eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
260 ویدیو
351 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
74.pdf
884.6K
📰 ۷۴ 🗞 ویژه نامه مرجع شهید حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه الشریف)، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) ✍ با مطالبی از🔰 ◽️مرجع عالیقدر آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی(حفظه الله) ◽️یعقوب توکلی ◽️صادق ابوالحسنی ◽️احسان عبادی ◽️حسین کاظم زاده 📦 محصول ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆هر یکشنبه🔰 ✍ سلسله مباحث دوره مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ✅ با یادگیری این دوره می توانید به شبهاتِ معاندین در مورد ایشان پاسخ دهید. 💢✍ قابل ذکر است که جلسه درسِ یکشنبه گذشته به دلیل مصادف شدن با ایام قمریِ شهادت علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بارگذاری نشد. ✅ فایل صوتی+ نسخه PDF 🔰👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 جلسات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) 🔰 جلسه یازدهم 🔰 درس 🎤 با تدریس 👈 انتشار فایل بلامانع است 🔗 در صورت مشکل در دانلود کردن ، می توانید فایل را از لینک https://uupload.ir/view/ترم_2_شیخ_فضل_الله_9_vuxb.mp3/دریافت نمایید ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ایام ارتحال مورخ و پژوهشگر بصیر و شهیر، استاد علی ابوالحسنی(منذر) رضوان الله علیه.۹۰/۱۲/۳ 🌹 عالمی که از اسرار تاریخ ایران آگاه بود و منذرِ تاریخ شد 🔻 ✍ در چنین روزهایی٬ عالمی دقیق النظر و مورخی ژرف اندیش روی از جهان برگرفت، که به باور بسیاری از صاحبنظران از نمونه‌های نادر تاریخ پژوهی در میان روحانیون به شمار می‌رفت. ◽️ مرحوم استاد علی ابوالحسنی (مُنذِر) از سلسله جنبانان مواجهه با انحرافات فکری و سیاسی در دوران معاصر بود که در مقابل جریانات انحرافی چون وهابیت، بهاییت، فرقانیسم، غربزدگی، باستان‌زدگی و تاریخ نگاری سکولار ایستاد و «مکتب بازنگری تاریخ معاصر» را بنا نهاد. ◽️ «غیرت دینی»، «جریان شناسی»، «جامعیّت علمی» و «اجتهاد در تاریخ پژوهی» او را به یکی از «سرمایه‌های بزرگ تاریخنگاری ایران» تبدیل کرد و توانست در طول عمر کوتاه و پربارش، قریب به 50 کتاب و بیش از 300 مقاله را در رشته های تاریخ، ادبیات، فرهنگ اسلامی و مقامات و شعائر اهل بیت (ع) سامان دهد. ◽️ افشای چهره حقیقی استعمار و عوامل آن در ایران، خشم فرقه های ضاله و جریانات انحرافی را برانگیخت و بارها وی را در معرض تهدید، تخریب و ترور قرار دادند اما تا آخرین نفس در این مسیر ثابت قدم ماند. ◽️ او در پی سالیان طولانی تحقیق و جست وجو، صاحب تئوری ویژه‌ای در نگرش به تاریخ اسلام و ایران بود که رابطه ایران و تشیع را به مثابه ظرف و مظروف می دانست و ارزش ظرف را در گروی بقای مظروف قلمداد می کرد. اغلب آثار وی نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی و تحلیل است. 🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 ✳️ اجمالی درباره مرحوم حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسني، مشهور و متخلّص به "منذر"، مورخ و پژوهشگر شهیر معاصر ✍ در سالروز ولادت مولی الموحدین(سیزدهم رجب) سال ۱۳۳۴ شمسی در يك خانواده روحانی در تهران متولد شد. پدرش مرحوم حجه الاسلام حاج شيخ محمد ابوالحسني از روحانيان وارسته و خدوم به شمار مي رفت. وی پس از اخذ ديپلم وارد دانشگاه علم و صنعت تهران شد، ولی از آنجا كه دل در گرو تحصيلات حوزوی داشت، به حوزه علميه قم رفت و از محضر استادان بنامی بهره برد؛ اساتيدی همچون حضرات آيات و حجج اسلام: مدرس افغانی و موسوی گرگانی(ادبیات)، اعتمادی، راستی کاشانی، دوزدوزانی، جلال طاهرشمس گلپایگانی، موسوی تهرانی و سید علی محقق داماد، (اصول فقه)، ستوده و پایانی(مکاسب)، خزعلی و شب زنده دار(تفسیر)، جعفرسبحانی(رجال)، مصباح یزدی(معارف)، حسین مظاهری، جوادکربلایی (اخلاق) و جواد تبریزی و وحید خراسانی(فقه و اصول) وی همچنین از برخی اساتید به صورت غیر رسمی بهره وافر برد که از آن جمله می توان به آیت الله شیخ حسین لنکرانی درتاریخ سیاست، تفسیر و ادبیات، سید محمد کاظم قزوینی در معارف اسلامی و ولایت، دکتر سید احمد فردید و دکتر رضا داوری اردکانی در غرب شناسی اشاره کرد. مرحوم ابوالحسنی مدرک سطح ۴ حوزه (دکترا) را نیز اخذ نمود. استاد منذر از ابتدای جوانی به نگارش و تاليف كتاب پرداخت و با توجه به شرایط قبل از انقلاب، همچون یک دیده بان بیدار به رصد شرایط فرهنگی کشور پرداخت و بر آن مبنا تکاپوی علمی و قلمی خویش را برگسترش فرهنگ اسلامی متمرکز ساخت که آثاری همچون: « هجرت؛ ضرورت جاويدان تكامل» « سكوت(ج۱) : گذرگاه تجهيز (به ضميمه راه ها و بيراهه ها)» « سكوت(ج۲): زمينه ساز" بازكاوی" و" بازسازی" تكامل »، « بررسی قرآنی و روائی توكل »، را با نام مستعار "ع. منذر" روانه ی بازار نشر ساخت كه در آن روزگار تاثير بسزایی در آگاهی بخشی گروه های مختلف مردم به ويژه نسل جوان در مسیر تحقق انقلاب اسلامی ايفا نمود. پس از پيروزی انقلاب اسلامی نيز ايشان، فعاليت های قلمی خود را در عرصه های مختلف تداوم و توسعه بخشید و نشان داد که در تحقیق و پژوهش صاحب سبک است و نگاهی دقیق و منحصر به فرد دارد. حاصل تلاشهای قلمی او تاليف حدود ۴۰ عنوان كتاب و دهها مقاله و مصاحبه در حوزه های مختلف فرهنگ اسلامی و تاريخ ایران و جهان است كه از جمله كتابهای آن دانشور فرزانه می توان آثار مندرج در ضمیمۀ شمارۀ ۱ را نام برد. ایشان همچنين تاليف مجموعه ای پيرامون ابعاد مختلف شخصيت مرجع شهید، آيت الله العظمی علامه شيخ فضل الله نوري، شهید رابع (اعلی الله مقامه الشریف) را وجهه همت خويش قرار داده بود که ۷ جلد آن با عناوين زير انتشار يافت (ناشر: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران) که اکنون به چاپ پنجم رسیده است: ۱.