✍ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، از منظر تاریخ پژوهان معاصر
✅ بخش هایی از سخنان آقای قاسم تبریزی، مدرس تاریخ و پژوهشگر عرصه جریان شناسی در گفت وگوی اختصاصی با خبرگزاری رسا:🔰
🔹تاریخ معاصر تحت تأثیر جریانات ضد اسلام نوشته شده است.
🔹اهتمام حاج سیاح[ماسون] در خاطراتش، تخریب مشروطه و شیخ فضل الله، مخالفت با علما و تقویت جریانات فراماسونری و ضد اسلامی بوده است.
🔹ابراهیم زنجانی [رئیس دادگاه فرمایشی و صادر کنند حکم اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره] نمونهای دیگر از روحانیون منحرف در مشروطه است. خدا رحمت کند آیتالله سید عزالدین زنجانی را، مرد بسیار باصفایی بود. ما خدمتشان بودیم که صحبت از ابراهیم زنجانی شد. او اصلا قیافه ابراهیم را مثل یهودیها میدانست، نه اینکه یهودی باشد. ابراهیم در نجف درس خواند و از شاگردان آخوند خراسانی بود. یکی از کسانی بود که اطلاعات نادرستی از ایران به نجف میداد. او جزء تشکیلات فراماسونری شد. اسمش هم در همین لژ بیداری هست. چهار جلد خاطرات دارد که چاپ نشده است. یک جلدش را میرزاصالح چاپ کرد؛ انتشارات کویر هم چاپ کرده بود. آنجا از آثار آخوندزاده، طالباف و ملکمخان خیلی تعریف و تمجید میکند. او در حقیقت ضد روحانیت و از نظر فکری نیز عجیب شیفته غرب بود. بیشتر رمان میخواند. حالا یک وقت من هم رمان میخوانم، اما با نگاه نقادی؛ ولی او با نگاه تمجید و تجلیل و تکریم میخواند. تا 1318 زنده بود. نقش منفی او را نباید فراموش کرد.
🔹شیخ فضلالله با فهم عمیق، به مشروطه قید «مشروعه» اضافه میکند
🔹به نام مردم علیه شیخ فضلالله و برخی افرادی که منتقد بودند حجم زیادی تلگراف به نجف میزنند. تلگراف نجف، خیلیهایش به اینجا نمیرسید. شیخ احساس میکند اینها که میگویند ما مشروطه میخواهیم [قصد توطئه دارند بنابراین تأکید میکند] قید اضافه کنید. قید مشروعه همان قید اسلامی است.
🔹لفظ «مشروطه» را هر کس یک جوری تفسیر میکند؛ مثل کلمه «جمهوری» است؛ میشود پنجاه پسوند برای آن آورد: جمهوری دموکراتیک، جمهوری ملی، جمهوری مارکسیستی، جمهوری سوسیالیستی؛ ولی امام (ره) میگویند «جمهوری اسلامی» و محکم میایستند که نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نمیخواهیم. در اینجا نیز قیدی که شیخ فضلالله(ره) زد، قید بسیار مهمی بود.[مشروطه فقط مشروعه، یعنی اسلامی باید باشد] گفت چرا کتاب قانون ما باید از سفارت بلژیک و فرانسه و انگلیس بیاید؟ ما قرآن داریم و خودمان قانون تدوین میکنیم. بعد آن را در راستای مخالف قانون مطرح کردند.
🔹بسیاری از علما و روحانیون طرفدار شیخ فضلالله بودند
🔹نکته خیلی مهم این است که در سراسر مملکت دهها مجتهد، چندین مرجع و هزاران روحانی داریم که از مدافعان شیخ بودند، ولی در تاریخ اسم آنها را نمیآورند. در تحصن حرم عبدالعظیم حسنی، هشت مجتهد مسلم، یک مرجع تقلید [شیخ فضل الله]، حدود هفتادوچند نفر امام جماعت[که اکثرشان مجتهد بودند]، سیصد طلبه و در مجموع هزار نفر شرکت میکنند. ولی در تاریخ فقط یک شیخ فضل الله نوری مطرح میشود! و مدافعین ایشان را در استانها و شهرها، تهدید و منزوی میکنند.
🔸برگرفته از گفتوگو ها| بررسی ۳ جریان روحانیت در دوران مشروطه، از طالب اوف تا علامه شیخ فضل الله(ره)، نگاهی به پنج جریان تاریخ پژوه در ایران معاصر کد مطالب رسا(624066-573503)
✳️ @ShahidRabe
#خبر
✅ کار پسندیده و بصیرت افزای متولیان فرهنگی حرم مطهر حضرت معصومه، سلام الله علیها
✍ محفل گفتمان تاریخ و استکبار ستیزی در ایام نوروز ۱۴۰۰ با رعایت دستورالعملهای بهداشتی هر روز در مقبره سمبل مبارزه با استکبار، مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) در حرم مطهر بانوی کرامت برپا شد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، با فرا رسیدن نوروز ۱۴۰۰ واحد خدمات فرهنگی آستان مقدس بانوی کرامت با برنامههای متنوع در مقابر حرم واقع در صحن امام رضا علیهالسلام به صورت ویژه از زائران و مجاوران حرم میزبانی میکرد.
این برنامههای فرهنگی با رعایت دستورالعملهای بهداشتی و بهرهمندی از ظرفیت مبلغان و کارشناسان دینی دنبال شد و میشود، معرفی مقابر حرم مطهر و شخصیتهای مدفون در آستان مقدس از اهداف اصلی برگزاری این برنامهها بوده است. از آن جمله محفل گفتمان انقلاب بهعنوان یکی از خدمات فرهنگی آستان مقدس در ایام نوروز، با هدف دیدن و شنیدن آنچه که فتنهگران آخرالزمان نمیخواهند دیده و شنیده شود، هر روز طی ساعات ۹ الی ۱۴ و ۱۷ الی ۲۱ در مزار مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری، اعی الله مقامه واقع در ضلع شمالی صحن امام رضا علیهالسلام حرم مطهر برپا شد. در این محفل پیرامون اسلام، انقلاب، مقاومت، ولایت فقیه، امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف، منتظران و استکبارستیزی گفتوگویی صمیمانه انجام میشد.
