eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
294 ویدیو
413 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ادامه آشنایی با مسئول دفتر مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف 🔰👇👇
🔰بخش چهارم🔰 آیت الله هسته‌ای در حدود سال ۱۳۰۰ ش وارد اصفهان شد. در همان سال که سن شریفش متجاوز از ۵۰ سال بود و هنوز ازدواج نکرده بود، با علویه‌ای ازدواج نمود و در منزل خویش مجلس درسی قرار داد، که فضلا و طلاب محترم حاضر می‌شدند و ایشان نیز بر اساس کتاب عروة الوثقی مباحث را عنوان می‌کرد. وی مورد توجه و احترام همه عالمان و مردم اصفهان بود. از این رو، به توصیه و درخواست آنان، به منبر و وعظ پرداخت و از این زمان، اشتغالات منبری ایشان در اجتماعات و مجالس آغاز شد و تا پایان عمر آن بزرگوار ادامه یافت. میرزا علی به علت طلاقت زبان و شیرینی گفتار در اندک زمانی، آوازه نطق‌های آتشین و مؤثر وی به شهرهای اطراف آن رسید. مردم تهران نیز آن بزرگوار را دعوت کردند و این منبرها در اصفهان و تهران تا آخر عمر ادامه داشت. او می‌فرمود: آن گاه که به تهران آمدم و در مدرسه سپهسالار (مدرسه شهید مطهری) دعوت به منبر شدم، جمعیت موج می‌زد و سپس در مسجد امام خمینی بازار و سایر مجالس منبر می‌رفتم و کلیه وعاظ محترم و علمای اعلام، نهایت احترام را نسبت به من روا می‌داشتند. هسته‌ای، آثار خطی فراوانی داشت که بخشی از آن ها به همراه اجازات اجتهاد ایشان، در اثر حوادث زندگی مفقود شد و بخشی را که به امانت بردند، برگشت داده نشد! وی شرحی جامع بر کتاب «عقاید» علامه مجلسی نوشته است که در آن زمان به وسیله مرحوم امین التجار چاپ سنگی شد. او با داشتن مقام والای اجتهاد، منبر و ارشاد و هدایت جامعه را کسر شأن نمی‌دانست. او بیش از ۵۰ سال منبر رفت و بارها می‌فرمود: «منبر وظیفه است، نه شغل». از ایشان سؤال کردند که شما با این سن و سال و موقعیت ممتاز علمی، تا کی باید منبر بروید! فرمود: تا زمانی که حمد و سوره می‌خوانم! او هیچ گاه به فکر مسائل مادی نبود و در تمام مدت تبلیغ و روضه، مطلقاً از پول سخن به میان نمی‌آورد. با این که حافظه قوی داشت؛ مقید بود تمام ریزه‌کاری های منبر را بنویسد. او به غیر از اصفهان و تهران گاهی اوقات در سایر شهرها؛ نیز منبر می‌رفت. همواره به دعوت آیت الله حائری به قم مشرف و در مدرسه فیضیه برای عموم عالمان، بزرگان و طلاب سخن می‌گفت. آیت الله میرزا مهدی هسته‌ای اصفهانی فرزند ایشان می‌گوید: «وقتی که حضرت امام در تهران مستقر شد، به اتفاق جمعی از عالمان از جمله آیت الله استرآبادی، به محضر حضرت امام رسیدیم. ایشان تا مرا دید، فرمود: تو آقا مهدی نیستی! بعد فرمودند: در اوایل ورودمان به قم، مرحوم حاج میرزا علی آقا، به دعوت حاج شیخ (عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه و از دیگر شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ) به مدرسه حاج ملا صادق می‌آمد و برای طلبه‌ها درس اخلاق می‌گفت و من هم در آن شرکت می‌کردم. بیان شیرینی داشت». وی امر به معروف و نهی از منکر را همانند نماز واجب می‌دانست و معتقد بود که ما تا زنده‌ایم