آخرين آواز قو!؛ بازكاوی شخصيت و عملكرد شيخ فضل الله نوري(ره) بر اساس آخرين برگ زندگی او و فرجام مشروطه ۲.شيخ فضل الله نوري(ره) و مكتب تاريخ نگاری مشروطه (كتاب سال حوزه)، ۳.انديشه سبز، زندگی سرخ؛ زمان و زندگی شيخ فضل الله نوري(ره)، ۴.خانه بر دامنه آتشفشان؛ شهادت نامه شيخ فضل الله نوري(ره)، ۵.ديده بان بيدار!؛ دیدگاهها ومواضع سیاسی وفرهنگی شیخ فضل الله(ره)، ۶.كارنامه شيخ فضل الله نوري(ره) ؛ پرسش ها و پاسخ ها، ۷.كالبد شكافی چند شايعه درباره شيخ فضل الله نوري(ره)؛ همچنين خلاصه كتاب آينه دار طلعت يار به قلم ایشان و با نام\مرغ هند بر شاخسار ايران" توسط بنیاد اندیشه اسلامی به زبان اردو ترجمه ودر شبه قارۀ هند منتشر شد. آن استاد فرهیخته درعرصه مطبوعات نيز حضور چشمگير و موثری داشتند، از جمله در ابتدای انقلاب اسلامي سه شماره نشريه مذهبی سياسی كوثر را منتشر ساختند؛ همچنين مقالات بسياری در فصلنامه تخصصی كلام اسلامی، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ماهنامه زمانه، فصل نامه كتاب نقد و ويژه نامه ايام و صفحه تاريخ (در روزنامه هاي جام جم و جوان) بخشی ديگر از تكاپوی علمی ايشان در مطبوعات را به نمايش می‌گذارد، نیز ایشان نظارت علمی بر صفحات روزانۀ مشروطه در روزنامۀ جام جم در مردادماه سال۱۳۸۵ ش(یکصدمین سالگرد شمسی مشروطه) و همچنین نظارت علمی بر ماهنامۀ زمانه شمارۀ ۱۰۴-۱۰۵ قدیم و ۱۵-۱۶ جدید پیرامون مشروطه با عنوان از استبداد قجری تا دیکتاتوری پهلوی را برعهده داشت. 🏴 غروب: ۳ اسفند ۱۳۹۰ ش 🔳 مزار: قم / باغ بهشت / مقبره العلما ✍ کامل مطلب به همراه معرفی دیگر کتب و مقالات ایشان/در منذرنامه👇 http://almonzer.blogfa.com/post/93 🔰ادامه‌ در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 ✅ نظرات دکتر ذبیح الله نعیمیان، اندیشمند معاصر، درباره یکی از معتبرترین منابع مشروطه پژوهی ✍ مجموعه تاریخی تحلیلی «مشروطیت و شیخ فضل الله نوری»، از حجّت الاسلام و المسلمین علی ابوالحسنی (منذر)، می تواند در جهت پر کردن برخی خلأهای فکری تاریخ پژوهی ایران معاصر مفید باشد. ◽️نگاهی به کتاب های مذکور، خواننده را متوجّه عمق تحقیقات و تسلّط بسیار نویسنده در تاریخ معاصر می کند؛ چنان که انبوه ارجاعات و استنادهای وی، نظر هر خواننده ای را به خود جلب می کند. هرچند این کتاب ها در قطع رقعی و در حجم متوسّط به چاپ رسیده اند، چنین نگارش هایی می توانند افزون بر ترویج کتاب خوانی، الگوی مناسبی برای کتاب های علمی باشند. ◽️نثر روان و پرمایه نویسنده و انتخاب عناوین زیبا برای هر یک از کتاب ها، از جمله اموری است که توانسته جذابیت مجموعه حاضر را بیش تر کند. ◽️حوزوی بودن نویسنده و نکته سنجی های او، توانسته برخی از خلاهای اندیشه ای در شناخت افکار شیخ را پر سازد؛ حال آن که بسیاری از نویسندگان، به سبب عدم تخصّص و ناآشنایی با مبانی و اندیشه های اسلامی، در قالب هایی به مطالعه کارنامه عملی و فکری [مرجع شهید علامه] شیخ فضل الله [نوری(ره)] می پردازند که توان پاسخگویی به برخی از ابهام های اندیشه و زندگی او را ندارند. بی تردید عدم قرابت علمی میان آنان و فضای فکری شیخ می تواند این مشکل را دامن زند. ◽️نویسنده، ترجیح داده از زوایای گوناگون به تحلیل شخصیت و اندیشه شیخ بپردازد؛ چرا که از نظر او، فقط با چنین شیوه ای است که می توان جایگاه تاریخی حرکت شیخ را شناخت و کارنامه او را ارزیابی کرد؛ برخلاف بسیاری از تحقیق ها که فقط از یک منظر خاص به مسائل پیچیده می پردازند. ◽️نویسنده در پژوهش خویش، این شیوه را اتّخاذ کرده است که بر اساس چارچوبی منطقی و سلسله وار از منظر خویش، هر کتاب از این مجموعه را به دنبال یک دیگر در برابر خواننده قرار دهد. ◽️نویسنده، مقاومت شجاعانه و عزّتمند شیخ را در واپسین روزها و لحظه های زندگی اش که مانند برگ زرّینی در پرونده پر بار او است، به مثابه کلیدی برای بازکردن گنجینه اسرار حیات سیاسی او به کار گرفته است. بر این اساس، کتاب «آخرین آواز قو!»، با تحلیل واپسین برگ کارنامه شیخ، «برچسب های ناچسبی» را که مانع از درک واقعیت های زندگی او، یا وارونه شناختن آن می شود، برمی دارد. ◽️خواننده با مطالعه دفتر نخست، آمادگی می یابد تا وارد تأمّل و ارزیابی تاریخ نگاری سده اخیر در وادی شیخ پژوهی شود. این امر در «شیخ فضل الله نوری، و مکتب تاریخ نگاری مشروطه» دنبال می شود و با معرفتی که از مطالعه این دفتر حاصل می شود، غبار کینه های کهنه بر دل ها درباره شیخ، در جایگاه یکی از برجسته ترین مجاهدان روحانی شیعه، زدوده شده و راه برای رسیدن به معرفتی زلال درباره زمان و زندگی سیاسی شیخ فضل الله هموار می شود. ◽️بر اساس سیر منطقی این مجموعه، پس از برگرفتن حجاب چند لایه تاریخ نگاری تحریفگر، کتاب اندیشه سبز، زندگی سرخ، عهده دار بررسی «زمان و زندگی شیخ» است؛ چه آن که پیش از زدودن این مانع، فهم زمان و زندگی او امری مشکل است. ◽️دیگر حلقه منطقی در این سلسله از مباحث، در جهت تکمیل نوشتار پیشین، بررسی شهادتنامه شیخ است که در کتاب «خانه، بر دامنه آتشفشان!