✳️ @ShahidRabe
#گفتگو
💢موضوع: جریان شناسی مشروطه
✍ اشاره:
جریان مشروطیت در ابتدا جریانی انقلابی و تحول خواه بود که به تدریج و به واسطه نفوذ انجمنهای مخفی عمدتا" ماسونی در جریانهای روحانیت بی بصیرت و تغییر دیدگاه و ایجاد غبار فتنه و ابهام در نظرات علمای سرشناس و اثرگذار، این جریان ملی و مذهبی به جای تغییر در حکومت، خود دستخوش تغییر و تحول منفی شد.
تحلیل و بررسی این جریان تاریخی عظیم که در پی آن اتفاقاتی با پهنه و تأثیر فراوان همچون شهادت مرجع بصیر، علامه شیخ فضلالله نوری(ره) و از بین رفتن تأثیر جریان مشروطیت حاصل شد، به منظور عدم تکرار نفوذ بیگانگان در جریانهای انقلابی امروز، امری ضروری و مهم خواهد بود.
به همین منظور خبرنگار خبرگزاری رسا، در گفتوگوی اختصاصی خود با آقای قاسم تبریزی، مدرس تاریخ و پژوهشگر عرصه جریانشناسی، نهضت مشروطه، جریانهای روحانیت و انجمنهای مخفی در این دوران را بررسی کرده است که تقدیم می گردد.🔰
نهضت مشروطه، چهارمین نهضتی است که در ایران توسط مرجعیت و روحانیت پدید آمد. باید یک نگاهی به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ آن دوران بکنیم:
یک، ناصرالدینشاه به قتل رسیده و مظفرالدینشاه آن قدرت ناصرالدینشاه را ندارد. در واقع ستمگری و ظلم و ستمی که ناصرالدینشاه داشت را ندارد. او مریضحال بود و سن بالایی هم داشت.
دوم، انتشار مطبوعات و نشریات؛ در مصر، هندوستان و اسلامبول نشریاتی با مباحثِ مختلف منتشر میشود.
جریاناتی هم به دنبال اهداف خودشان هستند. در اینجا جریانِ فرماسونری دیگر به صورت تشکیلات درآمده است. در همه این مدت جریان فرماسونری فعال بود، ولی به صورت مخفی فعالیت میکرد.
پیام مرحوم ملاعلی کنی باعث شد فراموشخانه به صورت علنی شکست بخورد و ملکمخان مجبور شد از ایران برود، ولی عباسقلیخان قزوینی مخفیانه آن را پیگیری کرد. در دوره مشروطیت «جامعه آدمیت» سیصد عضو داشت.
انجمنهای مخفی هم با دیدگاههای سوسیال دموکراتیک، غربگرایی، بابیگری، ازلیگری، بهاییگری فعالیت میکردند. مدارسِ خارجی هم به عنوان ابزار استعمار فعالیت میکردند. جواسیسی هم داشتیم امثال مانکجی، اردشیر جی و ادوارد بُران که در ایران فعالیتهای علنی یا پنهانی داشتند. اینها جریانات معارض با اسلام و دیناند.
🔸سه جریان روحانیت در دوران مشروطه
در این مرحله شاهد سه جریان در روحانیت هستیم:
1⃣ جریان محمدکاظم خراسانی است. همچنین شخصیتهایی چون عبدالله دیوشلی معروف به مازندرانی، حسین خلیل تهرانی، بهخصوص محمدحسین غروی نائینی، صاحب تنبیه الامه، سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی. این یک جریان است.
2⃣ جریان روحانیت سنتی؛ این جریان کاری به سیاست و به این مسائل ندارند.
3⃣ جریانِ مرجعیت و روحانیت مثل شیخ فضل الله نوری، سید محمدکاظم یزدی، میرزا حسن مجتهد تبریزی و ....
این سه جریان در جامعه وجود دارد و جریانِ اول و سوم در عرصه سیاست فعال است.
در این موقعیت جامعه از مظالم و ستم حکومت به تنگ آمده است و به دنبال آزادیها و تحلیل استبداد یا مبارزه با آن است. اما هر کدام از جریانات با نگاه خودشان وارد مبارزه میشوند: فرماسونری، بهائیت، انجمنهای مخفی و مدارس، یک جریان استعماری و متحد هستند که هم نیرو و برنامه دارند و هم در درون حکومت نفوذ و حضور دارند.
جریان اول و سوم روحانیت نیز شخصیتهای برجستهای دارد که عمدتا منفرد کار میکنند و در زمان شروع نهضت هر کدام یک شخصیت مستقل، پایگاه و جایگاه و موقعیتی در جامعه دارند.
🔸استبداد
حکومت ماهیتا استبدادی است و شاه به هیچ چیز ملتزم نیست؛ نه قانون، نه مردم و نه دین. دولتمردان، ظالم، ستمگر، فاسد، فاجر و... هستند. ناصرالدینشاه به مازندران سفر میکند. عدهای از علمای مازندران به استقبال شاه میآیند. شاه میگوید از ما چیزی بخواهید تا ما به شما بدهیم.
پیرمردی گفت اگر اعلیحضرت فقط یک حاکم فاسد ظالم ستمگر آدمکشِ قصیالقلب بفرستد، ما را کفایت میکند! شاه منظورش را از این سخن پرسید. پیرمرد گفت کسانی که میفرستی همه اینگونهاند.
هر کسی از اینجا میگذرد از ما درخواستهایی دارد؛ یکی علوفه میخواهد، یکی اسب، دیگری قاطر، یکی برنج میخواهد و.... ما گرفتار تعداد زیادی حکام ظالم، ستمگر، قاتل، فاسق و فاجر هستیم. یک نفر از اینها را بفرستید برای ما کفایت میکند!