باید آن را بجا بیاوریم و این کار برای حفظ جامعه از فساد و حفظ محیط اسلامی ‌ضروری است. حاج آقا مجتهدی تهرانی می‌نویسد: بعضی‌ها بر این باورند که با امر به معروف کار پیش نمی‌رود؛ باید سکوت کرد، ولی حضرت آیت الله میرزا علی هسته‌ای در جواب این گروه و با این تفکر و بی تفاوتی و بی خیالی آنان با همان لهجه اصفهانی خود می‌فرمود: «می‌گویید پیش نِمیرِه. یک غُرّ و غُرّی، یک لُند و لُندی، یک نُچّ و نُچّی بکنید تا بفهمند که شما ناراحت هستید و شاید در آن ها اثر بکند. گاهی اوقات اگر نیاز باشد خودت را بزن تا دیگران بفهمند که اشتباه کرده‌اند. اگر در مجلس، گناهی شد، بلند شو و برو. اخم کن و ناراحت شو. خلاصه کاری بکن که بفهمند تو ناراحت شدی». هسته‌ای معتقد بود اهل علم نباید وقت خویش را تلف کنند؛ بلکه باید برای رسیدن به مقاصد عالی و نیل به قله‌های رفیع کمال، از هر فرصتی استفاده نمایند و خود بدین سخنان پای بند بود و در این زمینه خاطراتی را از برخی بزرگان نقل می‌کرد. فرزند ایشان میرزا مهدی هسته‌ای، می‌گوید: «مرحوم پدرم با آیت الله حاج عبدالکریم حائری هردو از شاگردان شیخ شهید بودند و هم بحث، پدرم می‌فرمود؛ در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در منزل آن مرحوم(حاج شیخ عبدالکریم) مباحثه می‌کردیم. مقداری از شب گذشته بود که عرض کردم حرم و زیارت مشرف نمی‌شوید؛ مردم همه شب در حرم مطهر مشغول ضجه و ناله و گریه و زاری‌اند. فرمود: حاج میرزا علی! بهترین عبادت در شب‌های قدر، مذاکره علم است که ما مشغولیم. 🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰 آیت الله هسته‌ای با مسائل زمان خویش شجاعانه برخورد می‌کرد. در سال‌های ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۸ ش که به فرمان رضاخان، کشف حجاب زنان و مسئله اتحاد شکل مردان، در مجلس شورای آن زمان تصویب و اجرا گردید، ایشان را برای منبر به دماوند دعوت کردند. مجلس مملو از جمعیت بود و چادر و حاجبی بین مردان و زنان وجود نداشت. ایشان دستور می‌دهد که بین زنان و مردان پرده‌ای قرار دهند تا مردان، زنان را نبینند. این موضوع به تهران و رضاشاه گزارش شد. او فرمان می‌دهد که واعظ را بیاورند. تابستان بود ایشان را از دماوند آوردند. زمانی که شاه در کاخ مرمر وی را دید، او را شناخت و می‌دانست که او از یاران نزدیک مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری بوده است.(در آن دوران رضاخان از قزاق‌ها بود) رضاخان می‌گوید: میرزا علی! هنوز به شلنگ و تخته می‌زنی. شنیدم در دماوند، دستور داده ای که بین زن و مرد چادر و پرده باشد. نمی‌خواهی به عراق بروی. آیت الله میرزا علی هسته‌ای با حاضر جوابی می‌گوید: «خیلی آرزومندم». آن گاه او به رئیس نظمیه وقت، دستور صدور گذرنامه‌ای را داد و با خانواده همگی به عراق رهسپار شدند. آیت الله هسته‌ای معتقد بود، طلبه و روحانی باید از افراط و تفریط در کلیه امور به دور باشد و تقدس آنان باید به اندازه‌ای باشد که لطمه‌ای به خودش و اطرافیان نزند. ایشان خصوصاً در درس اخلاق هشدار می‌داد که طلاب باید رگ مقدسی داشته باشند؛ یعنی علاوه بر درس، هم باید