، شهادتنامه شیخ فضل الله نوری»، خواننده، با برخی از زوایای [ناشناخته] شیخ آشنا می شود. حجاب زمان، هرچند شهادت او را برای ما تا حدودی غیر قابل فهم کرده، سینه پر سوز تاریخ می تواند ما را در فهم سرّ شهادت وی مدد رساند. این برگ از تاریخ زندگی شیخ فضل الله بر اساس پایداری آهنین و عاشورایی او و تأثیری که بر صحنه رزم سنّت و تجدّد وارداتی و به ویژه خاطره تلخ اعدام وی در یادها داشت، نگاشته شده است. ◽️با آشنایی به زمان و زندگی شیخ، زمینه بررسی دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فرهنگی وی فراهم می آید. نویسنده در تحقیق عمیق خویش، کتاب دیده بان، بیدار!، دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ » را به این حلقه از پژوهش، اختصاص داده است. ◽️با بررسی دیدگاه ها و مواضع سیاسی شیخ، ذهن خواننده به دنبال آن است تا سرّ به دار آویختن وی را شفّاف تر ببیند تا از این راه، تجربه ای عبرت آموز برای زمان خویش حاصل کند. کتاب، راز پنهان!، شیخ را چرا و چه کسانی کشتند؟» عهده دار حلّ این معمّای تاریخی سیاسی است. ◽️هرچند مطالعه مجموعه، بسیاری از تنگناهای تاریخی در فهم تاریخ معاصر و به ویژه شیخ پژوهی را از میان بر می دارد، اما پرسش هایی بوده اند که در حلقه های پیشین، مجال پاسخ در خور را نیافته، که در کتاب «کارنامه شیخ فضل الله نوری؛ پرسش ها و پاسخ ها» مجال طرح یافته اند. شایعه های متعدّدی نیز، عامدانه درباره شیخ مطرح شده که کتاب «کالبد شکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری؛ عهده دار پاسخ به آن ها است./تلخیص: حوزه نت، مجله آموزه، ۸۳ش ✳️ @ShahidRabe
معرفی دوره هفت جلدی استاد منذر.pdf
3.13M
📚👆نسخه معرفی دوره هفت جلدی مشروطه و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ✅ اثر: مورخ بصیر، مرحوم استاد دکتر علی ابوالحسنی (منذر) ✅ از معتبرترین منابع تاریخی در موضوع ✅ موجود در بازار نشر ✅ توضیحات + معرفی هر جلد به تفکیک + نشانی و تلفن تماس، جهت سفارش و خرید 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): آنچه من بر آن اصرار دارم، مسأله‌ی تاریخ‌نگاری مستند و قوی درباره مشروطه است که از سال‌ها پیش با دوستان متعددی این را درمیان گذاشته‌ام،...این در حالی است که نوشته‌های قلم زنانِ جریانِ انگلیسی و غربگرا [عمدتاً فراماسون] ...که به وفور در اختیار مردم است غالباً برداشت صحیحی از مشروطه نیست [تحریف تاریخ است]... نشخوار دروغ های بی مبنای بی منطق... در مورد مجتهد بزرگ، شیخ فضل الله نوری...از آن دسته تحریفات است...  یکی از ماجراهای تلخ و عبرت آموز تاریخ اخیر ماست! ۸۳/۱۲/۲۴ من از اینکه میبینم جوانان ما از قضایای مشروطه بی‌اطلاعند رنج میبرم! ۸۰/۸/۲۰ ✍ این مجموعه ارزشمند، در راستای تاریخ نگاریِ مستند و قویِ مورد نظر مقام معظم رهبری (حفظه الله) می باشد. ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 به بهانه کودتای انگلیسیِ سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی ✍ یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش رضا قلدر میرپنج است که دولت انگلیس به دلایلی چند همچون تصویب نشدن قرارداد 1919میلادی در مجلس، جلوگیری از نفوذ روسیه کمونیستی در ایران و حفظ منافع خود در هندوستان، نقش اصلی را در آن ایفا کرد. انگليسي‏ها پس از مشروطه و جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که جهت دستيابي کاملتر و بيشتر به منابع ايران، به ناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند و حلقه سرسپردگان خود را تکمیل نمایند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي، و رضا قلدر را به عنوان چهره نظامي برگزيدند. قبل از کودتا، رضا میرپنج توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست‏ وزيري به سيد ضياءالدين سپرده شود.دولت انگلیس از ابتدا سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان مهره اصلی در نظر گرفت بود و مقدمات کودتا را با مشورت و مذاکره با وی فراهم آورد. سپس رضا میرپنج را به عنوان فرمانده قزاق ها انتخاب کرد. سرانجام در اوايل اسفند ۱۲۹۹ش، قواي قزاق به فرماندهي رضا میر پنج از قزوين به سوي تهران حرکت کردند و در سحرگاه سوم اسفند، وارد تهران شدند و با مختصر زدوخوردی با ژاندارمری، تهران را بر اساس تبانی های قبلی تصرف کردند. احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واکنش جدي، رضا قلدر را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب کرد. سپس کودتاچیان تصمیم های بعدی خود را مثل انتشار اعلامیه هایی با مضمون اعلام حکومت نظامی، دستگیری افراد مورد نظر، لغو ظاهری قرارداد 1919 و... به اجرا درآوردند...ادامه👇 http://moaser.iki.ac.ir/node/328 ✍ عوامل مؤثر در کودتای سوم اسفند/ادامه از قبل👇 http://moaser.iki.ac.ir/node/327 💠 برگرفته از فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله):🔰 ...