🔸استعمار
نفوذ استعمار در درون حاکمیت هم شکل گرفت. اگر شاه خائن و وابسته نیست، ولی دولهها و سلطنهها عمدتا یا به سفارت روس وابستهاند یا به سفارت انگلیس، کمی هم به فرانسه. البته انگلیسها و روسها خیلی به فرانسه میدان ندادند. آنها مشغول وابسته کردن مملکت هستند و اهداف استعمار را دنبال میکنند. در شهر و روستا نسبت به ...
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
رعیت ظلم و ستم میکردند. واقعا جنایات و خیانتهای خوانین در این مملکت غیرقابل توصیف است.
یکی دو مورد نیست. سراسری بود؛ چون بین خوانین و استبداد و عوامل آن پیوند بود. برخی از اینها هم مثل فرمانفرما، خاندانِ قوامالملک شیراز، خاندان شوکتالملکِ شرق تهران با استعمار مرتبط بودند. چون انگلیسها به قول خودشان تمامِ تخم مرغهاشان را در یک سبد نمیگذاشتند که یکجا بشکند؛ بلکه از انواع و اقسام امکانات استفاده میکردند.
🔸جریان سوسیال دموکرات
موضوع بعدی جریان سیوسیال دموکراتها یا به تعبیر آن روز قفقازیهاست. آنها به ظاهر با امپریالیسم و فئودالیسم مبارزه میکردند. آنها در اعتقادات تشکیک و عدهای را جذب خودشان میکردند. از نظر سیاسی، مبارزه مسلحانه داشتند و بمبگذاری و ترور میکردند. از نظر اجتماعی و اخلاقی هم پایبند به هیچ چیز نبودند. مسألة قفقازیها کم مسألهای نبود. بیشتر هم تحت مدیریت حیدرخانِ عمو اوغلی بود. او نبوغ و استعداد و مدیریت قویای داشت.
مهندس برق بود که مظفرالدینشاه او را از بادکوبه به ایران آورد. در اینجا تشکیلات مراکز غیبی [راه انداخت] که بعد به مراکز سوسیال دموکرات ختم شد. اینکه آنها چطور با تقیزاده در حزب دموکرات پیوند خوردند، ابهامهایی وجود دارد که باید بعدها به آن پرداخت. به هر صورت جریان سوسیال دموکرات فعال بود.
🔸جریان بابیها و بهاییها نیز فعال بودند. شخصیتهای عباوعمامهدار، ولی بابیِ ازلی نیز بودند؛ مثل یحیی دولتآبادی، [محمد ناظم الاسلام کرمانی]، مَلک المتکلمین و سید جمال واعظ اصفهانی. ما این تیپ افراد هم داشتیم که به عنوان روحانی فعالیت میکردند، ولی ضد دین بودند. البته ملک المتکلمین مستقیما با [سر جاسوس انگلیس]، اردشیر جی و جریان انگلیسی مرتبط بود.
🔸انجمنهای مخفی
اینجا انجمنهای مخفی داریم که تا پانصد انجمن میشمارند، ولی بعید است این مقدار باشد؛ بعضیها صرفا اسم بوده و با اسامی مختلف فعالیت میکردن. طالباوف از روشنفکران غربگرا بود و در تفلیس زندگی میکرد. در ذهنِ روشنفکران، [طالباوف] رهبرِ سیاسی فکری بود.
[بابی ازلی علی اکبر دخو همان] دهخدا برای طالباوف به عنوان یک رهبر، نامهای مینویسد. نامه جالبی است که تفکر دهخدا را میرساند. دهخدا مینویسد که ما در اینجا داریم انقلاب میکنیم و پانصد حزب و گروه در ایران اعلام موجودیت کردهاند.
شما بیا اینجا مدیریت کن و رهبری و پیشوایی را به عهده بگیر. طالباوف هم جواب جالبی میدهد؛ میگوید کدام جانور در ایران یکشبه، پانصد حزب و انجمن زاییده؟! جوان! مگر میشود در یک دوره این همه انجمن و نهاد به وجود آمده باشد. انجمن شرایط دارد. طالباوف میخواهد یکخرده درس تاریخی بدهد.
به هر صورت این انجمنها عمدتا یا وابسته به فراماسونری بودند یا وابسته به غرب. بابیها و ازلیها نیز در برخی از آن انجمنها مشارکت فعال داشتند.[محمد ناظم الاسلام کرمانی از تحریفگران تاریخ مشروطه، از بانیان تعدادی از این انجمن ها بود]. از مدارس خارجی که بگذریم، سفارتخانهها و کنسولگریها فعالیت داشتند. آنها را نیز باید جزء جریانات استعماری حساب کنیم.
🔸استعمار، جامعه را به انحطاط و ابتذال میکشاند
این وضعیت مردم بیپناه است. در متن جامعه، فقر مالی، فقر فرهنگی، فقر بهداشتی، عدم درک سیاسی [موج میزند]؛ یعنی وقتی استعمار میآید، به تدریج جامعه را به انحطاط و ابتذال و عقبماندگی میکشاند. قحطی، مشکلات مالی، انواع و اقسام بیماریها در مجموع وضعیت فضاحتباری بود.
در این موقعیت طبیعی است که عدهای روشنفکر یا روحانی به دنبال تغییر و تحول باشند. چون همه اینها را، از ظلم و ستم میبینند. فکر کنم برای فهم استبداد رساله طبایع الاستبداد کواکبی، کتاب خیلی قویای است.
هم آقای مطهری درباره این کتاب نظر میداد و هم آقا سید محمود طالقانی. [ کواکبی میگوید] استبداد همانگونه که جامعه را به تحجر، عقبماندگی، کمفهمی و کجفهمی میکشاند، با همان ماهیت استبدادی به دنبال راهحل است. آنجا میگوید اگر بخواهیم علم را گسترش بدهیم، با زور و استبداد میخواهیم مردم را عالم کنیم.
