر اسپرینگ رایس و جرج چرچیل (به ترتیب: وزیر مختار انگلیس و دبیر امور شرقی سفارت انگلیسں در ایران، صدر مشروطه) عمل کرده‌اند. چرچیل در گزارشی که از رجال آن روزگار برای لندن فرستاده، این اتهامات را دربارهٔ شیخ فضل الله [ساخته و پرداخته می کند]... اسپرینگ رایس نیز (ظاهراً با اشاره به گزارش چرچیل) در تلگراف خود به سر ادوارد گری (وزیر خارجهٔ بریتانیا)، مورخ ۱۰ ژوئیهٔ ۱۹۰۷، این اتهامات را[باز نشر می نماید]! ضمناً چنانکه مشخص است، چرچیل و رایس، هیچ گونه مدرکی برای اتهام خود ذکر نکرده و رایس، موضوع را مستند به عقیدهٔ عمومی؟! کرده است، که معلوم نیست این عموم چه کسانی بوده و دلیل آنان بر این مطلب چه بوده است؟! جالب است که، شاه قاجار در گفتگو با رایس، به این شایعه اشاره کرده و آن را به شدت تکذیب کرده است. اتهام زنی کسروی خبیث و...نیز به عنوان پیشانی سفید وابسته به غرب و انگلیس، میزان اعتبار ادعای دیگر قلمزنان و اتهام زنندگان را معلوم می نماید. کسروی، به شیوهٔ معمول خود، تنها به پخش شایعه پرداخته و هیچ مدرکی در اثبات آن ارائه نمی کند. کسروی، اطعام ۸۰ طلبه و پرداخت دو قران به هریک از آنان را، رشوه گیری می شمارد [در حالیکه هر مطلعی می داند که برای مراجع معظم، دریافت وجوهات از مقلدین و پرداخت شهریه به طلاب، کاملا" طبیعی و رایج بوده است، دکتر تندر کیا، اشاره دارد که شیخ، هرچه از این دست از مردم می گرفت، از آن دست به مردم می داد...سخاوت و بزرگواری و گذشت های مالی او مثال زدنی است...] ◽️کامل مطلب👇 https://www.farsnews.ir/amp/13960511001172 📚 مأخذ: ◽️کالبد شکافی چند شایعه در باره شیخ فضل الله نوری ره ◽️شیخ فضل الله نوری ره و مکتب تاریخ نگاری مشروطه ◽️کارنامه شیخ فضل الله نوری ره تألیف: استاد منذر 3⃣✍ استاد مهدی انصاری، مورخ، پژوهشگر و مشروطه پژوه معاصر، در گفتگو با نسیم آنلاین🔰 یکی از کسانی که در از بین بردن این اسناد [اسناد مشروطه] نقش بسیار برجسته‌ای داشت، احمد کسروی (فراماسون) است که خود در خاطراتش می‌نویسد، به هر شکلی که امکان داشته اسناد مشروطه را از دست این و آن جمع کرده، بعد هر کدام را که صلاح دانسته نگه داشته و بقیه را نابود کرده و هیچ سندی را هم به هیچ‌ کسی...برنگردانده است! متأسفانه قانون اساسی نگارش شده توسط شیخ فضل‌الله هم در بین این اسناد بود، آن هم یک قانون اساسی مشروعه مشروطه، نه غربی یا عرفی و درباری... ✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰 1⃣📑 / بازخوانی شخصیت علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، از منظر غرب 2⃣⁉️‌دسیسه در 1909 میلادی بر علیه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) 3⃣⁉️اصرار سفارت انگلیس بر تبعید مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از تهران(پس از ترور نافرجام ایشان توسط مزدورانِ انگلیس) 4⃣⁉️ جرم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه بود که انگلیس خبیث و عوامل مزدورش او را مستحق طعن و لعن و ترور و تبعید و اعدام و تخریب شخصیت می دانستند؟ 🔰👇👇
📄 ♻️ موضوع: بازخوانی شخصیت علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) از منظر غرب 🔸پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، امین خدابخشی؛ 🗓 تاریخ انتشار: ۱۰:۱۲ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - 2020August 01 💢چکیده : مقام علمی مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) در کنار نفوذ عمیق وی در میان توده‌های مردمی و سازش‌ناپذیری وی در مقابل بیگانگان از جمله موضوعات مورد مکاتبه سفرای غربی در مورد شخصیت علامه شیخ فضل‌الله نوری است. چرچیل، مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس از وی به عنوان «یكی از مجتهدین طراز اول تهران»[مرجع تقلید] یاد می‌كند كه «از تماس با اروپائیان احتراز می‌جوید و از گفتگو با آنان سر باز می‌زند». سفیر انگلیس در گزارشی بهترین راه را دورکردن علامه شیخ فضل‌الله از تهران می‌داند و می‌نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل‌الله را از تهران خارج [تبعید] کنید زیرا اگر چه مقام رسمی ندارد اما نفوذ بسیار زهرآگینی دارد».