ماجرای به [قدرت] و سلطنت رسیدن رضاخان از ماجراهای بسیار پر عبرت تاریخ است، ماجرایی که جوانان ما باید آنرا بدانند! ۷۹/۷/۱۴ رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و ببرد! ۷۷/۲/۲ ⁉️ چه گناهی باعث شد که رضاخان بر این ملت مسلط شود؟ گناه بزرگی که باعث شد، در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شود و در آن‌ انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کنند؟ ...ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران  بود، به جرم اینکه با و غربگرای همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ [در مرداد ۱۲۸۸ ش و در روز ولادت امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام] بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...بعد چوبش را خوردند...در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک بود! گناه جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸ 💠 کلام و اعتراف تلخ میرزا کوچک خان جنگلی:🔰 اگر به تذکرات حضرت آقا شیخ فضل الله نوری که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود توجه می شد دیگر شاهد این رضا قلدر میرپنج نبودیم./۱۳۰۰ش ✍ وقتی مرد قدرتمند و با نفوذ انگلیس، چگونگی روی کار آوردن و کنار گذاشتن رضا خان را بیان می کند!👇 💠 وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان خطاب به کمیته ویژه روابط خارجی مجلس عوام/ به نقل از رویترز:🔰 باید افرادی را با ویژه گی های رضا خان بر مستعمرات حاکم کنیم...او مستبد، دشمن دین و بی اصالت بود. ما او را از پست ترین طبقه به پادشاهی ایران و با هویتی جدید رساندیم [او القاب متعددی همچون، پالاندوز، پالانی، سوادکوهی، قلدر، قزاق، میرپنج و... داشت، ولی نام فامیل پهلوی را برای او انتخاب کردیم] و وقتی هم که تاریخ مصرفش تمام شد به راحتی از او گذشتیم! 🔸منابع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه امام خميني(ره)، نشریه عبرتهای عاشورا، حوزه انقلابی، بیداری ملت، جهادتبیینی، خبرگزاری رویترز انگلیس و... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ لازم به توضیح است👇 👈 انتشار سخنرانی اشخاص، به منزله تأیید گرایشات و سلایق سیاسی آنان نیست 🔰👇👇
🎙 📑 موضوع سخنرانی: «تبارشناسی و ویژگی های روحانیت انقلابی و پیشرو» سرمایه گذاری انگلیس بر روی برای سرکوب روحانیت انقلابی... ✍ تلخیصی از سخنان حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری در ششمین سالگرد درگذشت آیت الله مرتضی بنی فضل(ره)، تبریز، نهم شهریور ۹۲ ش/گزارش از خبرگزاری رسا 🎙در انقلاب مشروطیت اگر چه علما و فقها در رأس این نهضت قرار داشتند و بنیان‌گذار آن حرکت بزرگ تاریخی به شمار می آمدند، ولی در میان راه به سبب بروز اختلافات و تشتت آرا و عدم تفاهم و همفکری با یکدیگر، این نهضت به شکست انجامید. دشمنان وقتی رهبران آن را از هم جدا کردند، نخست روحانی انقلابی و فقیه پیشرو، آیت الله (ره) را به دار آویختند و شهید کردند. وقتی نهضت مشروطه شکست خورد، آمال و آرزوهای مردم ایران به یأس تبدیل شد و خود را سردرگم دیدند. از سوی دیگر وقوع جنگ جهانی اول نیز مزید بر علت شد و فقر، گرسنگی، قتل و غارت و ناامنی و نابسامانی همه جا را فرا گرفت؛ به طوری که مردم دیگر هیچ پناهگاهی برای خود احساس نمی کردند و تنها چشم به راه یک مصلح و منجی بودند. نزاع های سیاسی گروه ها و جناح ها و درگیری های احزاب و دسته ها نیز مردم را خسته کرده و به ستوه آورده بود. توده مردم انتظار داشتند فردی بر سرکار بیاید که به هیچ یک از این جناح ها، دسته ها و گروه ها وابسته نباشد و تازه نفس و مستقل، رهبری ملت ایران را بر عهده گیرد. این بود که سیاستمداران کهنه ‌کار انگلیس، با توجه به مطالعات و اطلاعات دقیقی که در این خصوص داشتند، رضاخان میر پنج را بهترین گزینه برای این امر تشخیص دادند. آنها بر روی رضاخان کار کردند و در دوران سردارسپه بودنش، او را به عنوان یک چهره مذهبی و دوستدار روحانیت و قشر محروم جامعه جا انداختند. خود رضاخان نیز در نشان دادن چهره مذهبی از خود بسیار می ‌کوشید. ریاکارانه و برای فریب مردم برای اولین بار در ماه محرم دسته های عزاداری ویژه «قزاقان» به راه انداخت؛ گِل به سرش مالید و در جلوی عزاداران حسینی به سینه‌‌ زنی پرداخت، در مراسم شام غریبان، شمع به دست گرفت و در محله های تهران و تکیه ها حاضر شد و در ماه مبارک رمضان مراسم شب احیا برگزار کرد! عبدالله مستوفی نویسنده کتاب «شرح زندگانی من» که از نزدیک شاهد این ماجراها بود، می‌‌نویسد: «در شصت سال گذشته چنین چیزی اصلا سابقه نداشت که نیروهای دولتی، آن هم قزاق ها مجلس عزا بر پا کنند. فقط ناصرالدین شاه در تکیه خود تعزیه برگزار می‌‌کرد که آن هم جنبه خانوادگی و خصوصی داشت».