اگر میخواهیم اخلاق گسترش بدهیم، با استبداد میخواهیم اخلاق را [نهادینه کنیم]. رساله طبایع الاستبداد، نشانگر اوضاع آن زمان است. [کواکبی] از خاندان و سادات اردبیل است. اجدادش به شامات رفتند. ولی او زبان فارسی را خوب میداند و با فرهنگ ایران هم آشناست. این مسئله استبداد و این فقر و مشکلاتی بود که ما در جامعه داشتیم.
یعنی همه آن مشکلات را در استبداد میدیدند و به دنبال نسخه رهایی میگشتند که ناگهان مشروطه مطرح شد؟
بله؛ در ابتدا مطرح بود که ما باید یک جایی داشته باشیم که قوانین را تدوین کنند و اسم آن عدالتخانه باشد. بعضیها میگویند کلمه مشروطه...
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
از خارج آمد. البته بستگی دارد. مثل کلمه آزادی است. بعضی کلمات، عمومی است؛ مهم این است که چه کسی بخواهد آن را تعریف، تبیین یا تدوین کند.
آزادی، برادری، برابری، مساوات، قسط، مشروطه و عدالتخانه اصل مطالبات بود که حکام تهران مثل عینالدوله ظلم و ستم نکنند و یک جایی باشد که جلوی اینها را بگیرد. لذا با این حرکت[عدالتخانه] شروع و بعد تبدیل شد به مشروطه.
🔸تفسیر متفاوت «مشروطه» از زبان گروهها و جریانهای مختلف
برخی میگویند سفیر انگلیس مشروطه را مطرح کرد، بعضیها میگویند در آن تجمع [تحصن ذلت بار در سفارت انگلیس] گفته شده است. مهم این است که چه کسی، چه کسانی و چه جریانی «مشروطه» را مطرح میکنند!
🔸مروری بر رساله انصافیه از ملا حبیب الله کاشی
رساله است که ملا حبیب الله کاشی آن را نوشته است. ایشان آن موقع یک روحانی و مدرس 40 ساله بود. او برادرزاده و داماد ملامحمد کاشانی است که از مراجع و علما و مدرسین بزرگ حوزه علمیه اصفهان میباشد.
ملامحمد کاشانی یک تقریظی هم بر این رساله نوشته است. ایشان در این رساله، مشروطه را بر اساس قرآن و نهج البلاغه تعریف میکند. بیشتر هم نهجالبلاغه را متن قرار میدهد. ایشان این رساله را در سال 1328 ق، یعنی دوسالونیم بعد از انقلابِ مشروطه چاپ کرده است.
معلوم میشود رساله را یک سال بعد از مشروطه نوشته است. دوازده مطالبه جامعه را از مشروطه مطرح میکند. او نامه حضرت امیر به مالک اشتر را میآورد و قانون را بر اساس قرآن و اسلام تبیین میکند.
اول حاکمیت قانون را مطرح میکند. بعد بحث تعدیل ظلم و تأسیس عدالتخانه برای رسیدگی به خواستههای مردم، تا بین شاه و عامی تفاوتی نباشد. آزادی در حیطه اسلام و قرآن باشد تا جامعه بتواند به رشد و تعالی برسد. همچنین آزادی مطبوعات و آزادی انجمنها را در چارچوب قرآن و دین میبرد.
او حدود ده آسیب را برای مشروطه بیان میکند که باعث شد مشروطه به اهدافش نرسد. یعنی یک سال و نیم بعد از انقلاب مشروطه احساس میکند مشروطه به انحراف رفته و مطبوعات به دست جهال افتاده است؛ تا جایی که به جای تربیت و ایجاد اتحاد در مردم، موجب اختلاف و رویارویی جامعه شدهاند. [يعنى همان آفَت ها و آسيب هايى كه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بارها تذكر داده و نتایج آنرا پیش بینی کرده بود:
ایها الناس
بانیان مشروطه از لامذهبین هستند و قصد فریب مردم و انحراف نهضت را دارند...مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس درآید، آخر و عاقبتش معلوم است]
كاشانى، آسیب ها را اینگونه باز گو می کند
- عدم تقیدِ دولتمردان به قانون؛ میگوید قانونی که نوشته شد دولتمردان عمل نکردند.
- تزاحم مشاغل، دولتمردان هر کدامش چند شغل داشتند و به هیچ کدام نرسیدند.
- انتقاد از پارتیبازی و توصیههایی که در حکومت صورت میگرفت.
- مشکلات علمی و اقتصادی جامعه را مطرح میکند که ما مصرفمان بیش از تولیدمان است. میگوید تمامِ طلاها و نقره و دفینههایمان را به خارجی دادیم، در مقابل از آنها جنس بنجول گرفتیم...
در رابطه با رجال مشروطه، باید رسائلی را که علمای ما نوشتند دید. مجموعه رسائل مشروطه، از دکتر غلامحسین زرگرنژاد است. مقدمه و حواشی این کتاب گویاتر است.
🔸با توجه به شرایط اجتماعی آن دوران که بیان کردید، یکی از آنها عدم درک سیاسیِ مردم بود. با توجه به چنین شرایطی چگونه مردم و روشنفکران به این نتیجه میرسند که مشروطه را مطرح کنند؟
یک تعبیری در سیاسیون است که نمیشود آن را همه جا تعمیم داد. گاهی در زندگی فردی افراد نیز هست؛ میدانند چه نمیخواهند، ولی نمیدانند چه میخواهند؛ نه فقط عامه مردم، حتی خیلی از روشنفکران هم نمیدانستند چه میخواهند. گاهی مردم چنان از ظلم و ستم و تباهی به تنگ میآیند [که فقط به دنبال راهی هستند که از این مخصمه فرار کنند] اما نمیدانند بعد از آن چه میشود؛ اگرچه برخی گفتند ظلم و ستم قبل از مشروطه، کمتر از بعد مشروطه بود.