پیتر آوری نیز می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله نوری... را بایستی نماینده آن مکتبی فکری دانست که حاکمیت را از خداوند می‌داند و نه از مردم و شاه». ✍ مبارازت علامه شیخ‌فضل‌الله ‌نوری علیه استعمارگران در تاریخ مشروطه، سازش‌ناپذیری وی در مقابل جریان غرب‌گرا و تأکید او بر اجرای احکام الهی یکی از مهم‌ترین رخداد‌های تاریخ معاصر است، که هنوز با گذشت بیش از یک قرن از آن، دستخوش تحلیل‌های فراوانی شده است. در این میان غرب و جریان غرب‌گرا سعی کرده با نسبت انواع تهمت‌ها و شایع‌سازی‌های به دور از واقعیت چهره مخدوشی از علامه شیخ فضل‌الله ارائه دهد. با این همه، مقام والای علمی و اخلاقی علامه شیخ فضل‌الله نوری در کنار نفوذ عمیق وی در میان مردم و سازش‌ناپذیری او در مقابل غرب و غرب‌گرایان از جمله موضوعاتی است که در مکاتبات گزارش‌گران غربی همواره به آن اعتراف شده است. کلنل پیکوت، وابسته نظامی سفارت انگلیس در ایران، ضمن گزارشی در سال 1316ق. به لندن از دانش و پاکی علامه شیخ فضل‌الله نوری در زندگی‌اش خبر می‌دهد و می‌نویسد: «بسیار با سواد است؛ زندگی منزه و فقیرانه‌ای دارد؛ بسیار مورد احترام است». ادوارد براون [فراماسون و جاسوس] انگلیسی نیز علامه شیخ فضل‌الله را در اجتهاد «برتر از دیگران» می‌داند و در مورد مقام علمی وی می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف]‌بود [... مجتهد(مرجعی) سرشناس و عالمی متبحر ]که[ از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود». در کنار اعتراف غربیان به مقام بلند علمی و اجتهاد علامه شیخ فضل‌الله، نفوذ وی در میان توده‌های مردم از دیگر موضوعات مورد مکاتبه غربیان در مورد شخصیت شیخ شهید است. پنج ماه قبل از شهادت علامه شیخ فضل‌الله، آرتور نیکلسون سفیر انگلیس در دربار تزار، در تلگراف 18 مارس 1909 خود به ادوارد گری وزیر خارجه بریتانیا به نفوذ زیاد شیخ در میان اقشار مختلف مردم اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در مورد شیخ فضل‌الله باید به این نكته توجه داشت كه این مجتهد [مرجع تقلید]، نه تنها در محافل محافظه‌كار [مخالفین مشروطه] بلكه در میان عناصر میانه‌رو [مشروطه‌خواهان معتدل و غیر افراطی] نیز نفوذ زیادی دارد». وی در ادامه با اشاره به این‌که هر نوع تصمیم غیر معقولی از طرف روس و انگلیس در مورد شیخ فضل‌الله می‌تواند واکنش توده مردم را به همراه داشته باشد می‌نویسد: «هر نوع اقدامی كه دو دولت [روس و انگلیس] علیه شیخ به عمل آورند، ممكن است نارضایتی توده‌های مردم را مخصوصاً در تهران كه شیخ دارای پیروان [مقلدین و طرفداران] زیادی[بخصوص] در میان طلاب یا محصلین مدارس مذهبی است، برانگیزد». جسارت علامه شیخ فضل‌الله در بیان نظرات و دیدگاه‌های خود و مخالفت صریح با غرب‌زدگان در جریان مشروطه باعث شده بود که در مکاتبات غربیان وی به عنوان شخصی سازش‌ناپذیر معرفی شود. مثلا در تلگراف آرتور نیکلسون به ادوارد گری به سازش‌ناپذیری علامه شیخ فضل‌الله اشاره شده و آمده است: «جلب همكاری او برای موفقیت اصلاحات طرح‌ریزی شده [تجدید مشروطه و مجلس] اجتناب‌ناپذیر است». چرچیل، مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس، نیز در گزارشی به لندن، با اعتراف به مقام بالای علمی علامه شیخ فضل‌الله از وی به عنوان «یكی از مجتهدین طراز اول تهران» یاد می‌كند كه «از تماس با اروپائیان احتراز می‌جوید و از گفتگو با آنان سر باز می‌زند». از همین‌رو بود که سفیر انگلیس در گزارش خود به وزیر امور خارجه بریتانیا، بهترین راه را دورکردن[تبعید] علامه شیخ فضل‌الله از تهران می‌داند و می‌نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل‌الله را از تهران خارج[تبعید] کنید زیرا اگر چه مقام رسمی ندارد اما نفوذ بسیار زهرآگینی دارد، امید است انجام دادن این پیشنهاد موجب تاخیر کار نشود». 