(1) امروز وقتی اسم از رضان خان برده می شود، در مرحله اول، بی ‌درنگ واژه هایی از قبیل قلدری، دیکتاتوری، قانون ستیزی و قتل و غارت و نوکریِ اجانب در اذهان تداعی می ‌شود؛ در حالی که او اوائل به عنوان یک چهره مردمی، حامی قشر مستمند، دوستدار دین و مذهب و دلسوز روحانیت وارد عرصه سیاسی شد. در سوم اسفند 1299 وقتی کودتای رضاخان به وقوع پیوست، او همین روش ریاکاری و عوام فریبی را ادامه داد. در بیانیه ها که به همکاری و همفکری سید ضیاءالدین طباطبایی، عامل شناخته شده انگلیس صادر می کرد، مدام به شعارهای ارزشی مانند: اجرای عدالت اجتماعی، مبارزه با مفاسد و مفسدان اقتصادی، حمایت از قشر محروم و مستضعف و پابرهنگان، تعطیلی مراکز فحشا، منع شراب‌ خواری، بی حجابی و بستن درِ شراب فروشی ها و کاباره ها تاکید داشت. او در سخنرانی ‌‌ها نیز حرف های عوام ‌‌پسندانه مطرح می کرد. یکی از مورخان دیگر در این باره می نویسد: «سردار سپه تصمیم داشت برای جلب رضایت طبقه سوم، به یکی دو فقره تظاهر اکتفا نکرده، این بازی را دائماً تجدید نماید و مخصوصا برای جلب نظر و توجه روحانیون نیز نهایت کوشش را به عمل آورد. سردار سپه بدون مبالغه، یکی از باهوش‌ ‌ترین و پرکارترین افراد عصر خود محسوب می شد. او به خوبی دریافته بود که بزرگترین دشمنان او طبقه روحانیون می باشند که هر وقت بخواهند، ضربت های سختی می توانند به او بزنند... . اما او برای جلب نظر آنها از هرگونه اقدامی فروگذار نمی کرد؛ از جمله اقداماتی که در این زمینه به عمل آورد، تعیین ناظر شرعیات بود.»(2) روزنامه ها و مجلات حامی رضا خان نیز در یک اقدام هماهنگ، عکس های او را به همراه زنان و مردان بی سرپرست و قشر مظلوم و ستمدیده در نشریات منعکس کردند و او را «حامی توده مردم» و «منجی ملک و ملت» معرفی کردند و مردم نیز تحت تأثیر این بمباران تبلیغاتی قرار گرفته و او را به این عنوان پذیرفتند و به حاکمیتش تمکین کردند. در این میان ارکان حوزه و روحانیت هرگز تسلیم این ریاکاری ها، نفاق ها و شیطنت ها نشد. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رحمه الله علیه[از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)] که در آن زمان به تازگی در رأس حوزه و روحانیت قرار گرفته بود، با سکوت معنادار و تاریخی خویش، پرده از چهره حقیقی رضاخان بر می ‌داشت. کوچک ترین حرکتی که نشان از تأیید ضمنی رضاخان باشد، از ایشان دیده نشد. در جشن تاجگذاری که از ایشان دعوت رسمی شده بود، نه تنها شرکت نکرد، بلکه حتی نماینده ای هم نفرستاد. از این روی رضاخان کینه‌ ای عمیق از ایشان به دل گرفت. اما بارزترین مبارزه با «عوام‌ و خواص فریبی» رضاخان را بی ‌شک آیت الله سید حسن مدرس داشت که مصداق بارز روحانیت پیشرو و مبارز بود. او هرگز با رضاخان کنار نیامد و تا آخرین لحظه در دوره های مختلفِ مجلس با پهلوی اول مبارزه کرد و موارد قانون ‌‌شکنی ‌‌های او را افشا نمود. فقها و علمای بزرگ نجف نیز در دیداری که در حرم حضرت امیرالمومنین(ع) با رضاخان داشتند، طی بحث هایی که در میان آنها شد، سلطنت او را به شرطی پذیرفتند که اولا: در راستای دین و ایمان و موافق نظر علمای اعلام حرکت کند. ثانیا: قوانین مجلس زیر نظر پنج نفر مجتهد تراز اول به تصویب نهایی برسد. ثالثا: مذهب رسمی کشور، شیعه جعفری و دوازده امامی باشد.(3) این، موضعِ بدنه حوزه و روحانیت در برابر پدیده رضاخان بود که حکایت از تیز هوشی، درایت، صلابت و صداقت رهبران این تشکیلات دینی و معنوی داشت. البته در کنار آن، بخش اندکی از علما و معمّمین هم بودند که مانند عوام در این عرصه ظاهر شدند. بعضی از روی حسن نیت و بعضی از روی ساده‌‌ لوحی فقط ظاهر ماجرا را دیدند و در این اشتباه تاریخی به دام افتادند. نهم آبان 1304ش، مجلس شورای ملی ماده واحده ای را مبنی بر انقراض سلطنت قاجار و انتقال آن به رضاخان به تصویب رساند و مقدمات تشکیل مجلس مؤسسان را فراهم آورد. این کار چون با فشار سرنیزه، تهدید، تطمیع و دخالت های مستقیم و غیرقانونی رضاخان انجام می گرفت، مورد اعتراض و تذکر آیین‌‌ نامه ای آیت الله مدرس قرار گرفت. او طی سخنانی اظهار داشت: «این بر خلاف قانون اساسی است؛ اگر چه صد هزار رأی هم در مجلس بیاورد». حسین پرنیا ملقب به مؤتمن الملک، رئیس وقت مجلس بود. او به توصیه مدرس از سمت خود استعفا داد تا در این امر غیر قانونی سهیم نشده و این ماده در مجلس به تصویب نرسد. نمایندگان طرفدار رضاخان از جمله دو معمّم به نام ‌‌های: سید محمد تدین و سید یعقوب انوار هر چه تلاش کردند، او استعفایش را پس بگیرد، نپذیرفت. بعد ریاست را به مستوفی الممالک پیشنهاد کردند، او هم نپذیرفت. به ناچار مجلس بدون تعیین رئیس و با مدیریت اجرائی آقای تدین کار خود را ادامه داد؛ در حالی که از جهات مختلف اشکال قانونی داشت. در مرحله‌ بعد مجلس مؤسسان نیز به همین منوال تشکیل شد و نمایندگان به صورت غیرقانونی رأی سفید به سلطنت رضاخان و موروثی بودن آن دادند. جالب این که همین سید یعقوب انوار، نماینده مردم شیراز در مجلس مؤسسان که در مجلس شورای ملی هم حضور داشت و به شدت شیفته شخصیت به اصطلاح انقلابی رضاخان شده بود، در ضمن مذاکرات مجلس به تعریف و تمجید از رضاخان پرداخت و او را «ناجی امت» و «برآمده از توده مردم» و «هدیه آسمانی» شمرد و کار مجلس مؤسسان را از ویژگی ‌‌های حکومت ملی و مردمی! خواند و گفت: «این همان آرزویی بود که ما در مجلس پنجم همواره به دنبالش بودیم تا سلطنت انتخابی شود نه انتصابی.»!(4) اما در این میان غالب حوزه و روحانیت به رهبری آیت الله سید حسن مدرس چون از ماهیت و چهره پشت پرده رضاخان آگاه بودند، همچنان در مقابل او ایستادند. هنوز مدتی از سلطنت رضاخان سپری نشده بود که چهره او به یک باره دگرگون گشت و نفاق او آشکار شد و معلوم گردید که سردار سپه نوکر حلقه به گوش دولت انگلیس و مأمور اجرای برنامه ‌‌‌های ضد دینی بیگانگان در ایران است که کشف حجاب از زنان و خلع لباس از روحانیت، نمونه ‌های برجسته‌ ای از این سیاست بود. در این مرحله بسیاری از حامیان رضاخان از جمله همان بخش اندک روحانیون به اشتباه خود پی بردند و فوراً درصدد جبران بر آمدند و انصافا هم خوب جبران کردند. حوزه و روحانیت اگر چه در این مقطع تاریخی دوران سختی را سپری کرد و شخصیت های بزرگی مانند آیت الله شهید مدرس و آیت الله بافقی را از دست داد، اما در مقابلِ قلدری رضاخان سرفراز و زنده ظاهر شد و از این امتحان سر بلند بیرون آمد. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز شبیه همین اتفاق ها تکرار گردید. در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ابوالحسن بنی‌‌صدر که به گفته خود دکترای اقتصاد داشت و کتابی نیز به نام «اقتصاد توحیدی» نوشته بود وارد عرصه انتخابات شد و هدف خود از این اقدام را مبارزه با «فاصله طبقاتی»، «اجرای اقتصاد توحیدی» و «حمایت از طبقه محروم و متوسط جامعه» عنوان کرد. 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 در این جا، باز اگر چه بخش اندکی از روحانیت تحت تأثیر مدرک دکترا و شعارهای به ظاهر انقلابی او قرار گرفت و از ضعف شخصیت، نفاق، تکبر و یک دندگی او که از همان اول آشکار بود، غفلت ورزید، اما بدنه اصلی حوزه، مراجع عظام و روحانیت پیشرو و انقلابی هرگز تسلیم عوام‌‌ فریبی و ریاکاری ‌‌های او نشدند. اعضاء محترم جامعه مدرسین که اغلب از استوانه های حوزه و انقلاب به شمار می آمدند، طی اولین جلسه ای که با بنی صدر داشتند، به این مهم پی بردند و او را سزاوار ریاست جمهوری ندانستند. بنی صدر با بیان شیوا و حرف های به ظاهر خوشایند و شعارهای عوام پسند، توانست توجه مردم را جلب کرده و یازده میلیون رأی را به خود اختصاص دهد. او در دوران ریاست جمهوری نیز کاملا با روش ریاکارانه و عوام فریبانه، از یک سو رقبای خود را متهم به فئودالیسم، طرفدار سرمایه داری و باند ثروت و قدرت متهم می‌‌ساخت و از سوی دیگر به میان مردم می رفت و با زنان و مردان روستایی عکس می گرفت. روزنامه «انقلاب اسلامی» ارگان رسمی ریاست جمهوری وقت نیز این سفرها و عکس ها را در سطح گسترده و با عنوان «دیدارهای چهره به چهره رئیس جمهور با مردم» پوشش می داد. اگر سری به آرشیو روزنامه های آن روز بزنیم و در این مورد به خصوص روزنامه انقلاب اسلامی را تورق کنیم، در می‌ ‌یابیم دیدارهای به اصطلاح مردمی ابوالحسن بنی صدر یکی از پرشورترین دیدارهای رئیس جمهورها در طول سی ‌‌و چهار سال گذشته می باشد. این استقبال ها او را بیشتر به اشتباه انداخت و غرور و تکبر و یک دندگی او را بر انگیخت. هر روز که می‌‌ گذشت، انحراف ها و خیانت ‌‌هایش بیشتر آشکار می شد. در این میان روحانیان انقلابی و پیشرو و در رأس آن شهید مظلوم آیت الله بهشتی، مقام معظم رهبری، شهید باهنر... هرگز از پای ننشستند و به تلاش ها و افشاگری های خود ادامه دادند. بنی صدر یازده ملیون رأی داشت و رئیس جمهور قانونی کشور بود؛ زیرا مردم به وی رأی داده بودند. به همین خاطر نیز رهبر کبیر انقلاب از وی حمایت می کرد و حمایت رهبری هم درست و هم قانونی بود. اما در این میان روحانیت انقلابی و پیشرو نیز وظیفه تاریخی و صنفی خود را داشت. فلذا این شخصیت بزرگی که از آنها نام بردم، در یک اقدام اساسی، نامه‌‌ ای به حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نوشتند و موارد انحرافی، قانون گریزی ‌‌ها و زیاده ‌‌خواهی های بنی صدر را به امام گزارش دادند. از سوی دیگر بنی صدر نیز بی کار ننشست و با طرح اتهام ها و تهاجمات بی رحمانه، عرصه را بر شاگردان امام و روحانیت پیشرو تنگ کرده بود. در اثر این تبلیغات و تهاجمات، بنی صدر در میان مردم تنها حامی مستضعفان و محرومان تلقی می‌‌شد. اما مقاومت و افشاگری روحانیت انقلابی و پیشرو، در برابر این جریان هم چنان ادامه داشت. شاگردان امام(ره) از آبرو و حیثیت خویش گذشتند، تمام هستی خود را در راه حراست از مبانی انقلاب و نظام در طبق اخلاص نهادند، تا این که منافقین، گروه منحرف فرقان و سایر گروه های ضد انقلاب با بنی صدر هم دست شدند و در یک برنامه ‌‌ریزی حساب شده، طلایه داران جبهه روحانیت پیشرو و انقلابی، دو سید حسینی را ترور کردند. به کوری چشم دشمنان، ترور مقام معظم رهبری نافرجام ماند؛ اما آیت الله بهشتی با هفتاد و دو تن از یاران به جمع شهدای انقلاب پیوستند. خون پاک این شهیدان، جبهه انحراف را رسوا ساخت و چهره واقعی آنها را به مردم شناساند و بدین ترتیب غائله بنی صدر و هم‌ پیمانانش به آخر خط رسید و انقلاب، نظام و مردم از آسیب خطرات و انحرافات مصون ماند و بساط نفاق، ریا و فریب کاری از کشور برچیده شد. در این مورد نمونه های دیگری را هم می توان ذکر کرد؛ اما به همین بسنده می کنم و در بخش بعدی، به شاخصه ها و ویژگی های روحانیت انقلابی و پیشرو و مخالفانشان اشاره می‌ کنم. 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 از ویژگی های مهم روحانیت انقلابی و پیشرو، علاوه بر فعالیت های سیاسی، اجتماعی و انقلابی، حضور پررنگ در عرصه های علمی و حوزوی و برخوردار بودن از فضائل و مناقب اخلاقی و تهذیب نفس واقعی است که میرزای شیرازی، ملا علی کنی، سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ فضل الله نوری، سید حسن مدرس و سید ابوالقاسم کاشانی از آن جمله می باشند. در مقابل، مخالفان این شخصیت ها که متأسفانه گاهی از هم ‌‌کسوتان به شمار می‌ ‌آمدند، اغلب فاقد این امتیازات بودند. مورخان، ابراهیم زنجانی [روحانی نمای فراماسون، از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی] که حکم اعدام شیخ فضل الله نوری را فراهم آورد، به هتاکی، پرخاشگری و بی ‌‌تقوایی و تندمزاجی توصیف کرده‌‌اند. او بود که شیخ[مرجع شهید علامه نوری(ره)] را به فساد، قانون ‌‌شکنی و اخلال در نظم و مخالفت با مشروطه متهم کرد و حکم اعدامش را [در یک دادگاه فرمایشی]صادر نمود.