جریان شیخ فضل الله نوری و آسید محمد کاظم یزدی، مشکلات را میدانستند و میفهمیدند که چه میخواهند؛ ولی برخی درک صحیحی نداشتند و با همان جو جلو میآمدند. وقتی واعظ بالای منبر علیه اینها حرف میزند یا در حرم حضرت معصومه(س) تحصن میکنند یا به عنوان اعتراض مهاجرت میکنند، جامعه حس میکند که اصلا فقها و علما امنیت ندارند.
یعنی این قسمت را میبینند، اما اینکه چه میخواهند [را نمیدانند] و گرگهایی که لباس میش به تن دارند را نمیتوانند تشیخص بدهند؛ حتی گاهی خوبهایمان نتوانستند تشخیص بدهند. ما بعد از صدواندی سال...
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
داریم تحلیل میکنیم؛ وگرنه چه بسا اگر ما هم بودیم همان بودیم.
طلبه جوانِ سیواندی ساله بود به نام سلطانالعلمای خراسانی. او همان حرفهای شیخ فضل الله نوری را میزند، اما کاملا در موضع تقیزاده حرکت میکند! آخر هم کشته میشود. وقتی میخواست از مشهد بیاید تهران، پدرش اجازه نمیداد و میگفت اوضاع ناجور است. آدم مؤمن، متدین و مقیدی است که به تهران میآید. او روزنامه دارد. نوشتههایش را که میخوانید، کاملا عادی است که یک روحانی اینگونه بنویسد؛ اما در جایگاهی میایستد که تقیزاده و جریان فراماسونری هستند. خودش هم متوجه نیست. واقعا هم متوجه نیست. از روی عمد نیست.
🔸غبار فتنه، مانند تیراندازی در تاریکی است
خیلی جاها فرد متوجه قضیه نیست. وقتی که فتنه میآید انسانها جلوی چشمشان را نمیبینند؛ فضا غبارآلود میشود و دودی جلوی چشمها را میگیرد و فرد جلوی پایش را نمیبیند و افراد را گم میکند. مثل اینکه در شب تیراندازی میکند نمیداند به چه کسی تیراندازی میکند. طبیعت فتنه همینطور است.
در جنگ روانی همین است. حجم جنگ روانی بهقدری وسیع و گسترده است که افراد متوجه نمیشوند. اوایل انقلاب علیه آیت الله شهید سیدمحمد بهشتی جوی درست کردند که بعضی آدمهای خوب قضیه را نمیفهمیدند. میگفتند بهشتی آدم خوبی است، ولی کمی قدرتطلب است، آدم خوبی است، ولی یکخرده به انحراف کشیده شده است، آدم خوبی است، ولی یکخرده تکبر دارد.
چون آدمهای صادقی بودند بعد از شهادت بهشتی، از مواضعشان برگشتند. ولی کسانی که آگاهانه آن تهمتها را میزدند، میدانستند چه کار دارند میکنند و میفهمیدند بهشتی کیست؟
🔸طرفداران مشروطه با تشکیلات منسجم مجلس را به دست گرفتند
به هر حال در چنین اوضاع و احوالی وقتی مشروطه را مطرح میکنند آخوند خراسانی در صف اول حامیان است! سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی،
که منفرد عمل میکردند؛ اما جریان وابسته، تشکیلاتی عمل میکند؛ بهطوری امر را مشتبه میکنند؛ که سید عبدالله و سیدمحمد خیلی چیزها را متوجه نمیشدند. واقعا متوجه نمیشدند.
آنها چون تشکیلاتی بودند توانستند با سرعت مجلس را بگیرند و قانون نیز تنظیم کنند.
مجلسی که در آن ماسونها و بابیها و ازلیها هستند. مطبوعات نیز بهطوری علنی علیه اسلام، قرآن و ائمه اطهار(ع) مینویسند.
مطالب صریحِ بابیها، بهاییها، ازلیها، غربیها و ماسونها علیه دین جای خود، اما در نطقهای اول مجلس همین حرفها را میزدند. به صراحت میگفتند مگر ما آمدهایم اینجا مسجد درست کنیم؟ آمدهایم معیشت مردم را درست کنیم؛ چه ربطی به دین دارد.
در این موقعیت شیخ فضل الله، احساس خطر کرد. نشریات را میخواند و آنها را نقد میکرد. معلوم بود آن دو [سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی] نشریات را نمیخواندند.
جریان وابسته در نجف هم فعال بود؛ چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ یعنی جریان فرماسونری و جریان غربی در نجف هم در برابر این قضایا فتنهانگیزی میکرد؛ [در حمایت از علمای مشروطه خواه، علمای مشروعه خواه را ناجوانمردانه مورد هجمه و تخریب قرار می دادند] تا جایی که آسیدمحمدکاظم یزدی[صاحب عروه و از همفکران شیخ فضل الله] را تهدید به مرگ کردند. میخواستند به خانهاش حمله کنند که عشایر مدتها دور خانه آسیدکاظم را محاصره میکنند و اجازه رفتوآمد به عدهای نمیدهند.
🔸شیخ فضلالله با فهم عمیق، به مشروطه قید «مشروعه» اضافه میکند
🔹به نام مردم علیه شیخ فضلالله و برخی افرادی که منتقد بودند حجم زیادی تلگراف به نجف میزنند. تلگراف نجف، خیلیهایش به اینجا نمیرسید. شیخ احساس میکند اینها که میگویند ما مشروطه میخواهیم [قصد توطئه دارند بنابراین تأکید میکند] قید اضافه کنید. قید مشروعه همان قید اسلامی است.
🔹لفظ «مشروطه» را هر کس یک جوری تفسیر میکند؛ مثل کلمه «جمهوری» است؛ میشود پنجاه پسوند برای آن آورد: جمهوری دموکراتیک، جمهوری ملی، جمهوری مارکسیستی، جمهوری سوسیالیستی؛ ولی امام (ره) میگویند «جمهوری اسلامی» و محکم میایستند که نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نمیخواهیم. در اینجا نیز قیدی که شیخ فضلالله(ره) زد، قید بسیار مهمی بود.[مشروطه فقط مشروعه، یعنی اسلامی باید باشد] گفت چرا کتاب قانون ما باید از سفارت بلژیک و فرانسه و انگلیس بیاید؟ ما قرآن داریم و خودمان قانون تدوین میکنیم. بعد آن را در راستای مخالف قانون مطرح کردند.