اهل نوافل، مستحبات، تعقیبات و تلاوت قرآن باشند و هم مزاح و شوخی کنند؛ ولی همه این امور باید به اندازه و اعتدال باشد. آن وقت این جمله را به طلاب می‌فرمود: «آقایان محترم! همان طوری که بادبادک بدون دنباله بالا نمی‌رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی‌رود.» و از عواقب افراط در تقدس، کسانی بودند که نه تنها از طلبگی بیرون رفتند، بلکه عاقبت به خیر هم نشدند. ایشان واعظی شیرین بیان و گوینده ای طلیق اللسان و حاضر جواب بود؛ ضمن آن که واجد مقام اجتهاد و فقاهت نیز بود و در منبر او (در عصر آیت الله العظمی ‌حائری یزدی) در قم، مراجع و علما هم شرکت می‌کردند. او با مهارت، در منبرها از تمثیل و حکایت استفاده می‌کرد؛ به طوری که عموم شنوندگان را به شدت تحت تأثیر قرار می‌داد. آیت الله نظری منفرد می‌گوید: من ایشان را ندیده بودم؛ ولی بارها از بزرگانی شنیدم که ایشان لیاقت مرجعیت را داشت. وی منبر رفتن را عار نمی‌دانست و دینداری خیلی از مردم مسلمان به خاطر وجود چنین فقیهان بزرگواری بود که با فروتنی برای عموم مردم منبر می‌رفتند و به هدایت و ارشاد و تهذیب نفوس می‌پرداختند. من از زبان بزرگانی که او را دیده بودند شنیدم که او مهارت فوق العاده‌ای در خنداندن و گریاندن مردم در آنِ واحد داشت؛ مثلاً مسئله‌ای را می‌گفت که باعث خندیدن حضار می‌گردید، آن وقت هنوز لبخند آنان خاتمه نیافته، مطلبی را می‌فرمود که حضار شروع به گریه می‌کردند. هسته‌ای، همواره خود را خادم و روضه خوان خاندان اهل بیت علیهم السلام می‌دانست. او در آخرین سفری که در حقیقت باید آن را تبعید رضاخان نامید، بعد از سفر به نجف، از طریق دریای سرخ عازم مکه بود که به مدت دوازده روز با زن و فرزندانش، گرفتار طوفان دریا می‌شود، وی در حالی که وحشت، ساکنان کشتی را فراگرفته بود، بر خلاف همه، آرام بود و می‌فرمود: «اهل بیت علیهم السلام نوکرشان را فراموش نمی‌کنند».او مدال ایمان را، ولایت می‌دانست و می‌فرمود: «اسلام بدون امام علی علیه السلام، هیچ قیمت و ارزش ندارد؛ ارزش دین به ولایت خاندان پیامبر است.» او می‌فرمود: «من به برکت خاندان پیامبر همه چیز دارم؛ نه حسرتی دارم و نه کمبودی». آن وقت، نتیجه می‌گرفت که حسادت افراد، ریشه در حسرت و کمبودها دارد؛ چون حسرت هاست که حسد می‌آورد. حسد در جایی است که شخص خودش را کم ارزش می‌داند؛ کسی که سرمایه ولایت را داشته باشد، ثروتمند است. با این وجود، حسرت و حسد به همنوع معنا ندارد. آن بزرگوار مقید بود نافله شب را بخواند. فرزند وی می‌گوید: «مرحوم والد، گاه دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ، در قنوت نماز وتر می‌خواند و هیچ گاه نماز شب را ترک نکرد». وفات آیت الله میرزا علی هسته‌ای در سال ۱۳۴۷ ش در ۹۷ سالگی و در اصفهان رحلت کرد و روحش در جوار رحمت الهی آرام گرفت. پیکر پاک ایشان پس از تشییع باشکوهی در اصفهان، به قم انتقال یافت و بعد از اقامه نماز توسط آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی در شمال قبرستان شیخان دفن شد. پس از ارتحال، مجالس فراوانی در اصفهان، تهران، قم و نجف اشرف از سوی عالمان و گروه‌های مختلف مردم برای وی برگزار شد. 🔸محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۷، صفحه ۱۲-۲۶. 🔰ادامه در بخش ششم🔰