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 آرتور نیکلسون نیز در انعکاس نظر دولت روس تزاری در مورد علامه شیخ فضل‌الله به بریتانیا، با اشاره به آزادگی شیخ از مقام و منصب بر مشکل بودن مواجهه با شیخ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «بنابراین، دولت امپراتوری [روس تزاری] عقیده دارد با توجه به این حقیقت كه شیخ هیچ گونه مقام رسمی ندارد كه بتوان او را از داشتن آن مقام محروم كرد، عاقلانه‌تر خواهد بود كه به شخص شیخ فضل الله نوری كاری نداشته باشند». مقام علمی و نفوذ بالای علامه شیخ فضل‌الله در کنار سازش ناپذیری وی در مقابل بیگانگان، باعث شده که کارگزاران غربی در جریان مشروطه انواع تهمت‌ها را به وی نسبت دهند و اقدامات شیخ فضل‌الله ازجمله بست‌نشینی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) را خواسته شاه بدانند، از این‌رو با شانتاژهای خبری دست به شایع‌سازی‌های گسترده زدند که شیخ در مقابل بست‌نشینی خود از شاه پول دریافت کرده است. به عنوان نمونه چرچیل در گزارشی که از رجال دوران مشروطه برای سفارت انگلیس فرستاد، [این تهمت را عمدا" وارد می سازد و ] در این مورد می‌نویسد: «وی با استفاده از کمک‌های مالی محمدعلی شاه با جنبش مشروطه‌خواهی سال 1907 به مخالفت پرداخت!». اما این‌ تهمت‌ چنان‌ غیر قابل‌ قبول‌ بود كه‌ حتی‌ سفیر انگلیس‌ كه‌ از مخالفین‌ سرسخت‌ شیخ‌ بود‌ و او را از مرتجعین‌ خوانده‌ بود‌، در گزارشی این اتهام را بی‌اساس خواند و نوشت:‌ «در مورد شیخ‌ فضل‌الله‌، شاه‌ را متهم‌ می‌كنند كه‌ او را تشویق‌ نموده ‌است‌ كه‌ به‌ این‌كار دست‌ بزند، این‌ حرف‌ به‌ كلی‌ بی‌اساس‌ است‌». سفیر انگلیس در ادامه بست نشستن شیخ را حاصل مذاکره با علما می‌داند و می‌نویسد: «شیخ‌ در نتیجه‌‌ مجادلات‌ خودش‌ با علمای‌ همطراز خود بست‌ نشسته‌ است [و] این‌ موضوع‌ ارتباطی‌ به‌ شاه‌ ندارد». پیتر آوری مورخ و تاریخ‌نگار غربی نیز تلاش‌های علامه شیخ فضل‌الله را نه برای شاه، که برای تحقق حاکمیت خداوند می‌داند و می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله نوری... را بایستی نماینده آن مکتبی فکری دانست که حاکمیت را از خداوند می‌داند و نه از مردم و شاه». همین امر سبب شد که دشمنان شیخ که یارای مقابله با وی را نداشتند، سرانجام با انواع حیله‌ها و تزویرها متوسل شوند تا بتوانند با به شهادت رساندن وی به خواسته‌های استعماری خود دست یابند. به طوی که وقتی نقشه دستگیری و قتل شیخ به یپرم خان[ارمنی جنایتکار] رسید، بلافاصله گفت: «اگر خیال‌ اعدام‌ شیخ‌ را دارند باید هر چه‌ به‌ موقع‌، به‌ اجرا بگذارند، زیرا بعداً احساسات‌ آتشین‌ مردم‌ تخفیف‌ حاصل‌ می‌كند و اجرای‌ این‌ نقشه‌ بلااشكال‌ نخواهد بود». با دستگیری و [محاکمه فرمایشی توسط یکی از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی(ابراهیم زنجانی، ماسونِ فاسد) که حکم به اعدام شیخ داد و نهایتاً منجر] به شهادت علامه شیخ فضل‌الله نوری[شد]، سفارت انگلستان نتوانست جلوی شادی خود را بگیرد به طوری که پس از اجرای حكم اعدام، آرتور نیکلسون‌ سفیر انگلیس‌ در روسیه‌، در تلگرافی به لندن، خرسندی خود را از شهادت شیخ چنین آشكار می‌کند: «شیخ فضل‌الله برای مملكت خود خطر بزرگی بود! خوب شد كه ایران! او را از میان برداشت». هرچند وی اذعان دارد که علامه شیخ فضل‌الله مرتکب جنایت نشده بود؛ اما تاکید می‌کند چون او یکی از دشمنان انگلیس به شمار می‌رفت و برای منافع انگلیس مخاطره آمیز بود باید از میان برداشته می‌شد.