🔹بسیاری از علما و روحانیون طرفدار شیخ فضلالله بودند
🔹نکته خیلی مهم این است که در سراسر مملکت دهها مجتهد، چندین مرجع و هزاران روحانی داریم که از مدافعان شیخ بودند، ولی در تاریخ اسم آنها را نمیآورند. در تحصن حرم عبدالعظیم حسنی، هشت مجتهد مسلم، یک مرجع تقلید [شیخ فضل الله]، حدود هفتادوچند نفر امام جماعت...
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/ پایانی🔰
[که اکثرشان مجتهد بودند]، سیصد طلبه و در مجموع هزار نفر شرکت میکنند. ولی در تاریخ فقط یک شیخ فضل الله نوری مطرح میشود! و مدافعین ایشان را در استانها و شهرها، تهدید و منزوی میکنند.
یکی از آنها میرزا حسن مجتهد تبریزی است. او در آن طرف مرز فققاز هم مرجعیت دارد. او را به عنوان زمیندار تبعید میکنند. چون اگر آنجا باشد اجازه فعالیت به مشروطهخواهان نمیدهد. برادرش آمیزرا صادق مجتهد تبریزی نیز که در دوره رضاشاه مبارزه میکند، دستگیر و او را زندانی میکنند. او را نیز منزوی میکنند و مجبور میشود با ثقهالاسلام تبریزی از انجمن تبریز بیرون بیاید.
شما نامههای ثقةالاسلام به پسرش را مطالعه کنید و ببینید اوضاع جریانهای ضد دینی در تبریز چگونه است. میرزاعلیاکبر مجتهد اردبیلی را محدود میکنند به اتهام اینکه او مدافع استبداد بود. علمای زیادی در خراسان داریم [که مخالف مشروطه بودند].
شگرد مشروطهخواهان؛ دوقطبیِ یا مشروطه یا استبداد
شگرد اینها این بود که یک خط وسط میکشند: مشروطهخواهان و مستبدین؛ یعنی هر کس مشروطه را قبول نداشت، مستبد است. اینکه به [مرجع شهید علامه] شیخ [فضل الله نوری(ره)] تهمت استبداد میزنند بهخاطر همین است.
هر عالمی که در هر نقطه از ایران منتقد بود گفتند او مستبد است. به مرحوم آسیدمحمدکاظم یزدی نیز اتهام میزنند که طرفدار استبداد است. نمیگویند ما چند نوع مشروطه داریم؛ مشروطه غربی، مشروطه مشروعه و... داریم، بلکه یک خط میکشند: یا استبداد یا مشروطهخواه.
در این موقعیت ما شاهد شقاق وسیعی بین جریان روحانیت هستیم. آیت الله شهید مرتضی مطهری نیز در کتاب اسلام و مقتضیات زمان به این قضیه اشاره دارد؛ که در قضیه مشروطه، در نجف برخورد اسلام و کفر بود؛ یعنی هر کس که مخالف مشروطه است کافر است. در داخل هم همین مسئله بود. اینها چنین جو ناجوری ساختند./876/ت۳۰۲/س، گفتگوی آقای قاسم تبریزی، پژوهشگر و مورخ معاصر با رسا، به همراه ویرایش و اضافات
✳️ @ShahidRabe
📄 #مقاله
✍ موضوع: مفهوم شناسی «عدالتخانه»، «مشروطه» و «مشروطه مشروعه»
🔹از: علیرضا روحانی
✍ موضوع مورد بحث این مقاله بازشناسی برخی مفاهیم سیاسی مورد استعمال در عصر مشروطه است. در انتخاب ترتیب بحث، مطابق روال تاریخی مطرح شدن این واژه ها، در آغاز، «عدالتخانه» مورد بررسی قرار میگیرد، در ادامه به اصطلاح «مشروطه» پرداخته می شود که از فرهنگ بیگانه وام گرفته شده و به جای اصطلاح بومی «عدالتخانه» طرح گردیده و پس از مقایسه مختصر این دو، نظریه «مشروطه مشروعه» مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) مورد بازشناسی قرار میگیرد.
🔴 ملاحظات🔰
1⃣ این مقاله به میزان گنجایشی که داشته، به کلیات و مسائل مورد نظر پرداخته و بحث کامل و جامع در باب اصطلاحات مورد نظر نداشته.
2⃣ مقاله حاضر به معنی تأیید تمام موارد مطروحه نمی باشد.
3⃣ بنا بر نقل قول های تاریخی، پس از شهادت شیخ، کتابخانه و مرکز اسناد ایشان که حاوی کتاب های نفیس خطی، اسناد تاریخی و آثار تألیفی شیخ، بخصوص طرح ها و دست نوشته های ایشان در موضوعاتی همچون، نظریه مشروطه مشروعه، حکومت اسلامی، اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی، پیش نویس قانون اساسی و...بود، غارت گردید و یا به بهانه امانت گرفتن به یغما رفته و هیچگاه عودت نشده!
لذا بیان این مطلب که نظریه مشروطه مشروعه شیخ، در حد شعار بوده و اصول و جزئیات آن تبیین و تشریح و مکتوب نشده! با واقعیت ها همخوانی ندارد و به قول معروف آن چیزی که نیست و ما ندیده ایم! دلیل بر اینکه از اول هم نبوده، نیست!
استاد مهدی انصاری،
مورخ، پژوهشگر و مشروطه پژوه معاصر، در گفتگو با نسیم آنلاین🔰
متأسفانه بسیاری از اسناد مربوط به مشروطه و شیخ شهید، از بین رفتهاند، وگرنه عظمت کار #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بیشتر معلوم می شد.