(5) آقایان سید یعقوب انوار و سید محمد تدین دو فرد معمم دیگری هستند که در دوره پنجم مجلس شورای ملی به حمایت از رضاخان و علیه آیت الله مدرس تلاش می‌‌ کردند. این دو نیز نه بهره ای از علم داشتند و نه دارای فضائل اخلاقی بودند و به قول عبدالله مستوفی هر دو به اصل مسلم حوزوی خود پشت پا زده و کلید جهنم را بر گردن انداخته بودند.(6) چنان که به تحریک یکی از آنها، احیاء السلطنه بهرامی در مجلس پنجم سیلی محکمی به صورت مدرس زد و به آن فقیه بزرگ اهانت ‌‌ها نمود!(7) پرخاشگری، تندمزاجی، افراط و تفریط، انحصارطلبی، لج‌ بازی، خودمحوری و خود عمار پنداری از جمله خصایص مشترک مخالفان روحانیت انقلابی و پیش رو است که در تاریخ معاصر به ثبت رسیده است. در مقابل انصاف، شرح صدر، بزرگواری، حلم، صبر و تحمل مخالف، احترام به حقوق دیگران، گوش شنوا داشتن، از جمله ویژگی های روحانیت انقلابی و پیش رو به شمار می‌آید... مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی بنی فضل که ما این بزرگوار را نیز در ردیف عالمان انقلابی و پیشرو می دانیم، علم، عمل، تقوا، اخلاق، سیاست و اعتدال را توأمان داشتند. مبارزات ایشان در دهه چهل در معیّت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، نامه ها، بیانیه ها و امضاهای تاریخی ایشان در حمایت از نهضت و نزدیک به نیم قرن تدریس در سطوح عالی و درس خارج فقه و اصول و تالیف آثار فقهی که چند جلد آن با نام «مدارک تحریرالوسیله» به چاپ رسیده است، گویای این حقیقت و واقعیت انکارناپذیر است. ایشان در مقطعی به جمع عالمان مجاهد پیوستند که مبارزه کردن ضد ارزش و گناه کبیره شمرده می شد و به فرمایش حضرت امام(ره): «عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک کاسه ای زیر نیم کاسه داشت و هر کس کج راه می رفت، متدین تر بود...؛ تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود به معرکه سیاسیون، تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد.» امام(ره) در این مورد اضافه کرده و می فرماید: «گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است؛ هرگز، ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست... . حتی نسبت تارک الصلاه و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزات را بر عهده داشتند می دادند. واقعا روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست.» مرحوم آیت الله بنی فضل نیز به خاطر همین جرم نابخشودنی، تهمت ها را شنید و مورد تخریب ها و سرزنش ها و توبیخ ها قرار گرفت. فشارهای بسیاری به ایشان وارد آوردند. دو سال تدریس ایشان را تحریم و به تعطیلی کشاندند. اما او همچنان ایستاد و در برابر متحجران و مقدس مآبان مقاومت کرد. حوزه و روحانیت افتخار دارد که از مکتب حیات بخش امام همام [جعفر صادق علیه الصلاه و السلام] نشأت و حیات گرفته و پایبند به سیره و سنت آن حضرت می باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: ما کسانی را که عاقل، فهیم، فقیه، حلیم، صبور، صادق و اهل مدارا باشند، دوست می داریم. آن حضرت در روایت دیگر شیعیان را به خوش خلقی، مروت، حلم، حیا، راستگویی، امانت داری و نیکی به مردم توصیه می فرماید. بنابراین، افراد اندکی که گاهی در لباس مقدس روحانیت و به نام حوزه، متأسفانه روش نامیزان سید محمد تدین ‌‌ها و ابراهیم زنجانی‌ ‌ها را ترویج و توصیه و عمل می‌‌کنند، هرگز نمی‌‌توانند سنخیتی با مکتب جعفری و فرهنگ صادقی داشته باشند. 🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰 معروف است در زمان مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، طلبه ای دزدی کرده بود؛ وقتی خبر به آن مرحوم رسید، فرمود: نگویید طلبه، دزدی کرده است؛ بلکه بگویید دزدی آمده و لباس طلبگی به تن کرده است. این جمله تاریخی، یک دنیا حکمت، برهان، استدلال و منطق با خود به همراه دارد؛ چون معیارها و ملاک ها در حوزه و روحانیت به روشنی آفتاب معلوم است. تشکیلات اصیل حوزه و روحانیت با الهام از مکتب غنی امام جعفر صادق علیه السلام به منزله اقیانوس آرام و زلالی است که هرگز ناخالصی ها و نامیزانی ‌‌ها را در خود نمی پذیرد و آن را به آرامی و متانت از خود دور می سازد و این سنتی تغییر ناپذیر است. پس چه خوب است تا دیر نشده، به بطن اصیل حوزه و روحانیت که همان صراط مستقیم جعفری و اعتدال صادقی است، برگردیم و خود را از افراط و تفریط و سر درگمی و حیرت و ضلالت، رها سازیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 🔸پی‌نوشت ها:🔰 1. شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ج2،ص2144. 2. تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج3،ص52. 