[و این خود دلیل محکمی است که مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف، بنا به دستور و خواست دولت انگلیس به شهادت رسیده است] تکمیلی👇 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 ⁉️درباره اصرار سفارت انگلیس بر تبعید مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از تهران، پس از ترور نافرجام ایشان توسط مزدوران انگلیس، در ربیع الثانی ۱۳۲۷ق!🔰 ✍ ترور علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که ناکام ماند، سفارت انگلیس در ۱۳۲۷ (مارس ۱۹۰۹) دسیسه تازه ای را آغاز کرد. دسیسه جدید، آوردن فشار به شاه و دولت برای تبعید شیخ از پایتخت (کانون تصمیم گیری های سیاسی کشور) و وادار ساختن آنها - در غیاب شیخ - به اجرای تحکمات استعماری خویش بود. بارکلی، سفیر انگلیس در ایران، در راپرت به وزیر خارجه لندن (۲۱ فوریه ۱۹۰۹) عطف به تلگرام سرنیکلسون (سفیر انگلیس در دربار تزار) نوشت: "باید توصیه کنیم شیخ فضل الله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگر چه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد"! همانطور که در مقاله بالا نیز اشاره شد، انگلیسی ها پیشنهاد تبعید شیخ از پایتخت را با روسها مطرح کردند تا به اصطلاح از "نفوذ بسیار زهرآگین" وی در مرکز کشور جلوگیری کنند. منتها، این دسیسه نیز عقیم ماند. زیرا روسها، به لحاظ "نفوذ وسیع" شیخ بین ملت و حتی بین "مشروطه خواهان معتدل" ، احتمال دادند مردم در برابر تبعید وی بشدت واکنش نشان دهند و این عمل، به منافع سیاسی روس و انگلیس در ایران لطمه زند. لذا دولت روسیه طی یادداشتی که در مارس ۱۹۰۹ تسلیم سرآرتور نیکلسون (سفیر انگیس در دربار تزار) نمود خاطرنشان ساخت: دولت انگلیس در پیشنهادهای متقابل خود اظهار نظر نموده است که ... مایل است اعلیحضرت [محمدعلیشاه] ، شیخ فضل الله را از تهران تبعید کند... در مورد شیخ فضل الله باید به این نکته توجه داشت که این مجتهد [مرجع تقلید]، نه تنها در محافل محافظه کار [یعنی: مخالفین مشروطه] بلکه در میان عناصر میانه رو [یعنی: مشروطه خواهان معتدل و غیر افراطی] نیز نفوذ زیادی دارد و جلب همکاری او برای موفقیت اصلاحات طرح ریزی شده اجتناب ناپذیر است. هر نوع اقدامی که دو دولت [روس و انگلیس] علیه شیخ به عمل آورند، ممکن است نارضایتی توده های مردم را مخصوصا" در تهران که شیخ دارای پیروان زیادی در میان طلاب یا محصلین مدارس مذهبی است، برانگیزد. بنابراین، دولت امپراتوری [روس تزاری] عقیده دارد با توجه به این حقیقت که شیخ هیچ گونه مقام رسمی ندارد که بتوان او را از داشتن آن مقام محروم کرد، عاقلانه تر خواهد بود که به شخص شیخ فضل الله نوری کاری نداشته باشند.[۱] انگلیسی ها، برای زمینه سازی این توطئه و نیز خالی کردن دل یاران وی، شایعه صدور حکم شاه به تبعید او به کلات نادری را بر سر زبانها انداختند، که در بعضی از تواریخ مشروطه منعکس است.[۲] 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰 ⁉️ جرم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه بود که انگلیس خبیث و عوامل مزدورش او را مستحق طعن و لعن و ترور و تبعید و اعدام و تخریب شخصیت می دانستند؟ ✍ جرم شیخ، دفاع اصولی از دین و مبارزه جدی با استراتژی استکبار زورگو و متجاوز آن روز ایران ( انگلیس و روس)، بود که او را - در این هر دو عرصه - خواهی نخواهی با قدرت های استعماری و طیف همبسته آنان در داخل کشور، عناصر بریده از دین و ملت و وابسته به بیگانه به شدت درگیر می ساخت و چون می دیدند، از یک سو میان مردم نفوذ و محبوبیت دارد و از دیگر سو بر اصول خود پایداری می ورزد و "اسرار مگو" را بر خلق بازگو می کند و عملا" مانع رسیدن بازیگران به اغراض و مطامع خویش است، به حربه "تهمت" متوسل می شدند و برای مخدوش ساختن "منطق استوار"ش او را به انواع تهمت ها (از رشوه گیری از شاه و صدر اعظم گرفته تا ریاست خواهی و حتی وابستگی به روس ها، مخالف پیشرفت و ترقی!) متهم می کردند و سرانجام نیز، این همه را وافی به مقصود ندیده و در نخستین فرصتی که به دستشان آمد، پیکر وی را در میدان پایتخت به دار آویختند و حتی به جنازه اش نیز رحم نیاوردند. آنان - در اصل - با " شخص" شیخ و شکل و شمایل وی، دشمنی نداشتند، آنچه مورد کینه و نفرت آنان بود، دین و آیینی بود که با منطق سرخ عاشورایی اش، در طول تاریخ، از بدو ورود سلطه جویان غرب به این سرزمین، از هویت قومی، از شرف ملی، از تمامیت ارضی و از آزادی و استقلال سیاسی و فرهنگی این آب و خاک، دفاع کرده و گهگاه، از خشم و خروش بر ضد دشمنان دین و ناموس و شرف این مرز و بوم، طوفانی مهیب برپا ساخته بود. جرم اصلی شیخ، نوشیدن از چشمه زلال و حیات بخش این دین آسمانی و از بن جان خستو شدن به آن بود. جرم وی بالیدن و برآمدن در مکتب پرچمدار جنبش تحریم تنباکو، میرزای شیرازی و همنوایی با وی در این جنبش ضد استعماری و سپس بر دوش کشیدن درفش عدالتخواهی و درافتادن با رژیم استبدادی که چونان گوی چوگان، هر زمان در آغوش قدرتی می لغزید و تهیه مهاری برای آن تا دولتمردان، برای همیشه، اندیشه امتیاز دادن به بیگانگان(از سنخ رویتر و رژی) را از سر بیرون کنند و جز در راه منافع خلق گام نزنند، بود. و این چیزی نبود که خوشایند دولت های استکباری زورمند و حریص و گوش بر زنگ این کشور [همچون انگلیس خبیث] باشد و خواب خوش چند صد ساله شان بر نیاشوبد. این بود که با همه توش و توانشان، با افزارهای رزم و گروه های فشار و متخصصان جنگ روانی و باند های ترورشان و هرچه که در عرصه به کار حذف حریف می آمد، به جنگ شیخ فضل الله و یاران وی برخاستند. وارد نمودن انواع و اقسام اتهام های ناچسب، ناروا و ناجوانمردانه به شیخ، همه و همه، به واقع، جنگ روانی یی بود که دشمنان دیرین اسلام و ایران، برای از میان برداشتن بزرگترین مانع دسائس خویش در این کشور، به راه افکنده بودند و صفحات تاریخ مشروطیت، چنانکه عالمانه و نقادانه و بی غرض بررسی شود، گواه این امر است. 💠 امام راحل: جرم شیخ(ره)، این بود که قانون باید اسلامی باشد 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و رهبران  بود، به جرم اینکه با و غربگرای همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن ها، گوینده ها و نویسنده ها همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند. ۶۴/۸/۸ ... همیشه همینطور است. همیشه کسانی را که می خواهند از هدف ها و آرمان های عالی انسانیشان دور کنند، همیشه هرگاه می خواهند شتابندگان به سوی حکومت عدل اسلامی را متوقف کنند، آنها را به کهنه پرستی، به وابستگی، به ضدیت با آرمان های دموکراسی متهم می کنند و شیخ فضل الله قربانی شد/ ۵۹ ش 🔸اشاره ها: [۱] تاریخ استقرار مشروطیت در ایران...، صص ۱۰۵۶ - ۱۰۵۷ [۲] ک، تاریخ بیداری ایرانیان، از بابی ازلی ماسون، ناظم الاسلام کرمانی بخش دوم و سالشمار علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، عبدالحسین طالعی، سید عبدالحسین علوی، ک، تنهای شکیبا، ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷۲۲ اسفند ماه روز بزرگداشت شهدا گرامی باد 🎥⁉️ آیا می دانید که در اعتقادِ امام خامنه‌ای(حفظه الله)، کدام شخصیت، بزرگ اسلام است؟ (در کلیپ بالا، ملاحظه فرمایید) 🌷شادی روح شهدای اسلام، از صدر اسلام، تاکنون🔰 🌷«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ✳️ @ShahidRabe