یکی از کسانی که در از بین بردن این اسناد [اسناد مشروطه] نقش بسیار برجستهای داشت، احمد کسروی (روحانی نمای فراماسون) است که خود در خاطراتش مینویسد، به هر شکلی که امکان داشته اسناد مشروطه را از دست این و آن جمع کرده، بعد هر کدام را که صلاح دانسته نگه داشته و بقیه را نابود کرده و هیچ سندی را هم به هیچ کسی...برنگردانده است! متأسفانه قانون اساسی نگارش شده توسط شیخ فضلالله هم در بین این اسناد بود، آن هم یک قانون اساسی مشروعه مشروطه، نه غربی یا عرفی و درباری...
کامل مقاله👇
http://mashrootiat.pchi.ir/show.php?page=contents&id=17312
🔸منبع: ماهنامه معرفت شماره 86، ویژه نامه تاریخ
✳️ @ShahidRabe
✅ تجربه مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) در روششناسی سیاسی شیعه تکامل ایجاد کرد که آن هم به دست امام خمینی (ره) صورت گرفت.
✍ تاکنون در باب نهضت مشروطه و علل مخالفت شیخ شهید با حکومت مشروطه سخنان بسیاری گفته شده و تحلیلهای متفاوتی ارائه شده است. آنچه میخوانید نظرات دکتر سید مصطفی تقوی تاریخ پژوه و محقق معاصردر این مورد است🔰
در مورد «مشروطه مشروعه» که توسط شیخ فضلالله نوری(ره) مطرح شد و بعدها الگویی شد در جمهوری اسلامی و اجرا شد، باید چند نکته را مورد توجه قرار داد؛ نخست اینکه اصولاً توجه داشته باشیم که مرحوم شیخ فضلالله نوری «مشروطه مشروعه» را در دوره «فطرت» یعنی در دورهای که حاکمیت اسلام وجود نداشت و حکومت حاکمان که از منظر فقه شیعه حکومت جائر تلقی میشدند، مطرح کرد. حاکم جائر به این معنی است که اگرچه علمای شیعه از دوره صفویه به بعد شاهان و سلاطین شیعه را به صورت مشروط قبول داشتند و با آنها همکاری داشتند اما این به آن معنا نبود که حکومت آنها را همانند حکومت امام یا مجتهد جامعالشرایط مشروع تلقی میکردند. در آن مقطع تاریخی براساس تحولاتی که در کشور ایران رخ داده بود جامعه ایرانی مراحلی را طی کرد که در نهایت علما و سایر نخبگان به این نتیجه رسیدند با توجه به سلطهای که استعمار بر نظام سلطنتی قاجاری پیدا کرد و ناکارآمدی استبداد قاجار برای اداره امور کشور نظام سلطنت خودکامه باید مشروط، محدود و قانونمند شود.
بنابراین طبیعی بود به دلیل اینکه جامعه ایرانی جامعه مذهبی و اسلامی بود قانون نیز باید مبتنی بر هویت دینی و ملی ایران یعنی اسلام و تشیع باشد و مبنای کار قرار بگیرد؛ بنابراین وقتی نهضت مشروطه پیروز شد نهضتیهای قصد داشتند سلطنت خودکامه مشروط و محدود شود. مشروطهخواهان برای محدود کردن سلطنت تصمیم گرفتند مجلس تاسیس کنند و با وضع قوانین حکومت خودکامه را محدود کنند. در چنین فضایی هنوز حکومت، حکومت جور تلقی میشد حکومت موجود آن دوره حکومت دینی تمام عیار نبود، مرحوم شیخ فضلالله نوری با توجه به تحرکاتی که جریانهای سکولار و غربگرا برای سکولاریزه کردن کشور و غربیسازی آن داشتند «مشروطه مشروعه» را مطرح کرد. او برای هدایت نهضت و سالم بودن جریان مطالبات مردم مشروطه مشروعه را مطرح کرد تا قوانین با شریعت مغایرت نداشته باشد و به عبارتی دیگر قوانین مجلس یا اسلامی باشد و یا دست کم مغایرتی با اسلام نداشته باشند. مشروطه مشروعه در چنین فضای تاریخی مطرح شد. اما جمهوری اسلامی بعد از آنکه مشروطه دچار انحراف شد و در نهایت قوانین مجلس مشروطه رنگ و بوی غربی و سکولار به خود گرفت و از دل آن استبداد پهلوی بیرون آمد که قصد داشتند عملاً بر مبنای سکولاریزم و مدل غرب کشور را اداره کنند پیروز شد.حضرت امام با بهره بردن از چنین تجارب تاریخی انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند. بنابراین در شکل گیری انقلاب اسلامی تجربه مشروطه و مسائلی که قبل و بعد پیروزی انقلاب مطرح شد و نقشی که جریانهای مذهبی و سکولار در انقلاب بازی کردند همه این تجارب در شکلگیری انقلاب اسلامی و ساماندهی ساختار حقوقی جمهوری اسلامی مؤثر واقع شدند. به این معنا طرح و نظریه «مشروطه مشروعه» شیخ فضل الله از جمله الگوها و نمونههایی بود که حضرت امام و دیگر علمای دین در هنگام تأسیس جمهوری اسلامی مورد توجه قرار دادند. اما تفاوت اساسی که نباید از آن غافل شد این است که دست کم ما میتوانیم بگوییم که طرح «مشروطه مشروعه» در جمهوری اسلامی به تعالی و تکامل خودش رسید. مشروطه مشروعه برای دوره تاریخی حکومت جور و در شرایط فطرت جامعه اسلامی مطرح شد این درحالی است جمهوری اسلامی دارای مشروعیت کامل است چون حکومتی بر مبنای ولایت و زعامت یک مجتهد جامعالشرایط شیعه است و اصولاً از زمره حکومتهای جور خارج است و تمام بنیاد و اساس این حکومت اسلامی بر مبنای ولایت و امامت و حاکمیت قوانین اسلام است. در حکومت اسلامی دیگر وضع قانون اسلامی مغایر با اسلام معنا ندارد. اصولاً قوه مقننه که باید قانون را وضع کند و قوه مجریه اجرا کند و قوه قضاییه که اعمال کنند همه زیر نظر یک فقیه جامعالشرایط یا امام معصوم است. درست است که طرح «مشروطه مشروعه» در دیدگاه رهبران جمهوری اسلامی و برای مهار سکولاریزم نکته روشنگر و راهنمایی خوبی بود اما اصولاً در انقلاب اسلامی دیگر اساس حکومت برپایه جمهوری اسلامی تأسیس شد و ماهیتا" دیگر همه قوانین زیر نظر فقیه جامع الشرایط مشروعیت دارند و ماهیت اسلامی پیدا می کنند.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
شیخ فضلالله نوری در اثر حوادث پس از پیروزی نهضت مشروطه، طرح نظارت فقها بر قانونگذاری را دارد و به معنای اینکه هر قانونی که مجلس تصویب میکند باید مطابق با اسلام باشد و مغایرت با اسلام نداشته باشد و سازوکار این سازوکار کردن قوانین موضوعه مجلس با اسلام و نظارت پنج فقیه آگاه به زمان و جامعالشرایط است.