🔰بخش ششم🔰 🔸توضیحات، منابع: هستان، دهی است از دهستانِ «جِی» در حومه اصفهان که آب آن از زاینده‌رود و چاه تأمین می‌شود و محصول عمده‌اش غله، پنبه و میوه و تعداد سکنه آن ۱۴۸ نفر است (لغت نامه علی اکبر دخو اشتهار به دهخدا، ص ۲۰۷۵۷)./دانشنامه اسلامی/ویکی اهل البیت/تذکرة القبور، یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۳۰۴، چاپ دوم ثقفی اصفهان، رجال اصفهان، ملا عبدالکریم جزی، ص ۱۰۳./میر محمدصالح خاتون آبادی (۱۱۱۶ ق) عالم فاضل و جلیل القدر، داماد و شاگرد ملا محمدتقی مجلسی و علامه محمدباقر مجلسی، شیخ الاسلام و امام جمعه اصفهان و صاحب تألیفات گوناگون. ر.ک: تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۳۸۶./مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج میرزا مهدی شیخ زین‌الدین، معروف به هسته‌ای اصفهانی./گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۴۲۶؛ آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، ص ۳۱۸؛ تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۲۹۵./ یکی از سخنرانی‌های ایشان، تحت عنوان «بررسی و کاوش دینی» در مجموعه گفتار وعاظ از محمدمهدی تاج لنگرودی (وعظ)، ج ۳، ص ۳۳۹ به چاپ رسیده است./دست نوشته‌های آیت الله میرزا مهدی هسته‌ای اصفهانی./گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۴۲۷./آداب الطلاب، شاکر برخوردار فرید، چاپ اول، بهمن ۱۳۷۹، ص ۲۷۴./ آداب الطلاب، ص ۱۸۹-۱۸۶./گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۴۲۶. ✳️ @ShahidRabe
📑 🔰 ✍ به بهانه ایام قمری انتشار مطالب توهین آمیز نسبت به ساحت مقدس مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در نشریه دین ستیز صوراسرافیل(ارگان سوسیالیست ها در عصر مشروطه)/ ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۵ ق ✍ بررسی ماهیت جهانگیر شیرازی(مدیر هفته نامه صوراسرافیل، سوسیالیست و عضو انجمن های مخفی فراماسونی) و علی اکبر دخو(معروف به ، سردبیر هفته نامه صوراسرافیل، اشتهار به وابستگی به فرقه های بابی ازلی)، که قلم مسموم وی و توهین های وقاحت آمیزش نسبت به دین و اعتقادات مذهبی، باعث شد در مقطعی از ترس خشم مردم، از کشور فرار کند! ⁉️به راستی رژیم دیکتاتوری و وابسته پهلوی، با چه انگیزه ای و برای رسیدن به چه هدفی، مأموریت نوشتن لغت نامه ایران را به هجو نویس دین ستیز، علی اکبر دخو(دهخدا) سپرد!!!؟ در میان سطور حجیم این لغت نامه چه مطالبی گنجانده شد، که نباید می شد!؟ و چه مطالبی باید گنجانده می شد، که نشد!؟... ✍ آشنایی با ماهیت دهخدا در چهار پرده، بعلاوه بررسی هفته نامه دین ستیز صور اسرافیل 👈 کامل مطلب در ۱۰ بخش 🔰👇👇 https://eitaa.com/shahidrabe/6305
✍ هر سه‌شنبه، بارگذاری سلسله وارِ کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی 🔰قسمت‌ ۴۰👇👇
🔴 ادامه سیدحسن تقی‌زاده ⏪ قسمت‌ ۴۰/ تقی‌زاده در فرنگ! 📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی ✳️ @ShahidRabe