🏴 ۲۳ اسفند، سالگرد ارتحال، رهبر نهضت اسلامیِ ملی شدن صنعت نفت، آیت الله مجاهد، سید ابوالقاسم کاشانی رضوان الله تعالی علیه، تسلیت باد 🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 💠 آیت الله کاشانی(ره): راه ما همان راه شیخ بزرگ، فضل الله نوریِ شهید است/ن، نبرد ملت ✍ دیدگاه امام خمینی(ره) درباره مبارزات آیت الله کاشانی(ره)🔰 در نگاه امام راحل، مجاهدت خستگی ناپذیر آیت الله کاشانی(ره) اولا" در تداوم حرکت میرزای شیرازی(ره) و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) به ظهور و بروز درآمد، ثانیا محور اصلی این مجاهدت وقفه ناپذیر، اسلام و قوانین مترقی و زندگی ساز آن بود، ثالثا" از ابتدای این حرکت، مخالفت سرسختانه ایادی داخلی استعمار و شیفتگان غرب و انگلیس و آمریکا به شکل حرکت های مرموز ملی! و در عین حال غربی! آغاز شد و جبهه ملی و سایر احزاب ملی گرا این عناد و مخالفت علیه اسلام و رهبری آیت الله کاشانی و اهداف والای او را ساماندهی کردند. در رویکرد تاریخی امام راحل و آیت الله کاشانی، قیام و مجاهدت پرشور مرجع شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری جایگاه ویژه ای دارد. شیخ از رهبران نهضت مشروطه ایران به شمار می رفت لکن پس از مشاهده نفوذ غرب گرایان وابسته به استعمار انگلیس در نهضت مشروطه و مصادره آن به نفع انگلیس با مشروطه ای که تغییر ماهیت داده و از اسلامی به غربی و انگلیسی تبدل یافته بود مخالفت می ورزد و با شیفتگان غرب مواجه می شود. این جریان اگرچه در مشروطه نام و عنوان خاص و سامان یافته ای نداشت ولی در دوره های بعد تحت عنوان جبهه ملی و حزب ملت ایران و نهضت آزادی و گروه های ملی ـ مذهبی به فعالیت علیه حاکمیت اسلام پرداختند. ادامه مطلب👇 https://hawzah.net/fa/Article/View/94806/ ✍ مروری بر نقش آیت الله کاشانی در واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱👇 https://defapress.ir/fa/news/300287/ 🔰👇👇 ⏪ لینک کوتاه: https://dnws.ir/300287 ✳️ @ShahidRabe‌
🔴 به بهانه سالمرگ ایدئولوگ ماتریالیست(ماده باور) ضد دین و توحید، کارل مارکس/۱۴ مارس ۱۸۸۳ او به‌ همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست را که مشهورترین رسالهٔ تاریخ جنبش سوسیالیستی است منتشر کرده‌است. مارکس نویسندۀ «سرمایه» مهم‌ترین کتاب این جنبش است. مارکس در، ک، نقد عناصر فلسفه حق می‌گوید: «پیش نقد هر نقدی نقد به دین است»! همچنین مارکس، در مصاحبه‌ای می‌گوید که به خدا معتقد نیست/ اسناد بین‌الملل اول، ترجمهٔ مراد فرهاد پور و صالح نجفی 📑 نظریه ی مارکس درباره ی انتظار بشر از دین چیست و چه اشکالاتی بر آن وارد است؟ 🖋نویسنده: دکتر عبدالحسین خسرو پناه👇 https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4632/4637/35041/ ⁉️ آیا می دانید که کدام مرجع تقلید بیش از یک قرن پیش درباره خطر فعالیت فرقه ها و مکاتب نوظهورِ انحرافی، هشدار داد؟🔰 💠 مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف:🔰 ...در این عصر ما فرقه‌هایی پیدا شده‌اند که بالمره منکر ادیان و حقوق و حدود هستند. این فرق مستحدثه را، بر حسب تفاوت اغراض، اسمهای مختلف است: آنارشیست[۱]، نیهیلیست[۲]، ناطورالیست[۳]، بابیست[۴]، سوسیالیست[۵]*، (ماتریالیست[۶]*)، ... و اینها یک نحو چالاکی و تردستی در اثاره [برانگیختن] فتنه و فساد دارند و به واسطه ورزشی که در این کارها کرده‌اند، هر جا که هستند، آنجا را آشفته و پریشان می‌کنند. سالهاست که دو دسته اخیر از اینها، در ایران پیدا شده و مثل شیطان، مشغول وسوسه و راهزنی و فریبندگی عوام اضل من الانعام هستند. یکی فرقه "بابیه" است و دیگر فرقه "طبیعیه". این دو فرقه، لفظاً مختلف است و لبّاً [= در باطن] متفق هستند و مقصد صمیمی آنها نسبت به مملکت ایران، دو امر عظیم است: یکی تغییر مذهب، و دیگری تبدیل حکومت[از صورت و ظاهر اسلامی به صورت و باطن صد در صد ضد اسلامی] / ر. ک: رسائل، اعلامیه‌ها…، محمد ترکمان [۱] اقتدارگریزی، سروری‌ستیزی یا آنارشیسم (به فرانسوی: Anarchisme) در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به‌طور کلی جامعه‌ای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم، همکاری داوطلبانه را درست می‌داند در قالب ایجاد گروه‌های خودمختار! آنارشیست‌ها به‌طور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت می‌دانند.