تمام دیدگاه مرحوم نوری درباره نهضت مشروط در این نکته خلاصه میشد که نهضتی شد برای توسعه و ترقی کشور و رفاه حال مردم و پیشرفت کشور و سازوکار قانونمندی آن برای توسعه و ترقی هم قوانین اسلام است و قوانینی که میخواهیم مطمئن باشیم بر اسلامی بودن آن، باید با نظارت پنج فقیه تراز اول انجام شود.
در اساس مشروطیت و عدم مغایرت آن با اسلام اختلافنظری بین شیخ شهید و علمای مشروطه خواه موجود نیست یعنی بر تعبیر - علمی «علل مبنا آنها در مبانی اشتراک نظر داشتن، منتهی تفاوت و اختلاف در مصادیق و موضوعات بود» دراین مطلب بود که آیا آنچه که الان به وسیله مدیران اجرایی و قانونگذاران که پس از پیروزی مشروطه زمام امور را به دست گرفتن آیا راهکار و مشی سیاسی آنها همان چیزی است که علمای اسلام کلاً میخواستند؟یا جامعه اسلامی ایرانی میخواست و یا به سوی سکولاریزه شدن و غربی کردن امور پیش میرود در اینجا بود که مرحوم شیخ فضلالله نوری معتقد بودند که جریان انحرافی در روند نهضت عملاً ابتکار عمل را در مجلس و دولت به دست گرفت و جریان را به سوی سکولاریزه شدن و غربی کردن منحرف کرد و از هدف اصلی نهضت به دور شد.
مرحوم خراسانی و دیگر علمای نجف یعنی آقایان مازندرانی و تهرانی و سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی در ایران، اینها معتقد بودند که نهضت همچنان در روند خودش سالم به پیش میرود و غربگرایی و سکولاریزم فعلاً خطری جدی برای نهضت نیستند!!! و آنهایی که مرحوم شیخ عامل انحراف میدید آنها چندان مهم و مؤثر و یا همچنان عامل انحراف در آن مقطع تاریخی نمیدیدند بنابراین اختلاف آنها بر سر همین رجالشناسی و جریان شناسی و تشخیص و مصادیق و موضوعات انقلاب و یا ضدانقلاب بودن، نهضت و ضد نهضت بود.
شیخ فضلالله نوری مطرح میکردند که اصولاً دین جامعتر از قانونپذیری عرفی است .علت اینکه مرحوم شیخ این نکته را مطرح میکرد این بود که الان حکومت، حکومت فقیه جامعهالشرایط نیست. حکومت، حکومت سلطان مسلمان [که ملزم است طبق قوانین اسلام عمل کند]است و در شرایط حکومت سلطان مسلمان قوانینی که وضع میشود، محدودتر از کلیت دین است. این سخن ناشی از شرایط فطرت اسلام است. بنابراین به تعبیری همه دین درقانونگذاریهای اینها و اجرای اینها محدود نمیشود. بنابراین قوانینی که وضع میکنند، محدودتر از کلیت دین است بله دین قوانین عامتر و شاملتر از آن چیزی که مجلس میخواست تصویب بکند یا دولت اجرا بکند داشت. این سخن شیخ ناشی از این شرایط فطرت اسلام بود و بنابر این به تعبیری سخن ایشان از اساس درست است و دیگر علما هم در اصل این مطالب اختلافی نداشتند. اختلاف بیشتر بر سر آن موضوعی بود که آیا حدود قوانین باید در تطابق با شریعت باشد و این امر ممکن نیست جز به وسیله کارشناسان دین، یعنی همان مجتهدان دینی؛ مرحوم شیخ فضلالله نوری، هر چیزی که می گفت از مبانی فقهی شیعه بود و شیخ معتقد بود که در جریان قانونگذاری باید مبانی فقهی را لحاظ کرد و مساواتی که مورد قبول اسلام است باید مورد پذیرش قانونگذاران قرار گیرد اگر تفاوتی از نظر فقهی در مورد اقشار مختلف مردم است مورد قبول واقع شود اما جریانهای سکولار مجلس قصد داشتند وانمود کنند تفکیک و تقسیمبندی که در فقه راجع به اقشار و اصناف اجتماعی مختلف است موضوعیت ندارد و همه افراد با هم مساوی هستند!
شیخ فضلالله نوری هم، نظرشان این بود که حقوق شهروندان ممکن است یکسان باشد اما در حقوق اشخاص در مسائلی مانند ازدواج و این قبیل تفاوتها وجود دارد که باید لحاظ شود.
شیخ به مساوات حقوق افراد متناسب با فقه اسلامی باور داشت که باید در جامعه اسلامی لحاظ شود. حقوق افراد متناسب با دینی که دارند متفاوت است.
🔰ادامه در بخش سوم🔰