3. شهید سید حسن مدرس که در پی صدور فرمان مشروطیت و تصویب طرح علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در نظارت پنج مجتهد بر قوانین مجلس، از مجتهدین مورد نظر و تأیید معظم له بود، در کوران حوادث پس از شهادت ایشان، طی نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس به عنوان اعلامیه علیه جمهوریت، با عنوان عقیده کلاه نمدی ها، جمهوریت [مورد نظر انگلیس و نوکرانش رضا خان و سید ضیاء الدین طباطبایی] را مقدمه ای برای مبارزه با اسلام خوانده و از خدمات مرجع شهید شیخ فضل الله نوری برای حفظ اسلام از خطر بهائیان [و دیگر دشمنان] که را در قانون اساسی گنجانید، تقدیر کرده و از نمایندگان [مجلس] خواسته، که آنان نیز چون آن بزرگوار از فداکاری در راه خدا دریغ ننمایند! دوری از مرکز حوادث مشروطه(یعنی تهران) و دریافت اطلاعات یکسویه مغرضانه، باعث شده بود که مدرس در ابتدا، نظرات علمای حامی مشروطه و بخصوص علمای ثلاث+۱ مقیم نجف را درست بداند! ولی پس از شهادت مرجع شهید علامه نوری(ره) و حضور در تهران، ماهیت واقعی مشروطه و مشروطه چیان، بر وی آشکار گردید و به منتقد علمای پشتیبان مشروطه بدل گردید، شهید مدرس، سال ها پس از شهادت مظلومانه شیخ به دست مزدوران فراماسون انگلیس، این حقیقت تلخ و مهم تاریخی را در کتاب زرد افشا می کند که: کشتن شیخ فضل الله، که اعلم علمای وقت [زمان] بود، هم پیروزی بلشویک های [روس] اعزامی به ایران بود، هم پیروزی انگلیس، و هم ضایعه برای علمای [بازی خورده حامی جریان سکولار مشروطه در] نجف و ایران!/کتاب تنهای شکیبا علی ابوالحسنی ص۷۸۱، ۴۱۸/ مجله یاد، سال، ۶،ش۲۱ص۹۳/پراکنده نگاهی به کتاب زرد، علی مدرسی و اسناد، نامه ها، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۷۳ ش، ص۱۰۱ معارف الرجال، محمد حرزالدین،ج1،ص49. 4. تاریخ بیست ساله ایران ،ج3،ص584. 5. شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، مهدی انصاری،ص358 6. شرح زندگانی من، ج2، ص2431. 7. همان، ص2326. ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ نگاهی به مباحث مطرح شده در ⏪ حسین نوری، محقق و عضو هیئت علمی مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا: ...در همین ایام، اتفاقی شگفت آور در پایتخت ایران اسلامی شیعه به وقوع پیوست و مجتهد بزرگ پایتخت [ علامه] مرحوم آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری(ره) در غروب روز ۱۳ رجب مصادف با یازده مرداد سال ۱۲۸۸ شمسی در میدان توپخانه تهران بر سر دار رفت. برای اینکه ببینیم که چگونه شد که چنین اتفاق تلخی در کشور ما صورت پذیرفت، باید مقداری به عقب برگردیم و به زمینه های پیدایش مشروطیت در ایران بپردازیم. بی گمان مشروطیت یکی از حوادث بزرگ تاریخ ما است که به لحاظ تاثیر عمیق و ماندگارش در سیاست و فرهنگ کشورمان نقطه عطفی در تاریخ ما به شمار می رود و از همین رو همواره حجم بزرگی از پژوهشها و تحقیقات تاریخی را به خود اختصاص داده و مشمول مرور زمان هم نشده، بلکه مرور زمان بر اهمیت این رویداد مهم افزوده است. امروزه بسیاری از صاحب نظران بررسی مشروطه و کاوش در باره ریشه ها و پیامدهای آن را برای آشنایی نسل کنونی با پیشینه فرهنگ و سیاست کشورشان و عبرت گیری از آن امری حیاتی می دانند. بررسی مشروطیت هم بدون پرداختن به زندگی سیاسی حاج شیخ فضل الله نوری(ره) ممکن نیست. ایشان در مسائل مختلف تاریخ مشروطیت دخیل بودند و اگر مشروطیت را بستر بروز نخستین نزاع جدی و اصولی میان دین و مدرنیسم به شمار آوریم، شیخ در آن دوره پرچمدار دفاع از دین مطرح می شد و هزینه سنگینی به اندازه جان خودش بابت این امر پرداخت کرد. سوگمندانه باید بگوییم که این مقطع از تاریخ ما – یعنی مشروعیت – غالبا بیطرفانه و واقع بینانه نوشته نشده است، بلکه یک سویه و جهت دار بوده و کسانی که سنگ بنای این بخش از تاریخ ایران را گذاشتند، بیش و پیش از آنکه در صدد کشف و شناسایی حقایق باشند، مرعوب سازی جناح مغلوب و توجیه حرکات جناح غالب [غربگرای مشروطه] در آن دوران را مدّ نظر داشتند و پیداست که این امر به غیر از تحریف و کتمان واقعیات، شدنی نبود و این به ما هشدار میدهد که در بررسی حوادث مشروطه از نقد اظهارات مورخان غافل نباشیم و در داوری های مطالب به اسناد دست اول مراجعه کنیم. آنچه که در باب تحریف و کتمان حقایق گفتیم، بیش از همه در مورد [مرجع شهید علامه ]حاج شیخ فضل الله نوری(ره) مصداق دارد. چندان که با بررسی نقادانه اظهارات غالب مورخان [عمدتا" بابی ازلی ماسون] مشروطه، می توان دامنه وسیع تحریف تاریخ را در این تواریخ دریافت و از آشنایی با این فاجعه چراغی برای بازنگری و بازنگاری مشروطیت برافروخت و به واقعیات این دوران سرنوشت ساز نزدیک و نزدیک تر شد. با این مقدمه که از مرحوم استاد پیشکسوت حجت الاسلام و المسلمین آقای علی ابوالحسنی (منذر) گرفته بودیم، وارد تبیین این‌مساله می شویم که چه ضرورتهایی ما را گرد هم آورده که امروز نشست “مجاهد بصیر” را در تحلیل و تبیین مرحوم شیخ شهید با حضور کارشناسان ارجمند داشته باشیم. خدمت سه تن از کارشناسان عزیز: حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر مهدی ابوطالبی، حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر ذبیح الله نعیمیان و حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر رضا غلامی هستیم و از نظرات ایشان در مورد حوادث مرتبط با شیخ استفاده خواهیم کرد ... کامل مطلب در👇 http://www.shabestan.ir/detail/News/956466 🔸نسخه چاپی👇 http://shabestan.ir/TextVersionDetail/956466 ✳️ @ShahidRabe