نهایت کار آنارشیسم، هرج و مرج است. [۲] در فلسفه، بی‌معنی‌اِنگاری، به معنای انکار معنی و ارزش برای هستی جهان است. هیچ‌انگاری، نیست‌انگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ)، نام‌های دیگر بی‌معنی‌انگاری است. بی‌معنی‌انگاری، به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته می‌شود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد می‌کند.این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شک‌گرایی رادیکال است. [۳] طبیعت‌گرایی یا ناطورالیسم یا ناتورالیسم (به فرانسوی: Naturalisme) گرایش و جنبش ادبی است که اواخر قرن نوزده تحت تأثیر نظریات داروین که معتقد بود انسان از نسل میمون است! شکل گرفت. این جنبش بر جزئیات روزمرهٔ زندگی تأکید می‌کرد، چرا که رفتار آدمی و سرنوشتش را در چارچوب جبر تحمیل شده از سوی وراثت و محیط به رسمیت می‌شناخت. [۴] بابیت یا آیین بابی (بیانی)، بابیه، بابیست، فرقه ای ضاله که در سال ۱۲۶۰ ق توسط انگلیس، با عاملیت علی‌محمد باب برای ضربه به تشیع جعفری در ایران پدید آمد. باب خود را پیامبری جدید و بشارت دهندهٔ دینی که قرار است پس از او توسط «من یُظهِره‌الله» (آنکه خداوند او را ظاهر خواهد ساخت)، ظاهر شود خواند. دستگیر و اعدام شد، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب به دنبال «من یظهره الله» می‌گشتند. تا اینکه بهاءالله، خود را «من یظهره الله» یا همان موعود خواند. برخی بابیان به او ایمان آورده و بهائی نام گرفته و برخی دیگر مرید یحیی صبح ازل شده، ازلی نامیده شدند [۵]* جامعه‌خواهی، جامعه‌گرایی یا سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme)، اندیشه‌ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می‌کوشد.هدف سوسیالیسم نفی و لغو مالکیت خصوصی است و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع [۶]* مادّه‌گرایی، مادّه‌باوری یا ماتریالیسم (به انگلیسی: Materialism)به دیدگاهی گفته می‌شود که بر این باور است که هر آنچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و همهٔ چیزها از ماده تشکیل شده‌اند و همهٔ پدیده‌ها (از جمله آگاهی) نتیجهٔ برهم‌کنش‌های مادی است. به عبارت دیگر، ماده تنها چیز است و واقعیت عملاً همان کیفیت‌های در حالِ رخ دادنِ ماده و انرژی است.شاخه‌های مهم آن ماده‌باوری مکانیکی و ماده‌باوری دیالکتیکی می‌باشند. ✳️ @ShahidRabe
🏴 به بهانه سالگرد قمری ارتحال مرجع بزرگ شیعه، میرزا سید محمد حسن شیرازی(ره)، زعیم جنبش تحریم تنباکو، شاگرد و وارث سیاستِ شیخ الاعظم مرتضی انصاری(ره) و استادِ اصلی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/۲۴شعبان۱۳۱۲ق ✍ علامه شیخ فضل الله، پس از ۲۰ سال اقامت در عتبات و کسب دانش کلان و جامعیت علمی، در محرم ۱۳۰۳ با کوله باری گران از دانش و تقوا به عنوان جامع علوم معقول و منقول، با نظر استادش میرزا محمد حسن شیرازی (مرجعیت عام وقت) از سامرا به تهران بازگشت، تا به صورت پاره ای از وجود میرزای شیرازی، زعامت دینی و سیاسی مردم را عهده دار گردد. علامه امینی(صاحب الغدیر) می گوید: [شیخ فضل الله] مرجعیت تام پیدا کرد، وقتی به ایران آمد... ارتباط شیخ با استادش، میرزای شیرازی، که از وی همه جا به سیدنا الاستاد، تعبیر می آورد، چنان صمیمی و مستحکم بود، که میرزا در زمان حیات مبارکش، مرجعیت شیخ را تأیید کرد و در پاسخ به این سؤال که آیا اجازه می فرمایید به عنوان ارجاع احتیاطات فتوا به "غیر" به شیخ فضل الله نوری رجوع کنیم(یعنی از شیخ تقلید کنیم)؟ فرموده بود: «میان من و شیخ فضل الله، غیریتی نیست، او خود من و نفس من است» شیخ فضل الله نیز، با اینکه بر اساس لیاقت هایش در جایگاه مرجعیت قرار گرفته بود، ولی با این حال، با تقوایی مثال زدنی، اهتمام بسیاری در حفظ حریم و حرمت مرجعیت میرزا داشت. برای نمونه، در سال های ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ ق ضمن خدمات علمی- فرهنگی و اجتماعی خود در پایتخت، فتاوای میرزای شیرازی را مبنای رساله عملیه خویش قرار داد و در انطباق با فتاوای خود، با اضافات و اصلاحاتی(پاسخ به احتیاطات میرزا، رفع شبهه و اشکال از برخی پاسخ ها) آنرا طبع کرد و در چند رساله، انتشار داد.[۱]* شیخ در آغاز یکی از رساله های خود، چنین مرقوم فرموده👇 «این[تعداد] مسأله که در این اوراق مسطور است، از فتاوای جناب حجت الاسلام سیدناالاستاد میرزای شیرازی(دام ظله) می باشد...مقلدین به آن عمل نمایند، صحیح است ان شاء الله. حرّره الأحقر فضل الله نوری، فی ۲۹ شهر صفر ۱۳۰۶» ✍ در عصر حاضر نیز، رساله عملیه برخی از مراجع تقلید، عیناً یا با اندکی تغییر، همان فتاوای استادان و مراجع مورد قبول ماقبلشان می باشد که توسط افراد غیر، گردآوری شده، ولی رساله عملیه علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، توسط خود ایشان تنظیم و نگارش یافته است. [۱]* رساله عملیه مرجع شهید علامه نوری، مشتمل بر رساله های زیر است🔰 📙۱- رساله ۶۰ مسأله/چاپ سنگی، تهران ۱۳۰۶، به کتابت احمد تفرشی 📘۲- رساله ۲۳۶ مسئله(النافع المسائل یا زبدة المسائل)، ۱۳۰۵چاپ در تهران-۱۳۰۶چاپ در بمبئی، به کتابت عبدالحسین بن مفید شیرازی، موجود در کتابخانه دانشکده الهیات تهران(فهرست نسخ خطی ص ۲۴۳) ✍ در سال ۱۳۱۱ق تحت نظر جامع مرجع شهید، این دو رساله (۶۰ و ۲۳۶ مسأله) با یکدیگر، تجمیع و در چاپخانه مفید عام پریس لاهور، تحت عنوان سؤال و جواب (۲۹۶ مسأله) به چاپ رسید. 📗۳- اجوبة المسائل (رساله عملیه فارسی مرجع شهید)، به کتابت غلامحسین خوانساری در صفر ۱۳۰۸/موجود به شماره ۱۳۷۴۰ در فهرست آستان قدس رضوی، ج۲۳، ص ۶۳) 📕۴- المسألة شیخ مرتضی انصاری(ره)، که میرزای شیرازی آرای خود را به صورت تعلیقه بر آن نوشته و مرجع شهید نیز با تقریظی به آن، صحتش را تأیید و مقلدین خود را به عمل بدان، فراخوانده است. در تقریظ مرجع شهید آمده:🔰 ...باکی نیست برای مقلدین، که عمل نمایند به آنچه در این رساله مذکور است. إِنْ شَاءَ اللَّٰهُ تعالی.حرّره الأحقر فضل الله نوری ⁉️نقش محوری و مدیریتی مرجع شهید در جنبش تنباکو🔰 ✍ علامه نوری(ره)، در دوره اقامت خود در تهران، خدمات پرشماری انجام داد؛ امّا اوج آن در جریان هایی مانند تحریم تنباکو بود که در این باره، نقش های سه گانه ای را عهده دار بود: 💢۱- مجرای ارتباط و اطّلاعات میرزای شیرازی در پایتخت؛ و مشوق و ترغیب کننده ایشان به پشتیبانی مستمر از این جنبش و درخواست کننده صدور فتوای تحریم(که اگر فرد دیگری غیر از او این درخواست را از میرزا می کرد، کار جنبش به سرانجام نمی رسید و این، خود نشان از اطمینان کامل میرزا، به وی داشت) 💢۲- خنثی کردن تبلیغات سویی که ضدّ جنبش راه می افتاد و همراه نمودن دیگر علما با جنبش 💢۳- نفوذ دادن روح دینی در جنبش و ریشه دار کردن هویت مذهبی آن ✍ در واقع، از زمان پیروزی جنبش تنباکو، دشمنان دین و مملکت، عظمت شیخ را شناختند و حرکاتش را زیر ذره بین قرار دادند.از این رو میرزای شیرازی همواره نگران حالش بود و جویای احوالش 🌹شادی روحشان، الفاتحه مع الصلوات 🔸منابع: الذریعة إلی تصانیف الشیعة، آقا بزرگ تهرانی/اَعیانُ الشّیعه، سید محسن امین/شهداء الفضیلة، علامه امینی/ک، مجموعه رسائل...شیخ فضل الله، محمد ترکمان/ ک، تنهای شکیبا، ک، اندیشه سبز زندگی سرخ، علی ابوالحسنی/مهدی انصاری در همایش دیده بان بیدار،... ✳️ @ShahidRabe